دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

نوستالژی (Nostalgia)، خاطره‌انگیز یا یادمانه یا دریغ نگاشت را می‌توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته، تعریف کرد. معنی دیگر نوستالژی دلتنگی شدید برای زادگاه‌است. واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد، نوستالژی را شکلی از دلتنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاه‌است، تعریف کرده‌است.
(برگرفته از دانشنامه آزاد ویکی پدیا)

آخرین نظرات
  • ۲۷ آذر ۰۰، ۰۹:۳۴ - S
    سلام


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


در شب‌های داغ تابستانی کویر، وقتی فارغ از کار روزانه می‌شدی تا ساعاتی را به سکوت و آرامش درونی خود برسی، روی بام «کاهگلی» در پشه‌بندی که دور و ور آن را آب می‌پاشیدند تا بوی کاهگلش نفس را جلا دهد استراحت می‌کردی انصافا، با بوی کاهگل و صمیمیت خانواده سختی کار روزانه از دوش برداشته می‌شد.

در شهرهای کویری که تمام خانه‌ها یکدست کاهگلی بود، لطف، صفا، صمیمیت و مهربونی نیز بیشتر از همیشه به چشم می‌خورد، گویی، خانه‌های کاهگلی با خاکی بودنش مرام صاحبش را به رخ می‌کشید و اهل خانه‌اش را معرفی می‌کرد.

اما اکنون کمتر خانه‌ای می‌بینیم که کاهگلی باشد و شاید هم تنها در یک بافت قدیمی یا در جایی که چشم را از دید خود پنهان می‌کند مشاهده می‌کنیم.کاشانی‌ها و به طور کل ساکنان شهرها و روستاهای کویر مرکزی ایران قبل از شروع بارندگی‌ها یعنی اوایل پاییز همزمان با پایان موسم برداشت گندم به فکر اندود کردن دیوارها و بام‌های خود می‌افتادند.

خانه‌های خشت و گلی کویر هم با ملات کاهگل اندود می‌شد. این ملات را با کاه و خاک رس و آب می‌ساختند. کشاورزها پس از برداشت گندم، کاه خرمن‌های خود را در جوال بسته‌بندی می‌کردند و برای فروش به شهر می‌فرستادند و کسانی که بنای بام اندود داشتند آن را با خاک رس می‌خریدند.

باربران با گاری، بار خاک رس و کاه سفارش صاحب‌خانه را پشت در خانه‌ها تخلیه می‌کردند و کارگران اندودکار بلافاصله مشغول ساخت کاهگل می‌شدند.

ابتدا خاک چسبنده رس را با کاه مخلوط می‌کردند، الیاف کاه باعث مقاومت این ملات می‌شد و افزودن آن به خاک باید دقیق صورت می‌گرفت.سپس انباشت کاه و خاک را به صورت تپه‌ای درمی‌آوردند، پس از آن میان تپه را گود می‌کردند و به آرامی به داخل آن آب اضافه می‌کردند.

بعد از آن مخلوط خاک و کاه دامنه تپه را با بیل به آب می‌ریختند و آن را با هم می‌آمیختند. پس از جذب کامل آب در خاک رس، کارگران با پاهای خود آن را لگد می‌کردند که به آن پامال می‌گفتند.

کارگران، کاهگل را آنقدر پامال می‌کردند تا آن ملات بخوبی ورز داده شود و به شکل خمیر درآید. سپس ملات کاهگل را در ظروفی می‌ریختند و با نردبام به پشت‌بام منتقل می‌کردند و استادکار با ماله، لایه‌ای از آن را روی بام پهن و تسطیح می‌کرد.

کاهگل عایق رطوبتی، حرارتی، صوتی و نوری خانه‌های قدیمی بود. سرما و گرما از آن عبور نمی‌کرد، در مقابل برف و باران نفوذناپذیر بود، همهمه و سروصدای داخل اتاق را خارج نمی‌کرد و رنگ آن نور خیره‌کننده آفتاب را برای کویرنشینان مطبوع می‌کرد.

از همه مهم‌تر بوی دل‌انگیز کاهگل خیس خورده را مگر می‌توان از خاطرات مردم این دیار پاک کرد.

در عصرهای بهار و تابستان، خیلی از کدبانوهای کاشانی وقتی حیاط خانه را آب و جارو می‌کردند وقتی کمی آب به دیوارهای کاهگلی می‌پاشیدند بوی آن همه را مدهوش می‌کرد. به قول سهراب سپهری «شب‌های داغ تابستان وقتی که خودآگاهی آدم ذوب می‌شد، روی بام (کاهگلی)‌ می‌خوابیدیم در پشه‌بند، دور و ور آب می‌پاشیدیم، بوی کاهگل تا ته خواب‌هایم می‌دوید.»


منبع: آفتاب


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


دانلود سرود زیبای رضا رضا


دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی

من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی

قربون صفات برم از راه دوری اومدم

جای دوری نمی ره اگه به من نگاه کنی

دل من زندونیه تویی که تنها می تونی

قفس و وا کنی و پرنده رو رها کنی

می شه کنج حرمت گوشه قلب من باشه

می شه قلب من و مثل گنبد طلا کنی

تو غریبی و منم غریبم اما چی می شه

این دل غریبه رو با دلت آشنا کنی

دوست دارم تو ایون آینه ات از صبح تا غروب

من با تو صفا کنم تو هم منو دعا کنی

دلمو گره زدم به پنجرت دارم می رم

دوست دارم تا من میام زود گره ها رو وا کنی

دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همیشه

من رضا رضا بگم تو هم منو صدا کنی

چی می شه اگه منو راهی کربلا کنی

یا علی موس الرضا می شه به من نگاه کنی

اونقده رضا می گم تا دردمو دوا کنی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی

یادش بخیر مدرسه ما بعضی وقتا دانش آموزا رو به اردو می‌برد. با اینکه محل اردو ها همیشه تکراری بود اما خیلی از اردو رفتن لذت می‌بردیم. از جمله جاهایی که برای اردو می‌رفتیم «شهربازی» بود.
الآن دیگه اردو رفتنامون هم خیلی فرق کرده.
شما هم خاطرات اردوهایی که رفتین و تفاوت های اون با اردو هایی که بچه های امروزی میرن رو برامون تعریف کنید.


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی

یادم می یاد که آن روزا چقدر دوست داشتم که بزرگ بشم تای مادرم بشم
به آن روزایی که خودم وشاد زیر بارون رها می کردم
چادر گلدارم وسر می کردم با عروسکا ی کاغذیم بازی می کردم
همیشه از خواب بعد ناهار فرار می کردم
توی آن حیاط خونمون زیر آن آفتاب گرم با ماهییای رنگیمون توی آن حوض قشنگ خودم وخنک می کردم
با گل های توباغچه، با پروانه ها،
باکلاغا که روی درخت کاجمون غار غار می‌کردن با همشون حرف میزدم
که چه کنم چه کار کنم که خیلی زود بزرگ بشم
می دیدم که پروانه ها پر می زنن! 
می دیدم که کلاغا با خودشون حرف می زنن! 
که ای بابا توام خیلی زود بزرگ میشی تای مادرت میشی 
یادت میره که دیگه با ماهیهای توی حوض بازی کنی
دیگه از خوابتم نمی گذری که بیای و با ما حرف بزنی 
سرت شلوغ می شه دیگه سوار ابرا نمی شی دیگه شبا ستاره ها رو نمی شمری
خسته میشی زود خوابت میبره
آخه چرا دلت میخواد بزرگ بشی
دنیای تو دنیای رنگین کموناست 
دنیای آرزوهای کوچک و قشنگ
دنیای تودنیای پریدن خندیدن
با یک بهونه ی کوچک گریه تو خنده می شه خنده های از ته دل
تو سوار عقربه های ساعتی تو از ابرای خیال سواری می گیری تا هر کجایی که بخوای 
دنیای تو گره هاش زود باز میشه تو خیلی زود به ته کلافت میرسی
فقط تویی که می تونی مامان وبابات وببری تو دنیای قصه ها اونا رو خلاص کنی از غم ها وغصه ها 

شعرنو: شیرین وحدت


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند بیاد


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


سلام. سلام گرم من، مدیر وبلاگ وزین دهه شصتی ها رو پذیرا باشید. تشکر می کنم از تو؛ از تو بازدیدکننده عزیز که به این وبلاگ لطف داری و بعد از مشاهده مطالبش، نظر قشنگت رو برام یادداشت می کنی. خسته نباشی می گم تو که بازدید کننده پر و پا قرص وبلاگی و هر روز به وبلاگ سر میزنی و مثل یه مدیر نظرات مخاطب های دیگر رو می خونی و بهشون با دقت پاسخ میدی.

وبلاگ دهه شصتی ها اوایل سال 93 ساخته شد و تا امروز یعنی آبانماه سال 94 حدود 600 مطلب بهش پست شده و الحمدلله نظر شما دهه شصتی ها رو به خودش جلب کرده. اما از میان این 600 مطلب بعضی از مطالب با اقبال بیشتری روبرو شدند. مثلا مطلب خطکش خوردن! و مطلب چوب و فلک. نمی دونم؛ شاید علتش خاطره تلخی هست که به مرور زمان طعم شیرین به خودش گرفته و مخاطب رو با خودش به همون سالهای مدرسه می بره. خیلی از شما گفته بودین که ساعت ها مشغول تورق وبلاگ بودین و اشک می ریختین.

مطلب چوب و فلک پذیرای دانش آموزان و معلمین و اساتیدی بود که از تجربیات خودشون برامون گفتند. برامون خاطرات تلخ و شیرین خودشون رو نوشتند و ما رو بردند به اون دوران.

امروز در این مطلب قصد دارم پایان نامه دکترای یکی از بازدیدکنندگان عزیزمون رو براتون پست کنم. ایشون قول دادن که پایان نامه خودشون رو در اختیار ما بگذارند تا در معرض دید شما قرار بگیره.

بنده مطمئنم مطالب مفیدی در این پایان نامه وجود داره که مخصوصا برای معلمین گرامی ما قابل استفاده خواهد بود. هم معلم هایی که چوب و فلک رو مفید می پندارند و هم اون دسته از معلمانی که به نظرشون چوب و فلک بی فایده هست.

این شما و این هم پایان نامه دوست خوبم جناب آقای هاشم قاسم زاده - دانشجو کارشناسی ارشد علوم تربیتی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی


لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

  • غلامعلی حسینی بهجانی