دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

نوستالژی (Nostalgia)، خاطره‌انگیز یا یادمانه یا دریغ نگاشت را می‌توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته، تعریف کرد. معنی دیگر نوستالژی دلتنگی شدید برای زادگاه‌است. واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد، نوستالژی را شکلی از دلتنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاه‌است، تعریف کرده‌است.
(برگرفته از دانشنامه آزاد ویکی پدیا)

آخرین نظرات
  • ۲۷ آذر ۰۰، ۰۹:۳۴ - S
    سلام

خطکش خوردن!

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ب.ظ

البته این تنبیه شاید هنوز هم توی مدارس وجود داشته باشه. این نوع تنبیه رو معمولا خانم معلم ها انجام می دادن. آقا معلم ها معمولا تنبیه های خیلی خشنی داشتند که از گذاشتن تصاویر اون تنبیه ها معذوریم :|

لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

نظرات (۱۰۸۸)

سلام خانومایی که بچه هاشون تنبیه میکنن بیان تلگرامم باهم صحبت کنیم

  • یومی ایمایی
  • سلام گفتی بلاک؟احتمالا مامانم بلاک کرده چون من چند وقته روبیک نرفتم.الان هم چون نمی‌دونم کدوم بودی همه ی مسدود شده هامو پاک کردم.ببخشید دیگه مامانم فکر کرده چی بوده بلاک کرده😐😐نمی‌دونم با گوشیم چیکار داره😐

    یوایمایی روبیک بهت پی دادم بلاکم کردی من همون دختری از جنس بهارم 😑

    بعدم رمانم نصفه نیمس تا تمومش نکنم نمیتونم بهت بدم الانم که فصل امتخاناس تا عید فک نکنم دیه بتونم بقیش بنویسم

    سلام میخوام یکی از تنبیه هامو براتون بگم یبار رفتم خونه خالم 

    خاله من هم از اون خاله هایی بود که تنبیه زیاد می‌کرد من و دختر خالم اونموقع ۱۵دسالمون بود و داشتیم تو خونه بازی میکردیم یهو دستم خورد یه ظرف افتاد شکست خاله من اومد و یه سیلی زد زیر گوش من و دختر خالم و گفت سریع برین تو زیر زمین من و دختر خالم رفتیم تو زیر زمین که خیلی سرد بود خاله من اون ظرفی که من زدم شکوندم رو برای قشنگی ۱ میلیون خرید و خاله من اومد زیر زمین با کمربند خالم به من و دختر خالم‌گفت سریع لباس هامونو در بیاریم من‌و دختر خالم میدونستیم چه تنبیهی در انتظارمون‌خ چون خالم قبلا دختر خالمو اینجوری تنبیه کرده بود ما یه عالمه اسرار کردیم که  ولی خالم قبول نکرد و لباس هامونو در آوردیم خیلی سرد بود و فقط سوتین تنمون بود بعدش خالم گفت سوتینتو در بیراید مه در آوردیم چ ن اگهور نمیاوردیم تنبیه بد تری در انتظارمون بود  و من و دختر خالم لخت شدیم و خالم به ما گفت دست هاتونو ببرین بالا و به دیوار بچسبین ما هم اینکار رو کردیم و خالم ما رو با کمبر بند آنقدر زد که کل بالا تنمون قرمز شد بعدش گفت لباس هاتو نو بموسین ما لباس هامونو پوشیدیم و سریع رفتیم پیش بخاری و یک ساعت بعدش رفتیم حموم خالم ژیلت هم نداشت که مو های زیر بغلمو بزن چون زیر بغلم خیلی مو داشت خلاصه این بود تنبیه من و دختر خالم 

    زهرا تو مشکل داری 

    روان پریش عقده ای 

    تنبیه بدنی برای دختر15 ساله بگید لطفا. 

    پارسا اگه تلگرام داری بیا بیشتر در مورد تنبیه حرف بزنیم 

    @f5y6o2

     

     

     

     

    من خیلی مامانم گوشمو میپیچونه و میچلونه و من یک بار رفته بودیم با خاله و دختر خاله هام دوچرخه سواری من گم شدم بعدکه مامانم و خالم منو پیدا کردن مامانم جلوی خالم گوشمو چلوند که قرمز شد و یه سیلی محکم تو گوشم خوابوندو گفت بریم بعد رفتیم خونمون جلوی خالم و دختر هاش منو ۱۰ ضربه به باسنم زد

    اولین بار که به خاطر دیر کردن کتک خوردم کلاس دوم ابتدایی بودم. کلاس اول چون مامانم منو می آورد مدرسه همیشه سروقت می رسیدم.

    اما کلاس دوم تو آبان ماه اولین بار طعم چوب خوردن برای تاخیر رو چشیدم.

    تعداد ضربات بین 4 تا 10 ضربه بود.

    گاهی ناظم یا مدیر به همراه مبصر کلاس پنجم، به همون 4 تا ضربه قناعت می کردند گاهی تا 10ضربه هم می زدند.

    متوسطش 6 ضربه بود.

    ما سال پایینی ها رو مبصر با خطکش می زد. چهارم و پنجمی ها رو ناظم یا مدیر یا یکی از معلمها که مسئول تنبیه اون روز بود با شلنگ میزد.

    خیلی درد داشت.

    یکی از بدترین کارها، چوب زدن سال پایینی ها توسط کلاس پنجمی ها بود. ولی چاره ای نبود جز قبول کردن تنبیه. 

    کلاس چهارم و پنجم بارها از ناظم شلنگ خوردم ولی برام قابل تحمل تر بود. گاهی ناظم تا 10 ضربه شلنگ هم میزد.

    یکی از معلمها هم خیلی بد بچه ها رو میزد. کتکهاش معروف بود. پای ثابت تنبیه تأخیر کرده ها بود. حداقل هفته ای دو روز مشارکت داشت. تنبیه چهارم و پنجمی ها با اون بود. هیچوقت هم کمتر از 10 ضربه نمیزد.

    خدا رو شکر میکردیم که معلم ما نبود. کلاس چهارم که بودم شش بار طعم شلنگشو کف دستهام چشیدم به دلیل تاخیر. ازش خیلی می ترسیدم. همیشه می گفتم چقدر شاگرداش بدبختن. تا اینکه کلاس پنجم، همین خانم شد معلم خودمون!

    نتیجه اش هم شد کلاس پنجمی که دائم درحال خطکش خوردن بودیم. فقط یه خوبی داشت: اعتقادی به کتک زدن سر صف نداشت. این بود که با وجود اینکه هم زیاد و محکم تنبیه می کرد هم تعداد ضرباتش بالا بود اما تحمل میکردیم چون از تحقیر شدن سر صف بهتر بود.

     

    ممنون از ادمین که فرصت خاطره و درددل کردن رو ایجاد کردید.

     

    تو مدرسه ما دم در یه جایی بود مخصوص ایستادن و تنبیه شدن کسانی که با تاخیر میومدن. باید اونجا منتظر می موندیم تا برنامه سرصف تموم بشه بعد ناظم و یکی از کلاس پنجمی ها که مشارکت در تنبیه داشت میومدن و به کف دست بچه ها چوب می زدن.

    کار نداشتند چرا کسی دیر اومده. نمی پرسیدن مشکل داری؟ دلیل تاخیرت چی بوده؟ فقط یه برچسب تنبل بهمون می زدن و نتیجه اش هم ضربات چوب بود. کلاس اول و دوم و سوم رو میدادن به مبصر کلاس پنجمی ای اومده بود به ناظم کمک کنه. چهارم و پنجمی ها رو خود ناظم تنبیه می کرد.

    تنها فرقش این بود که مبصر، خطکش میزد و ناظم شلنگ میزد. خیلی مرحمت می کردن اول و دوم و سومی ها رو با خط کش می زدند. ولی چهارم و پنجمی ها با شلنگ تنبیه می شدند. 

    4تا خط کش خوردم و رفتم سر کلاس.

    اما این اولین تاخیرم نبود.

    بارها پیش اومد دیر کنم و وایسم تو صف و چوب بخورم.

    کلاس چهارم و پنجم هم که تنبیه با شلنگ بود. 

    یه دفعه یادم نمیره کلاس پنجم بودم خودم هم دیر کرده بودم. جز من هم هیچکس از کلاس چهارم و پنجمی ها تاخیر نکرده بود. ناظم خطکش به دست اومد و گفت این بچه ها رو تو تنبیه کن. من کلی ذوق کردم و گفتم خدارو شکر از کتک معاف شدم.

    کارم که تموم شد خطکشو بردم دفتر تحویل ناظم بدم که گفت دستهاتو نگه دار برای تنبیه. تو هم دیر کردی باید شلنگ بخوری. دستهامو گرفتم جلوی ناظم برای تنبیه شدن. اولی رو که زد ناخودآگاه واسه شلنگ دوم دستمو کشیدم که همین موضوع، عصبانیش کردو از اول شروع کرد. باز هم دستمو کشیدم و تکرار دوباره ضربات.

    چند بار این اتفاق تکرار شد تا اینکه به هر جون کندنی بود دستهامو ثابت نگه داشتم و شلنگمو خوردم.

    موقع رفتن، ناظم گفت شمردی چند تا خوردی؟ گفتم نه خانم. گفت یازده تا. اگه دستتو نکشیده بودی هفت تا ضربه شلنگ اضافی رو نمی خوردی. مثل بقیه با 4ضربه تموم میشد. یادت باشه دیگه دستتو نکشی.

    رفتم سر کلاس.

    اون ساعت ریاضی داشتیم. درو باز کردم رفتم تو کلاس. معلم کلاس پنجم مون از اون سختگیرهایی بود که با کوچکترین اشتباه، به شدت تنبیه می کرد. فقط دنبال زهرچشم گرفتن بود. از هیچ نکته ای نمی گذشت.

    وقتی دیر رفتم سرکلاس و دستهای سرخمو دید فهمید به خاطر تاخیر کتک خوردم. اما همینو بهانه کرد برای چوب زدن من. گفتم خانم بخدا خانم ناظم زدن. گفت اون که جداست. تو الان دیر اومدی تو کلاس، ده تا چوبم اینجا باید بخوری.یالا دستهاتو نگه دار دانش آموز بی انضباط.

    دستهای شلنگ خورده ام رو گرفتم بالا و خانم معلم 10 ضربه چوب زد کف دستهام. سعی کردم غرورمو حفظ کنم و صدام درنیاد. ولی اشکهام بی اختیار میومد. البته انصافاً محکم نزد. انگار فقط دنبال بهانه می گشت که دقایق اول کلاس رو با خط کش زدن شروع کنه.

    تموم که شد چند تا چوب هم زد به پام و گفت برو بشین!

    شانس آوردم اون روز هم مشقهامو کامل نوشته بودم هم درسهامو کامل خوونده بودم.

    کلاس چهارم که تازه درس تعلیمات اجتماعی شامل تاریخ و مدنی و جغرافی شده بود عادت به این درسها نداشتیم.

    یه بار اواخر مهر، خانم معلم اومد و امتحان گرفت. فرداش که نتیجه اومد همه مون نمرات زیر 17 گرفته بودیم. اون روز زنگ آخر به جای ورزش، موندیم تو کلاس واسه کتک خوردن! فکر کنید: به جای ورزش، چوب خوردیم.

    من بدبخت 7 شده بودم. من و یکی دیگه از بچه ها نمره تک گرفته بودیم. چندتایی زیر 15 بودند و بیشتری ها بین 15 تاد 17. خانم معلم چون خیلی از دستمون عصبانی شده بود گفته بود هر نمره منفی رو با 5 ضربه خطکش به کف دستها تنبیه می کنه. هیچکس هم جرات اعتراض نداشت که بگه ما اولین باره با این درسها مواجه شدیم بلد نبودیم چه جوری باید بخوونیم. فقط داشتیم گریه می کردیم که با صدای جیغ بنفش خانم معلم ساکت شدیم. صف 21 نفره خطکش خورها رو تشکیل دادیم. خانم معلم نمرات رو می خووند و نمره ی کم آورده رو ضربدر 5 می کرد و خطکش خوردن شاگرد شروع میشد. چوب خوردن بقیه زیاد طول نکشید.

    هر کی چوبشو می خورد می تونست بره تو حیاط. آخر سر من موندم و اون دوستم که 9ونیم شده بود. جلوی چشمهای وحشت زده من 50 تا چوب خورد و رفت. کلاس خالی شده بود. من بودم و خانم معلم.

    یه کم نفس تازه کرد و گفت تو کمترین نمره رو گرفتی خجالت نمی کشی تنبل؟ گفتم ببخشید دیگه تکرار نمیشه. داد زد ساکت... نمره 7 چندتا چوب داره؟ با ترس گفتم 65 تا. گفت: دستها بالا.

    دستهامو نگه داشتم. گفت بشمر. اگه نشمری از اول حساب می کنم. تو دلم گفتم حتماً خانم معلم خسته شده و یواش تر چوب میزنه. دستمو گرفتم جلوش. چب اول که خورد کف دستم تازه فهمیدم چه بلایی داره سرم میاد. از چوب زدن آهسته خبری نبود. از ترس اینکه چوب اضافه بخورم فوری شمردم: یک. و دست چپمو گرفتم. چوب محکمتر بعدی خورد کف دستم. شمردم: دو.

    و همینطور ادامه داشت: سه... چهار... پنج... شش... کف دستامو مالیدم به هم و چوب هفتم و هشتم رو خوردم. یه فوت کردم به کف دستام و آوردم بالا و ضربات 9 و 10 هم به کف دستهام خورده شد. گریه ام دراومده بود. دست قرمز شده مو نگه داشتم و 11 و دوازدهمین کف دستی رو هم خوردم. واسه چوب سیزدهم دستمو یه کم دیر آوردم بالا که باعث شد خانم سرم داد بزنه و من هم از هول اضافه نشدن تنبیه، تا ضربه 20، دستهامو بدون معطلی و پشت سرهم آوردم بالا و فقط شمردم: اوووخ 13، آییی 14،.. آه 15...16... 17... 18... 19... 20...

    چوب بیستم رو که خوردم دستهامو گرفتم زیر بغلم و گفتم خانم توروخدا یواش تر. ببخشید.

    اما معلم به حرفم گوش نکرد که هیچ، دستمو گرفت و نگه داشت و چوبشو محکم زد کف دست راستم و گفت بشمر. 

    آآآآآآآخ 21

    و بلافاصله چوب بعدی: آآآآآآآآآآآآی 22

    آخ 23...24... ببخشید خانم 25... تکرار نمیشه 26... آخ 27.... غلط کردم 28... آی 29... آخ 30

    دیگه دستهام ورم کرده بود و انگشتام تا نمیشد. گفتم خانم میشه بزنید پشت دستم؟ کف دستهام جا نداره. گفت باشه، نگه دار.

    پشت دستمو گرفتم مقابلش و خانم معلم شروع کرد به ادامه چوب زدن به پشت دستهام. چون پشت دستم تازه داشت چوب می خورد تا ضربه 40 رو به هر جون کندنی بود تحمل کردم. اما از 41 به بعد ناخودآگاه کف دستمو گرفتم جلوی خانم معلم. اونم سخت نمی گرفت که ضربات محکم چوب رو به کف دستم بزنه یا پشت دستم. فقط چوب بود که به هوا می رفت و رو دستهای من فرود میومد و می می شمردم. چندتا کف دستمو می گرفتم چند تا پشت دستهام. به 50 تا که رسید هر دو طرف دستهام کاملا سرخ و متورم شده بود. عین لبو شده بود. حتی انگشتهام هم جای چوب نخورده و قرمز نشده نداشت. اما خانم معلم ول کن نبود: دستتو بیار بالا اکرم.

    خانم خیلی درد دارههههههههه....51

    ببخشیییییییییییید... 52

    آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ.... 53

    آآآآآآآآآآآآآآآآآآییی... 54

    آآآآآآآآآآخ...55......... آآآآآآآآآی 56............آآآآآآآآآآخ 57............. غلط کردم 58...... دیگه تک نمی گیرم 59...... آآآآآآآآآآخ 60...

    حسابی گریه میگردم ولی فقط 5 تا دیگه مونده بود. دستامو نمی تونستم نگه دارم. خانم معلم متوجه شد و خودش دست راستمو آورد بالا و نگه داشت و چوب 61 هم زد. بعد دست چپمو آورد بالا و چوب 62 رو خوردم. دست راستمو آورد بالا و ضربه 63 رو زد کف دستم و درحالیکه هنوز دستمو ول نکرده بود اون یکی دستمو خودم نگه داشتم و ضربه 64 رو زد. آخرین ضربه چوب رو درحالیکه خودش مثل دفعه قبل دستمو آماده کرده بود زد کف دستم و تماااام...

    رفتم دستشویی و دستمو گرفتم زیر آب یخ. اولش دردش بدتر شد ولی چند دقیقه بعد یه کم بهتر شد. چند تا از بچه ها دورم جمع شده بودند و با دیدن دستهای متورم من هی اوخ اوخ و نوچ نوچ می کردن. ولی چون همه کتک خورده بودیم کسی حرف نمی زد.

    این تنبیه از جمله بدترین کتکهایی بود که تو دوران مدرسه خوردم. 

    تو مدرسه ما یه قانون بودکه خیلی سفت و سخت انجام میشد و اونم تنبیه روز پنجشنبه بود. کلاس چهارم و پنجمی ها جمعیتشون نصف اول تا سوم بود‌. یعنی تو کلاسهای اول تا سوم حدود ۴۰تا شاگرد بود کلاس چهارم و پنجمی ها رو برای کنترل بیشتر دو تا کلاس میکردن. ما ساعت آخر روز پنجشنبه که تایم تنبیه بود بعد از اینکه کتک خودمونو میخوردیم باید میرفتیم کمک معلمهای کلاس اول تا سوم برای چوب زدن بچه های کلاس شون. چون جمعیت کلاس زیاد بود و خود معلم تنهایی نمیرسید اون همه شاگرد رو بزنه. معمولا شاگرد ممتازها میرفتن برای تنبیه کمکی ولی من چون مبصر بودم هر هفته می رفتم.

    چوب زدن کلاس دومی ها رو به من و شاگرد اول کلاسمون داده بودند!

    هر کدوم نزدیک ۱۰ تا شاگرد تنبیهی داشتیم. من خودم تا کلاس سوم چند بار از مبصر کلاس پنجمی ها کف دستی خوردم ولی فکر نمی کردم روزی بیاد که تنبیه کسی رو بهم بدن. ولی این اتفاق افتاد و چون درسم درمجموع خوب بود و اکثرا مبصر بودم تقریبا هرهفته در حال خطکش زدن بودم! 

    جالب اینکه گاهی ماها که میرفتیم کمک تنبیه، خودمون زنگ قبلش تنبیه شده بودیم ولی انقدر چوب زدن مرتب و متناوب بچه ها مهم بود که حتما انجام میشد و برای انجام این کار کمک لازم داشت.

    کلاس چهارم، تو تنبیه کلاس اولی ها مشارکت داشتیم. من دلم میسوخت زیاد محکم نمیزدم. فقط کمی طول میدادم که بهم شک نکنند. یه بار هم خودم زنگ اول به خاطر درس ریاصی خطکش خورده بودم و دستهام هنوز درد میکرد و چوب رو نمی تونستم درست بگیرم. این بود که خیلی یواش زدم. بچه ها خوشحال بودند که من داشتم تنبیه شون میکردم.

     

    یه بار هم بچه های کلاس ما مامور تنبیه بچه هایی شدند که تاخیر کرده بودند. ثلث دوم نوبت ما بود. فکر کنید هر روز یکی مون باید بچه های تو سرما مونده رو خطکش میزدیم‌. این روش تنبیه انقدر بد بود که هیچوقت فراموشم نمیشه ولی اون روزها چون خودمونم زیاد کتک میخوردیم هیچکدوم بدمون نمیومد بچه های دیگه رو بزنیم فقط نهایتاً مثل من دلمون نمیومد محکم بزنیم. اما بخصوص وقتهایی که زنگ قبلش خودم کف دستی خورده بودم شرکت کردن تو تنبیه، دلمو خنک میکرد.

     

    یه روز صبح مامور تنبیه تاخیر کرده ها شدم. ناظم البته همراهم بود و دو نفری تنبیه میکردیم. یه خطکش ۵۰ سانتی قهوه ای دادند دست من و ناطم هم یه چوب دیگه برداشت و رفتیم شروع کردیم. کف دست بچه ها باید ۱۰تا چوب میزدم‌. از هیچکس نمی پرسیدن چرا دیر کردی فقط میزدن. بچه ها چون اخلاق منو میدونستن که یواش میزنم بی هیچ حرفی صف بستن و اومدند دستاهاشونو نگه داشتند. اما چون هوا سرد بود و دستهاشون یخ کرده بود دردشون می گرفت. من اصلا به قیافه کسی نگاه نمی کردم فقط کف دستاشونو نگاه می کزدم و چوبی که میزدم به دستهاشون‌ ولی ناظم هم فحش میداد هم خیلی محکم میزد. اون روز من حدود ۳۰ نفر رو چوب زدم.

    کلاس پنجم اکثرا تنبیه تاخیر کرده ها رو مشارکت داشتم. ولی کلاس چهارم تو تنبیه کلاس اولی ها روز پنجشنبه می رفتم.

    واکنش بچه ها حین چوب خوردن منو یاد واکنشهای خودم مینداخت. واسه همین بچه ها آهسته میزدم. اما مالیدن کف دستی که چوب خورده به بعل ران‌پا، حرکتی بود که خیلی ها میکردن. خود من هم اکثرا بعد چوب خوردن دستمو به بغل پام فشار میدادم.

    یه بار زنگ تفریح رفتم کمک ناظم برای چوب زدن کلاس دومی هایی که مشق ننوشته بودند. ۵ تا شاگرد داد به من که باید تنبیه شون میکردم‌‌ . کارم که تموم شد ناطم ازم خواست تا دستهامو برای تنبیه شدن مقابلش بگیرم‌. گفتم برای چی؟ گفت چون خانمتون گفته تو مشق ننوشتی و واسه همین فرستادت دفتر که هم کمک من کنی برای تنبیه بچه ها هم خودت اینجا چوب بخوری. دستها بالا.

    چون جای انکاری نبود دستهامو نگه داشتم و بی سر و صدا دستهامو نگه داشتم.

    دست راست: آآآخ... یک

    دست چپ: اوووخ... دو

    بدون معطلی دست راست: آییی... سه

    و دست چپ: واااایی... چهار

    دست راست: اووخ...پنج

    دست چپ: آیییییی... شش

    یه لحظه دستهامو گرفتم زیر بغلم و فشار دادم ولی از ترس اینکه مبادا بیشتر بزنه فوری اوردم بالا.

    دست راست: آآآی...هفت

    دست چپ: آآه... هشت

    دست راست: نه.... چشمام پر اشک شد

    دست چپ: ۱۰... و تمام... اشکم ریخت رو مقنعه ام.

    ناطم گفت برو سر کلاس.

    قبلش رفتم دستشویی، دستمو کردم تو آفتابه آب یخ و بعد هم صورتم و اشکهامو شستم و رفتم سر کلاس.

    از این خاطرات چوب زدن و چوب خوردن کلاس چهارم و پنجم زیاد دارم.

    دهه شصتیه و کتک😢

    من کلاس پنجم انقدر از معلم مون خطکش خوردم که حسابش از دستم دررفته.

    یه عالمه مشق می گفت

    امتحان نهایی هم داشتیم و خیلی می ترسیدیم

    اکثرا مشقها رو نمی نوشتم تا به درس خووندن برسم. رو مشق خیلی حساس بود و نفری ۲۰تا چوب میزد کف دست هر کی که مشق نمی نوشت. باور کنید ۲۰ضربه چوب برای یه بچه کلاس پنجمی خیلی زیاده ولی من حداقل هفته ای یکبار چنین کتکی میخوردم.

    یه دفعه یادم رفت دفترمو ببرم مدرسه. ۲۰تا خطکش کف دستام زد ۱۰تا پشت دستم!

    چون امتحان نهایی داشتیم برای نمره هم سخت می گرفت: هر نمره منفی یک ضربه چوب.

    یعنی اگه ۱۹ هم می گرفتیم باز کتک میخوردیم.

    حالا فکر کنید اگه تو یه روز دوتا امتحان داشتیم چی میشد😭😭

    یه بار زنگ اول امتحان ریاضی گرفته بود ۱۶ شدم پای تابلو ۴تا خطکش خوردم. زنگ بعد علوم پرسید. از همه کلاس پرسید. دوتا سوال پرسید هر کدوم ۱۰ نمره که بدبختانه هر دو تا سوالو بلد نبودم و ۲۰ تا خطکش خوردم. اون روز من و ۱۸ نفر دیگه حسابی چوب خوردیم و جالب اینکه این معلم ازنفس نمی افتاد! صف خطکش خورها رو تشکیل دادیم. بچه ها چوب میخوردند و فقط صدای گریه و برخورد چوب به کف دستها بود که تو کلاس پیچیده بود. نوبت من که شد دستهامو به ترتیب آوردم بالا و صربات چوب خانم معلم رو خوردم. بعد از اینکه هر کف دستی رو میزد دستمو فوت می کردم و دوتا چوب بعدی رو می خوردم. آخراش که شد دستهامو یه لحظه زیر بعلم فشار می دادم و آماده می کردم برای خوردن ضربات چوب بعدی. دستمو اگه پایین می گرفتم خانم با خطکش می آورد بالا و مرتب می کرد و چوب میزد. خلاصه ۲۰ تا چوبمو خوردمو نشستم سرجام و بیصدا گریه کردم و دستامو فوت کردم. همکلاسیهامو که نگاه میکردم با خودم میگفتم خدا رو شکر که چوبمو خوردم و تموم شد.

    ولی اون روز انگار قرار نبود تموم بشه.

    زنگ بعد املا داشتیم و من غلط دیکته های دفعه قبلمو ننوشته بودم. کف دستم نزد. مچ دست راستمو گرفت آورد بالا و ۱۰تا چوب پشت دستم زد و بعد هم گقت چون زنگ قبل کف دستت زدم بهت رحم کردم!

    من تو اون سال، روزهای این چنینی زیاد داشتم.

    متوسطش هفته ای ۵۰ ضربه چوب رو حتماً میخوردم.

    این خانم فقط یه نکته مثبت داشت: هرگز هیچکدوم مون رو سرصف خطکش نزد. گاهی با کف دستهای ورم کرده میرفتیم خونه ولی هرگز سرصف مارو نزد.

     

    میخوام یه خاطره بگم که بد بترین تنبیه شدم یه بار نامادریم به خاطر اینکه امتحان نمره کم شدم بالا تنه منو لخت کرد منو برد تو حیاط اون روز هوا خیلی سرد بود من کلاس نهم بودم بلوغم داشت کامل میشد منو لخت به دیوار جفت کرد و گفت دست هاتو بالا نگه دار بعدش یه سطل آب سرد ریخت رو شکم و سینه هام انقدر آبش سرد  بود از درونم یخ زدم بعدش با کمر بند ۲۷ تا ضربه زد به سینه هام بعدش با انگشت هاش نوک سینه های منو به طرز خیلی محکم فشار داد بعدش تنبیه من تموم شد و سوتین و لباس هامک پوشیدم رفتم سریع پیش بخاری

    میخوام یه خاطره بگم که بد بترین تنبیه شدم یه بار نامادریم به خاطر اینکه امتحان نمره کم شدم بالا تنه منو لخت کرد منو برد تو حیاط اون روز هوا خیلی سرد بود من کلاس نهم بودم بلوغم داشت کامل میشد منو لخت به دیوار جفت کرد و گفت دست هاتو بالا نگه دار بعدش یه سطل آب سرد ریخت رو شکم و سینه هام انقدر آبش سرد  بود از درونم یخ زدم بعدش با کمر بند ۲۷ تا ضربه زد به سینه هام بعدش با انگشت هاش نوک سینه های منو به طرز خیلی محکم فشار داد بعدش تنبیه من تموم شد و سوتین و لباس هامک پوشیدم رفتم سریع پیش بخاری

    سوگند

    😐واقعی بود اینایی که گفتی؟

    سلام میخوام کی از بدترین تنبیهامو براتون بگم مدرسه ما مختلط هست و یه بار مدرسه ما اردو شبا نه روزی گذاشت تو مدرسه کلاس نهم بودیم وقتی اردو شروع شد همه پسر ها باید با لباس زیر بودن و دختر ها با سوتین ما رو بردن تو زمین ورزش هوا سرد بود و همه سردشون بود به پسر ها گفتن زیر پیراهنشو د  بیارن و به دخترا گفتن سوتینشو در بیارن هرکس هم اینکار رو نمی‌کرد تنبیه میشد خلاصه پسر ها و دختر ها بالاتنه هاشون لخت لخت بود به ما گفتن دست ها رو بالا بگیرین من هم یادم رفته بود مو های زیر بغلمو بزنم با خجالت زیاد دستا هامو بالا بردم هر دختر جولوی یه پسر ایستاده ه بود به هر پسر گفتن کمر بندشو در بیاره و دختره جولویشو با کمر بند محکم بزنه تا ۱۰ ضرب پسر  رو برویی من آنقدر محکم زد گریه من در اومد سینه های دختر ها سیاه و کبود شد بعدش به معاون به پسر ها گفتن  نوبت نوبتی به دختر روبرویش ن برن و با انبر دستی که اونجا هست تا ۵ ثانیه نوک سینه دختر ها رو فشار بدن نوک سینه منو آنقدر محکم فشار داد که قرمز شد بعدش به هرکس یه تیغ دادن که هرکس زیر بغلش مو داشت باید میزد من هم موی زیر بغلمو زدم هنوز تموم نشد حالا نوبت پسر ها بود که تنبیه بشن پسر ها باید روی گزنه ها سینه خیز می‌رفتند و رفتن و کل تنشون خارش گرفته بود و ما با کمر بند پسر ها رو زدیم و در آخر پسر ها و دختر ها کنار هم دراز کشیدن روی زمین و معاون با کمر بند خیلی خیلی محکم به هر پسر و دختره یه ضرب میزد و اردو تموم شد و ما چون تو مدرسه ما حموم داشت رفتیم حموم و خودمونو شستیم و لباس هامونو پوشیدیم و رفتیم خونه این بد ترین اردویی بود که رفته بودم چون نمیدونستم چا اتفاق هایی قراره برام بیافته

    تمام

    یعنی واقعا یه مادر دلسوز نیست بچه ش رو تنبیه کنه؟

     منهم موافقم  بسیاری از ادمهای روانی دست به خیال پردازی می زنند و ادمهای ساده باور می کنند

  • دختری از جنس بهار
  • ببین من مامانم عشقه ایناهم میگم بخشی از رمانیه که دارم مینویسم وگرن هیچ مادری با بچش اینکارو نمیکنه من مامانم تو عمرم دست روم بلند نکردع چه برسع بخاد تنبیهم کنه من با مامانم خیلی رفیقم اگه باهام قهر کنه طاقت قهرشو ندارم

    من فقط میخاستم بدونم چقد میتونه این مطلبایی که من مینویسم رو بقیه تاثیر دارع 

    شماها و بقیه که کامت میذارن ۹۹ درصدش خیال پردازیع 😂

    دختری از جنس بهار پیامرسانی داری مثل تلگرام یا ایتا و.. اگه داری بیا اونجا بیشتر با هم حرف بزنیم منم دخترم و مامانم تقریبا مثل مادر شما تنبیه هم میکنه

    دختری از جنس بهار

    تا حالا داغت کردن؟

  • دختری از جنس بهار
  • چند وقت پیش مامانم از دستم عصبانی شد و لختم کرد بدون هیچ پوششی بعد با دست ۵۰ بار اسپنکم کرد بعد منو به پشت روی تخت خوابوند و نوک سینه هامو نشگون گرفت از بس داد زدم فک کنم صدامو طبقه ی اخر ساختمونمونم شنید مامانم به خاطر این ۳تا سیلی بهم زد گف داغت که کردم میفهمی از ترس التماس میکردم مامانم گف اگه نمیخای داغ شی تنبیهت دوبرابر میشه اگه صداتو دوبارع بشنوم ایندفعه با سیخ داغت میکنم منم قبول کردم چون از داغ کردن میترسیدم خوابوندم رو تخت شروع کرد با دست زدن به جلوم و فشار دادنش از درد گریه میکردم مامانم یه روسری اوورد دهنمو بست که صدام بیرون نره با ترکه شروع کرد اسپنک کردنم حدود ۷۰تا زد 

    بعد دهنمو باز کرد و رفت بیرون و با ۲ تا گیره ی لباس برگشت نزدیکای غروب بود گیره هارو به نوک سینه هام بست خیلی درد داشت داشتم گریه میکردم که یه سیلی خوردم سوتینمو برام بست روی گیره ها دیه دردش غیر قابل تحمل بود گف لباساتو سریع بپوش میخایم بریم بیرون وقتی لباسامو پوشیدم سوار ماشین شدیم از بس توی ماشین گریه کردم مامانم ماشینو نگه داشت و لباسو داد بالا و بند سوتینمو باز کرد گیره هارو باز کرد الان شاید با خودتون بگید دارم خیال پردازی میکنم ولی ن واقعیه هنوزم وقتی یادم میاد دردشو حس میکنم چون شیشه های ماشین دودی بود منم عقب تشسته بودم دیده نمیشدم بند سوتینمو بست و راه افتادیم خرید خونه را انجام داد به خونه برگشتیم

    لطفا مادرایی که بچه هاشون تنبیه میکنن یا دخترایی که تنبیه میشن بیان پی وی تلگرامم به کمک شون نیاز دارم

    eeelllaayrdbkgdhwy3@

    دختر از جنس بهار از خاطراتت بیشتر بگو 

  • دختر از جنس بهار
  • سلام به همگی 

    میخاستم خاطره ی تنبیهمو که چند روز پیش برام اتفاق افتاد تعریف کنم

    از بس سرگرم گوشی بودم یادم رفته بود ظرفا رو بشورم وقتی مامانم از بیرون اومد خیلی عصبانی شد برای همین دوتا سیلیه محکم تو گوشم خابوند بعدش گف سریع لخت شو منم سریع لخت لخت حتی شدم حتی بهم گف سوتینمو و شرتمم در بیارم میدونستم اگه به حرفش گوش ندم تنبیهم بدتر میشع از اتاق بیرون رف و با یه خط کش ۵۰ سانتی فلزی برگشت منو رو پاش خابوند و یکی از ماهاشو روم قفل کرد که نتونم تکون بخورم شروع کرد با خط کش اسپنک کردنم حدود ۳۰تا زد دست مامانمم خیلی سنگینه از درد جیغ میکشیدمو گریه میکردم بعد برم گردوند روی مبل نشوندم همین که باسنم با مبل برخورد کرد از جام پریدم خیلی میسوخت یه سیلیه دیگه نوش جان کردم بعدش با هر زحمتی بود روی مبل نشستم مامانم پاهامو از هم وا کرد بعد با همون خط کش یه ضربه به جلکم زد که از شدت درد بلند شدمو جیغ زدم مامانم با همون خط کشی که تو دستش بود ۲بار روی بدنم فرود اوورد بعد گف اگه تکون بخوری ۱۰ صربه ای که بهت میخام بزنم میشع ۳۰ ضربه منم با همون حالم رو مبل نشستمو پاهامو از هم باز کردم تکون نمیخوردم چون میدونستم تنبیهم سخت تر میشع فقط گریه میکردمو جیغ میکشیدم وقتی ۱۰ ضربه تموم شد ۲تا ضربه هم به سینه هام زد که از شدت دردش روی زمین افتادم مامانم گف سریع لباساتو بپوش برو ظرفارو بشور اگه نمیخای بازم کتک بخوری

    تو سال هفتم من نمره ریاضیم شد۸ مامانم خیلی عصبی شد با ترکه انار پاهامو بست با ترکه انار چنان زد که پاهام گز گز می‌کرد بعد شلوارمو پایین کشید شرتم هم همینطوری با همون ترکه زد تو باسنم خیلی درو داشت

    مامان بزرگ من همیشه مامانمو تشویق به زدن من میکنه یک هفته پیش بدجوری کتک خوردم مامانم به کمک مامان بزرگم لباسمو در آورد سوتینمو درآورد شرت و شلوارم رو درآورد و انداخت به پشت رو تختم شروع کرد با خط کش به باسنم میزد اولی رو زد روی کپل راستم گفتم آخ دومی رو کپل چپم همینجوری زد تا ۱۰۰ باسنم قرمز شد مامان بزرگم گفت بسشه مامانم گفت بیا لباساتو تنت کن

    سام کار مامانت وومادر بزرگت به کل اشتباه

    سلام من سام هستم .  ۱۲ سالمه و با مادر و مادربزرگم زندگی می کنم . بعد از فوت پدر و پدربزرگم  خیلی مامانم روم حساس شده و حتی یه کار اشتباه ریز کنم حسابی از دستش کتک می خورم.   دیروز تو حیاط توپ بازی کردم و خورد به شیشه ترشی و شکست سر اون مامانم منو بست به طناب و با شلنگ زد  نمی دونم چه قدر زد ولی خیلی درد داشت بعدشم که به مادربزرگم گفت اگر میشه قاشق آهنی که برای تنبیه سام استفاده می کردم رو داغ کنید مادر بزرگم که همیشه تشویق ش می کنه که منو کتک بزنه سریع گفت چشم و داغ کرد مامانم گذاشت رو  دستم خیلی می سوخت و در آخر دو یا سه تا بهم سیلی زد و گفت تا افطار نگه می دارمت تا ادب شی (ساعت حدود ۴ نیم بهد از ظهر بود )

    هر چه بود تمام شد برای همیشه رفتم 

    اگرشما نبودین چرا جواب گوشی را نمدین 

    A جناب من قصد دخالت در کار هنرمندها را ندارم ولی نگفتی اقای داریوش در کامنتش در پایین پایین همین ستون چه چیز بدی نوشته بود که اینگونه جوابش را دادید از کم ظرفیتی شما بود یا از چیز دیگری ناراحت بودین هان به هر حال ابروی خودتان را بردید لا اقل می نوشتید خواندیم ولی نظری نداریم ازشما کم می شد جناب اقای هنرمند این بود هنرتان خوب که نمردیم معنی هنر را فهمیدیم در ضمن اقای داریوش فرد بسیار فرهیخته ایی هستند و مانند شما نقاش ومن او را چهل است می شناسم ولی او کجا شما کجا تفاوت از زمین است تا اسمان ابروی رفته دیگه برنمی گردد اقای داریوش همه چیز را فهمید  خدانگهدار

    A جناب هزار بار گفتم  اینها همه  ادمهای بسیار محترمی هستند ربطی هم بهم ندارند حالا هی بروید و بیایید  بگویید فلانی است ادم دیوانه می شود ار دست شما باید بروم از اینجا تا برای همیشه بسته شود

    بی نام عزیز اسمت که تابلوعه داریوشه

    چون دعوای های هنر و هنرمندی فقط بین من و شما و زنم بود که حدس میزنم شما بامایی

    دهنتو ببند آخه عوضی یکم عقل داشته باش این حرفو با اکانت بی نام میزنی بعد تو وب فلک میای با اسم داریوش میگی؟

    خودت انقدر اسم داری سردر میاری چی به چیه؟

    سحر ، بی نام ، داریوش ، آرش و......

     

    اره خانم سحر از ترس خودشو خیس کرده قرار دستشویی من نقاشی بکشه شماره موبالیش افتاده تحت نظر اقا پسر پس افتاده سگم خیلی دوستش داره

    فکرگنم اقا ارمان نه شوهر ارزو خانم اشتباه نشه خودش می دونه کیه از ترس شما تو هفت تا سوراخ قایم شده فکر کنم فهمیده شما تکاورید بیچاره فقط زورش به زنش می رسه فکر کرده شماهم مانند زنشید راستی  کفتین شماره شو دادین ردیابی کنن  چون شماره شما رو بدون اجازه دزدکی برداشته 

    اخه تو ادم بودی من برات سلام فرستادم  اگر سواد داشتی می خواندی چیز بدی  برات ننوشتم لات بی سواد فقط به حرمت انها چیزی نگفتم

    یک سگ  شماره منو دزذیده بدبخت ترسو  تقصیر من سری اول جوابتو ندادم فکرکردی ازت ترسیدم اگر شجاعی خودتو نشون بده تا بفهمی من کیم من احتیاج دارم روی سنگ توالتم نقاشی بشه پول خوبی هم می دم چه کسی بهتر ازتو تواز گشنگی نمیری در ضمن یک سگ هم دارم خیلی دوست داره یه کی لیسش بزنه اماده ایی

    نمی دونم چه مرگت ولی ابروی هرچی هنرمند برذی مگه من چه حرف بدی زدم که جوش اوردی اختلاف خانوادگی داری بمن چه مربوط می تونستم جوابتو بدم بخاطر زن وبچه ات ندادم که بذانی من به هر لاتی هم دهن نمی شوم دفعه دیگه گوه خوری بکنی شمارت دست پلیس

     ایا می دانستید پلیس راحت می تونه شماره اس مس را پیداکنه بعضی خیلی کودن هستند اینرا نمی دانند

    امیدوارم خانم ارزو و اقا ارمان اشتباه نگیرند من منظورم انها نیستند فقط شباهت اسمی وجود دارد در ضمن هدفم فقط  رفع سو تفاهم بود 

    خانم طناز سلام من داریوشم که چند ماه گذشته حرفهایی باهم زدیم که نباید می زدیم به هر حال خوشحالم که به سلامتی  بچه شما صحیح و سالم به دنیا امد من امروز در سایت کناری کامنت شما را خواندم و خیلی ناراحت شدم ان حرفها را راجب هنر  شما در ان زمان زدم و می دانم با وجود بچه شما و اینهمه گرانی قیمتها اوضاع  خیلی بدتر شده و دراوردن پول هم از هنر انهم در کشور ما  کار سختی است که شما و اقا ارمان انجام می دهید ومن این این موضوع را می فهمم چون خودم نقاشی می کشم ولی من تا حالا نتوانستم مانند شما حتی یک نقاشی را بفروشم شاید بخاطر خوش شانسی من زیاد به در امدش نیاز نداشته باشم ولی حالا ازاینکه ان موقع ان حرفها را راجب هنرتان زدم ناراحت شدم امیدوارم شما واقا ارمان از من دیگه دلگیر نباشد و وضع مالیتان روز به روز بهتر شود و جیبتان پر پول و هیچ مشکلی نداشته باشید و حتی کار پر درامدتری در کنارش به دست بیاورید و متاسفانه همه چیز از انجا شروع شد که گفتم نقاشی مرا در اپارات بینید و نظر بدهیدکه شما قبول نکردید ومن بخاطر این موضوع کمی بهم برخورد ولی عیبی ندارد من دیگه نقاشی نمی کشم چون کمی کم حوصله شده ام فقط برای سرگرمی می کشم  در ضمن بسیاری از حرفهای من اصلا جدی نبود چون خودم هم ادم خیلی جدی نیستم و زندگی را ساده  وبه شوخی گرفتم  شاید بخاطر انکه زیاد از حد تاریخ خوانده ام حرفهای من تمام شد سلام مرا به اقا ارمان برسانید فقط  بدانید بزودی اوضاع دنیا عوض می شود که امیدوارم بهتر شود  و این پیشگویی من است اگر خواندید نیازی نیست جواب دهید فقط بنویسید خواندید کافی است

    معلم ما هم تنبیه می کرد. حالا که تعطیل هستیم و نمی ریم مدرسه. پارسال هم نصفش تعطیل بودیم ولی قبلش که می رفتیم کتک می زد. خیلی سفت نمی زد.

    می گفت می خوای تنبیه بشی یا به بابا و مامانت بگم. شیتونی کرده بودیم یا مشق ننوشته بویدم اینا می گفت. ما می گفتیم تنبیه. چون آروم می زد.

    ما را خم می کرد روی زانوش و با دست می زد روی باسن. بیشتر تنهایی می زد. اما اگه دعوا کرده بودیم جلوی کلاس می زد.

    راضیه مامانت ارت راضیه

    اقا علی درست میگید حسابی شاکی ان

    سر کلاسای ما یکی دو نفر هستن از اول سال وب کم شونو باز نکردن سوال جواب نمیدن مشق نمینویسن

    اخرش جلسه قبل ناظممون که همیشه مهربون و اروم و متینه گفت فقط یبار دیگه کاراتونو انجام ندید با پرونده تون میرید بیرون

    خداروشکر مدارس تعطیله نه هیچ شاگردی کتک میخوره ونه هیچ معلمی میتونه بزنه ولی فکر کنم با این اوضاع مجازی بودن معلمها حسابی از دست شاگرداشون شاکی باشن

    سلام الیکم سلامتین عروس ننه کرامتین

  • فقط خدایم را دارم
  • آهان آخی عزیزم اشکال نداره مامانت میخوان که خانم بار بیای 

    برو خداروشکر جای من نیستی 

    اره مامانم خیلی حساسه و گیر میده با دمپایی و نیشگون کتکم زد

  • فقط خدایم را دارم
  • وای بهار جون فقط به خاطر اینکه اتاقت نامرتب بود؟ 

    بمیرم الهی با چی کتک زدن؟ 

    من امروز سر اینکه اتاقم نامرتب بود مامانم اینقد کتکم زد

    اره اقا داریوش مامانم همیشه باهام خوبه میگه تو گناهی نکردی من به دنیات اوردم بدبختت کردم حالا باهات بدم رفتار کنم؟؟؟؟

    یه بچه نظرت توی سایت کناری که راجب بچه های کوچک بود که گناهی ندارند بدنبا امدند گرفتار بزرگترهای بد اخلاق می شوند

    اقا داریوش کدوم نظرمو میگیددیادم نیست اصلا

    ستایش خودت چقدر عقده  ایی هستی که خودتو نخود هر اشی می کنی هرگاه گفتم ستایش بیا اظهار نظر کن بیا اظهار فضل کن فضول چی در ضمن برو خودت مرا در اپارات ببین  تا بدانی تا حالا بالای  دو هزار نفر مرا دیده اند  ادرسم سایت کناری هست

    اقای داریوش به قول خودت بزرگ چقدر ببخشید به کسی بر نخوره عذر میخوام عذر میخوام ولی تو چقدر کنه هستی وای خدایا چه قدر یه بشر میتونه انقدر رو داشته باشه😷😷😵😲😲😱😟 اخه برو برو برو اصلا ببخشید ببخشید ببخشید ولی خواهش همه کسایی که توی این سایتن میدونه چیه اینه که تو گمشی بر‌و برو برو✋ خدانگه دار برو اوف

  • داریوش بزرگ
  • یه بچه در ضمن نظرت را در مورد بچه ها خواندم نظرت خیلی درست بود اگه همه مانند تو  فکر می کردند خیلی خوب می شد واین سایتها هم بسته می شد

  • داریوش بزرگ
  • یه بچه توقبلا مرا دیدی  کجا تو همین اینترنت اپارات  اگه گفتی اسم قبلی من چه بود 

    زکیه همگی از دم روانی وسادیسمی بودند 

    خانوم معلمایی ک اینجا هستید ایا بچه ها رو تنبیه میکنید به چه صورت بدنی یا غیر بدنی.من دهه پنجاهی هستم زمانی که من مدرسه میرفتم حتی تو دوران راهنمایی هم کتک میزدن بهمون.البته ما تو روستا بودیم.دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم چون من ضعیف بودم اکثرا کتک بهم میزد معمولا سیلی میخوردم ازش.حتی مدیر و ناظم هم گاهی اوقات کتکمون میزدن.کتکای مادرم ک تمومی نداشت خیلی ازش سیلی میخوردم.یه دردی داشت که نگو 

    دیگه چیزی نمونده بنویسیم 

  • ستایش صادقی
  • چرا چیزی نمنویسین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 😐😧😑

    درد سرهای عظیم افتضاح ترین سریالی که من دیدم کاش ندیده بودم

    ستی من عاشق دردسر های عظیمم ۱۰ قسمت اخرش بود دیدی؟خیلی قشنگه مریم سعادت و مهدی هاشمی هم خوب بازی میکنن جواد عزتی عشقمم که توش هست الناز حبیبی هم نفسمه عاشقشم ساحل بکرانی کوچولوعه خوشمل منه دوست دارم بگیرم بخورمش این شکلات و مثل نبات شیرینه

    این ستایش یه پسر خودشو جای دختر جا زذه

    یه  بچه  همینسریال متهم گریخت و دیدی که دیوانگی انها هم بتو سرایت کرده 

  • ستایش صادقی
  • ***سلام صبح همگی بخیرو شادی***

    طناز جون دردسرهای عظیم و دیدین خیلی قشنگه الناز حبیبی با جواد عزتی نقش اولشن

    طناز جون متهم گریخت رو دیدی؟خیلی قشنگه سیروس گرجستانی هم توشه

    بیاید یکاری کنیم😂👐

    کارم به جایی داره میرسه که حتی سریالی به ذهنم نمیرسه که ندیده باشم😂👐

    حوصلم سر رفت😂👐

    نظرتون چیهدرمورد فیلم و سریالا حرف بزنیم؟!😂👐

  • ستایش صادقی
  • ممنون طناز جونی ❤❤❤❤❤💕💕💕💖💖💖💋💋💋💓💓

  • ستایش صادقی
  • خدا نکنه رومینا جونم عزیزم😘💋💋💓💓💞💞💙💙💙❤❤❤❤❤💜💜💜💜💕💕

    قربونت برم من ستی جونم دورت بگردم عشقی

    فداتشم ستایش جون💙💙💙💙💕

  • ستایش صادقی
  • خواهش میکنم طناز جون 💞💞💞💋💋💋💓😘😘😘

    داریوش مرد باش برو دیگه مرد نیستی😑

    ستایش جون لایک داری😂

  • ستایش صادقی
  • اقای داریوش اگر کسی بخواد عقلش رشد کنه اون تویی نه من بعدشم از این سایت سیلی خوردن چوب و فلک از همشون برو انقدر خداحافظی نکن بعد دوباره نخطه سر خط کامنت بزار بعدم اقارو قلمرو امپراطوری کوروش بزرگ 😂😂😂😂😁😁😁😁😁😁😁😁😆😆😆😅 خدایا به دادش برس اگر کسی بخواد بره خودتی که میری البته خودت که نمیری باید بیرونت کنیم فایده نداره با اسم محبوبه پریوش از خودت دفاع باید سایت و ترک کنی پس بیشتر از این خودتو کوچیک نکن و برو 

    اقا داریوش واقعا که اندازه یه سر سوزن هم مرد نیستی مگه نگفتی میری دیگه کامنت نمیذاری؟؟؟برو به سلامت ما هم راحت کن

    طناز خبرخوشی برایت دارم عاقبت یک سایت خوب پیدا کردم برای گفتگو در مورد روشنگری در مورد زنها خودشان هم در مورد همین موضوع صحبت می کنند خوشبختانه خیلی عاقلتر از شما هستند حداقل مانند بی افتخار  فمنیست انجا را به گند نمی کشند شما هم خوشبختانه نیستید هی نق برنید میرم بزرگترم و می ارم اولین گفتگو هم قراراست این باشد چرا زنها را زیاد خلبان هواپیمای مسافربری نمی کنند و من بادلیل می گویم چون در لحظات بحرانی وخطرناک هواپیما ممکن است ذست وپاپشان را گم کنند و جان مسافران را به خطر بیاندازند وهواپیما سقوط کند قابل توجه تو  ذر ضمن فطرت پاک اریایی من اجازه نمی دهد  با عقب مانده های بد زبان هم کلام شوم شاید هر چند باری بیایم گزارش روشنگری هایم را  بگویم وبروم معلوم نیست وشما هم به ارزوی خودتان برسید  شما هم بشینید پشه بپرانید 

    داریوش جان منم جوابتو نمیدم فقط مرد باش و وقتی حرفی میزنی روش وایسا از اینجا برو نه اینکه با اسم محبوبه و اصغر و کلسوم و اکبر بیای از خودت دقاع کنی

    این اقای با افتخار  فمنیست هم با این لحن حرف زدنش معلوم نیست کجا بزرگ شده حالمو بهم زدی  

    تمام حرفهای شما برعلیه اقای داریوش از روی حسادت است خیلی بی تربیت هستید اینجا که کوچه وخیابان نیست

    ابن خاصیت مردان بزرگ که همه در مقابل  من کم می اورند جمعتان که جمع اگر هزران نفر هم بشوید در مقابل من کاری ار پیش نمی برید  می گویند اگر در دنیا فقط یک مرد واقعی باقی بماند ان یکی برای بخاک مالیدن پوزه تمام دشمنانش کفایت می کند بازهم می گویم دیگه جواب طناز را نمی دهم  اگر ناراحتید نوشته های مرا نخوانید مگه مجبورید

    نه داربوش جان جو برت داشته قلمرو امپراطوری؟!😏من حاضرم اینجا متروکه شه ولی تو امپراطور اون نباشی و نیتی و نخواهی بود😏

    در ضمن  اسم طنازو هرکی دلش بخواد میاره و منم حرف میزنمپببینم چیکار میکنی دلیل نمیشی چون دوازده ساعت حالم بد بود خیال برت داره 😏

    می دانید جواب ابله سکوت است بی افتخار که ارزش جواب دادن ندارد بیچاره فهمیده  یک هزارم منهم سواد ندارد زورش گرفته خودش فهمیده حریفش حریف ساذه ایی نیست من که کاری بکارش ندارم این جدیده که امده اسمش ستایش ار نظر عقلانی هنوز رشد نکرده اخه من چرا باید با چند بچه سروکله بزنم می روم با ادم حسابی حرف می زنم که حداقل یه کمی عقل داشته باشه در شان من نیست با ناقص العقلها هم کلام شوم در ضمن اینجا قلمرو امپراطوری من  داریوش بزرگ هر که ناراحت خودش زحمت را کم کند در ضمن من دیگه کاری  به  کار طناز ندارم اسمش را نیاورید

  • ستایش صادقی
  • اقای با افتخار شما درست میگین ممنون.‌ و اقای داریوش شما باید روی رفتارتون کار کنین اون کامنت هایی هم که تو پایین گذاشتین فقط شعن و شعور شما رو نشون میده و شعن شخصیت شما برای ما ثابت شده است به خاطر همین همه اصرار دارن بری بیرون پس لطفا برو بیرون و انقدر خداحافظی نکن دوباره کامنت بزار 

    اقا با افتخار شما واقعا فهمیده و عاقلید خوشباحال زن و بچه تو در اینده واقعا خیلی خوبید که درک و فهم دارید

  • با افتخار فمینیست
  • ستایش

    ما که شروع نکردیم،من داشتم با خیال راحت میریدم به شخصیتش اینم از ترسش ۵ بار خداحافظی کرده ولی هردفعه با چشم گریون و ی اسم دیگه دوباره میاد زر میزنه😂

    اولم میگه من نبودم ولی چون دل بچه ها پاکه بعد میاد عر زنان میگه من کوروش و باران و پریوش بودم😂😂

    من که مشکلی ندارم،میخواد بمونه که ریده بشه بهش بمونه

    من که قلادشو باز کردم گفتم بره ولی چون سگ وفاداریه همینجا مونده😉مگه نه داریوش؟؟

    اینقدم نشین سر کونت زر بزن مگه تو ادمینی؟؟گو بخور کی تورا صاحب خونه کرده؟؟ازین به بعد من صاحب خونم توام برده منی....

    اقا داریوش اگه به فرض حق با شما باشه الان طناز جون حامله ست باید درکش کنی و ناراحتش نکنی چون به اون بچه فشار میاد

    طناز یادت نره تو اول به نقاشی من توهین کردی من فقط جواب دادم در ضمن هیچوقت مهمان به صاحب خانه نمی گوید از خانه خودش بیرون برود من قبل شما اینجا بودم 

    طناز جون بیا تو تخته گچی ببینم اون چی بود فرستاده بودی؟؟؟؟؟؟؟؟برا چی میخوای این کار و بکنی؟؟؟؟؟؟؟؟این همه صبر کردی😡😡😡😡

    خانم ستایش اینها فکر می کنند شما داریوش هستید ومن دارم بجای شما کامنت می نویسم یادشان رفته من قبل از انها اینجا بودم و این سایت را فعال کردم در ضمن  من دشمن ضد مردها هستم همه زنها که دشمن مردها نیستند

    طناز جونم ببخش منو عزیزم دیشب مامانم نذاشت دیگه برم تو تبلت گفت فردا ۴تاازمون داری بگیر بخواب منم مجبور شدم بخوابم ببخشید عشقم امروز هماهنگ میکنم باهات هر چقد خواستی باهات حرف میزنم لطفا ببخش

    ستایش برو کامنت های قبل و بخون ببین چقد به زنا توهین کرده بعد بازم میگی نره بیرون

    رومی عزیزم بیا تو بازی حالم بده میخوام باهات صحبت کنم عشقم 

    حوصله هیچکدومتونم ندارم اعصابم خرده فعلا پس زیادی وراجی نکن داریوش😑

  • ستایش صادقی
  • بی انصافی نکنین دیگه اینجا یه جای عمومی این نمیتونه به اون یکی بگه برو بیرون که 😶

     یه بچه می دانستم عاقبت برایم جشن  می گیرید انهم بعد 46 سال برای اولین بار تاحالا جشن نگرفته بودم

    اقا داریوش چرا گریه؟؟؟؟؟باید جشن بگیریم

    بی افتخار من که گفتم اینه جلوم بنابراین هر چه گفتی مستقبما به خودت برگشت می خوره بای بای برای همیشه جواب نده عجب سمجی هستی

    بابا من رفتم گریه نکنید

    داریوش الان فکر کردی آرمان خودش ترسید و رفت.  و فکر کرد تو مهسا نبودی؟!

    اولا آرمانو من بهش زنگ زدم که دیگه چیزی نگه چون اونروز من خونه مادرم بودم و پیشش نبودم و اون به خاطر من رفت بعدشم داریوش انقد تابلو نکن همون بهتر که از اینجا بری ما حاضریم این وبلاگ سوت و کور بمونه فقط برو تو برو😑

  • با افتخار فمینیست
  • ا چهار نفر طلا گرفتن چه خوب،چهارنفرشونم پسر بودن،به تخمم

    ا مقام استاد بزرگ شطرنج ایرانیه،چه خوب ،استاد بزرگ شطرنج دختره،به تخمم

    ا داریوش دوباره مواد میزنه و از علایق اسبش با خبره،خوب به تخمم

    الان چه ربطی داره؟

    تو قرار بود اسبتو بکنی تو کونت و بری،الان برای چی هنوز داری اینجا زر میزنی؟؟

    پ.ن:اگه تعجب کردید که چرا برخلاف این فمینست های تندرو نیومدم بگم وای چه بد و...

    چون قبلا گفتم با منطق ولی از خری که با اسب حرف میزنه انتظار فهمی نیست،برای منم این چیزای سطحی مهم نیست مهم قانون برابره وگرنه اینا که اینقدر داریم که بخوایم بگیم یک کتاب میشه ساخت و...

    داریوش گورتو گم میکنی که سایت تعطیل بشه یا میخوای دوباره با ی اکانت دیگه بیای زر زر کنی؟؟؟

    بی افتخار شانس اوردی موقع رفتنم در مسیر اسب من قرار نگرفتی چون اصلا از ادمی گه چرت وپرت می گوید خوشش نمی اید در ضمن جهت اطلاع بعد می گویم دیروز هر چهار نفر مدال طلای جهانی امپیاد شیمی پسر بودند قابل توجه فمنیستها 

  • با افتخار فمینیست
  • داریوش قبل اینکه برای صدمین بار بری و سایت سوت و کور کنی ادرس اونکه ازش مواد میگیری بده😂😂

    با اسب حرف میزنی،سنتم که متغیره مجهوله

    سوار بر اسبت گورتو گم کن بچه تخس😂

     

  • داریوش بزرگ
  • ابن اخرین پیام من است داریوش بزرگ دیشب اسب سیاهم شبدیز بمن گفت دیگر ار همنشینی با موجوذات ادم نما خسته شده وبوی گند انها حالش را بهم می زند ودیگر حاظر نیست انها را تحمل کند واز من خواست ار اینجا برویم به مکان دیگری  ومن در زمیته زنان افشاگری کنم منهم قبول کردم  پس سوار اسب سیاهم می شوم واز اینجا می روم برای همیشه البته بعد ازمن این  مکان تعطیل وسوت وکور خواهد شد  چه بهتر از دست موجودات انسان نما راحت می شوم و در ضمن هر کس هر چه بمن در گذشته گفته وبگوید مستقیما به خودش برمی گردد چون در مقابل من اینه بزرگی قرار داشت که شما خبر نداشتید پس هرچه بگویید بخودتان گفته اید یه بچه و طناز فکر کردید من از ارمان شما ترسیدم پس مرا نمی شناسید چون من از شما باشخصیت ترم ونخواستم زبانم به زشتی الوده شود و گرنه هر بچه ایی می توتند حرف زشت بزند و ارمان شما نامی از من نیاورد چون فهمید من مهسا نیستم که جوابش را ندهم  چون ارمان متاهل هستند ومن مجرد و 46 شال سن دارم و اگر به زور بازو باشد قد شما به شانه های منهم نمی رسد واگر مرا می دیدید زبانتان بند می امد چون من وقتی از خانه بیرون میروم و در خیابان راه می روم کسی تاکنون جرات نکرده نگاه چپ بمن بیاندازد دیگر برسد به شما ادمهای کوچک برای همیشه بدرود جای من و اسبم در میان اذمهای فرهیخته است نه اینجا پس جواب ندهید چون برنمی گردم بخوانم  و در ضمن تا حالا سر کار بودید چون من همان ناشناسم نه داریوش و داریوش اسم مستعار من است 

  • با افتخار فمینیست
  • داریوش باید بندازمت توی قفست تا عو عو نکنی

    کدوم سگی برا صاحبش هار میشه؟

    حیف حامی حقوق حیواناتم وگرنه تالا کاری باهات کرده بودم که شب از ترس برینی به خودت

     

    به افتخار فمنیست  دوباره از باغ وحش فرار کردی  سگ که جواب دادن نداره زر برنی جوابی بهت می دم تا خود باغ وحش چهار نعل بدوی

    با افتخار با نظرت موافقم البته انقد بی ادبی هم بده ولی نه برای کسی که خودش هیچی نمیفهمه و بی ادبه

  • با افتخار فمینیست
  • داریوش گوه نخور بیا سر اینو بخور

    جواب کون زر زدنتو ندادم فک کردی برا خودت سگی شدی

    البته صد رحمت به سگ اون صاحاب خودشو میشناسه،تو منو که صاحبتم نمیشناسی؟؟

    واقعا که😔😔

    البته اشکال از خودم بود قلادتو نبسته بودم هار شدی...

    چند روزم نبودم پاچه میگرفتی 

    از همه دوستان عذر میخوام که سگم اینجوری بهتون حمله کرد،الان میخواد دوباره از عرصه گوه خوردن خداحافظی کنه،،ولی یادم نمیاد چندمین بارشه

    داریوش تره کونی میری یکم اینجارو سوت و کور بشه یا دوباره میخوای با ی اکانت دیگه بیای زر زر کنی؟؟

    برو شرتو کم کن تره کونی

    خانم طناز خیلی زود یادتان رفته که من قبل از شما اینجا بودم و با خانم رستا راجب مسایلی صحبت می کردم وشما بدون اجازه وارذ گفتگوی ماشدین همان موضوع کامیون راندن در شیها  و تازه در این سایت برای جند ماه پرنده پر نمی زد من انرا فعال کردم و بعد هم اگر بروم جای دیگر دوباره  سوت وکور خواهد شد ودوما من با هر کس با شخصیت خودش صحبت می کنم و تازه چرا فکر کردینکه من از ارمان شما ترسیدم چون ایشان نامی از من نیاورد که من جواب بدهم چون نام مهسا را اوردند واصلا دعوای شما وارمان چه ربطی به من داشت من اگر سکوت کردم برای انکه حرمت رسانه ایی نگه داشته شود چون دیگران هم می خوانند واگر به حرف باشد دیدید به ان یکی چه گفتم که دیگر پیدایش نشد واصلا من خودم  هم نمی دانم موضوع اختلاف یر  سر چیست اگر باذتان باشد این شما بودید که اول به هنر نقاشی من توهین کردید وگفتید حاظر نشدید بخاطر تمام شدن اینترنتتان  انرا ببینید که بعد خودم پشیمان شدم که چرا باید از کسانی که نصف منهم سن ندارند بخواهم نقاشی مرا ببیند ونظر بدهند در زمانی که شما هنوز بدنیا نیامده بودید من بهترین شاگرد استاد عارف بودم بهترین نقاش رنک وروغن  دهه شصت واگر به ذعوا ی  وقعی باشد ادرس می دهم فلان جا انوقت می فهمید من می ترسم یا نه  واگر فکر می کنید با بچه طرفید  بدانید من سال 73 به سربازی رفتم  انوقت خودتان حساب کنید من چند سال دارم حال اگر ارمان شما ادم باشخصیتی هستند وهنرمند منهم هنرمندم هستم چون علاوه برنقاشی مجسمه سازی هم ببلدم وکمی خوشنویسی واصلا هدف من این بود با افراد هنرمند اشنا شوم نه اینکه با هم دعوا کنیم وخنده دار است چند هنرمند نقاش باهم دعوا کنند انهم برای اولین بار در تاریخ بحر حال من اگر  ارمان دوست داشته باشند  حاظرم با هم اشنا شویم تا فکر نکنید من از کسی می ترسم

    آقا داریوش من به خاطر اینکه اینجا بی احترامی نشه به همسرم گفتم از اینجا نره وگرنه اون مثل من حرف نمیزنه اآن با زبون خودت ماجرارو حل میکنه و الان باید تشکر کنم برای اینکه باعث دوستی ما شدی؟!😐

    اگرم خیلی ناراحتین منم ناراحت نمیشم همسرم این موضوعو حل کنه

    اقا داریوش درست صحبت کنید خیلی بی ادبی بعدشم مسابقه ربطی به زن و مرد نداره هر چقدم کم داشته باشم از تو بیشتر دارم

    قابل توجه یه بچه امروز المپیاد شیمی جهانی برگزار شد و چهار مدال اورنده طلا پسر بودند انوقت می گویند پسر با ذختر برابر است

    من که نفهمیدم چی گفتی طناز حرفات  سر وته نداشت ولی یادتان نرود بخاطر من شما و یه بچه با هم اشنا شدید ولی  مواظب باشید این اشنایی ممکن است اخرش به بیمارستان روانی ختم شود گفته باشم چون این یه بچه خیلی کم داره

    طناز جونم قبول کردم بیا چت کنیم خیلی خوابم میاد ولی قول دادم تاصبح بیدار باشم البته خیلی هم نه یه کم بیا چند روزه حرف نزدیم دلم برات یه ذره شده کلی چیز باید بهت بگم

    طناز جون خیلی لطف داری عشقم اره نام کاربریم اینه: romina2041387 من تا ۶ بیدارم بیدار بودی پی ام بده

    داریوش لازم نیست کارای شخصیتو بگی😑و اینکه سن  شعوره نه عدد که خداروشکر رومی جان دارتش😑

    رومی عزیزم اسم کاربریتو میگی که بهت درخواست بدم؟!

    البته در بغضی شهرها ذستشویی وتوالت یک معنی می دهندکه اینکار اصلا درست نیست

    من با هر کس به زبان شخصیتش حرف میزنم اگر خوب بگوید منهم خوب جواب می دهم و از ادمهای بیشخصیت دوری می کنم  بنابراین به ویلایم درشمال امده ام وکاری بکار یه بچه و دو بچه و ادمهای الاف ندارم می خواهم بروم ساحل دریای خزر اسب سواری 

    طناز جون یه سوال دارم من ۴تا کانتکس دارم یکی درخواست داده میخوام باز کنم میزنه فضای دوستات پر شده باید چی کار کنم عشقم💙

    باشه طناز جونم راستی من با یه پسره به اسم پارسا دوست شدم خیلی پسر خوبیه گفت من رل نمیزنم همسن خودمه تقریبا گفت جنسیت مهم نیست همه در یه سطحیم

    نه عزیزم یگم صبر کن مجبور شدم حذفت کنم یکوچولو صبر کنی بهت درخواست میدم با همون اسم _nika_

    طناز جون اسمت رو عوض کردی؟تو کانتکت های تخته گچیم نیستی میخواستم بگم امشب مامانم گذاشت تا صبح بیدار باشم اگه بیدار بودی بیا چت کنیم

    آرمان بس کن دیگه تو وبلاگ کی دعوا خانوادگی راه میندازه

    داریوش توعم درست صحبت کن 

    اقا داریوش اولا درست صحبت کن

    دوما من با طناز جون دوستم و با شناختی که از همسرش دارم زمین تا اسمون با شما فرق داره 

    سوما منطرفداری از خودتونو گفتم

    یه بچه دهنتو ببند وسط دعوا نرخ تعیین نمی کننند من سر پیازم ونه ته پیاز اصلا اختلافات خانوادگی  زن و شوهری دیگران چه ربطی بمن دارد واصلا من موضوع سر چیست بنابراین خودتو نخود هر اشی نکن 

    اقا داریوش کجایین؟دیگه نمیاین از مردایی مثل خودت دفاع کنی؟۴ تا چیز گفتیم دهنت بسته شد؟

    خوشم میاد یکم فحش میدی خودشون میفهمن حرفشونو

     ارمان و طناز  خانم سو تفاهم نشود در شهر ما  دستشویی  وتوالت دوچیز جداگانه است دستشویی بعنی محل دست شستن و توالت چیز  دیگری است که در خانه ما ته حیاط است بنابراین اگر گفتم  دستشویی که در خانه ما نزدیک اتاق پذرایی ایست دیوار بزرگی ا دارد که واقعا تابلو ندارد  فاصله هم دارد با محل دست شستن بنابرین من چیز بدی نگفتم ودر ضمن من نقاشیهای شما را در گوشی ایناستگرام خواهرم دیدم 

     طناز  باور کنید منظور بدی نداشتم ناراحت نشوید هنر شما خیلی هم خوب

    طناز جون ول کن بذار همسرت هر چی میخواد بگه حقشونه این همه اذیتت کردن

    آخه ببین چقد اینجا زر میزنن بعد من موندم تو چجوری اینجا زنده موندی

    آرمان بهت گفتم که چیزیو ازت مخفی نکنم نگفتم که پاشی بیای اینجا دعوا راه بندازی بس کن الانم ادامه بدی. همون خونه مامانم میمونما نمیام خونه

    مهسا میدونم. ذاریوشی انقدر ضای نباش بعدشم آیدی اینستا بده تو بازدید کنندگام بگردم ببینم کدومی😑

    مهسا زر نزن دم دستشویی که صحله باید توی دستشویی خودتو میخ کنن

    واقعا براتون متاسفم که دل این زن حامله رو میرزونی واقعا خیلی بی شعورید

      طناز عجب دختر کم ذهنی هستی خودت گفتی نقاشیهای مهد کودکیت را در ایناستگرام گذاشتی من برای دم دستشویی یکی ار نقاشیهاتو می خوام بقیه جاهای خونمون تابلو هست

    طناز بزرگنرین ارزوم بود هفته پیش بجای ان دختر توبودی حتما فقط می امدی بیرون  فقط جیغ وداد می کردی  تاهمه مردم جمع بشن کمکت کنن وبعد الفرار همین بود شجاعتت   تواگه حرعت داشتی ان قبلی را می زدی اواز دغل از دور خوش است 

    مهسا جون از کجا نقاشیامو دیدی؟!میدونم که خودتی داریوش سروشم خودت بودی 😑 داربوش جان چقدر کمبود توجه آخه من شده توعم با قفل فرمون میزدم😑

    خانم مهسا ممنون که از نقاشی من خوشتان امد این نقاشی را  در عرض یکسال کشیدم وچند بار تغییرش دادم تا عاقبت شد این چیزی که دیدید وبیشتر از خودم کشیدم تا تقلید ار مدل و شباهتی به مدل اصلیش ندارد خود من بهترین شاگرد استاد عارف هستم بهترین نقاش رنگ وروغن در دهه شصت که نقاشیهای رنگ وروغنش معروف است وخود ایشان  یکبار در کلاس از من خواستند مدل نقاشی من شوند یعنی خودشان نشستند روی صندلی و از خواستند ایشان را طراحی کنم در عرض جند دقیقه   ومن هنوز ان طراحی را دارم وبرای هیچکس این کار را نکردند بحرحال نقاشی من از نوع رنگ گواش روی بوم است به ابعاد 115 در 90  وبخاطر دوربین فیلم برداری کمی کیفیت تصویر پایین امده که می بایست با موبایل می گرفتم تا رنگ واقع اش را بهتر ببینید خودم خیلی تمایل به فروشش نداشتم ولی ار خواستید وپیشنهاد خوبی بود شماره تماس من انجا در اپارات هست

    اقای داریوش من نقاشی  مینیاتور شما را در اپارات دیدم واقعا بی نظیر بود که من از دیدنش حیرت کردم البته من نقاشیهای طناز خانم را دیده ام ان هم خوب است ولی مینیاتور شما بسیار سطحش بالاست اگر می شود راجبش توضیح دهید برادر من ار این تابلوها خیلی خوشش می اید اگر ببیند  حنما  انرا  از شما می خرد

    طناز نمی خوام وقت نتمو صرف جواب دان بتو هدر بدهم ولی اگه  اخم منو دیده بودی پاهات ار زور ترس فقل می شد من عکس جنگی ام در دوران سربازی  وفیلم اسب سواری ام در تخت جمشید در اینترنت هست ولی ادرسش را نمی دهم چون در عرض یک هفته بالای هزار وپ انصد نفر دیده اند ولی حرفتو قبول دارم خیلی ازمردهای ما اصلا مرد نیستن فقط ظاهرشان مرد است مردی که از زن بترسد اصلا مرد نیست ولی من  داریوش بزرگ چیز دیگری هستم اگر مرا از نزدیک می دیدی باید به بالا نگاه می کردی انوقت حرف خودت خنده ات می گرفت چون در خیابان همه با تعجب مر ا نگاه می کنند بای بای میروم به ویلایم سر بزنم ناسلامتی میلیاردر شدم رفت پی کارش

    داریوش من میخواستم از این وبلاگ برم که اعصابم خرد نشه ولی آره خسیسیم چون ارزش نمیبینیم چیزای چرت و پرتو که معلوم نیست واس کدوم بدبختیه به اسم خودت میزنی و باید یادآوردی کنم من همین پارسال که باردار نبودم یه مرد چهل و پنج ساله رو با قفل فرمون تهدید کردم😑

  • داریوش برزگ
  • اگر بار گران بودیم و رفتیم اگه نامهربان بودیم و رفتیم اگه لبخند زنی بر خط زشتم بدان این نامه را تند تند نوشتم اگر مرا ندیدید بدانید ر فتم به ویلایم سر بزنم خدا حافظ یه بچه و طناز در ضمن اون داستان سروش واقعی بود وخودم بودم و چهار شنبه اتفاق افتاد ولی طنار از بس ساده است گول خورد فکر من سروشم که خودم تعجبکردم  نفهمید  بحر حال ماجرا واقعی بود واگر طناز هم جای اون راننده دختر بود می ترسبد نا سلامتی من داریوش بزرگم وفیلم  اسب سواری وعکس جنگی  من ذر اپارات هست ولی ادرس نمی دهم چون خیلی خسیسید و می ترسید ببینید ابنترنتتتان  تمام شود

    اقا داریوش اینکه از من بزرگتر بودین این شعر رو گفتین عحیب نیست مامان من از دوم شعر میگفت ولی به خاطر دختر بودن نذاشتن شاعر شه اگه میذاشتن الان کلی کتاب نوشته بود

    یه بچه من این شعر رو وفتی یه کم بزرگتر  ازتو بودم گفتم  در دوره راهنمایی البته الان دیگه شعر نمی گم 

    من این شعر غزل را  در دوران راهنمایی گفتم تا ابن فمنیست بفهمد قعل و فاعل  را تو بلدی یا من  لابد بعد هم  می گویی ابی شعر غزل  از ان شخص دیگری است  از یاری گل بوی فضا مشک فشان شد      لاله طرف از رنگ جلا رنگ رزان شد      یلبل به چمن نغمه مطرب به جهان داد       رود از کرم ملک سپهر اب روان شد          مرغ از خبر عطر سمن روی بگرداند      باغ ار نفس باد صبا روی جوان شد              سرو از طلب نورخودش را به هوا راند          خودشید سپهر از طلب سرو عیان شد         از حسن صبا عرش بلند اب بیامد          خودشید سحر ار نفس باد  فغان شد                بلبل به شقایق خبراز ساقی بیاوزد                   عالم خطر از ایمن جان روی امان شد              عطر از سمن وسنبل و لاله به درامد         قاصد خجل از باد صبا روی نهان شد                          اسم ابن شعر باد صبا بود وبه اندازه نصف یک دفتر شعر گفته ام وشما جزو اولین کسانی هستید که انرا خواندید من سنم  کمی بیشتر از یه بچه بود که این شعر را گفتم

    بی افتخار فمنیست برای من دیگر افتخار نیست با موجود بی شخصیتی  چون تو صحبت کنم  تو کسی هستی  که عقلت را از دست داده ایی و خودت خبر نداری ولی من می گویم تا بدتر نشده ایی خودت را به اولین تیمارستان معرفی کن وگرنه منهم می توانم با اذبیات تو  الاغ صحبت کنم معلوم نیست در کدام گورستانی بزرگ شده ایی که دایم در اطرافت الاغ بوده  و با انها معاشرت داشتی وحالا شبیه انها شده ایی نکند با انها ازدواج هم کرده ایی نمی خواستم  این رابگویم و از  حدت عبور کردی دیگر کاری به کار من نداشته باش وگرنه می توانم چیری بگویم بروی در هفت گورستان پنهان شوی من به  ابن سایت امدم که با ادمها و انسانهای فرهیخته هم کلام شوم نه ادم بیسواد عقده ایی چون تو  فکر می کنمتاکنون فهمیده ایی من کیستم و چه سوادی دارم برای همین ذچار جنون  وحسادت شده ایی ولی صبر وحوصله من هم اندازه ایی دارد تا حالا به شما احترام گذاشتم ولی از این به بعد ممکن است چنین نباشد مگر انکه به جرگه ادمها بپیوندی

  • با افتخار فمینیست
  • داریوش عمو خوشحالی که زمین از ۲۰۰ ملیون شده ۲ میلیارد؟؟؟احمق یا خری یا خودتو زدی به خریت

    این ارزش پول ملی که داره به قعر دره گوه میره 

    توهم کنار دست پدرت نشستی اونم خوشحال که ایول زمین گرون شده

    احمق جان نمیدونی یا نمیخوای بدونی زمینت که گرون شده(که در واقعیت باغچه خونشونه)همه اجناس هم گرون میشن و شغل های مستقل به تعطیلی کشیده میشن هزار نفر از افرادی که کار میکنن الان باید برن از گرسنگی خود و خوانوادشون بمیرن؟؟

    بعد تو بیا بشکن بزن بگو خدا رسونده...خدا برای تو رسونده برای بقیه چی رسونده؟فقر و بدبختی

    الانم میای تاکید میکنی بله من فلان قدر پول دارم به نظر من برو ازین بسته های اموزش زبان فارسی مخصوص کودکان یک تا هفت سال بخر چون اینکه نمیتونی فعل و نهاد درست قرار بدی از افکارت بیشتر زجرم میده

    پ.ن:حال ندارم بگم که ناشناس توی تاپیک بقلی که افکارش کپی از یکی از فراست داریوش عمو کیه دیگ.....!

  • با افتخار فمینیست
  • اقای ایتوندی من همیشه در انشا شاگرد اخر بودم چون بلد نبودم چیزای بدا به صورت چیزای خوب ببینم و دروغ و حقیقت معکوس کنم

    ولی همه شاگرد اول درس منطق بودم میدونید اولین چیزی که توی منطق یاد میدن چیه؟تحقیق و اطمینان از موضوع و پاسخش...

    الان شما مطمئنی که این همون اسلام نیست؟؟من که تفاوت زیادی ندیدم

    حقوق زنان پایمال شده،سراسر مملو از تجاوز به هرنوع اعم از مالی،جنسی و... شده،خشونت موج میزنه به صورت زدن دست و پا و گردن و شلاق زدن بیرون ریخته شده،ایه ای مبنی بر گسترش مهربانی نمیبینم...

    و البته که اینها اسلام واقعی نیست فقط در سراسر کتابی که اخوندا درست کردن اومده و حرفای من بدون منبع....

     

    برای از سر تفنن گفتم برای فروش وگرنه الان چند ماهی است پول باداورده امد و میلیاردر شدم خدا از حرفهایی که بشما زدم راضی بود برایم پول فرستاد  خانه 221میلیونی قیمتش شد 6 میلیارد

    افرین طناز جونم همون به با افتخار فمینست بسپار که هم خودت اذرت نشی هم اون کوچولو اقای با افتخار لطفا خودتون به جای من هم جواب بدید

    داریوش جان شما گفتی و من باور کردم خودت گفتی منم نقاشی میکشم ولی بلد نیستم به فرشو بزارمشون😐

    اقای ایتیوتد من اصلا با ابن بی افتخار  قمنیست کاری نداشتم  یهو بی اجازه وارد شد و دیگه هم ول کن  نبود  و  خیلی بدش امد به خانم رستا گفتم برود نهج البلاغه حضرت علی را بخواند  گفت باید یرود کتاب فمنیستی بخواند ودچار توهم شده فکر می کند شما را  من اوردم نظر بدهید

    طناز از سر کنجکاوی ازت راجب فروش تابلو پرسیدم وگرنه خوذم موضوع اینستاگرام را می دانستم  گفتم شاید شما روش دیگری دارید من می خواهم اگر یشود یک تابلو از شما بخرم ولی همه جای خانه ما تابلو دارد جز یک جا روم نمی شه بگم کجا

    داریوش خوب میکنن و زنها خوب میکنن که کار میکنن و تحصیل میکنن و میخوام ببینم با این حرفات چیکار میخوای بکنی جز اعصاب خرد کردن

    آقا محمد شمام زیادی حرف نزن به شما چیزی مربوط نیست فعلا بین من و رومی جون و با افتخار فمینیست که واقعا افتخاره بین شماها

    آقا داریوش باید بگم آره من شرافتمندانه کار میکنم هنرمه دوستش دارم و تابلو هامو میفروشم و محتاجم باشم خوشحالم از عقیده هام و هنرم . برامم مهم نیست تو چه تیلیاردری هستی اصلا مهم نیست چون میدونم شغل خودم شرافتمندانه س و یادت رفته روزهای اول از من میپرسیدی چطور نقاشیاتونو برای فروش میزارین منم بزارم؟

    با افتخار من عزیز دلم بقیشو به خودت میسپارم من همسرم ببینه اعصابمو دارم خرد میکنم با شماها میاد اینجا دعوای بدی راه میفته 😂 

     

    فمنیست بی افتخار قبلا ترتیبتو دادم متوجه نشدی

  • محمد ایتیوند
  • آقای فمینیست من از این اسلام الکی که این آخوند ها درست کردن دفاع نکردم . معلومه تو انشاء صفر بودی بعدشم من خودم نه وضع مالیم توپه نه یه پارتی کوچولو دارم و اصلا هم از این بیشرفا دفاع نمیکنم . اینا فقط اسلام رو بهونه کردن که مردم رو گول بزنند . والا من که فرق بین وام درصد بالا و نزول رو نفهمیدم که چرا وام درصدبالا حروم نیست ولی نزول حرومه . اینا رو از رو همین یه حرکت باید فهمید که اسلام فقط یه بهونس براشون ولی موضوع ما این نیست موضوع ما امثال شماهاست که نمیفهمید و اسلام رو با اینا اشتباهی گرفتید . ببین نه من حوصله دارم نه آقا داریوش و نه هیچکس دیگه پس لطفا بس کنید دیگه . توهینت هم به اسم بزرگ محمد فقط از رو بدبختی و بیسوادی و نژاد پرستی و عقده ای بودنت بود وگرنه فردوسی و امیر کبیر و کریم خان زند و سعدی و حافظ و مولانا خودشون شیعه بودن اونا نتونستم پیغمبر و قرآن ما رو نقد کنند امثال شما ها از پیغمبر ایراد می گیرید ههه.  چقد شما ها بدبختید چقد  شماها خودخواه و بی مصرفید

  • با افتخار فمینیست
  • داریوش تو دیگه هیچی نگو،دونا کامنت قبل داشتی فرار میکردی الان که ی ادم اومده شی شده😂

     

    اقای ایتوندی شما درس فارسی و انشا خیلی خوب بودید نه؟؟میدونید از کجا میگم،ازونجا که داستان زیبای اریایی و مزدور رژیم را به من هم نسبت دادی

    من کجا گفتم اریایی پرستم؟داریوش ازین حرفای نژادپرستانه میزنه،کجا به شهیدان توهین کردم؟؟

    از نظر من شهیدان با هر عقیده ای درست یا اشتباه همین که از وطن دفاع کردند قابل احترام و قهرمان هستند این وظیفه هر زن و مرده،،پس نیاید از خودتون داستان بگید در مورد عقاید من

    در مورد فروش وطن هم اگر چیزی باقی ماند که شما و امثال شما ارمان های شما به چین و روسیه و فلسطین نفروخته بودید،باشه ی فکری میکنیم.

    سعودی هم خر کی باشه؟یا وضعتون توپه و پارتی دارید یا سرتون مثل کبک کردید تو برف،میخوای از وضعیت ایران الان مطلع بشی برو از دور سطل اشغالی محله نگاه کن که به هرکسی که مخالف شماست انگ دشمنی نزنید

    اها راستی شاکی بودید به عقایدتون توهین شده؟پس بقیه مردم که مدام توی خیابان و کوچه گشت ارشاد بهشون توهین میکنه هر نوجوون تازه به بلوغ رسیده وظیفه خودش میدونه که به زن ۳۰ ساله به بهونه نهی از منکر گیر بده چی باید بگن؟؟؟؟؟

    البته به عقایدشون که توهین نمیکنید فقط ممکنه یکم زندان و یکم اعدام باشه،اره قطعا من اشتباه کردم

    اگر هم میخواید از ی ضد فمینیست دفاع کنی برو از یه ادم عاقل دفاع کن،نه این که معلوم نیست چی میخواد

  • محمد ایتیوند
  • آقا داریوش این سگ کی باشه که بخواد به پیغمبر و قرآن توهین کنه . این الدنگ از طرز حرف زدنش معلومه که از اون آدامس که میگه ما آریایی هستیم عرب نمیپرستیم و در آخر  مادراشون یا سرزمینشان رو به پول میفروشن . آقای با افتخار فمینیست الدنگ مسخره مگه اینجا کسی به اعتقاد تو توهین کرده پفیوز که میای به  اعتقاد مردم توهین میکنی . پفیوز الدنگ همون عرب پرستا بودن که ۸سال جنگیدند تهیه وقت ناموس توعه به اصطلاح آریایی زیر عرب نره.  پفیوز الدنگ ...تو اعتقادات هر چی که هست و هر کی که هست که مطمئنم اعتقاد تو آل سعود و هوس و پوفیوزیه . ببین الدنگ خان دیگه زر نزن .آقا داریوش ول کن این آریایی مثلا ایران پرست رو که ادعای ایران پرستی دارن ولی پاش برسه ایران چیه به مادرشون هم رحم نمیکنن

    انتر فمنیست هرچه گفتی برازنده خودت اگر روبروی ما بودی قضیه رانشانت می دادیم گورتو گم کن

    در ضمن اقای محمد ایتیوند این بی افتخار فمنیست به هیچی اعتقاد ندارد وبه همه شک دارد حتی دین اسلام وقران

  • با افتخار فمینیست
  • چقد داریوش جون خوبی رفتی ی محمد واقعی برام اوردی😂

    من انتظار فیک داشتم شرمنده کردی داریوش بزرگ

    محمد جون حوصله جواب دادن به زرت و زورت تو دیگه ندارم نه که کم بیارم

    برای این جواب نمیدم چون زیاد با داریوش گپ زدیم پیاما زیاد شده حال ندارم برای جواب دادن بهت این همه راه بیام پایین😅

    در اخر«من گوه خورم میخوامم برای غذا توی گوه و داریوش عن بخورم،دسرم گذاشتم برای هر گوه دیگه ای که میخواد سر کونش بشینه و زر بزنه،مشکلی که نداری؟؟؟مشکلی داری از عرض بکنش تو ماتحت داریوش»

    اقای ایتیوند دستت درد نکنه که خیلی به موقع امدی این فمنیست خیانتکار به ارمانهای مردان به ضد مرد بودنش افتخار می کند و دایم  راه میرود می گوید هم داریوشند والان هم می اید بشما میگوید شما داریوشید  و دچار توهم شده وبه زمین و زمان حرفهای بد می زند کلمه گوه از دهنش نمی افتد شما نصیحتش کنید خودش می گوید لایحه ضد مردان را او برای دولت  ومجلس نوشته وبه ان افتخار می کند خانم طناز هم  از او حمایت می کند انهم چشم بسته یعنی مردها هیچ حق وحقوقی نباید داشته باشند

     طناز بابا قرار شد من  جواب شمارا ندهم ولی شما و این بی افنخار  فمنیست که اسمش جدیدا ریحانه شده مگه می گذارید ادم راحت فعالیت مدنی کند شدید مزاحم سمج  من اصلا کاری به شما ندارم من می خواهم افکار دخترها وپسرها را روشن انهم نسبت ب حقوقشان هیچ می دانستید اگر حقوق پنجاهد درصدی پسران درست اجرا شود بیشتر دخترهها باید ار دانشگاه و ادارات دولتی اخراج شده وبه پسرها داده شود چون برای دخترها پارتی بازی شده می گویید نه بروید ادارات دولتی ودفاتر پیشخوان را ببینید همه کارها  را داده اند به دخترها من برای روشنگری در این زمینه امدم یعنی برابری واقعی دختر وپسر نه شعار دادن بعدشم باز شما نیاز به کار کردن دارید علی رغم انچه گفتید ولی من نه باور کنید یک ماهه پولدار شدم که خودم هم تعجب کردم بخاطر گران شدن خانهمان در شمال شهر والان هم نزدیک سه میلیارد تومان پول دارم به غیراز سپرده بانکی وسود ماهانه  ونیازی به پول ندارم تابلو بفروشم وگرنه منهم بلدم در ایناستگرام نقاشیهای مجلسی ام را بفروشم ولی تا حالا این کاررا نکردم چون دوست ندارم برای چند میلیون دستم را جلوی کسی دراز کنم و ذوق کنم   چون غرورم اجازه نمی دهد که مردم بهم صدقه بدهند چون ازاسمان فعلا برایم پول می اید وخانه هم از خودم دارم  وهیچ نیاز مالی ندارم ولی شما اگر تابلو نفروشید شاید دچار شوید وبه نون شب محتاج شوید بنابرابن حسرت شما رو اصلا نمی خورم و تازه خوشحال می شوم پول بیشتر دراورید  چون قشر هنرمند بیشترشان فقیرند حالا این بی افتخار هی راه میرود می گوید فلانی داریوش است دچار توهم شده ودایم هزبان می گوید معلوم من چه کرده ام که کاملا روانی شده از صبح تا شب اینجا پرسه می زند من داریوشم فلانی هم  نام دیگری دارد بمن چه ربطی دارد مانند همین اقای سروش 

  • محمد ایتیوند
  • آقای فمینیست تو سگ کی باشی که بخوای به اسم محمد توهین کنی . اسم محمد مگه اسم آدم پفیوز فمینیست الدنگ مثه تو بوده که الان بهش توهین میکنی . آقای داریوش منم با نظرات شما موافق شدم تازگی ها . آقای با افتخار فمینیست گوه خوری نکن اعصاب ندارم . آقای مدیر لطفا این سایت و به کل ببند چون آقای با افتخار فمینیست هم زبون در آورد . تکرار میکنم آقای فمینیست گوه خوری نکن

    داریوش اگه اینجوریه بزار منم حرفمو بزنم بعد بای بای😐

    منم از ارث پدرم توی شهرک غرب تهران یه خونه مبله بهم رسید که اجارش دادم و الان ماهی فقط پنجاه میلیون از اون درمیارم و کلاس نقاشیای آنلاینم همه سانساش پره و ارزون ترین نقاشیم هفت میلیون بود و گرون ترینش هشتاد میلیون و خونه ی خودم سیصد متره و ماشین خودم سانتافه س و ماشین خانوادگیمون بی ام وه و خونه مونم تو پاسداران و خودم الان اندازه پنجاه میلیون طلا دارم

    خواستم اینارو بگم فکر نکنی ما الان گداییم😐

  • با افتخار فمینیست
  • داریوش جون شوخی نکن با من

    البته به شخصه سروش بیشتر شبیه شخصیتته ولی اگه اکانت بعدی میخوای بزنی اسم عبدالله یا محمد بیشتر به تفکراتت میاد 

    بعد از شیوه یکسان تهدید و فوش دادنت شبیه بچه کوچولو بگذریم تو از کجا میدونی من «مرد» هستم😂😂

    اوکی،فهمیدم علیرضا بهت گفت😂

    طناز برای اخرین بار وبعد بای بای می  گوبم می دانی چرا تا حالا علاقه ایی به فروش تابلو هایم نداشتم بخاطر انکه اصلا  محتاج  پولش نیستم وگرنه تا حالا باید از گشنگی مرده بودم من بدون کوچکترین درد سری پول به حساب بانکی هم می اید انهم یک پیامک ساده سر ماه اگر می دانستی چند  پول می اید برای یک ریال پولی که بدستت رسیده اینقدر ذوق نمی کردی تازه به غیراز دو میلیاردی که جدیدا با گران شدنخانه نصیبم شده که نمی دانم فعلا با هاش چه بکنم برای همین وقت زیادی دارم تادر مورد فعالیتهای مدنی هم بخصوص حقوق مردها کار بکنم زورت گرفت نه

    قربونت طناز جون واقعا دوست داشتم برای من باشه ولی نشد خوشباحال اونی که بهش دادی

    سلام من یه بار تو جمع دوستام بازی پاستور کردیم و من باختم و قرار گذاشته بودیم هرکی باخت تنبیه بشه

    من و دوستم بازیو باختیم و دو تا حریفمون رفتن تا برای تنبیهمون فکر کنن و لعذش با یه طناب اومدن و دست و پامونو بستن به صندلی و بعد شروع کردن قلقلکمون دادن تا حدی که از خنده قرمز شدیم

    واقعا خیلی دردناکه از تنبیه هم بدتره

    مرسی عزیزم رومی جون  کاش میدادم بهت . 

    داریوش اگه میخوای بری به سلامت چون اگه هشتصد میلیون فروختی عکس باید تو اینترنت ثبت میشد پس چرت و پرت نگو. و هری اگه میخوای بری به سلامت خوشحالم میشیم

    یه بچه با خیال راحت با بی افتخار دوست شو چون مدتهاست که او مرذ نیست وشبیه دخترهاست اسم واقعی اشم ریحانه است

    واااای طناز جون عشق است شهاب حسینی کاش من میخریدم عشقمو

    طناز شما و دوستان ابله سرگرم هم باشید اینجا تا من با خیال راحت بدون مزاحمت شما برای روشنگری اقایان وپسرها برو م همین کنار حاصل تحقبقاتم را راجب زنها بنویسم خوشحال می شوم دوستان جدید با سواد پیدا کنم واز شر بیسوادهایی مانند شما راحت شوم بای بای تو هم بشین نقاشی مهد کودکی بکش اون ببدبختی بیات نقاشی تورو بخره پولشو ریخته توسطل اشغال چون بدرد دم دستشویی می خوره دیگه حق نداری بیای طرف من چون می خوام راجب توصییه پدر تون در مورد انچیری که بشما گفت بنویسم

    طناز بنشین برای هنرت خیالبافی کن منهم نقاشی دیگرم را 800میلیون فروختم باز هم می گویم جواب ابله سکوت است راستی من در سایت کناری رفتم برای روشنگری اینجا دیگه کاری ندارم 

    برام عجیبه داریوش طومار مینوسی و بخاطر کمبود توجه از اینترنت مطلب میاری و مینویسی اینجا که بگی من باهوشم😂من خسیس نیستم ولی برای تو ارزش نمیبینم نتمو هدر بدم و خوشحال میشم دیگه پیام ندی و منظورت از جواب ابله سکوت است جواب ابلهان خاموشیست ؟😂لاغر کنایه رو جا به جا نکن برگام ریخت 😂اگرم جواب ابلهان خاموشیست باید بگم نمیتونم خاموش بشم تا جوابتو ندم باید جواب آدم های بیشعور رو بدم که فکر نکنن شاخن و درباره نقاشیام باید بگم همینجور دامه بده هروقت تو از نقاشیام بد میگی ده میلیون سود میکنم همین امروز صبح نقاشی لیلا حاتمی رو دوازده میلیون فروختم و خود خانم لیلا حاتمی رو تگ کردم لایک کردش😂همین پریروزم نقاشی شهاب حسینی رو بیست میلیون فروختم 😂ادامه بده عزیزم😂

    با افتخار فمینیست خیلی باحالی هر وقت پیام میدی از خنده غش میکنم زود زود پیام بده زیاد بخندم اگه دختر بودی قطعا باهات دوست میشدم

  • با افتخار فمینیست
  • خیلی خوبی داریوش😂😂😂😂😂😂😂

    میگی من جواب نمیدم ولی پنج ساعت روی اینکه ی چیزی بگی فکر میکنی 

    راستی باران کجاست؟یکم با اون بهمون پیام بده خیلی یکنواخت شده 

     

    طناز تا یادم  نرقته بتو بگویم همه جور خساستی دیده بودیم جز خساست اینترنی که شما رواجش دادید ومنهم می خواهم از حالا مانند شما باشم چون نگرانید اینترنتتان تمام شود بخاطرش نقاشی مرا ندیدید منهم از حالا مانند شما خسیس می شوم  وقت اینترنتمو صرف جواب دادن به  شما نمی کنم ولی هرچه بگوببد خودبه خود برمی گردد به شخص خودتان انهم مستقیم  پس من فقط در صرفه جویی اینترنتم فقط می نویسم جواب ابله سکوت است یعنی شما ارزش جواب دادن هم ندارید راستی اگر مهمان به خانه شما بیاید تعداد لقمه هایی را که می خورند را میشمارید 

    و تو ای طناز و فمنیست خبانتکار بروید جوابی  راکه  به رستا دادم را خوانید تا بفهمبد سطح سوادتان تا کجاست ابن فقط فطره ایی از دریای اطلاعات چهل ساله من است که خلاصه گفتم

    و تو ای بی افتخار فمنسیت اگر  معتقدی کسی با تو هم عقیده نباشد قلابی است پس خودت هم ممکن است قلابی باشی شاید یک زن فمنیستی باشی  که دارد از زبان مردها صحبت می کند پس خاموش باش و چرت وپرت  مگو 

    و تو ای طناز دخنرک حقیر خودم هم فهمیدم که تو نقاشی مرا ندیدی و بیخود قضاوت کردی چون اگر دیده بودی قیافه ات دیدنی  تر می شد  وبرق از سرت می پریداگر دیده بودی نقاشی خودت را که بدرد اتاق خواب بچه ها  هم نمی خورد  را کنار می گذاشتی ولی ار ترست جرات نگاه به انرا  هم نداشتی مگر بچه ایی مانند یه بچه ار نقاشی تو خوشش بیاید لااقل یکی از   تابلو ها را که روی  دستت مانده به یه بچه بده  تاتوی اتاق خوابش بگذارد  تا شاید شبها زودتر بخوابد ابنفدر بیدار نماند و مانند تو چرت وپرت نگوید الحق که مرید خوبی پیدا کرده ایی من در اینجا به هر کس با زبان خودش صحبت می کنم اگر کم اورده اید به خودتان مربوط است از کم سواذی شماست چهار تا کتاب غیر درسی بخوانید شاید بتوانید در مبان ادمها اظهار نظر کنید دیشب کوروش بزرک به خوابم امد وگفت با کودکان جنگ وجدال نکن انها در حدو اندازه تو نیستند و مخصوصا طناز وان بی افتخار فمنیست خبانتکار

    داریوش حرف زیادی نزن اونقدر آگاهی و کمبود توجه داری که واقعا دارم به این نتیجه میرسم که چند تا کتاب تاریخ خوندی و ده سالته و جوگیر شدی 

    اولا من چهره آدم های معروف مثل بازیگرانو میکشم و اون عکسی که به یه بچه نشون دادم منظره بود

    دوما من حتی حاضر نشدم نتمو هدر بدم و برم نقاشیتو نگاه کنم و اینکه من زنی هستم که مدافع حق زناست نه مرگ مردا چون مردهایی وجود دارن که با شعور و شخصیتم میتونن نظرشونو بیان کنن و از حرص نمیان فوش بی شخصیت بدن

    منم برای اینکه فکر نکنی کم آوردم جوابتو میدم 

    با افتخار فمینیست به نظرم فوش ندیم بهتره ، ماکه مثل داریوش بی شخصیت نیستیم تا حرصمون گر فت فوش بدیم و با نظرت موافقم 😂 احتمالا فردا پلیس فتا منو با دستبند میبرن زندان زنان😂

  • با افتخار فمینیست
  • دوستان باید اطلاع بدم داریوش جون رفته برادر کوچیکش که باهاش پلیس فتا بازی میکرد اورده اسمش علیرضاست😂😂😂

    فعل و جمله بندیشم و استدلالش مثل داریوش جونه😂

    البته من زبونم لال نمیگم که مثل باران و شیوا و... که اومدن و رفتن کارخود داریوش😁

    اصلا اینطور نیست فقط معلمشون یکی بوده حتما بعد این کامنتم اصغر میاید میگه:«بی افتخار فمینیست من هم دیدم دانشگاه پر زنان شده این از اثار توست»

    داریوش برو خودتو مسخره کن،برو تره کونی😂

    اقا داریوش هر وقت دلم بخواد کامنت میدم شما که پدر من نیستی میگی کامنت نده بعدشم نقاشیش زنونه هم نبود منم هیچ وقت الکی تعریف نمیکنم

    یه بچه وقتی دوست هم باشین معلومه از هم تعریف می کنید بخصوص تابلومن موضوع مردانه داره بدرد تونمی خوره حتما نقاشی زن کشیده دیگه جواب تو هم نمی دم کامنت ننویس

    اقا داریوش من هم نقاشی شما رو دیدم هم مال طناز جون رو مال طناز جون واقعا بهتر بود و اگه خودم اینستاگرام داشتم حتما چند تاشو میخریدم خیلی نقاشیاش عالی ان

    اقای داریوش راست می گه توچه داری که بخواهی به ان افتخار کنی انچه جه می گویی افتخار سند بی افتخاری توست

    طناز میدونم حسودیت شد نقاشی منو دیدی و فهمیدی  من  در چه سطحی از هنر هستم انتظار نقاشی مهد کودکی داشتی  ولی هوش از سرت پرید تازه این بهترین نقاشی من نبود من از تو انتظار تعریف نداشتم چون تو یک ضد مرد فمنیستی  که جز خودش کس دیگر را قبول ندارد فقط می خواستم بگم در مقابل من خیلی بچه ایی و اصلا در حد  اندازه من نیستی  وانچه را قبلا گفتی ومن جواب ندادم برازنده خودت هست چون ادم بسیار مغرور بی شخصیتی هستی من دوست دارم با ادمها حرف بزنم نه تو شاید ذیگر جوابت را ندهم چون بسیار حقیری و فکر می کنی کسی بالاتر از تونیست ولی عاقبت دیدی ابن فقط یگ گوشه اش بود بقیه اش را میدیدی برق از سرت می پرید خانم کوچولو 

    با افتخار فمینیست توی مجازی متاسفانه دروغ رواج پیدا کرده و هیچ کدوم ما نمیتونیم بفهمیم کی راست میگوید کی دروغ

    داریوش باورم نمیشه انقدر کمبود توجه داری که میای پز نقاشیات و اینکه بردنش و چه کشوریو میدی و من برام مهم نیست اسمت داریوش و داریوش بزرگ چه کارها که نکرده و این برام مهمه که ذات آدما ربطی به اسمشون نداره خیلیا با اسم محمد پیامبر ما اختلاص و قتل و دزدی و کلاهبرداری کردند و کسی توجهی به اسمشون نداشت چون الاان دیگه عصر طلایی دنیاست و عصر خرافات نیست که بگن فلانی چون اسمش داریوشه آدمم بکشه اشکالی نداره ما الان توی آگاهیهستیم اگه نظام بزاره آگاهی جهان  و عصر طلایی ما به خوبی پیش میره

    رستا جون به ما این جوری گفتن

    خانم رستا جواب شما رو خیلی خلاصه می دهم واین نتیجه تحقیقات من روی کل زنهاست نه فقط زنهای ایرانی بخصوص اروپا همانطور که قبلا گفتم من تاریخ را کامل خواندم و سراغ مشاهیر علم وهنر زفتم وسرگذشت انها را خواندم و به نکته مهمی رسیدم وان اینکه چرا بیشتر نوابغ از میان مردها هستند مانند ارسطو افلاطون ابوعی سینا ابوریحان خوارزمی زکریای رازی گالیله نیوتن ادیسون گراهام بل برادران رایت انیشتن همچنین حافظ  سعدی فردوسی  وهنرمندانی مانند لوناردو داوینچی  کمال الملک و نگوگ سالوادور دالی پیکاسو وغیره و پزشکانی مانند لویی پاستور وصدها فرد که نامشان طولانی است ودر بین اینها فقط نام چند زن بیشتر دیده می شود مانند ماری کوری سوال اول چرا زنها تعدادشان کمتر از مردان است این یک دلیل مهم دارد یک ساختار فیزیکی وبعد ساختار عقلی زن یعنی  تجربه نشان داده هوش دختران در سالهای اولیه تولد کمی از مردان جلوتر است و سن عقلی انها جلوتر از پسرهاست برای همین قوه گویایی و زبانی دختران جلوتر از پسران هست ودیدید دخترها از پسرها بهتر صحبت می کنند وپسرها ساکت ترند تا سن پانزده سالگی ولی بعد قضیه برعکس می شود بعنی بعد از  بلوغ جسمانی وفکری پسرها هوش پسرها با سرعت بسیار بالا رشد می کند و از دختران پیشی می گیرد وهوش دختران ار سن بیست سالگی کند می شود نه متوقف و بعد موضوع طوری می شود که هوش دختران به نهایت کندی می رسد وذر زمینه علم واختراع واکتشافات کاملا از پسران عقب می ماند حتی اگر در بهترین شرایط تحقیقات علمی باشند مانند ازمایشگها برای این موضوع خود اروپاییها تحقیقات زیادی کردند وبه این نتیجه رسیدند در کشورهایی که از نیروی فکری زنان استفاده می کنند مانند کار در ازمایشگاهها سرعت نتیجه گیری علوم پایین تر از  کشورهایی است که  از فکر مردها استفاده می کنند و این رسما اعلان شد ومن خودم شخصا شنیدم واگر بخواهید دلیل بهتری پیدا کنید کافی است اختراعات بزرگ قرن بیستم را نگاه کنید از برق گرفته تا تلفن وهواپیما همه زاببده فکر مردان بوده وشاید بگویید خانمها شرایط  وامکانات نداشته اند اصلا این طور نیست بخصوص در اروپا بعد از گذر از قرون وسطی و شروع انقلاب رنسانس و انقلاب صنعتی سرمایه داران اروپایی متوجه نکته مهمی شدند وان اینکه اگر دستمزد کمتری به کارگران بدهند سود بیشتری می کنند بنابراین متوجه نیروی کار ارزان زنان شدند وانها را با تبلیغات برابری خقوق زن ومرد  بعنی فمنیسم وارد میدان کردند تا ار  نیروی زنان برای سود بیشتر بهره برداری کنند و بجای نیروی مردان بکار گرفتند حتی در کارهای سخت وسنگین که فرسوذگی جسمی وروحی زنها را بدنبال داشت و یعد ار جنگ جهانی اول بخاطر حظور مردان در جنگ زمینه برای رفتن دخترها به دانشگاه باز شد یعنی سال 1914 و از ان به بعد  دیگر دختران مشکل تحصیلات دانشگاهی نداشتند وهمه شرایط کاملا فراهم بود ولی هیچ کمک قابل توجه به پیشرفت علم بخصوص در زمینه اختراعات نکردند و اختراعات ار برق وتلفن هواپیما تلویزون ورادیو ووو همه کار فکر مردها بود ودر کشور خود ما هم همینطور دانشگاهها از دختران پر شده و سرعت پیشرفت علمی کاملا پایین امده به همان دلایلی که گفتم واما راجب میترا او فقط یک الهه عشق فابل احترام بود نه خداوند ودر واقع اهورا مزدا مورد پرسش هخامنشان بود وکوروش که نامش در قران ذوالقرنین است خدا پرست بود که به ان ایزد می کفتند 

    بی افتخاز فمنیست وقتی ما مردهایی داریم  که خودشان به مردها خیانت می کنند تا حقوق پنجاه درصدی پسرها کمتر شود چه نیاز به فمنیسم زن داریم  وقتی سخنگوی انها یک مرد باشد واقعا خاک بر سر این مردانگی من دوست ندارم شما همجنس من و داریوش کبیر باشید واقعا برای ما مایه شرم است که خوذتان را به بهایی ارزان فروختید انهم برای خود شیرینی برای چهار تا زن لوس و ننر ضدمرد تا شمارا میان خودشان راه بدهند شما هم کیف کنید ولذتش را ببرید فکر  می کنید ادمهایی خود فروشی  مانند شما را نمی شناسم تا دلتان بخواهد فراوانند برای انکه یک خانم به انها لبخند بزند هر کاری می کنند حتی خودشان را می فروشند ولی ما مانند شما فکر نمی کنیم ای کاش داریوش کبیر الان زنده بود ونسل مردان خیانت پیشه را برمی داشت واما ان لایحه ضد مرد که گفتید امیدوارم هرگز تصویب نشود البته اگر راست گفته باشید فقط لطف  کن اسم زنانه برای خودت انتخاب کن چون جنابعالی دیگر مرد نیستی

  • با افتخار فمینیست
  • رستا خانوم من فقط به این داریوش گفتم بچه که مطمئنم همینطوره

    من فقط شمارا یک فریب خورده میدونم که احساس میکنید اسلام برای زنان ارزش قائل بوده و تنها جوابتون در پاسخ به ظلم های اسلام این بود«من مراقب زندگی خودم هستم» که مشخصه ربطی نداره چون وقتی ازدواج کنید حتی نمیتونید بدون اجازه شوهر فکر کنید چه برسه مواظبت

    نمیخواستم پاسخ اینکه من چیکار کردم برای زنان را بدم ولی اگر میخوای بدونی چند وقت دیگه پیش نویس لایحه حمایت از حقوق زنان به مجلس تسلیم میشه توصیه میکنم بخونیدش تا ببینید من چیکار کردم نه برای چنتا زن و دوست بلکه برای زنان حتی شما که فریب خوردید

    حالا دوست دارم بدونم شما چیکار کردید و اساسن کدوم حق زنان را گرفتید که در قانون امده نمیخوام جزئیات را بدونم فقط اون بند قانونی که به استنادش به همون زنان کمک کردید را بگید کافیه 

    در مورد لحن و ادبیاتم هم کلمات مثل شمشیر هستن ی سر میبره ی سر نمیبره هرجا لازم بدونم میبرم هرجا نخوام نمیبرم 

  • با افتخار فمینیست
  • ای احمق که اسم داریوش داری با افکار پوسیده مسلمانی خراب میکنی 

    همچین میگه تاریخ خواندم و کتاب خواندم معلومه فقط کتاب های مدرسه را اونهم بدون تفکر روخوانی کردی 

    اگر کمی عقل داشتی می فهمیدی نباید در سالهایی که زنان اجازه خرسواری نداشتند دنبال هنر زنان بگردی گرچه در همان زمان اینقدر زنان پر افتخاری بودن که توی کتاب تاریخ دبستانتون نیست،اگر کسی کمترین علاقه ای به دونستن حقیقت داشت کافی بود در ده سال گذشته را نگاه کنه،ببینه که چه کسی صفحات لمسی موبایل را ساخت،چه کسی مسئولیت تمام امنیت گوگل را داره و به ملکه امنیت جهان معروفه میدید که چه کسی اولین زن برنده مدال فیلدرز که بالاترین جایزه کل تاریخ ریاضی هستش بوده و.... 

    اگر(تاکید میکنم اگر)من مردستیز و به دنبال سلطه زنان بودم میگفتم چرا مردان این کار را نکرد ولی من مرد ستیز نیستم فقط میگویم شما در کشور اسلامی که مرد سالاری میپسندی و یک عده زن هم همانند گوسفند دنبالتون میکنند چه دستاوردی داشتید که زندگی را اسون تر کنه یا علم به جلو هدایت کنه؟؟؟هیچی همش تقلید از خارجی ها 

    خوشم ازین قسمتش میاد که تنها اسم مناظره را شنیدی ولی ساده ترین اصولش را نمیدونی و همش دم از دوزخ و دنیای واهی بهشت میزنی چون میدونی بجز این چرت و پرتا چیزی برای دفاع نداری

    خودت را داریوش گذاشتی ولی اسمت حتما عبدالله که در یک خانواده خودفروخته مذهبی به دنیا اومدی و وظیفه خودتو در دوران بلوغ خراب کردن نام کوروش میدونی 

    جناب فمینیست شما کہ ھی بہ بقیہ میگید بچہ اول نظرات مارو بخونید و با ادبیات خودتون مقایسہ کنید فکر کنم مشخص بشہ معلومات کی کمترہ۔

    اقا داریوش ھمونطور کہ قبلا گفتم بہ زنان ھیچ فرصتی برای پیشرفت دادہ نشدہ مگر زنان واقعا نابغہ۔برای ہمین کشفیات و اخراعات زنان تک و توکند۔

    و یہ بچہ عزیز باید بگم داریوش ھخامنشی زنان رو محترم دونستہ و بھشون دستمزد میداد۔کورش بزرگ ھم ھمینطور۔ھخامنشیان بہ خاطر باور خالصشون بہ اھورا مزدا زنان و محترم میدونستن و براشون احترام قائل بودن

    اقا داریوش اینم باید بگم کہ میترا ایزد ایزدان ایران باستان زن بود۔

    اقا داریوش تو مدرسه حرف دشمن و دوست نیست باید راستشو بگن و تو کتابمون هم نوشته بود حالا من عین جمله شو نمیدونم چون کتابمو انداختم دور ولی اگه یکی از دوستام داشت میگیرم براتون

    یه بجه دشمنان دایوش چنین می گویند ولی حقیقت برعکس است کتابش موجود است

    اقا داریوش ولی به ما گفتن که با زنا مثل برده رفتار میکردن و دست مزد هم نمیدادن و کارای که بهشون میدادن سخت تر وبیشتر از مردا بود 

    و ای بی افتخار فمنیست تو  هنوز ازادانه می گردی و پرت وپلا می گویی این دختران کم سن وسال را رها  کن  وافکار انها را بهم نریز الحق که روح شیطان در وجود توست و ماموریت شیطان را انجام می دهی ببین از گفتگوی من و رستا چه برداشت کودکانه ایی کردی من داریوش به تو می گویم تا جهنمی نشدی دست از افکار پوسیده بردار شاید رستگار شوی فاصله بین بهشت ودوزخ جز افکار بهم ریخته چیز دیگری نیست و اینکه می گویی من ده ساله هستم واقعا خنده دار است اگر سن شما وطناز را یهم جمع بزنید باز هم از من کوچکترید من زمان دوران شاه را هنوز بیاد دارم وحتی بی حجابی زنهای قبل از انقلاب  را مانند معلم خودمان من در شرایطی که سالهای اول جنگ توی کوچه  ما بچه ها فوتبال بازی می کردند من تاریخ انقلابات بزرک دنیا را می خواندم ار انقلاب روسیه کوبا فرانسه تا تاریخ ایران باستان وبعد اسلام تا تاریخ معاصر ودر کنارش کارهای هنری مانند نقاشی مجسمه یازی و حتی شعرو بعد سراغ مشاهیر بزرگ دنبا در هنر و علم رفتم سرگذشت همه  انها خواندم وتوجه نکته ظریفی شدم وان اینکه بیشتر مشاهیر علم وهنر مرد هستند و تک وتوکی زن مانند ماری کوری که انهم فهمیدم  دران شیهاتی وجود دارد در زمینه کشف رادیوم که ایا ماری کوری انرا کشف کرد یا پیر کوری شوهرش چون شوهرش بعد کشف رادیوم بر تصادف با کالسکها کشته شد وهمه چیز بنام  خانم ماری کوری تمام شد و موضوع هنوز هم در ابهام پس  می بینید من جزییاتی از تاریخ ومشاهیر می دانم که شما کمتر اطلاع دارید حالا بفرماییدکی بیسواد است من می توانم همزمان با چند نفر همزمان مناظره کنم در هر زمینه ایی که بگویند حتی در زمینه اقتصاد من حتی راز پیشرفت المان را بعد از شکست در جنگ حهانی دوم را می دانم و هزاران مورد دیگر 

    یه بچه تو از داریوش چیزی نمیدانی اوکسی است که حتی برای زنها هم احترام قایل بود بطوریکه در ساخت تخت جمشید به انها دستمزد می داد ولی ایا زنها هم برای مردان احترام قایلند نه فقط به فکر خود هستند وختی حقوق 50 درصدی مردها را قبول ندارند مانند طناز 

    اقا با افتخار فمینست تو تاریخ ششم هیچ حرفی از این داریوش و اینا زده نشده فقط تو تاریخ چهارم هست تاریخ پنجم و ششم یه چیز دیگه ست موضوع اش

  • با افتخار فمینیست
  • هیچی نمیخواستم بگم ولی ی توصیه بکن به طناز خانوم و یه بچه

    این پسر بچه احتمال میدم ۱۰ سالش هم تموم نشده اینم هم از نظرات و چرتو پرتاش میگم هم هرچی میگه با تاریخ نمیخونه،(میگه من دهه ۵۰ کتاب کموفاکنیستارا میخوندم پس الان حتما ی ۶۰ سال داری😂)

    جمله بندی احمقانش که نمیتونه فعل و نهاد و مسند و کنار هم بزاره 

    مثل ی بچه کوچولو که نمیتونه از خودش دفاع کنه میره با اسمای فیک از خودش دفاع میکنه الانم جدیدش شده باران 

    همه لغاتش مثل فلک و... از تاپیک بقلی گرفته شده 

    کل اطلاعاتش از کتاب تاریخ ششم دبستانم کمتره

    از اول حرف زدن هم رستارا کرده مامان خودش و هی رستا رستاجون میکنه😂

    نتیجه گیری من ی نوجوونه در دوره بلوغ که به سادیسم از نوع فلک علاقه داره و در اثر دنبال کردن سایت ها برای خودارضایی به این سایت رسیده و به شدت تحت تاثیر کتاب دینی سوم دبستانه

     

    توصیه من اینه با این احمق دوساله بحث نکنید که هم اعصاب شما طناز خانوم به هم میریزه و براتون بده هم شما یه بچه با احساساتی کردنتون با گفتن جملات احمقانه باهث تنفرتون از همه مردا میشه 

    پ.ن:داریوش جون پلیس فتا نیومد، ولی احتمال میدنم الان ی نفر خیلی اتفاقی با ی اسمی که تاحالا توی سایت نبوده بهم چیز بگه😂😂

    یه بجه با این حرف ابروی زنها رو بردی  همین حرفها میزنی بهمون  می گن ناقص العقل

    اقا داریوش درس صحبت کن شما مرد ها هم جمع شید با هم نصفن ناخن یه زن هم نمیشید

    نیلا تو از کجا پبدات شد زورتون گرفته معلومه در مقابل داریوش بزرگ  حسابی  کم اوردید  و هزیان می گویید  شما که عددی نیستید تمام زنهای دنیا هم جمع بشن انگشت کوچک منهم نمی شید البته منظورم زنهای ضد مرد 

    یه بچه این بهترین نقاشی من نبست  با این حال 30 میلیون فروختمش به یک نفر و بردش ایتالیا  چون انجا ارزش هنر ایران را بهتر می فهمند 

    معلومه حالیش نیست نیلا جون از مردا انتظار حالی بودن نداشته باش

    نه طناز جون مث اینکه این داریوش حالیش نیس اصلا

    خواهش میکنم طناز جونم

    نیلا جون لازم نیست خودم میتونم حرفمو بزنم 

    یه بچه عزیزم مرسی💙

    اقا داریوش نقاشی طناز جون هم به خوبی شماست تازه بهتر

    به بچه دقیق بنویس -نقاشی مینیاتور هفت خوان رستم - اپارات

    اقا داریوش ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تا اورد کدوم مال شماست؟

    به بچه نقاشی منو دیدی اگه می خوای ببینی  برو تو اپارت بنویس نقاشی  مینیتور هفت خوان رستم 

    به بچه نقاشی منو دیدی اگه می خوای ببینی  برو تو اپارت بنویس نقاشی هفت خوان رستم 

    نیلا جون مردا درک ندارن

    بله اقا داریوش نباید هم نقاشیاتو با مال طنناز جون مقایسه کنی انقد نقاشیاش خوبن که ببینی از نقاشی کشیدن مثل بچه دو ساله ها دس ورمیداری

    اقا داریوش نه که خودت به بلوغ فکری رسیدی؟

    طناز برو توی اپارت بنویس نقاشی مینیاتور هفت خوان رستم بعد نظرت را بگو البته قبول دارم نباید نقاشی خودم وشمارو مقایسه می کردم

    من موندم شعور مردا کجا رفته من هرچیم بگم به خودت توهین میکنم نه به نقاشیات و هنرت آدم یکمن شعور داشته باشه بد نیست داریوش خان

    نقاشیای من خیلی بهترن عکس چند تاشونو برای یه بچه گذاشتم دیده و من انقدری مدرک دارم که کلاس نقاشی برگزار میکنم و نقاشیام هرروز تو پیج اینستاگرامم میلیونی فروش میره

    داریوش تو متوجه نمیشی  طناز بارداره وضعیتشو درک نمیکنی😐

    واقعا متاسفم😐

    من ۱۹ سالمه و اهل تهرانم 😐طناز اینهمه دلیل آورد بعد میگی استدلال نیاورد؟😐

    طناز جان به نظرم از این سایت برو وگرنه تو آخر از حرص اینا بچتو میندازی😐

    داریوش واقعا متاسفم تو در حرف زدنات از کلمه گوه استفاده میکنی و اونوقت وقتی ما از خر استفاده کنیم میشیم کولی؟

    اگرم من زیاده روی میکنیم به خاطر هورمون هایی که موقع بارداری بهم اضافه میشه و باعث فوش دادنم میشه و اگه از نظ ر تو معنی عاقل اینه که دخترا بشینن رخت بشورن ترجیح میدم خنگی بیش نباشم

    طناز  خسته شدم اخه جواب دادن بتو در شان من نیست نمی دانم چرا وقتم را  دارم با دوتا دختر  بچه که  هنوز به بلوغ فکری نرسیده اند تلف می کنم حالا چه سودی میبرم نمی دانم مانند اینکه بنشینم با دیوار حرف بزم  اگر دیوار فهمید شما هم می فهمید این از شعور شما بگذارید داستان داریوش شدنم را بگویم  من نامم داریوش است وکتابهای ایران باستان را خوانده ام انهم با جزییات بعد ده سال پیش به تخت جمشید رفتم وعظمت بناها را دیدم بخودم گفتم ما در گذشته چه بودیم و حالا چه شدیم نشستم ودلایل عقب ماندگی خودمان را بررسی کردم در حین ان متوجه نقش مخرب زنان سیاست باز در خرابی تمدن ایران شدم مانند نقش انها در حمله چنگیز خان به ایران ونابودی نصف ایران و همچنین کنار گذاشتن امیر کبیر در زمان انقلاب صنعتی که اگر کارش را ادامه می داد ما الان یک کشور پیشرفته تر بودیم والان ورود بی روییه دخترها  به دانشگاه ها که جای مردها را در علم تنگ کرده اند و پسرهای باهوش دارند ار صحنه بیرون میروند به خاطر سیاستهای ضد مرد مانند سربازی و پارتی بازی به نفع دخترها من گفتم خوب با نام مستعار داریوش هخامنشی در این زمینه روشنگری کنم بعد دنبال یک سایت خلوت گشتم که اینجا را پیدا کردم که پرنده در ان پر نمیزد وکسی دیگر کامنت نمی گذاشت من شروع کردم به کامنت گذاشتم ولی هنوز جند روز نگذشته سروکله فمنیستها و ضد مردها پیدا شد مانند شما که دشمن حتی حقوق حداقل پنجاه درصذی پسرها هستید ومی خواهید همه چیز برای دخترها باشد ولی من قصد عقب نشینی ندارم تا بتوانم حداقل بگویم چگونه حق پسرها دارد با پارتی بازی خورده می شود تا دینم را داریوش بزرگ ادا کرده باشم بنابراین شما را در حد سواد خود نمی دانم ولی شما مانند پارازیت عمل کرده می خواهید برنامه مرا بهم بریزید شاید من ازاین سایت بروم و دوباره در جای دیگر افشاگری خواهم کرد برخی حرفهای من شاید جنبه شوخی داشته باشد چون بجز حانم رستا اذم عاقلی در این سایت ندیدم چون وقتی کم می اورند انچه را جزو خصایل ذاتی خودشان را هست به دیگران نسبت می دهند ولی من فریب این کارهای کوذکانه را نمی خورم چون بازی شطرنج را بلدم ومی دانم چه موقع حریف راکیش ومات کنم در ضمن من هم نقاشی بلدم هم مجسمه سازی واگر نشانتان بدهم از هنر خوذتان حالتان بهم می خورد فیلم وعکس ونقاشی ام  را در اینترنت گذاشته ام بخصوص اسب سواری در تخت جمشید برای وفاداری به داریوش کبیر  وعکس تکاوری ام را دیگر شاید جواب شما ندهم اگر ادبیات حرف زدنتان مانند کولی ها باشد

    داریوش دارم به نتایجی میرسم بر خر بودن تو چون اینهمه جواب منطقی خر جواب منطقی میفهمه چیه؟

    اقا داریوش ما تو تاریخ خوندیم که این قضیه داریوش اینا خیلی وقته تموم شده و هیچکی از نسلشون نمونده حالا هی حرف بیخود بزن

    داریوش کلاس کار؟

    آخه تو میفهمی این چیه از کی تاحالا مرد های عقده ای مثل تو میدونن کلاس کار چیه شما همون بهتر بیاین عقده هاتونو خالی کنین

    داریوش تو نمیگفتیم دستشون به من نمیرسید و من تحقیق کردم این قضیه واسه یه قرن پیشه و الان این قضیه بسته شده رفته و تو فقط بلدی مثل یه بچه عقده ای تهدید کنی و این هر بازیارو بزار کنارداری خودتم شبیهشون میشی 

    طناز من شروع نکردم شما شروع کردید و بعد کم اوردید شما که نمی توانید در مقابل من جواب منطقی بیاورید چرا جواب میدهید همانطور که  گنده تر از شما نتوانستند با من ادامه دهند و شکست خوردند وابرویشان رفت هرگاه گفتم طناز شما بیا جواب بده انوقت هر چه شما گفتید من قبول می کنم ولی طرف صحبت من شما نیستید چون من ضد مردها رو جزو اذم حساب نمی کنم  که بخواهم وقتم را با تو  و یه بچه تلف کنم پس بخوانید قبول کنید و جواب ندهید تمام شد رفت پی کارش اینطوری خوبه دیگه در ضمن  بخاطر یه بچه من گفتم شما را از قلعه ازاد کنند دیگه چه باید بکنم  اصلا داریوش چرا باید  با چند بچه در بیافتد کلاسم پایین میاید من  با عقلا کار دارم نه شما

    داریوش برای فهم و درکت متاسفم واقعا که خودت واینمیسی حرف بزنی و فقط بلدی از چیزایی که الان یه قرن ازشون گذشته حرف بزنی 

    اقا داریوش واقعا برای شعور و عقل و فهمت متاسفم که هیچی نمیفهمی میدونم نباید به بزرگتر چیزی بگم ولی شما از من خیلی کوچیکتری

    یه بچه من شروع نکردم او شروع کرد من فقط جواب میدم

    داریوش تو راجع به عقل خودت نظر بدی یه طومار میشه و بزرگتری به سن ربط نداره به شعوره که تو نداری و چرت و پرت های من بهتر از توهمات تو درباره داریوش بزرگ و زنانه و باید بگم منی که انقدر آروم بودم به زور دارم خودمو نگه میدارم که بهت فوش ندم 

    به بچه جواب ابله سکوت است

    اقا داریوش اگه طناز جون اندازه یه جوجه ۲۰ روز عقل نداره شما اندازه یه جوجه ۱ روز هم عقل نداری انقدم فلک فلک نکن دل این طناز جون و نلرزون مثلا حامله س

    اقا داریوش درست صحبت کن شرط میبندم اندازه یه بچه ۲ ساله هم عقل نداری

    طناز اینقدر در قلعه فلک الافلاک می مانی تا عقلت سر جایش بیاید 

    طناز واقعا ناقص العقلی ویه بچه هم همینطور اون که زیر استاندارد کم کم داره روانی میشه بچه فسقلی فکر می کنه ادم تو همه چیز نظر می ده طناز غقلت تو بیشتر از یک جوجه یک روزه نیست وقتی نمی توانی استدلال بیاوری هزیان می گویی وچرت و پرت زورت گرفته حامی پیدا کردم خانم کم عقل

    خواهش میکنم طناز جونم عزیزم میای تخته گچی؟ دیشب که نشد الان میتونی بیای؟

    آقا داریوش تو هر پیام باید یادآوری کنم که اختیارم دست شما نیست و هرکاری دلم بخواد میکنم و شما شبیه بچه ده ساله هایی که دنبال کوبیدن دخترا هستن شباهت زیادی داری و به نظرم این رفتار بچه گانتو کنار بزار که مارو خر فرض کردی و با اسمای دیگه از خودت دفاع میکنی و اولا باید اون دهن گشادتو تنگ تر کنی که کلماتی که به زبون میاری ارزش خارج شدن از دهن شمارو داشته باشن

    آقا داریوش نگران من نباشین و دپبال من نگردین چون خودم بلدم چیگار کنم که دست جنم بهم نرسه هرکاری میخواین بکنین .  پسرام اگه عرضه داشتن خیلی کارا میتونستن انجام بدن و خیلیا. دنبال کار میگردن بی عرضگی بعضیا دلیل کار نکردن و تحصیل نکردن ما زنا نمیشه و رستا جون خودتو عصبانی نکن چون شیوا و مرجانه همون داریوشن با اسمای دیگه . ذاریآش جان انقدر تابلو نباش

    یه بچه عزیزم ممنون که به فکرمی💙

    به ما چه الاف میگردن پسرا؟؟؟ اگه پسر بخواد کار کنه حتی میره شاگردی میکنه تا به جاهای خوب برسه اگه یه کم عرضه داشته باشن خوب میشه 

    طناز جون فکر دیشب و نکن به اقا داریوش فکر کن خنده ات بگیره برا اون کوچولو هم بهتره

    باشہ قبول دارم۔ولی بیکاری پسرا کہ تقصیر ما نیست ۔ ھست؟؟؟

    خانم رستا خانم شیوا درست می گویند پسرها شغل ندارند برای همین در خبابانها بیکار می گردند و گاهی برای دخترها مزاحمت درست می کنند شما موضوع را منحرف نکنید

    افرین برشما عاقبت یک خانم با انصاف پیدا شد درود یزدان پاک بر شما

    رستا خانم ما در موذد همه چیز صحبت نمی کنیم شاید حق باشما باشه ولی در مورد سربازی و دانشگاه وشغل خق با ایشون چون خودم باچشم دارم می بینم پسرها الاف می گردند 

    شیوا خانم شما میدونید در سراسر ایران وجھان چہ بی عدالتی ھایی میشہ؟؟تو جایی کہ من بزرگ شدم دخترا رو تو چھاردہ سالگی شوھر میدن۔نمیزارن درس بخونن و۔۔۔۔۔۔شما از زندگی اینجور ادما چی میدونید؟؟شاید این چیزایی کہ میگید حقیقت داشتہ باشہ اما بی عدالتی ھایی کہ در حق زن ھا میشہ بیشترہ

    من خودم دختر هستم ولی با نظرات اقای داریوش موافقم ذر زمان حال در سه  مورد سربازی و ورود به دانشگاه و شغل به پسرها دارد اجحاف می شود کافی است امار را ببینید و سری به ادارت دواتی بزنید 

    خانم طناز منم داریوش بزرگ که روح  داریوش کبیر در من است  پس احترام بگذار من  با زنها دشمنی ندارم ولی دنبال حقوق از  دست رفته مردها وپسرها  هستم که توسط فمنسیستها پایمال شده و متاسفانه انها حامی ندارند وهمه جا حقوقشان خورده می شود مگر من از انها ذفاع کنم و روشنگری کنم واما این بی افتخار فمنسیت که ابروی مردها برده و مردانگیش را فروحته در حد و اندازه سواد من نیست با او صحبت کنم حتی یک روز  هم نتوانست در مقابل استدلال های قوی من مقاومت کند و با انحراف از موضوعات شکست تاریخی خورد وابروی خودش را برد و همگان دیدند حالا شما ار این ادم که در فرهنگ نامه اش جز کلمه گوه چیزی دیده نمی شود چه انتظاری داری در حال بشما می گویم عقاید ضد مرد را کنار گذاشته وبا ما باشید راستی یادتان رفت  خودتان گفتید دیگر با من صحبت نمی کنید وگفتید کار مهم تری دارید  واگر ادامه دهید مجبورم علی رغم میلم فرمانی صادر کنم  تا شما را به  قلعه فلک الافلاک تبعید کنند تا اینکه اظهار ندامت کنید و این دستور لازم الاجراست تا زمان ندامت پس مراقب باشی با چه کسی صحبت می کنید

    خانم زهرا الف اگرمن شاگرد شما یودم و در کلاس غیر عمد شمارا میزدم انهم جلوی همه شاگرهای دیگه شما نارحت می شدین با اینکه بدانید کنترل دستهام دست خودم نیست  وشما چه می کردید

     مخالف حرف های آقای داریوش هستم و پای حرفم و نظرم میمونم حتی اگه لازم باشه در تظاهرات شرکت میکنم برای گرفتن حق کاملم ما زن ها چرا در دادگاه شهادت زن نصف حساب میشود؟

    چرا رانندگی و مستقل بودن ، آزاد لباس پوشیدن برای ما زن ها جرمه ولی برای مردها چیزی نیست؟

    همیشه پای حرفم میونم و آقا داریوش باور نکردنیه که با پلیس فتا میترسونین و به خودتون اعتماد ندارین که مثل یه مرد و به قول خودتون کورش بزرگ وایسین و جوابشو بدین و خندم میگیره از تصور این که شما و پلیس فتا شجاعانه منو پیدا کردید و با وضع بارداری من دستبند زنان به سمت و سوی زندان میریم😂امشب شب بدی برام بد ولی با فکر این خندم میگیره😂

    جناب فمینیست شما با ھمہ این تفاسیر و عقل کل فرض کردن خودتون چہ کاری برای پیشرفت زن ھا انجام دادید؟؟البتہ بہ جز حرف مفت زدن۔من حداقل بہ صد ھا زن درموندہ کمک کردم حقشونو بگیرن۔بہ نظرم فمینیست واقعی یعنی این۔نظر شما ھم اصلا برام مھم نیست۔خیلی سعی کردم ادب و نزاکت رو حفظ کنم اما شما انگار این چیزا حالیتون نمیشہ۔من با مطالعہ این مطالب سعی میکنم درکم رو از ھر مسئلہ ای بالا ببرم۔در ضمن من مراقب زندگیم ھستم ھمچین بلاھایی سرم نمیاد۔

    شما اقا داریوش رو بچہ ای ھفت سالہ خواندید اما بہ نظرم بااینکہ با خیلی از نظراتشان مخالفم اما خیلی منطقی تر از شما ھستند۔حرف ھای شما بیشتر بہ درد خواھرم میخورہ نہ من

  • با افتخار فمینیست
  • توی خواندن کتاب انقلاب کوبا موفق باشی 

    اگرم منو خواستی بگو ادرس میدم بیا چرا پلیس زحمت بدی😂

    رستا خانم ادبیات حرف زدن   این بی افتخار فمنیست  را دیدید چگونه خودش را لو داد هیچ فرقی بین ایشان و کافرهای زمان  ابوسفیان نیود

    بی افتخار فمنیست به اصطلاح روشنفکر  بی تربیت تو ادم بودی من باتو حرف زدم زود خودت را لو دادی پلیس فتا اماده پیدا کردنت شده تا فکر مردم را خراب نکنی

    بی افتخار فمنیست  بی سواد وقتی تو هنوز به دنیا نیامده بودی من داشتم کتاب  انقلاب کوبا را می خواندم  اون دهن صاحب مرده تو ببند قبل ازاینکه داخلش موز کنم  و زنگ بزنم دوباره به باغ وحش چون حیوونی چون تونباید ازاد بگرده وخودشو قاطی ادم بکنه  از بس  بجای موز گوه خوردی ذهنت بوی گند می ده راستی خودتوبه چند به زنها فروختی یادت باشه انترهای باغ وحش منتظرتند فکر کردی همه دنیا باید با تو هم عقیده باشند کسی از تو دعوت نکرد اینجا بیایی نظر بدهی اگر بیایی پلیس فتا در خدمت توست چون برادر من پلیس و فمنیسم هم جرم

  • با افتخار فمینیست
  • خانوم رستا موفق باشید با برداشت هاتون 

    پس فردا با همین برداشت ها در مقابل حبس شدن تو خونه و کار کشیدن مثل ی برده و کتک خورده به میل شوهر و پدر و برده جنسی بودن در همه زمان و همه مکان،اینکه حرف بزنید حرفتون اهمیتی نداره اگه بهت تجاوز شد و شما شاهد ندارید و ازونجایی که شهادتتون نصف مرد متجاوزه و شوهرتون میتونه چهارتا زن دیگه بگیره و شما اگه حرف بزنید طلاق بدون مهریه و اگه توی ارث بردن نصف برادر بهتون ارث دادن و شما حق اعتراض ندارید و اگه یک وقت شوهر جان خواست کار نکنید حتی اگه گشنه باشید و تحصیل نکنید حتی اگه سرامد رشته درسی خودتون بودید و اگه دلتون گرفت خواستید برید سفر نتونستید و شوهرجان گفت باید تمام وقت خونه بمونید و اگه بچه دار شدید و امادگی نداشتید سقط براتون قتل حساب شد و شوهر مسلمانتون هرشب بایک نفر صیغه کرد و حق اعتراض ندارید و اگه سر شمارا با داس برید فقط سه سال زندانی میشه و اگه دستتونو شکست نصف قیمت یک شتر بهتون پرداخت(اگر عشقش کشید) اگر مادرتون را کشت برای قصاص باید نصف دیه را بدید تا قصاص کنن(پول بدید تا قاتل قصاص بشه)و.......

    فردا در مقابل قانون همین استدلال را بکنید ولی قانون متاسفانه چهل صوفی نامه و تفسیر فمینیستی از قانون اسلامی سرش نمیشه

    اه راستی اگر شوهرتون زنا بکنه فقط شلاق میخوره ولی اگر شما زنا کنید نمیدونم چرا مرگ در اسر سنگسار بهتون میدن

    واقعا مطمئنم به همه این مسائل با دید عمیق تر میشه نگاه کرد و صوفی نامه پاسخ داده به همشون

    با قوانینتون خوش باشید اگر ابهامی هست که چرا میگم فمینیست نیستید بگید تا بازم بگم 

     

    جناب فمینیست پس اگہ اینطور باشہ شما کہ خودتون رو فمینیست کاملیدونید مسلمان نیستید۔بہ نظرم شما باید چھل قاعدہ صوفی مسلکانی رو مطالعہ کنید۔پیامبر فرمودند بترسید از آن روزی کہ مسلمانان تنھا ملاکشان قران باشد۔من نگفتم از قران توصیف ھای متفاوتی شدہ۔گفتم در معنای قران چھار بار میشہ عمیق شد

  • با افتخار فمینیست
  • خانوم رستا کاش میفهمیدم چرا اینقدر در مورد چیزی واضح مقاومت نشان میدهید اگر تنها در یک سوره و ایه بود مشکلی نبود ولی وقتی در جاهای مختلف به کرات به این اختلاف اشاره شده چرا نمیخواید بپذیرید؟

    میتونید با یک سرچ ساده همه موارد را ببینید اینکه قرانی که درخودش حتی اشاره نشده که تفسیر میخواد درحالی که به موضوعات ریزتر همچون ارث و همخوابگی پرداخته شده را تفسیر های گوناگون میکنید واقعا عجیبه و علتشو نمیدونم😞

    من هم اساسن شمارا فمینیست نمیدونم نه شما و نه هر شیعه و سنی دیگری را چون با اعتقاداتشون در تضاده و ما نمیتونیم همزمان به دو چیز اعتقاد داشته باشیم

  • با افتخار فمینیست
  • داریوش در یک مورد باهات موافقم حیوان بسیار عجیبی هستی که تمامی دنیارا گیج کرده ای و حتی اینقدر عجیبی که دچار خودگوه پنداری کاذب شدی😂

    باز حالا ی عده میان میگن درست صحبت کن

    من اصلا موندم چرا بحث را با ی ادم دروغ گو احمق شروع کردم

    در کامنتای قبلی ببینید این بابا گفته کلاسش توی دهه ۶۰ بوده الان میگه من از دهه ۵۰ دارم کتاب میخونم واقعا دروغ گو فرامکشکاره ولی در این حیوان که به عارضه خودگوه پنداری مبتلا شده بسیار شدید تر جلوه میکنه

    وحتی کار به جایی میره که دیالوگ ها کودک وارانه فقط تکرار میشن و موضوعش هم یکسانه 

    واقعا نمیدونم بجز تکرار چیز دیگه ای میتونه بگه موجود یا نه

    الان هم درجواب این کامنت میاد میگه من رزمی عن کارم و خیلی دانشگاه ها پر شده و اگه من تعجب میکنم

    اقا داریوش من خواستم خودم تحقیق کنم۔تو سورہ نسا نوشتہ شدہ از زنان دوری کنید و ۔۔۔۔بہ گفتہ شمس تبریزی قرآن چھار بطن دارہ۔بطن اول رو ادمای سطحی نگر میبینن۔اھہ سورہ نسا رو ازین نگاہ ببینیم قران حتی اجازہ کتک زدن زنان رو ھم دادہ۔بطن دوم رو علما میبینن کہ ازین سو مقام زنان کمتر از مردانہ۔بطن سوم رو صوفیان میبینند کہ میگوید فقط از زنان بد کارہ دوری جویید یا انان را از خود دور کنید۔بطن چھارم انقدر وسیع است کہ در وصف نمیگنجد

    سلام۔اقا داریوش و جناب فمینیست من از ھر کسی کہ نظرات مارو تو این سایت میخونہ بہ خاطر بی ادبی خواھرم معذرت میخوام۔نیکتا جدیدا از اھداف متعادل فمینیست ھا دور شدہ۔در واقع بہ قول جناب فمینیست رادیکالی شدہ۔بہ ھر حال دیگہ قرار نیست بیاد تو این سایت۔راستشو بخواید ما سر یہ موضوعی اختلاف پیدا کردیم۔ھمونطور کہ قبلا گفتم تا جایی افکار فمینیستی رو قبول دارم کہ بہ اعتقاداتم لطمہ نزنہ اما خواھرم فکر میکنہ این کار درست نیست و منو نمیشہ یہ فمینیست حساب کرد۔من حرفشو قبول نمیکنم اما خب بہ ھر حال۔اگہ بی ادبی کردہ من از طرفش معذرت میخوام

     

     

    خانم  رستا اگر دنبال حقیقت هستی از خوذم بپرس چون  من اطلاعات بسیاری از  زنان دین و اسلام دارم 

    خانم دنبال اگر دنبال حقیقت هستی از خوذم بپرس چون  من اطلاعات بسیاری از  زنان دین و اسلام دارم 

  • داریوش بزرک
  • نیکیتا  و فمنیست با افتخار فقط یکبار راست بگویید در دانشگاه از برابری جنسیتی رد نشدیم بعنی سربازی پسرها به نفع دخترها نشده خودتان  را به کوچه علی چپ نرنید من خیلی حواسم جمع ومی دانم چگونه ادمها را ازمایش کنم و اقای فمنییست با افتخار همان طور که گفتم من چیزی از نهایت فمنیسم دیده ام که شما ندیده اید انهم در کشورهای اروپایی که جز زشتنیست وخوار وتحقیر شدن نیست بنابرین پیشنهاد می کنم مسیر اشتباه رفته را برگردید و را ه درست انتخاب کنید گاهی روشنفکری بیش از حد کار دست ادم می دهد من بهتراز همه شما می توانم کلمات روشنفکری بکار ببرم ولی اخرش چیزی نیست مگر اول انقلاب یادتان نیست چگونه جوانان درگیر مسایل روشنفکری بوذند ولی چه شد یا کمونیست شدند و مارکسیسم یا دنبال جنبشهای انار شیستی وفاشیستی ولی اخرش تباهی جوانان بود واما در مورد سن من اگر سن خودتان و نیکتا را با هم جمع بزنید باز هم سن من بیشتر از شماست فکر نمی کنم دهه پنجاه شما بوذه باشید من بیشتر از همه شما کتاب  خوانده ام وفیلم دیده ام  و تاریخ ابران اسلام و جهان را میدانم همینطور از سیاست تمام این کامنتها ازمایش شما بود وفهمیدم در حد واندازه سواد من نیستید بخصوص خانم نیکتا خیلی بچه است ولی من ادم پیچیده ایی هستم حتی اطرافیانم را گیج کرده ام که من چطور ادمی هستم ولی من بسادگی خودم را لو نمی دهم ولی فکر دیگران حتی شما را می خوانم تا انجا که قدرت خواندن فرکانسهای فکری ادمها را  دارم ومی دانم تا ابد هم باشما منطقی گفتگو کنم فایده ایی ندارد ودوست ندارم این سایت تبدیل به اموزشگاه فمنیسم این جریان مسخره فکری کودکانه زنها شود مانند یه بچه رومینا که متاسفانه فریب شما را خورد  البته ازقبل امادگیش را داشت چون بسیار ساده است وکلا ادمهای سطحی نگر فریب فمنیسم را می خورند و لیدرهای انان در خارج کشور به انها خط می دهند ایا  به نظر شما من بچه هفت ساله هستم فکر کنم من از این سایت بروم انهم تعطیل می شود چون من انرا فعال کردم خوب خانم نیکتا من نفهمم یا شما که انگشت کوچک منهم نیستید  چون بسیار بچه هستید ولی خواهرتان رستا دختر عاقل تری است و زمینه هدایت دارد تا به بهشت برود 

  • با افتخار فمینیست
  • خانوم نیکیتا امکانش هست به سوالات من پاسخ بدید چون الان ذهنم درگیرش شده؟

    درمورد خواهرتون هم نیاز به جستجو نداره کافیه ترجمه زیر ایات سوره نسا را بخونه تا پی ببره چی میگم

    بله با افتخار فمینیست سن به عقل و شعوره نه به اون عدد

    ممنون شما هم موفق باشید💙

    اقا داریوش شما ادم نفھمی ھستید کہ فکر میکنید عاقلید۔ماھنوز بہ برابری نرسیدیم کہ شما بخواید جریان ضد فمینیسم راہ بندازید۔

    واقعا نمیدونم خواھرم برچہ اساسی حرف ھای شما رو باور میکنہ۔از وقتی گفتہ ھای شما رو در مورد نحج البلاغہ و سورہ نسا خوندہ بیخودی تو احکام دنبال مطالبی دربارہ زن ھا میگردہ کہ وقت تلف کردنہ۔من با گفتہ ھای اسلام کاری ندارم ما داریم درمورد عصر امروز حرف میزنیم نہ چند ھزار سال پیش😑

  • با افتخار فمینیست
  • ی بچه بنظر من سن فقط تعداد سال هایی که زمین دور خورشید گشته

    موفق باشید🙏

    ممنون که توضیح دادین با افتخار فمینیست و اینکه من سنم کمه و چیزایی رو نمیفهمم ولی ممنون اطز طرفداریتون

  • با افتخار فمینیست
  • از همون اول به خودم گفتم که این داریوش نهایتا هفت سالش باشه ولی حساب کردم که نه فرد عاقلیه

    الان که میبینم بچه هفت ساله درک و فهم بیشتری در یک بحث منطقی داره 

    افکار بشدت کودکانه

    تنها خوشحالیم اینه حداقل یه بچه متوجه بعضی چیزا شد مطمئنم بیشتر از سنش و شما اقا داریوش میفهمه

     

    من باید کاری کنم تا این نیکیتا و شما  اقا تبدیل شوید به  جریان ضدفمنیسم وگرنه من  در اهدافم موفق نخواهم بود من باید به کمک شما جریان ضد فمنیسم راه بیاندازیم بخصوص نیکیتا باید شعبه دخترها را به عهده بگیرد  وشما  اقا هم  باید اسم ضد فمنیسم بر خود بگذارید وبگویید بدون فمنیست  چون همانطور که گفتم چیزهایی از فمنیسم  دیدهام که  بسیار زشت است و نمی توانم بشما بگویم ولی به رهبری من می توانیم برابری بدون فمنیسم راه بیاندازیم چطور است همین الان بفکرم رسید به رستاهم می گوییم بیاید می دانم تعجب کردیدولی مخالفت نکنید بگذارید ماهم چند روز رهبر یک جریان باشیم بفرماندهی داریوش بزرگ یعنی من 

    المان یکی از افراطی ترین کشورهای فمنیستی تا انجا صدر اعظمی را برای زنها دایمی کردند بطوریکه جانشین مرکل دوباره یک زن است بعد خودمن چیزهایی دیدم که اگر شما می دیدید حالتان از فمنیسم بهم می خورد 

  • با افتخار فمینیست
  • اینکه بگیم فمینیست به افراط ختم میشه اساسن درست نیست 

    چیزی که ما باید جلوش را بگیریم تنها با مطالعه ممکن میشه نه با رهبری شورش

    نمیدانم چه کسی برای اولین بار گفته المان زن سالاریه و علتش چی بوده؟

    چیزی که من میبینم در المان جلو بودن اونها هستش و وای هیهات زن سالاری را یکسری که منافعشون در خطر بوده سردادن

    من خودم اساسن مرکل نخست وزیر المان یا مارگارت تاچر نخست وزیر سابق انگلیس را زن سالاری یا زن نمیدونم زیرا میمیک های صورت،لحن حرف زدن،نحوه ایستادن و... تقلیدی از مردان بوده و اصولا زن یا زن سالاری را به نمایش نمیذارد 

    اگر مخالفتی دارید میشنوم

    اشتباهی رخ داد من اسم شما را نوشتم نیکیتا

  • با افتخار فمینیست
  • خانوم نیکاتا من دو پرسش داشتم

    فرق زن با دختر چیه؟

    از چه رو شما زن را از دختر قدرت مند تر میدانید؟

    انچه ما در اروپا دیدیم فمنیسم تبدیل شد به زن سالاری مانند المان و کشورهای اسکاندیناوی بعدشم لابد ایران برای همین باید از حالا جلوی ان گرفته بشه البته به کمک شما و رهبری من چون فمنیسم به افراط ختم میشه

  • با افتخار فمینیست
  • درود 

    اقا داریوش هرچیزی که به ما سود میرساند مسلمن درست نیست و هرچیزی که درسته قرار نیست به ما سودی برساند

    در مورد افتخار همین که من ببینم فکرم درسته به خودم افتخار میکنم

    در مورد تناقض باید بگم رستا خانوم گفت که من به قران و... اعتقاد دارم من هم به ایشون توصیه کردم اگر اعتقاد دارید پس باید به چیزهایی که گفته شده عمل کنید و در این صورت نمیتونید فمینیست باشید،همانطور که گفتید دین به کرات برابری را نقض میکنه و من به هر زن مسلمان که که میگه فمینیست هست نه میگم چون این دو باهم در تضاد هستن

    قسمت اخر و اعتیاد را من واقعا متوجه نمیشم میگید علتش بیکاری که توضیح دادم به علت همین نابرابری مردا بیکار شدن اگر میخواید بیکاری مردا کم بشه برای برابری تلاش کنید

    در مورد صدا و سیما هم که هرکسی تفکر کند واضح است،اینکه بگیم نویسنده و کارگردان و هفت پشت زن درست نیست باید ببینیم چه محتوایی داره ساخته میشه و در چه جهتی،که بادیدن یک سریال میشه تا تهش را خواند اگر پرسشی دارید بفرمایید

    راستی در مورد عمل نکردن همین که امروزه بسیاری شیربها را یک رسم مسخره میدانند و حق طلاق معمولا داده میشه همین نشان دهنده درستی این طرح ها در صورت عملی شدنه

    جناب فمینیست من از سر نااگاھی بین زن و دختر فرق نمیز

    زارم۔زن واژہ خیلی قدرتمنیدیہ و معلومہ کہ شما اونو دست کم میگیرید۔

    باید یاداوری کنم کہ من مثل خواھرم نیستم بلکہ یہ فمینیست تماما عیارم۔اقا داریوش من نمیفھمم چرا شما متوجہ نمیشید کہ فمینیست یعنی برابری بین زن و مرد۔

  • با افتخار فمینیست
  • درود 

    یک بچه ما در هرچیزی چه دین چه سیاست چه فرقه های فکری مثل فمینیست اگر زیاده روی کنیم و اصول عقلی را زیر پا بزاریم میشیم رادیکال مثلا در فمینیست همین که یک عده از برابری گذشتن و میخوان که زن سالاری رواج پیدا کنه که این با برابری مخالفت میکنه برای همین بهشون میگن رادیکال و افکارشون معمولا طرفدار نداره برای همین بهتره هدف اصلی که برابریه دنبال بشه 

    واینکه بگیم همه مردا بدن و مخالف زن درست نیست من خودم یک مردم ولی دلیلی برای مردسالاری یا سلطه مرد بر زن نمیبینم برای همین میگم فمینیستم

    باسپاس

    با افتخار فمنیست من نفهمیدم شما چه سودی از فمنیست می برید که بخواهید به ان افتخار کنید چون بیشتر به  نفع زنهاست تا مردها و از تناقض در حرف شما زیاد است اول زیاد از دین خوشتان نمی اید  وچندان به قران متوسل نمی شوید ولی به رستا گفتید سوره نسا بخواند ولی من حالا می گویم در همان قران در دو سه جا به صراحت به برتری مرد به زن اشاره شده که متاسفانه شماره ان ایه را فراموش کردم شاید بعدا پیدا کنم بگویم  واما بیکاری با خودش اعتیاد می اورذبخصوص در بین پسرها در ضمن امروز در جامعه ما نظام  تبعیض امیز اپارتایدی که مخصوص سیاهان در افریقای جنوبی بود  در کشور ماحاکم شده ولی بشکل جدید یعنی زن شده جنس برتر وسفید مرد و پسران هم شده اند جنس سیاه بخصوص در صداوسیما وسینما شبکه یک را نگاه کنید فیلمنامه نویسانش فمنیستند یعنی زن در حال پیشرفت و پله های ترقی مانند دانشگاه رفتن مردان وپسران دایم در حال نزول بعنی زندان رفتن هر شب همین را می بینیم ونام سریالها را هم اسم ذخنر می گذارند مانند سریال نرگس

    ممنون با افتخار فمینیست ولی جریان رادیکالی چیه؟ من همیشه گفتم به مامانم حاضرم برای حقوق برابر بمیرم ولی حقوق برابر باشه حیف الان سنم کمه و کاری از دستم بر نمیاد اگه ایران موندم حتما حقوق رو برابر میکنم و من اصلا فکر نمیکردم یه مرد بخواد حقوق برابر باشه فکر میکردم شما زنید ففط یه جا هست که زن رو ادم حساب میکنن اونم برای انتخابات هست وگرنه همه جا ما نصف ادم حساب میشیم و این واقعا بی عدالتی و اصلا حق نیست که مردا ادم حساب شن 

  • داریوش بزرگ
  • خانم نیکتا اندازه قد شما چند  فقط جهت دانستن  

  • با افتخار فمینیست
  • خانوم نیکیتا همین که شما بین زن و دختر فرق میذارید از سر ناگاهی هستش اینکه ارزش یک زن و دختر را به ازدواج و (در مفهوم ریزتر به بکارت)بدونیم یکی از چیزهایی هستش که باید باهاش مخالفت بشه نه اینکه بهش افتخار بشه 

     

     

    ی بچه خوش حالم که این را میشنوم ولی گفتن این کلمه دون اگاهی و مطالعه خیلی خطرناکه و ممکنه شمارا به جریان رادیکالی بکشونه 

    چیزی که باید مدنظر داشته باشد مطالعه کتب مختلفه که بتونید به طورکامل از حقتون دفاع کنید

  • با افتخار فمینیست
  • درود

    اقا داریوش امدید گفتید بحث منطقی کنید و کسی از زیر منطق در نرود که من حواسم جمع جمع است!

    الان شما به سوالاتی که در دو فرست قبلی مطرح کردم جوابی بدید که با عقل جور در بیاید دوباره شما امدید و به جنگ با خدا و قانون دین و... متوسل شدید که توضیح دادم چرا درست نیست ما درمورد زنان صحبت میکنیم نه شیعیان زیرا وقتی یک زن شیعه است قبول میکند که تمام قواعد شیعه چه درست و چه نادرست بپذیرد و ما باهاش کار نداریم مثل رستا خانوم که پذیرفت و حتی برای اعتقاداتش سخن هم تحریف کرد(پس ما با شیعه و سنی کار نداریم بحث بحث زنان است)

    و در مورد پرسش شما،بله من یک مرد هستم ولی نفهمیدم ارتباط این با اعتیاد چیست؟؟اعتیاد یک مقوله کاملا جدا هستش که دلایل روانی و کار و بدبختی و هر دلیلی روی گرویدن فرد به اعتیاد اثر داره و مسئله کاملا جدایی هستش اگر مخالفید با دلایل منطقی بگید و از بحث منحرف نشید!

    در مورد شلوغی ادارات که من جواب دادم که چرا زن ها بیشتر استخدام میشن اگر متوجه نشدید بگید که توضیح بدم دوباره.

    در اخر شما تمام چیزی که میگید براساس مشاهده محدود و چشمی خودتونه ایا تا به حال به استان سیستان و بلوچستان رفتید که از وضع فجیع زنان با خبر بشید؟اینکه زنان را حتی دانشگاه نمیفرستند؟

    اگر نرفتید یک سر بزنید تا شلوغی دانشگاه های سیستان و بلوچستان را با شهری که فرهنگ بالاتری دارد مثل تهران مقایسه کنید

    و اینکه شلوغی دانشگاه باعث خورده شدن حق شما یا فرد دیگری شده؟ایا کسی جایش تنگ شده با این وضع دانشگاه های دولتی و ازاد و... 

    اگر کسی جایش تنگ شده وظیفه حکومته که دانشگاه بسازه اگر کسی کار براش نیست وظیفه دولته که کارپیدا کنه 

    بازهم میگم شما چرا سر جنگ دارید؟گفتید بحث منطقی بین دو نفر انجام بدیم شما شمشیر را از رو بستید و به مخالفان میتازید کمی ارامتر که موجب خصومت نشویم

    ممنونم که توضیح دادین منم فمینیستم

    اقا داریوش اولا من دختر نیستم و زن ھستم۔این دوتارو اشتباہ نگیر باھم۔منطق خواھرم رستا ھم برای خودش باشہ چون من خیلی از حرفاشو قبول ندارم۔من ھنوزم متعجبم ازینکہ چرا فقط از ھیکل حرف میزنید منم بلدم اینجوری کری بخونم۔منم وزنہ بردارم و نینجتسو کار میکنم فکر نکن فقط خودت رزمیکاری۔فقط پز ھیکل و منطقتو ندہ۔فمینیست جریانی فرا تر از درک شماست۔اگہ پسرا بیشتر معتاد میشن برای اینہ کہ وقتی تو مشکل گیر میکنن سریع کم میارن و میرن ازینکارا میکنن۔حقوق و دیہ زن نصف مردہ برای ھمینہ کہ تعدادمون تو مشاغل بیشترہ۔شاید خیلی زن ھا ازتون بترسن اما من ازوناش نیستم۔

    با افتخارفمنیست  ایا حدسم درست بود شما پسرید  اگر بود بگویید چون من شما را منطقی تر از شاگردان فمنیسم دختر مغرور یعنی نیکتا می دانم گرچه در مقابل من غرور جایی ندارد بخصوص اگر دختر باشد اینهم از عوارض درسهای فمنیستی است غرور بیجا وکاذب بادتان نرود فمنیسم در ایران قانونی نیست و یک اندیشه مجرمانه است  قابل توجه نیکتا و اما شما اگر پسر هستید چگونه دنبال حقوق ذخترها و زنها افتادید البته از حقوق پسران صحبت می کنید  ولی بیشتر حرف در عمل ما چیزی ندیدیم فراموش نکنید اگرامروز چند میلیون معتاد  وبیکار پسر داریم نتیجه همین حمایت کورکورانه بعضی مردان از زنان هست تا کنون شده فمنیستها بگوبند چرا دخترها به سربازی نمی روند چون به نفعشان نیست بعد صحبت برابری می کنند چند میلیون فارغ اتحصبل بیکار پسر داریم کی از انها صحبت کرده در مورد دین من چون مسلمان شیعه حضرت علی هستم قبلا  گفتم تغییرات مورد نظر شما بعنی اعلان جنگ به خدا بخصوص در قران هم نوشته شده ونظر شخص خاصی نیست شاید بتوانم شمشیرم را بکشم با نیکتا بجنگم ولی با خدا نمی شود  جنگید شوخی کردم

    زهرا الف  روانی کار وکاسبیت کساد شده   هنوز دنبال زدن بچه های مردمی ادم نشدی

  • داریوش بزرگ
  • اوه خانم نیکتا از ترس دارم میمیرم پیاده شو با هم را ه برویم تا کنون ندیدم زنی بتونه در مقابل من عرض اندام بکنه شما که جای خود دارید من کسی هستم که وقتی در خیابان را ه می روم زنها تا سینه من هم نیستند وار من می ترسند من دوره تکاوری دیده ام اگر در مقابل من بودید جرات می کردید اینچنین گستاخانه صحبت کنید از ترس زبانتان بند می امد البته وقتی در منطق کم می اورید گستاخ می شوید رستا خواهر شما ازشما منطقی تر است  برای همین من تاکنون با او با بی ادبی صحبت نکرده ام ولی شما کم می اورید من نگفتم فمنیستها ادمهای بدی هستند بلکه می گویم انها دنبال کسب قدرت هستند نه برابری حقوق زن و مرد واز انجاییکه میبینم در همه موارد خود دولت دارد جور فمنیستها را می کشد و حق پسرها را به دخترها می دهد مانند دانشگاهها و مشاغل ذولتی  و پسرها بیکار والاف می گردند اوقت من می گویم ما دیگر چه داریم که فمنیستها می خواهند انرا هم بگیرند اری زنهای فمنیسم دنبال کسب قدرتند وگرفتن میدیریت از مردان وگرنه مدتهاست کفه ترازو از برابری گذشته وبه نفع زنها شده انهم با خیانت بعضی مردان خاله زنکو زن صفت باز هم می گویم من برای  احقاق حق بنجاه درصدی پسرها روشنگری را شروع کرده ام واگر لازم باشد شمشیر نیاکانم را بیرون می کشم روح داریوش کبیر در من است احترام بزارید

    معلوم هست تو اینجا چه خبره تمامش کنید این مسخره بازیهاتون را

    هدف این صفحه چیز دیگه هست 

    در ضمن اقا داریوش این شمایید کہ ادای بزرگی درمیارید۔بہ نظرم بھترہ دانستہ ھاتون رو مرور کنید و با ما مقایسش کنید تا ببینیم کی مھدکودکیہ۔راستی ما ادای کسی رو در نمیاریم و خودمونیم ولی ظاھرا شما نمیخواید بپزیرید۔

    این بحث میتونست خیلی قبلتر تموم شہ اگہ خواھرم اینقد کشش نمیداد۔اما خارج ازین بحث ھا من ھنوز نفھمیدم چرا با فمینیست ھا دشمنی دارید البتہ خارج ازون دلایل احمقانہ و بہ ظاھر منطقی

    اقا داریوش این فقط شما نیستید کہ خون مردان پارس را در رگ ھایتان دارید۔انگار یادتان رفتہ کہ ماھم اریایی ھستیم و خون زنان پر افتخار اریایی را در رگ ھایمان داریم۔فکر کنم رستا ھم چند بار این موضوع رو یاداوری کردہ باشہ کہ ما اغراق و بزرگنمایی نمیکنیم۔بہ زن ھا نسبت بہ مردان برتری نمیدیم۔نمیخوایم مردان رو ضعیفتر کنیم یا حقشون رو بگیریم۔ما فقط یہ ھدف داریم:برابری۔شما دیگہ دارید از حد خودتون تجاوز میکنید۔اگہ ادامہ بدید یہ جور دیھہ برخورد میکنم۔

  • با افتخار فمینیست
  • اقا داریوش اومدید گفتید بحث منطقی انجام بدیم

    زمانی که میگیم منطق یعنی با استفاده از عقل و قوه درک در مورد موضوع بحث کنیم

    اینکه بگوییم اگر مخالف خداوند بایستیم اخرش معلومست واقعا منطق این را نمیپذیرم از هرکسی هم بپرسید واقعا چیزی که با عقل جور در بیاید نیست ،

    یکی از علل پرشدن دانشگاه همین نابرابری شما خودت قضاوت کن یک پسر از سن ۱۸ سالگی در شرایط کنونی بدون مانع وارد بازار کار میشه ولی یک دختر در شرایط اول به علت کلیشه هایی مثل ضعیف بودن و... کسی کار نمیده و از سوی دیگه برای کوچکترین کار به اجازه پدر و برادر هفت پشت مذکر نیاز داره پس تنها گزینه ای که میمونه دانشگاهه برای همین دانشگاه ها که میگید شلوغ شده(گرچه مخالفم ولی این استدلال درست تری هست تا دوسال سربازی چون پس از دوسال به هر حال میرن دانشگاه و شاید فقط کمی وقفه ایجاد کنه)

    و در مورد شلوغی ادرات اگر در فیش حقوقی یک کارمند زن نگاه کنید میبینید مسائلی همچون حق معشیت فرزند،حق خانوار و... وجود نداره پس در نتیجه دستمزد کاهش پیدا میکنه و در همه جا بین یک مرد با دستمزد ۱۰۰۰۰۰۰ و یک زن با دستمزد ۵۰۰۰۰۰ تومنی مطمئنا اونی که کم خرج تره انتخاب میشه(که نتیجه میگیریم با برابری دستمزد از تعداد زنان کاسته شده و تعداد مردان افزایش می یابد که نتیجه نهایی دو برابر شدن نیروی کار و رشد بهره وری میشه)

    در مورد شهادت دوباره چیزی که درست باشه نگفتی مثلا شما فرض بگیر یک برادر یا رفیق داری اگر دردسر بیوفته حاضری از رفیق چند ساله بگذری و به نفع یک غریبه(مرد یا زن) رای بدی؟؟ بعید میدونم،،،پس اینجا شما سعی کردید از پیند عاطفی که بین هردوفرد وجود داره استفاده کنی و یک مسئله اشتباه را ثابت کنید

    در استدلال های بعدی لطفا سعی کنید از مسائل مذهبی در استدلال های خود استفاده نکنید چون ما داریم در مورد عموم زن ها بحث میکنیم نه یک قشر مذهبی خاص و ممکنه عموم مردم عقاید مختلفی داشته باشد مثل مسیحیان یا یهودی ها که در ایران زندگی میکنند

    باسپاس 

    من یادم رفت  راجب نصف بودن شهادت زن  بگویم  ولی حالا می گویم در همین موضوع حقوق زن ببینید زنها چگونه از هم حمایت می کنند حتی گاه کاملا غیر منطقی و ضد مرد حال تصور کنید اتفاق بدی بیافتد و زنها شاهد ان ماجرا  باشند ولی در دادگاه بخاطر حمایت از خودشان شهادت خلاف موضوع بدهند چون زنان  بیشتر احساسی هستند تا منطقی

     و اما شما با افتخار فمنیست من حدس می زنم شما مرد باشید نه زن از  نحوه ادبیات حرف زدن دیروزتان فهمیدم بگذریم انچه شما گفتید در حوزه زنان جزو ذستورات دین اسلام است یا بهتر بگویم دستورات خداوند  اگر بخواهیم رد کنیم در مقابل خدا ایستادیم که اخر وعاقبتس معلوم است و در حوزه مردان کاملا من با شما موافقم بخصوص سربازی پسرهاگه دلیل عقب ماندگی انها در تحصیلات دانشگاهی شده ودادن همه شغل های دولتی به زنها  که واقعا دارد انجام می شود تو هر اداره ایی بروی تعداد زنها سه برابر اقایان است  و این یعنی تبعیض  اشکار ولی مهریه جزو دستورات قران است ولی انرا  می توان کاملا  پایین اورد و شیربها وبقبه مسایل ازدواج حزو عرف جامعه است و می توان حذف کرد 

    ولی من  تا حالا ندیدم در مسایل فمنیست راجب حقوق مردان اقدامی  شده باشه 

    و اما شما خانم نیکتا فراموش نکنید من داریوش  هستم  ادامه دهتده مردان بزرگ پارس قبل از اینکه شما بدنبا بیایید ایران در دست نیاکان من بوده پس مواظب حرف زدنتان باشید   و اما می گوبند مورچه چیه که کله پاچش چیباشه  فمنیستهای اروپایی چه بودند که حالا شما بخواهید ادای انها را در بیاورید کم حقوق مردان را خوردند حالا بقیه اش را هم  می خواهند بخورند برای نمونه اشغال دانشگاهها توسط دختران بخاطر  سربازی پسران در سال دوم کنکور  و  دادن بیشتر مشاغل دولتی به زنها با پارتی بازی و دها مورد دیگه

     

     

     

     

     

    یه بجه فمنیست  یک جریان افراطی در زمینه  حقوق زنان می باشد گه با کوته فکری کودکانه خودشان را بالاتر مردان می دانند و کاملا مهد کودکی فکر می کنند  و واقعیات موجود را نمی پذیرند که در هیچ زمبنه ایی زنان نتوانسته اند برمردان پیشی بگیرند مگر با پارتی بازی

     

     

     

    سلام۔من خواھر رستا ھستم۔اقا داریوش دیگہ واقعا باید بگم دھنتونو ببندید۔دیگہ خیلی دارین بہ فمینیست ھا توھین میکنید۔رستا ھم دیگہ زیادہ روی کردہ۔لزومی ندارہ برای یہ فرد غیر فمینیست اینقد راجب گروھمون توضیح بدہ۔شمام دیگہ بھترہ حد خودتونو بدونید۔واقعا برای شما متاسفم۔واقعا زن ھارو اینقدر ضعیف مہدونید؟؟

  • با افتخار فمینیست
  • درود 

    فمنیست یک کلمه فرانسوی ولی اولین استفادش به قبل از جنگ جهانی اول برمیگرده که املین پرهنکست برای گرفتن حق رای زنان تلاش میکرد(در ان زمان زنان حق رای دادن ریاست جمهوری نداشتن مانند اواخر مشروطه در ایران)و امروزه به افرادی که خواستار برابری (چه مرد و چه زن) فمنیست گفته میشود 

    اقا داریوش فمینیستی اونجور کہ شما فکر میکنید نیست و ھدف ما کہ گروہ نسبتا بزرگی در ایران ھستیم اصلا ربطی بہ اسلام و دین و مخالفت باھاشون ندارہ ما فقط داریم سعی میکنیم بہ زن ھا یاد بدیم چیزی بیشتر از یہ ضعیفہ ھستن۔چیزی بیشتر از خدمت گزار مرد ھا۔اینا اصلا ربطی بہ دین ندارہ کہ ما بہ عنوان مسلمان ترجیح میدیم نداشتہ باشیم۔یہ لحظہ دنیایی رو تصور کنید کہ جای مردھا و زن ھا عوض میشد۔شما قبول میکردید با ھم جنس ھاتون اینجوری بر خورد بشہ؟راستشو بخواید من اطلاع چندانی از دین ندارم ادعایی ھم نمیکنم۔پس ترجیح میدم راجبش بیشتر حرف بزنیم کم نمیارم اما نمیخوام چیزی بگم کہ علما توھین بشہ

    با افتخار فمینیست تمام حرفات درسته و موافقم فقط یه سوال فمینیست یعنی چی؟

  • با افتخار فمینیست
  • یه بچه این موضوعاتی که گفتی برمیگرده به افکار جنسیت زده و مشکل اصلی اونجاست که زنان طبق قوانین با مشکلات زیر مواجه هستند:

    نداشتن حق طلاق،حق مسکن(پدر و شوهر میتوانند طبق قانون زن و دختر را در خانه زندانی کنند)،حق سفر و مهاجرت ،حق تحصیل(بدون اجازه شوهر تحصیل در مدرسه و دانشگاه ممنوع است)

    شهادت زن نصف مرد است به دلایلی که من از هر مذهبی پرسیدم جوابی نداشت،(از رستا خانوم و اقا داریوش هم میپرسم)

    دیه زن نصف دیه مرد و در روایاتی نصف بیضه مرد هستش

    ارث به دختر نصف ارثی هستش که به برادر میرسه

    اگر مرد بمیره یک هشتم دارایی به زن میرسه ولی بلعکسش اگر زن بمیره تمام دارایی به مرد میرسه

    حق چند همسری برای مرد وجود داره ولی بلعکسش برای زن وجود نداره(که معتقیدیم همچین چیزی اصلا نباید وجود داشته باشد چه برای زن چه برای مرد)

    در برابر موارد بالا یک سری ظلم ها هم در حق مردها شده مثل:

    سربازی اجباری(باید برای هر دو جنس سربازی باشد)

    اینکه تمام فشار به دلیل نداشتن توقع از زنان به دوش مردان افتاده(که با برابری توقع تقسیم میشه و فشار کمتری به مرد میاد)

    نفقه،مهریه،شیربها و... که بلایی شده اند باید به طور کامل حذف شوند(نه اینکه دختر را مانند کالا معاوضه کنیم)

    همه موارد بالا به علاوه کلی چیز دیگر خواسته ماست نه اینکه زن جامعه فرمانروایی کند وبلعکس...

    به امید تفکر

    پ.ن:اقا داریوش خاستار بحث منطقی و با ادب بودید بفرمایید اگر مخالفت یا پاسخی دارید بفرمایید که ماهم استفاده کنیم.

    رستا من نسخه بسیار نفیسی از کتاب نهج البلاغه دارم  که همین قسمت خطبه 78 را در اپارات گذاشتم وخیلی ها دیدند ولی بعد پاک کردم حال اگه بخوای دوباره ازش فیلم می گیرم در اپارات می گذارم بیبین ولی این که حضرت علی  گفته ذره ایی شک نکن خودم هم تعجب کردم ولی دلیلش  را بعدا فهمیدم که کمی طولانی است وبرمی گردد به جنگ جمل و قضییه عایشه همسر پیامبر و اختلافش با حضرت علی که نمی توانم بیشتر بگویم ولی اطلاعات کاملی از تاریخ اسلام و ایران باستان دارم که اگر بخواهی می توانم بگویم که کمتر کسی انها را می داند ولی فمنیست یک جریان وارداتی قرن نوزدهم در اروپاست که کاملا مخالف دین اسلام است من از فمنیسم هم اطلاعات نسبتا خوبی دارد که افت فکری دختران جوان وحتی کم سن و سال شده مانند یه بچه یا رومینا مانند نمونه چندی پیش بکنفر فمنیسم بهش گفته کرونا در کشورهایی که ملکه دارند کمتر ولی من برایش توضیح دادم اگرمنظور انگلیس است دومین کشود الوده کروناست واگر المان می گویی وضعش از ایران بدتر و متاسفانه جریان فمنیسم فکر دختران و زنها را خراب می کند واز واقعیت دور کرده

    اقا داریوش من با افکار فمینیستی تا جایی موافقم کہ لطمہ ای بہ اعتقاداتم نزنہ۔چون باور ھای دینی خودم برام بی نھایت ارزش دارن۔برای حضرت علی ھم احترام زیادی قائلم و مطمئنم این حرف رو نزدن۔حتما اشتباھی پیش اومدہ۔من بہ خاطر این حرف شما تو چندین نسخہ ترجمہ شدہ نھج البلاغہ دنبالش گشتم اما بہ ھمچین چیزی برنخوردم یا برداشتم ازش این نبود۔معذرت میخوام اما من اگہ از مراجع دینی چیزی بفھمم ولی بقیہ حتی اگہ خیلیم عاقل باشن خلافشو بگن نظرم برنمیگردہ۔الانم چیزی کہ شما میگین با تصوری کہ از حضرت علی دارم جور در نمیاد۔

    البته یه کمی حق دارید پسر خاله مامانم بازیگر تئاتره عالیییییی بازی میکنه ولی هر جا میره بهش شغل نمیدن اتفاقا اسم پدرش هم داریوش هست

    یه بچه وقتی برای دخترها پارتی بازی میشه چگونه سر کار بروند

    بله اقا داریوش همیشه میگفتم میگم و خواهم گفت که حق دخترا ضایع شده مردایی که بیکارن به خاطر دخترا نیست به خاطر اینه که عرضه ندارن

    پسر سیگار بکشه میگن یه مشکلی داره دختر بکشه میگن معتاده

    پسر دوست دختر داشته باشه میگن پسره دیگه دختر دوست پسر داشته باشه میگن داغونه

    پسر تا صبح با دوستاش بیرون باشه چیزی بهش نمیگن دختر ۱ ساعت دیر بیاد خونه دعواش میکنن کجا بودی

    پسر بی احترامی کنه میگن حتما یه چیزیشه دختره بی احترامی کنه دعواش میکنن

    همه اینا رو به مامانم گفتم تازه یه کم بیشترشو گفت کسی از شیطان انتظار خوب بودن نداره هر کاری کنه میگن شیطانه دیگه ولی فرشته کار بدی کنه باعث تعجبه

  • داریوش کبیر
  •  یه بچه شما خیلی پررو هستید  کجا حق دخترها خورده شده هرجا بروید به نفع دخترهاست دانشگاهها را شما اشغال کردید انهم بخاطر اینکه دخترها سربازی نمی روند ولی پسرها  سال دوم کنکور میروند سربازی و از تحصیل باز می مانند هرچی شغل اداری است با پارتی بازی به دخترها می دهند وشغل های پبش پا افتاده  را به پسرها تم تعداد کارکنان زن ادارات از مردها بیشتر شده  وصدای مردها در نمی اید ولی من با صدای بلند می گویم تعداد بیکاران پسر روز به روز بیشتر می شود انهم بخاطر تبعیض جنسیتی برعلیه پسرها پسرها الاف بگردند دخترها شغلشان اماده اماده است چون مملکت فمنیستی  ضد مرد اداره می شود و هدف روشنگری موضوع است بعد شما می گویید حق دخترها خورذه شده عجب رویی دارید شما

    وااااای من دیگه خسته شدم از این همه تبعیضی که بین دختر و پسر میذارن خسته ام

    رستا من از شما انتظار نداشتم کلمات را سانسور کنید همین الان نهج البلاغ را خواندم دقیقا  نوشته - ای گروه مردمان همانا زنان ایمانشان ناقص حظ وبهره ایشان هم ناقص عقلشان نیز ناقص است و بقیه ماجرا در خطبه 78 انوقت می گویید حضرت علی نگفته زنان از نظر عقلی ناقصند پس فمنیستها ایجوری استدلال می اورند حتی جملات را سانسور می کنند منهم باید بگویم انحراف از دین بعنی این  ومتاسفانه شما در دام فمنیستها گرفتار شدید و دیگه امیدی به نجات شما نیست فکر می کردم شما با بقیه فرق دارید می دانید فمنیست یک جریان جنسیتی افراطی ضد دین و خدا هم هست واخرش به بهشت ختم نمی شود بلکه همراهی با شیطان است

    حضرت علی نگفتند زنان ناقص العقلند۔گفتند در دین ناقصند مراقبشان باشید۔درست ھم گفتند۔اما نہ برای حالا کہ برای زمان خودشان کہ زنان بہ مراقبت مردان نیاز داشتند۔حالا بہ امید خدا بہ اندازہ کافی توانایی خود را اثبات کردیم کہ بتونیم رو پای خودمون بایستیم۔

    ممنون طناز جون که ناراحت نشدین بله میدونم عیب نیست خیلی هم خوبه ولی گفتم شاید نخواین همه بفهمن

    خانم رستا خطبه خیلی کوتاه ولی صریح بود چون خیلی ها از این صحبت حضرت علی خوششان نیامد و تفسیر متضاد کردند ولی بزرگترین سند گویا برعلیه فمنیستهاست

    اقا داریوش من اون خطبہ رو با تفصیرش خوندم۔ھمون طور کہ قبلا ھم گفتم ھر برداشتی میشہ ازین خطبہ کرد۔

    طناز جون از صمیم قلبم برات خوشحالم داشتن بچہ نعمت بزرگیہ مخصوصا وقتی اینقد براش ذوق داری

    رستا جون ممنونم دو ماه دیگه جوابش میاد که دختره یا پسر. واقعا ازت ممنونم لطف داری عزیزم

    رومینا گلم اشکالی نداره مهم نبود گفتنت چیز بدی نیستکه بخوام پنهانش کنم💙

     

    اره رستا جون منم خیلی براش خوشحالم هم برای خودش هم برای اون نباتی که قراره به دنیا بیاد چون مادر بسیار خوبی خواهد داشت

    برای منهم افتخار دیگه میمونی چون تو رو نیات وسط ادمها ابراز وجود کنه  صد بار به این نگهبانان باغ و حش گفتم حواستون جمع کنید  اینقدر حیوون از باغ وحش فرار نکنه مگه  گوش می دن باید برم شهرداری شکایت کنم این چه وضعیه هروز  ما درد سر داریم یه روز انتر فرار می کنه یه روز شامپانزه یگ روز  میمون فمنیست خانم رستا می بینی چه بدبختی داریم ای داد بیداد  باید  بسپارم نگهبانها بیشتر مراقب باشند

    جناب فمینیست من ھم امیدوارم این افکار نہ تنھا از ذھن ایشون کہ از ذھم تمام افراد در تمام جوامع پاک بشہ۔اقا داریوش درستہ کہ حساب حضرت فاطمہ از بقیہ زن ھا جداست و با خوب بودن ایشون ھمہ زن ھا خوب نمیشن اما با بدی یک زن ھم تمام زن ھا بد نمیشن۔یہ خار تو گلستان وجود گل ھارو زیر سوال نمیبرہ منم مطمئنم حضرت علی اینقدر بادرایت بودن کہ این مسئلہ رو متوجہ بشن اما من باز ھم یہ نگاھی میندازم تا ببینم دقیقا چی نوشتہ شدہ

    خانم رستا این برای من خیلی عجیب که شما صورت مسله را پاک کردید شما می توانید همین الان در گوگل سرچ کنید خطبه 78 حضرت علی در نهجالبلاغه یعنی می خواهید بگویید ار قول ایشان دروغ نوشتند و تازه قضیه حضرت فاطمه با بقیه زنها متفاوت است و ربطی به بقیه زنها ندارد و زمانی این صحبت گفته شد  که در پایان جنگ جمل که عاملش  یک زن بود گفته شد اگر بخواهید فمنیستی بخواهید صحبت کنیم فایده ایی ندارد

  • با افتخار فمینیست
  • من دیگه جواب تو داریوش دهن عنی نمیدم چون همینجوری میتونی ی سایت را به گوه بکشی

     

    اما خانم رستا متاسفانه توی فضای عمومی سایت نمیشه همه چیز را بدون پرده گفت ولی اگر دنبال حقیقت باشید پیداش میکنید 

    پیشنهاد میکنم یک بار سوره نسا قران را ترجمه اش را بخونید بعد قضاوت کنید 

    واینکه با یک فردی که زبان ادب نمیفهمد باید همینجوری حرف زد اگر زبان ادب میفهمید به جای اینکه در جواب کامنت های شما و طناز خانم قلدری و تهدید بکنه میرفت کمی فکر میکرد و درست جواب میداد 

    به هر حال موفق باشید هرسه نفرتون شما که بتونید راهی که درسته انتخاب کنید 

    واین فرد که از افکار پوچ خودش در بیاد و فکرای متعصبانش را کنار بزاره

    یہ بچہ عزیز چہ خوب۔واقعا براش خوش حالم💋💋

    رستا جون درست حدس زدی امروز به طناز جون زنگ زدن.  گفتن حامله ست طناز جون ببخشید اگه نمیخواستی بگی اخه خیلی ذوق دارم

    اقا داریوش ھر کسی درک خودشو از مراجع دینی دارہ۔اما من مطمئنم حضرت علی ھمچین حرفی نزدہ چون علاقہ فراوانی بہ حضرت فاطمہ داشتہ و ایشون رو موھبتی برای زندگیش میدونستہ۔پس این نشون میدہ کہ ایشون نہ تنھا زن رو ناقص العقل کہ موجب برکت میدونستن۔من باور خودمو از دین دارم و قرار نیست اعتقاداتمون یا تصوراتمون از دین مثل ھم باشہ۔جناب فمینیست من کتابی رو کہ میگید خوندم اما یادم نمیاد توش در مورد بی احترامی بہ افرادی کہ مثل ما فکر نمیکنن چیزی نوشتہ باشہ۔با مودبانہ صحبت کردن ھم میتونید نظر بدید۔

    شما فمنیستها وقتی زورتان می گیرد و در منطق کم می اورید دهنتان را پر از گوه می کنید

    فمنیست اول شاشت را بریز توی استکان  بجای چایی بخور برای سلامتیت خیلی خوب باور  کن هر روز بخوری مریض نمی شی و هزیان نمی گی باور کن مهاتما گاندی گفته  برو خودت بخوان

    وقتی دوتا ادم حرف میزنند یک انتر فمنیست سرکله اش پیدا می شود معلوم نیست زن است یا مرد  مرد که نیست چون خودش را همرنگ زنان کرده میخواهی زنگ بزنم باغ وحش بیان ببرنت

  • با افتخار فمینیست
  • ای شاشیدم به خودتو اموزش تکاوری و اپارات که هر گهی برای ما ادم شد 

    خانوم طناز شما اگر میخواید مثل این فرد ابله بار نیایید بجای اینکه یک کتاب مال ۱۴۰۰ سال پیش است بیاید کتاب های همین قرن را بخونید مثل کتاب قهوه فمینیستی،نظریه های پیشروهای جنبش زنان را مطالعه کنید

     فمنیست لجن اوه  اوه چه غلطا  اینجا بودی بایک ضربه نانچیکو  من راه خونت رو گم می کردی

    رستا منظورم شما نبودید یک انتری از باغ وحش فرار کرده  می گوید فمنیست است  حالا ار ترسش خودش را خیس کرده اگر بداند من اموزش تکاوری دیده ام  و فیلم وعکسم در اپارات هست شما هم زیاد خودتان را خسته نکنید جون دین ندارید وگرنه بروید شرح حال زنان را در کتاب نهج البلاغه حضرت علی  خطبه 78 بخوانید  پاک ابرویتان می رود چون حضرت علی می گوید زن ناقص العقل است نه من

    اقا داریوش افکار فمینیستی بہ ھیچ وجہ وھم و خیال نیستن۔ما نمیگیم زن و مرد از ھمہ لحاظ برابرند میگیم توانایی ھای یکسانی دارند و این توانایی ھا در رفت و روب و بزرگ کردن بچہ خلاصہ نمیشہ۔موفقیت ھای زنان محدودند چون ھیچوقت بھشون فرصت دادہ نشدہ۔مردان زیادی در طول تاریخ موفقیت ھای زنانشون رو بہ اسم خودشون بہ ثبت رسوندن کہ ما شاید روحمون ھم ازش خبردار نیست۔در ضمن عقب نشینی ھمیشہ نشونہ کم اوردن نیست و در حال حاضر این شمایید کہ کم اوردید و از دہ تا جملہ دو تا جواب میدید و یا بحثو عوض میکنید۔اما یہ لحظہ فکر کنید از کجا اومدید؟لک لک ھا کہ نیاوردنتون!زنی شما رو بہ دنیا اوردہ و بزرگتون کردہ۔فکر میکنم این خودش دلیل خوبی برای تفکر بیشتر بہ حساب بیاد

     

    منهم افتخارمی کنم همان گوه های شما را نصار شخص شما بکنم لطفا دهنتان را باز کنید 

    طناز جون اگہ منظورت از مھمترین اتفاق زندگیت بچہ دار شدنہ از صمیم قلبم بھت تبریک میگم۔امیدوارم اگہ دختر بود زنی با وقار و متانت با طرز فکری بزرگ متمدن و اگہ پسر بود مردی روشنفکر و حامی بار بیاد۔البتہ با داشتن ھمچین مادری بہ نظر بعید نمیاد❤

    منهم موافقم وقتی شما  زنها در استدلال شکست می خورند چاره ایی جز عقب نشینی ندارند وای اعصابم خراب است  ولی به یک شرط دیگه جواب کامنتهای مرا ندهید چون من شروع نکردم شما شروع کرید وکم اورذیذ ولی من برای روشنفکری دیگران ادامه می دهم شما نخوانید

    آقا داریوش ترجیح میدم دیگه حرفی نزنم. بحث نکنم چون مهم ترین اتفاق زندگیم افتاده و دیگه نمیخوام اعصابمو خرد کنم و باید پیشنهاد کنم طرز فکرتو عوض کن یا پیش روانشناس برو تا توی عوض کردن طرز فکرت کمکت کنه من دیگه برام مهم نیست چی میگی چون الان کارهای مهم تری دارم💙

     

  • داریوش بزرگ
  • رستا  فمنسیتها موجودات احمقی هستن البته منظورم شما نیستید کلی می گویم  ببینید انها سعی می کنند انچه را  که در عالم واقعیت نمی توانند انجام دهند در عالم خیالات خودشان را انطور فرض کنند مانند نمونه در سینما خودشان را قدرتمند نشان می دهند که مردها زورشان به انها نمیرسد و شکست می خورند مانندفیلمهای مسخره هالییوود که بدرذ بچه های پنج ساله می خورد بنشینند نگاه کنند و باور کنند ولی در عالم واقعیت زنها اینطوری هستند من خودم وقتی در خیابان را می روم با قد 196 سانت و هیکل ورزشکاری زنها با تعجب مرا نگاه می کنند وحتی بیشترشان از روی ترس راهشان را کج می کنند انوقت از خودم می پرسم کو ان زنان بزن بهادر در سینما اگر راست می گویند با من داریوش بزرگ روبرو شوند همه ترسو بزدلند وگرنه سینما یعنی دروغ وکتمان خقیقت بعد خود اروپاییها امار بالایی از ضرب وشتم زنان بدست شوهرانشان می دهد 

  • داریوش بزرک
  • طناز خانم کی گفته کل اروپا رو یک زن اداره می کنه اگر اتحادیه اروپا منظورتون که الان دست یک مرد  واگر منظورتون خانم مرکل در المان از کی المان کل اروپا شده ما نمیدانیم تازه خود المان هم ایالتهای مستقل داره که ذست مردهاست ونقش این خانم و ملکه انگلیس بیشتر تشریفاتی است و همه کارهای اجرایی دست مردهاست فرح پهلوی هم کار خاصی نکرد بیشتر خودنمایی بود راه میرفت خودش رانشان می داد وبیشتر دنبال کارهای زنها بود نه کل جامعه بعد من نفهمیدم ان هزاران زنی که  حتی نامشان را نمی دانید چکار کردند تاریخ فایده اش این است که می گوید راه اشتباه رفته را دوباره نروید  بعدشم  چقدر دختر دختر می کنید 

    طناز جون بهتون تو تخته گچی پیام دادم اره مامانم میگه تو فقط ۱۲ سالته هنوز بچه ای

    رومینا جون مهم نیست منم همسن تو بودم رو این مورد حساس بودم که باهام مثل آدم بزرگا رفتار کنن

    حالام اگه میتونی بیا تو تخته گچی تا اونجا باهم حرف بزنیم من اینجا نتم ضعیفه سختمه

    ممنون

    مرسی طناز جون❤ اخه من بدم میاد کسی بهم بگه بچه دیگه بچه نیستم دارم میرم تو نوجوانی

    رستا جون کاملا و شدیدا با نظرت موافقم

    یه بچه عزیزم درخواستتو پذیرفتم میتونیم اونجا باهم حرف بزنیم

    رستا جون با همه نظراتت موافقم

    طناز جون بهتون پیام دادم همون پیامی که میتونیم دوستای خوبی باشیم

    چشم رومینا جون💙

    اقا داریوش باید بگم درستہ زن ھا موجوداتی احساساتی ھستند اما این دلیل نمہشہ ھمہ صحبت ھامون دور از عقل و منطق باشہ۔میدونید چرا اختراعات زن ھا از مرد ھا بیشترہ؟چون فرصتی برای تفکر و رشد بہ زن ھا دادہ نشدہ۔موقعیتی کہ در اختیار مرد ھا بودہ زن ھا نداشتہ و ندارن۔البتہ پیشرفت ھایی داشتیم ولی نہ اونطور کہ باید۔در ضمن کامپیوتر اختراعی نیست کہ توسط یہ نفر برنامہ نویسی و ثبت شدہ باشہ بلکہ حاصل تلاش چندین قرن و ھزاران دانشمند زن و مردہ۔گفتید اس۔ اولین برنامہ نویس کامپیوتر رو نمیدونید اما من اسمشو بھتون میگم ایدا لاولیس زنی کہ باعث افتخار تمامی ماست۔در مورد دشمنیتون با فمینہست ھا ھم با افتخار باید بگم من یہ فمینیست ھستم کہ نہ تنھا در مورد توانایی زن دروغ سرھم نمیکنم بلکہ میخوام مثل بقیہ فمینیست ھا ازادی و حق انتخاب کامل رو بہ زنان برگردونم چیزی کہ سال ھای زیادی ازش محروم بودن ولی حالا کم کم داریم بہ ھدفمون نزدیک میشیم۔در ضمن پرستار و معلم شدن نیاز بہ تحصیل دارہ حالا چیکار باید بکنہ اون زن میانسالی کہ درس رو فقط در حد خوندن نوشتن بلدہ و کسی رو ندارہ خرج زندگی و بچہ ھاشو بدہ مطمئن باشین تو خونہ نشستن و خانم خودشون بودن و شغل نیمہ وقت داشتن ارزو ی ھر زنیہ۔ھیچ زنی دلش نمیخواد خودشو تحت فشار بزارہ و رانندگی کنہ و بار ببرہ۔وقتی این کارو میکنہ بدونید مجبورہ۔اما بازم جای تحسین دارہ چون با وجود خیلی از افکار منحرف رو پاھای خودش ایستادہ۔

    چشم طناز جون راستی اسمم رومیناست بگید رومینا یا رومن

    یه بچه عزیزم وقتی بازی رو نصب کردی باید ورود به عنوان مهمان رو بزنی و بعدش اگه پایینو صفحه گوشیتو نگاه کنی سمت چپ یه جایی هست که نوشته کاربران اونموقع باید بزنی روی کاربران و وقتی رفت توی کاربران بالای صفحه سمت راست زده جستجو . روی اون بزن و توی جستجو آیدی _tanaaz_ رو سرچ کن . اونموقع منو  میاره و پروفایلم یه زن با موهای رنگ کردس که پالتوی آبی تنشه روی پروفایلم بزن و بعد روی اون قلب بزن و درخاست دوستیو ارسال کن تا من قبول کنم

    ممنون💙

    طناز جون من نصبش کردم بهم توضیح میدین؟

    طناز جون حستو درک میکنم منم دلم بچه دختر میخواد البته همه دخترا متین و اروم نیستن یکی از دوستای مامانم دو تا بچه داره اولی پسره ۱۴ سالشه دومی دختره ۹ سالشه مامانه جرعت نمیکنه به دختره چیزی بگه چون چنان بهش توهین میکنه که دیگه حرف نزنه ولی پسره انقد ارومه

    من به مامانم همیشه میگم بچه بیار دختر باشه من خواهر میخوام ولی میگه من دیگه حال بچه ندارم

    به هر حال ایشالا دختر دار میشید

    چشم من اگه تونستم نصبش کنم بهتون میگم که لطف کنین بهم یاد بدین

    رستا باهات موافقم ولی یک خانوم محترم که الانم زندست و هزارن زن دیگرو جا انداختی

    آقا داریوش برای من مهم نیست که در گذشته مردم چه کارهایی کردن و شما فقط دارین کارهای اشتباهی رو که زن ها کردن رو میگین و کارهای خوب و مفیدی کردن رو از جا میندازی

    معلومه وقتی اینکارو کنی زنا ضعیفه ای بیش نیستند 

    و اینکه پدر من اصلا فکر درستی نمیکرد و همسرم به من رانندگی یاد داد و الانم وقتی  مثلا مسافرت میریم من رانندگی میکنم و دیگه لازم نیست در این باره بحث کنین چون دوتا زن بزرگواری هستند که تمامی مردها دربرابرش هیچی نیستند . زن بزرگی که الان کل اروپا رو داره اداره میکنه.  من اسمشو خاطرم نیست . فرح پهلوی زن بزرگواری که بیشتر کارهارو میکرد و زنی در مصاحبه گفت که دارویی نیاز داشت که در ایران موجود نبود و یکی از روزها دوست آن زن به او گفت که فرح و شاه میخوان به سفر برن و اگه میخوای نمیری به فرح نامه بنویس و خواهش کن اون دارو رو برات بیاره و اون زن هم همینکارو کرد مدتی بعد درحالی که از زندگی ناامید شده بود و کم کم داشت میمرد بسنه به درب منزلش فرستاده شد و درون آن داروی آن زن بود و جلوگیری از مرگ اون باعث شد اون زن سی ساله ای که داشت میمرد هم اکنون نوه دار باشد و اینکه آقا داریوش من تمام حرفاتونو با دقت میخونم ولی بیشتر حرفاتون تکراری و خسته کنندس مثل معلم تاریخ دوران راهنماییم حرف میزنین باید یادآوری کنم که اینجا حرف نمیزنیم برای آموزش تاریخ و هرچیز دیگه ای

    یه بچه عزیزم من زیاد پسر  دوست ندارم چون من و همسرم همیشه تو خونه ایم و شغلمونم تو خونه س یه دختر آروم و متین میخوایم که هم بتونیم کار کنیم هم بتونیم تربیتش کنیم و اینکه امروز تست دادم صبح زود رفتیم و چون این روزا و تو این  شرایط کسی ژیاد نمیره برای تست بار داری گفتن که تا فردا جوابش میاد و اگه جوابش منفی باشه سه ماه دیگه باید برم و اگه مثبت باشه یعنی سه ماهه حامله ام و دو ماه دیگه میتونم بفهمم جنسش چیه ولی خب هرچی باشه بچمه و منم مادرشم باید دوستش داشته باشم و دست خودم نیست فقط دوست دارم حامله باشم و ممنون از دعات💙😊 و اینکه اسم اون برنامه تخته گچیه و هروقت ریختیش بگو من طرز پیدا کردن منو بهت یاد بدم💙😊

    طناز جون من دعا کردم ولی یه دختر بیشتر از اینکه بچه اول باشه به یه داداش بزرگتر نیاز داره من واقعا تنهام و دوست داشتم به جای داداش کوچیکتر یه بزرگترشو داشته باشم البته اونم بدیای خودشو داره ممکنه گیر بده کجا بودی چی کار میکردی چرا لاک زدی چرا ارایش کردی

    طناز جون هر وقت جواب اومد حتما بگید

    طناز جون من ناراحت نشدم حق دارین بله میتونم نصب کنم میشه بگید چه جوریه؟

  • داریوش کبیر
  • رستا وطناز شما نوشته های مرا به دقت نمی خوانید بعد احساسی جواب میدهید خوب این جزو خصلت بیشتر زنهاست کاری نمی شود کرد من نمی گویم زنها هیچ کاری نکنند بلکه می گویم در حیطه وظایف زنانگی کار کنند و وارد مشاقل مردانه نشوند چون جای مردها تنگ شذه و بیکار می شوند وبیکاری مرد یعنی افزایش جرم و خشونت ودزذی وارامش جامعه گرفته می شود وگرنه زنها راحت معلم شوند پرستار شوند در مهد کودکها کار کنند وحتی رانندگی کنند ولی برای سرگرمی رانندگی نکنند چون به اندازه کافی ترافیک وشلوغی داریم و طناز واقعا بابات مرد بزرگی بوده چه حیف مردان برزگ زود مارا ترک می کنند البته بگویم من دشمن زنها نیستم و فقط با فمنیستها دشمن هستم زنانیکه  فکر می کنند خدا دنیا را بخاطر انها افریده وبا تیلیغ دروغین خودشان را برزگ جلوه می دهند در حالیکه در روز اول افرینش اول حضرت ادم خلق شد بعد از مدتی حوا حال بگذریم خسته شدیم  از بس اسم ماری کوری و مریم میرزا خانی شنیدیم خانم رستا مردها کامپیوتر را اختراع کردند نامش را نمی دانیم ولی نام برنامه نویسش را باید هزار بار بشنویم از ده اختراع بزرک قرن بیستم از برق گرفته تا هواپیما تا تلفن کامپیوتر  کشتی وووو ووو کار فکر مردان بوده همین افتخار برای ما کافی است و  حالادرباره ماری کوری هنوز هم شک وجود دارد رادیوم را ماری کوری کشف کرد با پیر کوری شوهرش چون باز مردان بزرک مانند بابای طناز زود از دنیا می روند وایشان سال 1905 در یک تصادف با کالسکه کشته می شود و اختراع بنام ماری کوری میشود و در ضمن همین یک کشف در مقابل هزاران اختراع بزرگ مردها عددی نیست که بخاطرش سریال ساخته شود می بینید در مقابل دلایل فمنیستها من دلایل برزگتری دارم وکم نمی اورم امیدوارم قانع شده باشد البته اگر عقلانی فکر کنید نه احساساتی متاسفانه حقیقت  برای شما خانمها تلخ من فقط حقایق را می گویم می خواهید بپذیرید یا نه به خودتان مربوط است اگر فمنیستی فکر کنید هرگز حرفهای مرا قبول نخواهید کرد و افراطی گری یعنی نابودی فکر زن باز هم بگویم من روح داریوش کبیر را دارم نه  خود او هستم خودم را در اپارات می توانید ببینید سوار اسب در تخت جمشید برای ابراز وفاداری به این مرد بزرگ ادرسش را قبلا نوشتم بخوانید

    اقا داریوش با کمال احترام شما دیگہ دارید بہ شعور تمام زن ھا توھین میکنید۔اینکہ میگید عقل پسر ھا جلوترہ یا دخترھا رو اصلا نمیشہ کلی گفت این بستگی بہ خود ھر ادمی دارہ۔شاید بعضی زن ھا اشتباھاتی در طول تاریخ کردہ باشن ولی ایندلیل نمیشہ زن ھا فاجعہ بار و کم شعورن۔یادتون باشہ زنانی مثل ماری کوری و مریم میرزاخانی کم نیستن۔اولین برنامہ نویسی کامپیوتر توسط یہ زن انجام شدہ و۔۔۔میبینید زن ھا خدمات زیادی برای بشریت انجام دادن کہ متاسفانہ بہ خاطر افکار مردسالاری از توجہ دور موندن۔مردسالاری الان خیلی کمتر شدہ اما ما ھنوزم جایگاہ واقعیمونو بدست نیاوردیم و مطمئن باشین تمام سعیمونو برای از بین بردنش انجام میدیم۔درضمن با وجود تمام ادعاتون باید بگم مردان ھخامنشی احترام خاصی برای زنانشون قائل بودن و اونارو موھبتی برای نگھداری فرزندان و ادامہ زندگی میدونستن۔

    داریوش اصلا یه بچه بچس من که یه زن شوهر دارم و میتونم انتقاد کنم .

    حرف تو پچیزی مهم نیست چون تو خداروشکر تعیین تکلیف نمیکنی و اینکه الکی برای خودت داستان نساز تو هیچ کبیری نیستی بلکه مردی هستی که نمیتونی قبول کنی زنا میتونن پیشرفت کنن درست مثل پدر خدابیامرزم

    و اینکه تو تاریخ ها و گندهایی رو میگی که زنا زدن و از مردا چیزی نمیگی مثلا همین الان مملکتمون افتاده دست مرد های بی خاصیت که دوچرخه سواری زن هاروهم ممنوع کردن

    یه بچه عزیزم من آیدیمو به هرکسی نمیدم چون مزاحما دردسر درست میکنن برام ولی امیدوارم منظورمو بد متوجحه نشی اگه میخای با من بیشتر آشنا بشی من و همسرم یه بازی از مایکت ریختیم برای سرگرمی تو قرنطینه

    اگه میتونی نصبش کنی بگو من راهنماییت کنم

    آقا داریوش ترجیح میدم باشما بحث نکنم امثال شما و پدرم حرف حساب حالیتون نمیشه پدرمم حتی نمیتونست تحمل کنه من. رانندگی یاد گرفتم

    یه بچه عزیزم امیدوارم اینطور باشه که شما میگی و بچه اولم دختر باشه چون فردا بازم وقت دکتر گرفتم و دعا کن جوابش مثبت باشه و حامله باشم😊💙

    باشه اقا داریوش من بچه ام بدم شما بزرگی و خوبی

    من هر چه باشم داریوش بزرگ هستم و شما یه بچه بیشتر نیستید در ضمن حداقل به خودتان زحمت می دادید با دقت نوشته های مرا می خواندید نه اینکه یک ذره بخوانید بعد احساساتی جواب دهید اصلا نوشته های من برای روشنگری مردها وپسرهاست نه دخترها

    اقا داریوش شما هم از خودتون الکی تعریف نکنید چون هیچی نیستین

  • داریوش کبیر
  • یه بچه من حرفی را شما گفتید را نگفتم فقط گفتم از خودتان الکی تعریف نکنید ود ضمن اینکه من می گویم من داریوش کبیر هستم یعنی اینکه روحیه ان مرد یزرگ در وجود من است نه اینکه شخص خود او هستم در واقع من مانند او فکر می کنم

    اقا داریوش خیلی بی ادبید که این جوری توهین میکنید براتون متاسفم که هنوز مثل قدیمی ها فکر میکنید فقط خودتون خوبید و زنا فقط باید بمونن خونه کار کنن واقعا براتون متاسفم

  • داریوش کبیر
  • یه بچه یادم رفت یه چیزی بگم  شما دخترها و زنها یک هنری داری که مردها کمتر دارن وان اینکه بیخودی از خودشات تعریف و تبلیغ می  کنند در حالیکه خوشان بهتر از همه می دانند هیچی نیستند ومانند بادکنک توخالی هستند

    اقا داریوش بی احترامی نکنید

    من اینو مطمئنم همه پسرا و دخترایی که میشناسم این ویژگی رو دارن اصلا خود داداش من چیزی رو میفهمه که من وقتی ۲ سالم بود میفهمیدم در هر صورت زنا فرشتن

    اقا داریوش درست صحبت کنید شما مردا هم چیزی از همکاری و عدالت نمیدونید بعدم چه طکر میتونید ثابت کنید داریوش کبیر هستید؟ این تاریخ رو میتونید برید تو کتاب پیدا کنید و بنویسید

  • داریوش کبیر
  • و اما یه بچه این که گفتید عقل پسرها پنج سال از سنشون عقب حتما از یک منبع ناقص العقل شنیدید چون لابد همان که گفته بود هر جا ملکه داره کرونا کمتر بعد معلوم شد درست برعکس نمونه اش انگلیس که ملکه داره وسومین کشور بد کروناست  اما پسرها در سالهای اول کمی کند هستند ودختر ها کمی جلوتر  ولی بعد با گذشت زمان قضیه برعکس می شه یعنی دخترها تا سقفی راکد می مانند ودیگه پیشرفت نمی کنند ولی پسرها تا بینهایت از نظر علمی و هوش می تازند و نتیجه می شود اختراع برق هواپیما ماشین تلویزیون رادیو کشتی و هر چه در اطرافتان می بینید  وانوقت دخترها هیچی اختراع بزرگی نکردند مگر  و چند اختراع کوچک  این یعنی پسر یعنی طلا دختر یعنی مس ایا چون هردو رنگشان زرد است برابرند نه مگر اینکه یک ناقص العقل بگوید بله در ضمن شما چون بجه هستید واحساساتی زود گول می خورید عقلانی فکر کنید

  • داریوش کبیر
  • طناز خانم اول داریوش نه داریوش کبیر بعد هم ادم با پادشاه بزرگ این سرزمین این طوری صحبت نمی کنه این نشون می ده ما مردها بیش از حد به زنها رو دادیم وباید برگردیم به همان زمان باستان ودوباره مردها قدرت را در دست بگیرند در ان صورت امپراطوری با عظمت ایران برمی گرده در غیر اینصورت ایران بدست زنهای بی کفایت نابود می شه مانند امیر کبیر که می خواست این را بسازد ولی مادر ناصرالدین شاه با دخالت بیجا در سیاست مانع کار او شد وناصرالدین شاه اورا از صدارت کنار گذاشت ونتیجه شد عقب ماندگی ایران بله من تاریخ ایران را خوانده ام ولی شما زنها چیزی از تاریخ نمی دانید حداقل چهار تا کتاب بخوانید ابرویتان نرود ایا می دانستید عامل حمله مغولها با ایران ونابودی نصف ایران در هشت صد سال پیش دخالت بیجای مادر سلطان محمد خوارزم شاه بود وبعد از ان چنگیز خان به ایران حمله کرد وذها مورد دیگر حال من ماموریت دارم افکار مردها را روشن کنم در ضمن نقاشی من راجب رستم را ببینید در اپارات با عنوان نقاشی کمیاب هفت خوان رستم اپارات - خودم هم در اخر فیلم هستم سوار بر اسب انهم در کجا تخت جمشید که برای ابراز وفاداری به داریوش اصلی انجا رفتم تا امپراطوری پارس را احیا کنم این فیلم مال زمان ده سال پیش 

    طناز جون لطف دارین امیدوارم بچه اولتون دختر باشه مادر پدر منم بچه دختر دوست دارن و مامانم هزاران بار دعا میکرده که بچه ام دختر باشه ولی وقتی بچه دوم اش پسر شد خیلی ناراحت شد بابا و مامانم هر روز گریه میکردن و طناز جون میشه ایدی اینستا تون رو بدین؟

    آقا داریوش شما هیچ حقی ندارین که اینگونه حرف بزنید و بعدشم یادم نمیاد کورش بزرگ جانشین یا ادامه دهنده راهی به نام داریوش برای خودش انتخاب کرده باشه و اینکه شما کاره ای در این مملکت نیستین که چیزی تعیین کنین و اگر زنی دوست داشته باشه هرکاری بکنه میکنه مثل رانندگی تو جاده اونم نصفه شب و درس خوندن تا مقطعی که دوست دارن و کار کردن ما زنا محتاج مردایی مثل شما نمیمونیم که برامون تعیین تکلیف کنن

    آقا داریوش به نظرم ما خیلی باهم تفاوت داریم و بهتره اصلا راجع به موضوع زن و مرد صحبت نکنیم چون من هربار باید یه طومار جوابتونو بدم و درباره نقاشی من توی اینستاگرام پیج دارم و توش نقاشیامو میفروشم و مردم اگه بخوان سفارش میدن و من شماره کارتمو میدم و بعد از ریختن پول با پیک براشون میفرستم و اگه بخوام فالوور هام زیاد بشن به پیج هایی که فالوور زیاد دارن و درباره نقاشی هستن پول میدم و اونا تبلیغ منو میکنن

    و یه بچه خوشبختم و خیلی خوشحالم که مادرت همچین دختری داره چون من و همسرم تقریبا چند ماهه که برای بچه دار شدن میریم کلینیک ولی جوابی دریافت نمیکنیم . 

    من و همسرم هردو عاشق بچه مخصوصا دختر هستیم💙

    اقا داریوش درست صحبت کنید میدونستید این ثابت شده که عقل پسرا از سنشون ۵ سال کمتره.  مال دخترا ۵ سال بیشتر؟

    بعدشم اگه میخواید عدالت باشه کاری کنید که مردا انقد زور نگن

    بنظر من یکی از دلایل عقب ماندگی علمی در کشور ما ورود بی رویه دخترها به دانشگاهها و اشغال صندلیهای ادارات کشور ماست چون علم صد در صد در وجود مردان وپسران است و  دخترها فقط کمتر از  پانزده درصد شاید بار علمی داشته باشند بقیه بی خاصیتند و جای پسرها را تنگ میکنند  نمی گذارند کشور مانند کشورهای دیگر پیشرفت کنند برای نمونه اختراع برق تلفن خودرو  هواپیما کشتی تلویزیون رادیو موشک زیر دریایی وهزاران اختراع دیکر کار فکر مردان بوده و زنها فقط دنباله رو و مصرف کننده بودند و متاسفانه موضوع سربازی پسران عامل مهم عقب ماندگی پسرها در ورود به  دانشگاهها بوده وبهظر من باید عدالت اجرا شود ودخترها هم ذو سال باید بروند خذمت بدون اموزش نظالمی این درست نیست دو سال عمر پسرها در سربازی تلف شود و دخترها راحت بروند دانشگاه باید عدالت جنسیتی اجرا شود در ضمن هیچ اعتراضی از جانب دخترها وارد نیست چون من داریوش کبیر هستم شاه شاهان ایران زمین و ماموریت دارم عدالت را در ایران برقرار کنم از جانب کوروش بزرگ

    خانم زهرا الف شدید ترین تنبیه کردین  چه کسی را کردین وبا چه چیز تنبیه کردین خاطرشو بگین و لطفا یه خاطره از فلک کردن ها تون بگین و ایا خودتون مادر هستین

    خانم زهرا الف من ۱۲ سالمه و به حرف گوش نمیدم و جواب پس میدم مامانم چیزی نمیگه شما جای مادرم بودید چی کار میکردید؟

     ریحانه واقعا از یک دخنر چهارده ساله این رفتار غیر قابل قبول هست به نظرم توبه یک اسپنک خوب با برس چوبی نیاز داری حداقل بالای 5ه تا ضربه

    یه بچه کسی از تو اظهار نظر نخواست 

    طناز جون من دخترم و ۱۲ سالمه و با نظر شما موافقم نباید همه کارا رو زنا انجام بدن زنا کلفت که نیستن 

    خانم زهرا الف هیچ دلیلی برای تنبیه بدنی یک کودک یا نوجوان در مدرسه موجه نیست.تنبیه بدنی آثار مخرب و پیامدهای منفی داره.

    خانم طناز درست منظور مرا نفهمیدید من می گویم هر کاری مردان کردند زنها نباید انجام دهند چرا از نظر جسمی وروحی زن با مرد متفاوتند وزنها از نظر جسمی وروحی ظریف تر از مردان هستند ونباید کارهای سنگین انجام دهند مانند کامیون راندن چرا  چون جای شغل مردها را تنگ می کنند و انوقت مردی که زن وبچه هم دارد باید بیکار بگردد چرا خانم شغل او را اشغال کرده وایا درست است یک زن شب تا صبح توی جاده ها رانندگی کند واقا برود اشپزی کند واقعا چقدر زشت فکر می کنید اینها همش ناشی از افکار وارداتی اروپایییهای خاله زنکو است ولی شغل شما عیبی ندارد چون شغل سبکی است همه میتوانند انجام دهند از جمله خودم مانند شما نقاشی می کشم ولی نمیدانم چگونه می شود انرا فروخت اگر می شود بمن بگویید چون من نقاشی قهوه خانه می کشم ویکی را هم برای نمونه در اپارات گذاشتم  به ادرس -نقاشی مینیاتور هفت خوان رستم -اگر می شود ببینید بعد نظرتان را بنویسید در ضمن موضوع زن ومرد طولانی است وشما هرگز نظر مرا نخواهید پذیرفت و من هم همین طور پس ولش کنید

    آقا داریوش من اول مخالف روش تربیتی خانوم زهرا الف بودم ولی با این حرفتون واقعا به نظرم خیلی کارتون زشته . من بیست و شش سالمه و ازدواج کردم و با همسرم کارهارو تقسیم کردیم که یه روز اون کار کنه و یه روز من چون شغل هردومون اینجوری نیست که وقت نکنیم چون ما نقاشی میکشیم و توی فضای مجازی میفرشیم و خداروشکر وضعمون اونقدر بد نیست و اگه شما میگید که اون زن کامیون میرونه که بگه مرد شده دوست دارهدهمونطور که بعضی مردها میتونن آشپز و یا نظافت چی خونه مردم بشن چرا زن ها نتونن کامیون برونن؟

    درهرصورت من کاملا مخالف حرف شما هستم و یه بچه میشه بپرسم چند سالته و دختری یا پسر ؟

     

     سلام خانم زهرا الف من 14 سال دارم اگر به فرض من دختر شما بودم و  کار بدی می کردم شما منو تنبیه می کردید یعنی اب لیوان را وسط قالی می ریختم وبعد می گفتم دلم خواست شما چه می کردید چه تنبیهی می کردید و ایا گوشم را می پیچاندید وایا تا حالا این کار را کردید وچگونه مجازات می کردید

    خانم زهرا الف شما چند سالتون وقتی کتک میزنید سیلی هم میزنید یا با لگد هم تبیه میکنید و واقعا خیلی محکم میزنید دانش آموزان دختر یا پسر چه پایه تدریس میکنید؟ خواهشا جواب بدین شدید ترین تنبیه که انجام دادین چگونه و با چه وسیله بوده

    خانم معلم به من سیلی زد  من هم گریه کردم

    آقا ناصر واقعا بی دلیل تنبیه شدی ؟ اگر بی دلیل تنبیه شدی یا تنبیهت متناسب تخلفت نبود حق داری ولی برو بگرد معلمت پیدا کن و باهاش صحبت کن شاید اشتباه پیش اومده یا تو اون حلالش یکنی یا ذهنت نسبت به این داستان آرام میشه 

    بچه های قدیم که این همه کتک خوردن وضعیتشون اینه وای به حال ماها مگه نه خانم زهرا الف؟

    خانم زهرا الف بنده سی و دو سال پیش از معلم کلاس اول ابتدایی کتک خوردم و هیچ موقع حلالش نکردم.

    اقا داریوش الان نگاه میکنم

    فقط یه چیزی مردا چیز بیشتری ندارن دیگه نمیخوام درباره این موضوع با شما بحث کنم چون شما بزرگترید حتما یه چیزی میدونید 

     زهرا الف و یه بچه نه من ازدواج نکردم در ضمن  بالای سی و پنج سال دارم و دیگه از من گذشته در ضمن اصلا اروپاییها را الگوی خودتان قرار ندهید مانند کامیون راندن خانمها که خودشان را از قالب زن بودن خارج می کنند وبرخلاف طبیعت زنانگی خودش حرکت می کنند واز زندگی راحت دور می شوند فقط برای اینکه بگویند ما دیگر زن نیستیم و مرد شدیم  واینکه می گویید زن ومرد برابرند ماننداین است که بگوییم چون طلا رنگش زرذ است  مس هم رنگش زرد هردو برابرند در حالیکه هردو خاصیت جداگانه دارند وزهرا الف این را درست گفت زن ومرد مکمل هم هستند نه شبیه هم در ضمن بگویم من جدیدا  شبیه رمبو شده ام یکی از بازیگران سینمای جنگی دوست دارید مرا ببینید کافی است به قسمت اپارات بنویسید -فیلم اسب سواری رمبو ایرانی اپارات - عکس وفیلم مرا می بینید در  تخت جمشید که مال زمان 15 سال پیش است

    اقا داریوش کار ها باید تقسیم شه شما ها دستاتون قوی تره اون کارایی رو بکنید که ما اذیت میشیم همین کافیه نمیشه که شما هیچ کاری نکنید ما همه کارا رو بکنیم اتفاقا کار اون اروپایی ها درسته که فرقی بین زن و مرد نمیزارن به نظر من کاملا برابرن هر دو انسانن یکی دختر یکی پسر 

    یه سوال اقا داریوش شما ازدواج کردین؟به خدا اصلا منظوری ندارم اگرم خواستین نگین مهم نیست

    من نمیگم ما کلا لم بدیم شما کارا رو بکنید اما اینم درست نیست که ما فقط اذیت شیم 

     

    مرد وزن تکمیل کننده هم هستن  نیاز مرد به زن وزن به مرد ایرادی نداره در ضمن اون مرد الگوی شما یعنی کوروش عاشق دختر یهودی شد که البته هیچ ایرادی نداره چون هیچ نژادی به دیگری برتری نداره

    یه بچه لابد انتظار داری ماجرا بر عکس باشه شما لم بدین ما اشپزی کنیم اصلا موضوع  سر کی غذا ذرست کنه نیست  موضوع سر تقسیم وظایف نه بهم ریختن وظایف مانند کشورهای اروپایی که معلوم نیست کی زن کی مرد 

    اقا داریوش بده کمک ما کنید؟؟؟؟ نظر شما اینه؟واقعا که شما فکر میکنید باید لم بدید ما اشپزی کنیم و ........؟

    زهرا الف من الگویم از مردانگی مردهای زمان ایران باستان است همچون کوروش و ذاریوش بزرگ که زمانی نیمی از کره زمین زیز قدرت انها بود و مردان پر ابهت ایران زمین سوار بر اسب بر زمین حکمرانی می کردند ولی از روزی که مردها افتادند دنبال زنها حکومتهای بعدی ما روز به روز ضعیف تر شدند .وایران هم ضعیف تر شد ولی من الگویم مردان  ایران باستان هست نه مردهای ضعیف امروزی که ابروی مردها  را برده اند تا جایکه مانند زنها اشپزی می کنند

    الان بچه ها هرچی بگن معلما قبول میکنن تقریبا 

    من یه کلاس میرفتم کلاس اضافه بود همیشه ۲۰ تا تست میدادن حل کنیم یه روز معلممون اتفاقا معلماشون مرد بودن گفت بچه ها برای جلسه ی بعد ۵۰ تا تست بزنید من مشکلی نداشتم گفتم چشم ولی بقیه بچه ها خیلی گفتن تو رو خدا کم کنید کم نکرد گفتن باشه پس ما ۱ دونه هم تست نمیزنیم معلممون گفت نزنید 0 میگیرید بچه ها میخواستن جیغ بزنن(دخترا جیغ شون خیلی بلنده من چیزی بخوام مامانم بگه نمیخرم به خاطر اینکه جیغ نزنم میخره) که معلممون گفت باشه ۲۰ تا بزنید فقط جیغ نه 

    یا مثلا اگه معلما مشق زیاد بدن به خاطر اینکه جیغ نزنیم کم میکنن

    خانم زهرا الف شما چه جوری میزنید بچه ها رو ؟حوصله ندارم برم پایین بخونم

    خانم زهرا الف من دیگه مدرسه ای رو ندیده بودم که بزنن بچه ها رو تا وقتی که شما گفتید چون این روش دیگه برداشته شده

    میشه لطفا بگید تو چه مدرسه ای درس میدید؟

    میدونید چیه؟بدیش اینه که بیشتر چیزایی که ممنوعه هنوز انجام میشه مثلا خوردن ش... ممنوعه ولی هنوز خیلی ها انجام میدن

     

    خطاب به داریوش 

    آقای مرد ، تعریفت از مردی برایم بگو بدونم چند مرده حلاجی

    خطاب به یه بچه

    تو ایران دیگه چه چیزهای ممنوع هست اختلاس؟ و سو استفاده از جایگاه ومقام ؟ رشوه دادن ورشوه گرفتن؟ خوردن مال مردم؟

    مطمئن باش من تو کلاس وشیوه تربیتیم  تبعیض نمیذارم 

    سلام اقا مرتضی این رضا واقعا اشتباهی پسر شده کسی که دوست داشته یک زن اونو بزنه اصلا مرد نیست مایه ابروریزی است مرد یعنی من و شما که که اگر  زنی توخیابان ما را ببیند تازه می فهمند مرد بودن یعنی چی کسانی مانند زهرا الف اگر جرات دارد با  ما طرف شود تا نشانش دهیم مردانگی یعنی چی  تا اینکه بخواهد برای بچه های کوچک شاخ و شونه بکشد

    چجور آدمی هستم خانم ؟

    خانم زهرا الف کاش شما خانم معلم من بودید راستی خانم زهرا الف شما واسه درس بلد نبودن چجوری تنبیه میکنید؟

    خانم زهرا الف میشه بگید کجا درس میدین چون الان کتک زدن در مدارس ممنوعه

     

    فعلا که قراره مدرسه ها تعطیل بمونه و دانش آموزان بی سوادتر و پررو تر بار بیان اما دوستی که میخواهی من اعدام کنی  معلوم هست که تو چجور ادمی هستی 

    راستی چرا دانش آموزایی که تنبیهشون کردم بیشتر من دوست دارند و میایند به دیدن من

    با نظر آقا داریوش کاملا موافقم

    لطفاً به روش تربیتی خانم زهرا الف احترام بزارید من خودم یه خانم معلم داشتم دوبار چکم زد ولی درسم بهتر شد اینم بگم دوستان علت پیشرفت کشورهای صنعتی مثل ژاپن از تنبیه و سخت گیری معلما تو مدرسه شروع میشه خانم زهرا الف شما یه معلم نمونه اید بهتون واقعا خسته نباشید میگم

    با سلام و درود بر آقا داریوش بزرگ

    آقا داریوش کسایی مانند امثال زهرا الف را باید اعدام کرد به ولا

    و با نظر آقای ایتیوند اینکه می گویند آموزش و پرورش قانونی را که گفته بیاورد کاملا موافقم

    سلام آقا داریوش حق با شماست من زندگیم نابود شد به خاطر معلمای بی شرفی که فقط میزدن توسرم و زندگیم پر از سیاهی شد

  • محمد ایتیوند
  • با سلام آقای مدیر لطفا همه ی نظرات من رو پاک کنید ممنون میشم

    ممنون 

    یه بچه بعنی اگر یک کاسه  گندم از یگ گونی گندم در اوردید و دیدید خوب بود  نمی توان گفت همه گندم داخل گونی خوب است ممکن است بقیه خوب نباشد چون همه را ندیدید به این می گویندیک مشت نمونه خروار نیست

    یه سوال دارم از اونایی که سر صف جلو همه تنبیه میشدن 

    الان به خاطر این تنبیه جلو بقیه انجام نمیشه که غرور و اعتماد به نفس بچه کم نشه

    بعد اون موقع فکر نمیکردن اعتماد به نفس بچه کم میشه؟غرور اش میشکنه؟

    داداش من خیلی وراجه ولی به خاطر اعتماد به نفس بهش نمیگیم بس کن دیگه مغزمون رفت

     

    مشت نمونه خروار نیست یعنی چی؟

    سلام یه بچه همه جا اینطور نیست بقول معروف مشت نمونه خروار نیست باز هم منظور من رفتار معلمین تا بیشتر در ودیوار نمونه اش همین زهرا الف که اصرار به کار زشت خودش دارد و تازه فکر میکند دارد ذرست عمل میکند در حالیکه نتیجه کارش تنفر بچه ها از مدرسه است

    اقا داریوش محیط خوب دیگه خیلی بیش از حد خوب شده

    جوریه که تو مدرسه ی ما گریه میکنن میگن نمیریم خونه

    ببینید من اصلا منظورم دوران ابتدایی است که بچه ها  باید در یک محیط خوشایند درس بخواند واصلا ذوست ذاشته باشند بیایند مدرسه نه اینکه از شب قبل خواب ناظم ومعلم بد اخلاق را ببینند وتمام مدت مدرسه منتظر تمام شدن ان باشند ودر ذوره های بعد با کوچکترین بهانه ترک تحصیل کنند چرا چون از مدرسه فقط خاطره بد دارند در کشورهای دیگر مانند اروپایی محیط مدرسه کاملا با روحیات سنین ان ذوره هماهنگ است  وکاملا خوشایند اینجا حالت دلسرد کننده و شبیه بیمارستان است وبچه های کوچک از ان می ترسند دیگر چه برسد به  رفتار معلمها که شبیه  معلمین عبوس مکتبدارهای زمان قاجار است وبچه ها ازهمان زمان کوذکی از مدرسه بدشان می اید ودر سنین بعد ترک تحصیل می کنند وعاقبتشان یا می شود دستفروشی یا گرفتار مواد مخدر

    سلام من هم قبول دارم الان فرقی بین من که زرنگ کلاس هستم با تنبلترین کلاس نیست و برای همین منم دیگه حوصله درس خوندن ندارم

    بله اقای ایتیوند متاسفانه سیستم غلطه من خیلی درس خونم و همه نمراتم بیسته من تو کلاس با یکی از بچه ها که همه ی نمراتش پایین پنجه فرقی ندارم

  • محمد ایتیوند
  • آقا داریوش من گفتم که حرفاتونو قبول دارم ولی شما حتما دیدید که تو این کرونا بچه ها برا معلماشون فیلم میفرستن و میگن که من که خر نیستم که میگید 5 بار از رو این بنوس . ببین این به کل سستی و بد بودن آموزش و پرورش ما رو نشون میده . مثلا چند وقت پیش یکی از برادر زاده هام معلمش بهش  گفته بود از کلاس برو بیرون و بهش هم نزده بود ولی چون برادر زاده ام خیلی شیطونی کرده بود معلمش گفته بود از کلاس برو بیرون که  داداشم  در عرض دو روز با یه شکایت اون معلم رو اخراج کرد به قرآن محمد دروغ نمیگم . حالا به نظرتون این درسته ؟ به نظر من آموزش و پرورش خیلی دیگه مسخرس چون اینطوری باشه هیچ دانش آموزی درس خون نمیشه  . به جز والدینی که با سواد هستن مثه پروفسور سمیعی خوب ببین هیچ وقت پروفسور سمیعی به بچه اش نزده ولی یه گوشی هم به دستش نداده و ولش کنه به امون خدا . متاسفانه ما فقط فک میکنیم بچه با زدن هیچی نمیشه و با جلو بچه دعوا کردن در حالی که اینستا دنیا رو به هم زده و کسی هم نیست اینو بفهمه . ما ترجیح میدیم بچه مون تو اینستا باشه ولی بهش نزنیم  و مثلا من شنیدم الان دانش آموز ها تو کلاس وقتی که معلم درس میده لایو و این چیزا میزارن در حالی که تو مدرسه ما ما حق نداشتیم چیزایی مثه خودکار ببریم مدرسه تو دوران ابتدایی . یا همون دو دختر اصفهانی رو که خودکشی کردن یادته مادر یکی از اون دخترا رفیق زن داداشم بود منم زن داداشم اصفهانیه و زن داداشم میگه وقتی اون مادر از دخترش برام حرف میزد میگفت هیچ وقت تا حالا دست رو دخترم بلند نکرده بودم ولی در عوضش صبح تا شب تو اینستا . من نمیگم چون اون دختره بهش نزدن اینجوری شده من میگم به بچه هاتون نزنید ولی فک نکنید چون به بچه نزدید بچه سالم میشه همین طرز فکر رو داریم که بچه هامون تو سن 14 سالگی خود کشی میکنن و خیانت میکنن و هزاران جنایت دیگر

    در کل آقا داریوش به نظرم آموزش و پرورش باید قانونی بیاره که معلم نباید به بچه بزنه ولی حق داشته باشه اخراج کنه و حق داشته باشه بچه رو به خاطر دیر اومدن به مدرسه اخراج کنه چون اینطور دیگه نه بچه ها انقد بی احترامی به معلمشون میکنن و زندگیشون دست معلمشونه و  نه دانش آموز زرنگا افسرده میشن شما اگه دقت کنید که الان فرقی بین دانش آموز زرنگ و تنبل نیست و تنبل ها بیشتر تو کلاس کیف میبرند و دانش آموز زرنگا اصلا تشویق نمیشن چون به همون اندازه که تنبل ها تشویق میشن زرنگا هم تشویق میشن . بیشتر نه . و منم میگم باید فرقی بین دانش آموز زرنگ و تنبل باشه یا نه ؟

    ببخشید زیاد پر حرفی کردم . من اصلا کلا پر حرفم ببخشید

    اقای ایتیوند دلگیر نیستم خداحافظ ولی در مورد زهرا الف هنوز معتقدم  این گونه معلمها معلم نیستند فقط با کارهای خود بچه ها را از درس ومدرسه متنفر کرذه وحتی ترک تحصیل در سالهای اینده می شوند 

  • محمد ایتیوند
  • آقا داریوش خدافظ .

    بگو خدافظ تا دیگه خیالم راحت باشه دلگیر نیستید

  • محمد ایتیوند
  • آقای مدیر خواهش میکنم . تو رو به حضرت فاطمه قسم همه ی نظرات من و آقا داریوش رو پاک کن  .ممنون میشم

    مال من رو همشونو پاک کن حتی مال سایت سیلی خوردن و چوب و فلک . ممنون

    اقای ایتیوند  از همان اول هم نمی خواستم جواب بدهم حال اگر در جواب چیزی گفتم ناراحت نشوید به قول معروف حرف باد هواست ولی نمیدانم چگونه میشود پاک کرد تا کسی نخواند

    اقای ایتیوند عیبی ندارد قضیه را فراموش کن منهم ادم  کینه ایی نیستم

  • محمد ایتیوند
  • خدا رحمتشون کنه . من وقتی بچه بودم بابام بهم میزد و اون هیچ وقت به من نمیگفت ببخشید ولی چند لحظه بعد من خودم میرفتم از بابام معذرت خواهی میکردم . به قرآن محمد قسم همون دیشب ناراحت شدم که اینجوری باهاتون حرف زدم یعنی شب تا صبح خواب نداشتم چون تا حالا تاریخ نداشته من کسی رو نارحت کنم و یه روز بگزره از دلش در نیاورده باشم و خواستم ازتون معذرت خواهی بکنم متاسفانه باز نوشته بودی لوس که باز دوباره اعصابم خرد شد . آقا داریوش من هم از شما معذرت میخوام هم از رعنا خانم و اگه دقت کنید من در جا پشیمون شدم از رفتارم و به رعنا خانم گفتم ببخشید و یا یه توهین کوچولو به آقا پارسا کردم و باز هم پشیمون شدم و این کامنت آخریم رو بهش دادم که یه جورایی از دلش در بیارم و آقا خلیل هم همینطور و این یه بچه هم یه حرفی زد که ناراحت شدم و خواستم دیگه جواب سوالاشو ندم ولی چند ساعت نشده بود که باز هم پشیمون شدم و از دلش در آوردم . اینا رو گفتم که بدونی من خیلی زود پشیمون میشم و خوشحال میشم اگه ببخشید و اگه هم نبخشید حق دارید .

    و اینم بگم به ولا به اسم بزرگ فاطمه زهرا قسم من نمیخواستم خودمو لوس کنم . فقط یه سری واقعیت ها رو گفتم و باز هم میگم اگه پلیس هستی یه فکری به حال زمین های کوهدشت بکن . امسال همش شده مواد .

    در کل ببخشید . من نمیدونم چرا باید از شما بدم بیاد یا شما از من بدتون بیاد . در حالی که اصلا همو ندیدیم .

    موفق باشی

    اقای ایتیوند همان قسمت اول سخنان مهاتما گاندی را که گفته سر در کار خودتان داشته باشید را وبه دیگران کار نداشته باشید را خود شما اجرا  نمی کنید و نقض کردید حال این به کنار خوب بوذ  منهم می امدم راجب حرفهای بد شما نسبت به رعنا خانم موضعگیری می کردم شمایی که دایم شهید شهید می گویید ولی نسبت به ان دختر ان حرفهای زشت زدید انهم در یک رسانه عمومی ولی من چیزی نگفتم  در حالیکه از نظر دینی باید نهی از منکر می کردم  وی گذاشتم خودشان جواب بدهند در ضمن فقط شما شهید ندادید منهم عموم و پسر عمم همان سال اول جنگ شهید شدند در عملبات قتح المبین

  • محمد ایتیوند
  • ببین آقا داریوش من اسب و صفت میبستم وولی قدرت اسب رو که خودت میدونی چقده . میخ طویله رو پاره میکرد و فرار میکرد .

    چرا باز گفتی لوس ؟ چرا اینجوری حرف میزنی ؟ من اگه میخواستم خودمو لوس کنم برا اون دختر 14 ساله لوس میکردم . چرا باید بیام برا دختری لوس کنم که از من بزرگتره . اگه پیامای اون دختر رو خوندی حتما دیدی که گفته شمارتو بهم بده چند تا سوال ازت دارم . من اگه دنبال لوس کردن بودن به اون دختره شماره میدادم .

    این که میگی تو اگه یه پستچی ببینی جلوشو میگیری و نامه شو میخونی خیلی مثال مسخره ای بود چون اگه تو هم چهار نفر از خانوادت برا این خاک و برا دخترای این خاک جونشونو میدادن حتما درک میکردی که من چقد زورم داره وقتی میبینم تو خاکی که بخاطرش خون دایی و عموم ریخته به دختری گیر دادن و ترسوندنش گفرتو در میاره .

    گفتم که آره با حرفات مشکلی ندارم مثلا اگه داستان خلیل و سید رو بخونی میدونی که به خاطر یه معلم بی شرف زندگیشون رفت بر باد و خیلی هم داستانشون گریه آوره ولی همون خلیل که زندگیش نابود شد به خاطر یه معلم بی شرف. گفته من دست همه ی معلمایی که از روی دلسوزی من و زدن رو میبوسم . حالا عزیزم فرق داره از روی کیف بزنی یا دلسوزی که این خانم هم ظاهرن میگه من خودم خوشم نمیاد بهشون بزنم فقط به خاطر خودشونه .

    بعدشم تکاور تکاور برا من نکن وقتی تو گوشی دستت بود من تفنگ دستم بود . شما هم بسه دیگه کم به این خانم گیر بده و کم توهین بکن . به خدا حضرت محمد اصلا  کسی رو قضاوت نمیکرد که شما میای هم از اون دم میزنی هم تهمت و توهین و قضاوت میکنی .

    محمد ایتیوند این مجادله راکه شما شروع کردید همین جا تمام چون اگر ادامه پیداکند تنها کسی که خوشحال میشود همین خانم است در ضمن من چند سال دوره تکاوری را گذرانده ام  و سنم دوبرابر شماست 

    محمد ایتیوند حیف این اسم که روی تو بد زبان گذاشتند مایه ابروریزی نام محمد هستی اول  شعورت از ان اسبی که دنبالش صبح تا شب توی کوه می دویدی کمتراست حداقل اسب میفهمیده چگونه خودش را ازاد کند و از دست تو نادان فرار کند تو حداقل نمی دانستی باید یک طناب محکم به گردنش ببندی بعدشم اگر در خیابان یک پستچی رد بشود جلویش را می گیری نامه خصوصی مردم را می خوانی بعد هم با کمال پرررویی جوابش را می دهی لابد در فرهنگ تو باید در  کار همه مردم فضولی بکنی بعد هم انتظار داری خانم زهزا الف پیام تشکر برایت بفرستد که خیلی ممنون از من حمایت کردی می دانستی تاحالا چند نفر بخاطر کسانی مانند این معلم نماها از مدرسه متنفر شده ترک تحصیل کردند وحالا تعدادی هم  مانند  همین جوانان کوهدشت معتاد شدند یا خلافکار شدند نتبجه بخاطر همین فضای بد مدارس ماست که معلمینش مانند زمان قاجار فکر می کنند حالا می خواهی خودت را لوس کنی لوس کن در صمن هرچه تاحالا گفتی وزر زدی که من ثصفش  را تا حالا هم نخوانده ام مستقیما به خودت بر می گردد چون شایسته خودت هست کسی که شعورش از یک اسب کمتر است 

  • محمد ایتیوند
  • مهاتما گاندی فرمود من در این دنیا دو دسته افراد را دیدم گروهی سرشان به کار خودشان بود و به هیچ کس کاری نداشتن و به فکر آخرت خود بودند و این گروه پاک ترین گروه بودند .

    گروهی دیگر که نجس ترین و احمق ترین و جنایتکار ترین بودن علاوه بر خودشان میخواستند بقیه را هم به بهشت ببرند و شما دقیقا همین گروه دومی . من قرآن رو قبول دارم و پیامبر بزرگ رو پاک ترین آدم میدونم . ببین آقا داریوش از حرف زدن معلومه یه شیطان بزرگ با فکری مریضی .

    بعدشم من دایی و عموم جونشونو واسه این خاک دادن چرا باید من بیام خودمو واسه کسی لوس کنم که خواهر بزرگه منه ؟  یا اگه منظورت اون دختر بچه اس باید بهت بگم تو دیگه خیلی بیناموسی . برو پیامهای همون بچه رو از اول تا آخر بخون .

    ببین من یکی از بزرگترین افتخارات عمرم این بوده  که اسم مقدس محمد رو داشتم . ببین نمک گیر منظورت چیه ؟ منم نگفتم همه ی معلم ها که به بچه ها میزنن خوبن نه . من منظورم معلم هایی بود که دلسوز بودن بخاطر آینده بچه میزدن .

    تو یه آدمه پوفیوزی که نمیفهمی چی داری میگی . تو یه آدمه الدنگ پوفیوزی که فک میکنی هر کی با یه دختر بچه حرف بزنه دیگه چشش دنبال اون دختره ولی هیچ وقت نمیدونی همه ی پسرا مثه تو پوفیوز نیستن . یا اگه منظورت رعنا خانمه فقط خواستم از دلش در بیارم . یا اگه منظوورت زهرا خانمه فقط زورم داشت آدمه بیشرفی مثه تو این خانم رو بترسونه . خواستم بهش بفهمونم که فقط داری گوه اضافی میخوری . ببین من نمیدونم تو کی هستی . فقط اینو میدونم که به قول ... مردم و میگای بعدش اسلام رو بهانه میکنی . نگو اسلام . نگو اسلام . اسلام این نیست که تو میگی اسلام یعنی انسانیت یعنی کامل ترین دین یعنی تهمت نزدن یعنی پوفیوز نبودن . اینو بدون تو دیگه خیلی عقبی . حیف وقت من که به خاطر یه آدم مسخره و دوروغ گو حرومش کردم . ببین اون دنیا میبینمت که چه کثافتی هستی . اون دنیا بیشرفی هاتو هم میبینم.

    دیگه این خانم رو هم تهدید نکن چون فقط یه زر زن بیش نیستی . ببین من گنده تر از تو ها رو هم لال کردم تو که دیگه یه انتر بیش نیستی .

    توهین به خون پاک شهدا هم نکن که زورم داره . یه الدنگ مثه تو حقوق مفتتو میگیری و ادعای بهشتی بودنت میاد  و کسایی مثه ما که خون و جوون دادیم باز هیچی نمیگیم . اونوقت پوفیوز ها یی مثه شما از پیامبر حرف میزنید و ما رو هم جهنمی میگیرید . خاک بر سر مفت خورت

    خوب گوشاتو باز کن اق محمد ایتیوند خیلی دوست ندارم وقتمو با یک ادمی که  دوست داره  خودشو نخود هر اشی بشه صحبت کنم چون اصلا من اسمی از جنابعالی نیاوردم که بخواهید طرف من شما باشید اصلا یاد نگرفتی توی کاری که به شما ربطی نداشت دخالت نکنی بابات یادت نداده هرگاه گفتم اقای محمد ایتیوند شما اظهار نظر کن ذوم طرفداری از خانمی که با اب وتاب شرح کارهای ضد قانون اموزش وپرورش را شرح می دهد و دانش اموزان را ازار می دهد  وروی عقیده خودش پابرجاست هم مایه ابروریزی او و هم شماست انهم به خاطر نمک گیر شدن شما بخاطر یک جایزه که از معلمتان گرفتید حالا همه معلمها از نظر شما گل هستند حتی اگر انها  روی بچه ها دست بلند کنند چند نفر را به شما معرفی کنم که بخاطر همین معلم نماها  از مدرسه متنفر شده ترک تحصیل کردند سوم شما به روز قیامت اعتقاد ندارید نداشته باش قرار نیست همه مانند شما فکر کنند وخودشان را جهنمی کنند و من کسی هستم که ترجمه قران را خوانده ام وانچه گفتم از قران بود حال اگر به مذاقتان خوش نیامد مشکل از من نیست از کم اطلاعی شماست  سوم اصلا شما توی این سایتها دنبال چه هستید هر جا می رویم اسم شما را می بینیم که با دخترها پیام ردو بدل می کنید وحتما با امدن من جای شما تنگ شده از طرفی ادعای می کنی خانواده شهید هستی ولی ادبیات صحبتت با ان تناقض دارد بیشتر مانند ادمهای کم سواد حرف می زنی در ضمن من شاید مامور بزرگ قانون میچی کامون نباشم چون شوخی بود ولی مامور مخفی دولت هستم  دیگر جوابت را نمی دهم  چون در حد سواد من نیستی  بجای فضولی در کار دیگران چهار تا کتاب بخون سواددار بشی یه وقت ان دنیا سر از جهنم در نیاوری والسلام

  • محمد ایتیوند
  • خیلی جالبه داره از محمد ی حرف میزنه که حتی شاهان بد رو هم قضاوت نکرد . داره از بزرگی حرف میزنه که به هیچکس  تهمت نزد . اونوقت خودش اومده هم تهمت میزنه هم میخواد همه رو بهشت ببره .

    آره داریوش آقا هر کس از یه خانم حمایت کنه دیگه داره خودشو لوس میکنه ؟ طرز فکرت مال آدمای مریضه .

    گفتم که خیلی دوست داری اون دنیا جواب ندی ؟ خیلی دوس داری بری بهشت ؟ بیا این زمین ها رو مصادره کن . بخدا دیگه جوون سالم برامون نمونده . بیا این همه تجاوز خیابانی داریم . بیا یه دونه از اونارو بگیر . مشکلی با حرفات ندارم ها ولی خوشم از این بی شرفیت نمیاد که مواد فروش ها رو ول کردی اومدی گیر دادی به یه بدبخت .

    بی شرف پوفیوز تو دیگه از انسانیت حرف نزن . انسانیت مرده . انسانیت زمانی مرده بود که تو داشتی به یه خانم گیر میدادی و اینجا تو زمین ها داشتن گل میکاشتن . اون پولت حرومه بدبخت . اون پولت حرومه . اون پول از گوشت خوک حروم تره . فقط به تو نیستم به همه ی امثال تو هستم .

    اسم مقدس محمد سرور و مولام رو دیگه رو زبونت نیار .

    حیف حیف اسم بزرگترین مرد تاریخ بشریت محمد رسول خدا که رو زبون تو میچرخه .

    و حیف حیف داریوش بزرگ که تو اسمشو به گند کشیدی .

  • محمد ایتیوند
  • بعدشم من روزانه هزار تا کار دارم . اگه دقت کنی سه چهار روز  یه بار به این سایت سر میزنم که اونم روززایی که کار ندارم ولی تو چرا انقد بیکاری تو چرا انقد عقده ای و بد بختی که به یه خانم گیر دادی . تو چرا انقد پوفیوزی که خجالت نمیکشی . حالا مثلا میخوای چه گوهی بخوری ؟ هیچی . فقط یه کم عقده هاتو کم کنی .

    آقای مرد تو شهرستان کوهدشت مردم همه زمین هاشونو موادی به اسم گل کاشتن . خیلی مردی ؟ خیلی وظیفه شناسی ؟ بیا یه فکری به حال این جوونای بدبخت بکن که همه تو کوهدشت یکی یکی دارن  معتاد میشن .

    تو که داری پول مفت دولت میخوری دیگه چکار داری به این بدبخت . تو که نمیتونی راست تو چشای یه مرد نگاه کنی . تو که نمیتونی یعنی جرات نداری بیای کوهدشت گوه میخوری به یه خانم گیر میدی . من عمو هام و داییم 8 سال رفتند جنگیدند و کشته شدند تا یه انتر مثه تو نیاد به ناموسشون گیر بدی .

    خیلی مردی بدبخت ؟ بیا کوهدشت مناطق ایتیوند لکی زمین های خالوندی همه گل کاشتن . یا یه فکری به حال اونا بکن .

  • محمد ایتیوند
  • بله آقا مرد . لوتی . با مرام . لات . پلیس . وظیفه شناس . اولا تو کم زر بزن . دوما من چیزی نگفتم فقط گفتم این وظیفه شناسیتو واسه اون لات هایی که تو خیابون ها به ناموس اینو اون گیر میدن داشته باش نه واسه یه خانم بدبخت که معلومه چقد  ترسیده . سوما من فقط 21 سالمه مثه تو بی ناموس نیستم که خودمو واسه یه خانم که جای مادرمه لوس کنم . چهارمن انتر پوفیوز وقتی من بچه بودم تو کوه و بیابون تفنگ به دست بودم روزی ده تا گرگ میدیدم و یه ذره هم نمیترسیدم تو عینه سگ داشتی پشت گوشی مثه الانت یه زن بدبخت رو میترسوندی . پنجمن کم گوه بخور وظیفه شنااسی ؟ بیا کوهدشت ببینم فوش مادرتو خواهرتو بهت بدن باز جرات داری گوه خوری کنی . شیشمن من مرد نیستم ولی اونقد هم بی خواهر و مادر نیستم به یه زن گیر بدم .

    و در آخر کم گوه خوری بکن اعصاب ندارم . زیاد زر میزنی بیا کوهدشت بگو محمد ایتیوند کیه انتر ببینم همون مواد فروش ها ... میکنن یا نه

    و اینم بگم هر موقع عمو و دایی های و بابای من تو جنگ ذر ردیف اول بودن و میجنگیدند انتری مثه تو تو آشپز خونه ها داشته چاپلوسی میکرده . بد بخت تو مردی رو به چی میبینی ؟ جرات داری دیگه به این خانم گیر بده و بله از خانمها حمایت میکنم چون زورم داره هر سگی مثه تو بیاد به خانم ها توهین کنه . چون یه رگ مردی تو وجودم هست و اون رگ اجازه نمیده یه خانم رو بترسونم

    من  نمی ذونم چرا اقای ایتیوند شما اینقدر از خانمها طرفداری می کنی حتی اگر خلافکار باشند مطمعنی مرد هستی چون از زهرا الف طرفداری می کنی که با پررویی می گوید به کار زشت خودم اذامه می دهم می خواهی خودت را برای ای خانم لوس کنی به خودت مربوط است ولی مواظب باش نخود هر اشی نشوی زر وپر هم موقوف چونجنابعالی بیخود اسم مرذ روی خود گذاشته ایی برو قاطی ذخترها بشو بیکار الاف

  • محمد ایتیوند
  • آقا داریوش دوست عزیز دنبال متهم میگردی ؟ برو کوهدشت لرستان تو هر کوچه ای ده تا مواد فروش هستد . اگه مردی . اگه راست میگی برو اون آشغال ها رو پاک کن .

    اگه رفتی اونا رو همه گرفتی و تحول دادی بیا به این خانم هم گیر بده اگه نرفتی کم زر بزن . ول کن مردم اعصاب ندارن

    در ادامه موضوعی بگویم موضوعی بگویم که شما زهرا الف نمیدانید انهم اینکه هر ضربه ای هرکس به هر دلیل به هر کس بزند می خواهد معلم باشد یا نباشد بچه خودش باشد یا نباشد بزرگ باشد یا نباشد معادل ان ضربه را خواهد خورد حال یا در این دنیا یا در ان دنیا باید منتظر باشد فرقی هم نمی کند با چه نیتی بزنی چون مصداق حق الناس است و خدا گفته شاید ار حق خودم بگذرم ولی از حق مردم نمیگذرم بعد از پیامبر پرسیدند شامل کودکان هم می شود ایشان فرمودند اری اگر اینطور که شما گفتید می شد از قانون خدا فرار کرد منهم بجای کار کرذن از سوپر مارکت میذزذیم بعدمی گفتم من فقط به اندازه نیاز روزانه جنس برداشتم و گناهی نکردم چون بیشتر بر نداشتم و قانون خدا را نقض نکردم در ضمن من هم  زمانی دوست داشتم معلم بشوم و دانش اموزها را بزنم ولی چون این قضیه را فهمیدم که معادلش را خواهی خورد سراغ معلمی نرفتم و مانند شما خودم خودم را گول نزدم  چون حسابرسی ان دنیا حتمی است

     زهرا الف واقعا جواب شما خنده دار مانند راننده ایی می ماند که از چراغ قرمز عبور می کند بعد بگوید برای تفنن رد نشدم کار داشتم و به کار خودم هم ادامه می دهد حال می خواهد تصادف بشود یا نشود اینهم توجیه شما بعد اموزش وپرورش  هم بگوید دست بلند کردن روی دانش اموز ممنوع است مگر شما معلمینی که از روی لذت نمی زنید بعد ذزذ ی بانکی را سرقت کند  بعد بگوید چون پول نداشتم دزذیذم  نه برای  پولدار شدن خلاصه همه می توانند زیر قانون بزنند و توجبه من در اورذی بیاورند من اگر وزیر اموزش وپرورش بودم تمام معلمین اب ریر کاه را پیدا و اخراج می کردم  یک لحظه  هم درنگ نمی کردم من نمی دانم توی این تربیت معلم به شماها چی یاد دادن چون باید ذرب انرا هم تخته کرد بهر حال روزی در ان دنیا حرفهای مرا خواهید فهمید بعد نگویید نمی دانستید فکر هم نکنید چون معلمی شغل انبیا است مستقیم به بهشت می روید  پیامبر ما تا حلالیت نطلبید از دنیا نرفت وای یه حال شما که برای  تمام کارهای  زشت خودت استدلال هم می اوری تا خودت خودت را راضی کنی 

  • محمد ایتیوند
  • والا خانم من که دست همه ی معلم هایی که منو میزدن رو میبوسم . البته معلمایی مثه شما که از روی دلسوزی بزنن . من خودم یه معلم داشتم که هر موقع ما رو میزد خودش حالش بد میشد ولی شما اگه میشه کوتاه بیا . چون بچه های این دوره مثه ما نیستند و ازتون شکایت میکنن مثه اون موقع نیست . اون موقع معلما به ما میزدن و ما هم به بابا ننه هامون میگفتیم اونا هم میگفتن دستش درد نکنه ولی الان همه ی ننه ها دوست ندارن حتی به بچه اشون بگی زود تر بیا مدرسه چون فک میکنن بچه خشن میشه .  ولی عیبی نداره بچه تا ساعت 11 صبح بخوابه و ساعت 11 از خواب بلند شه بره تو اینستا و این همه گند و کثافت بالا بیاره تا خدایی نکرده بچه اشون عقده ای نشه و متاسفانه فردا بچه اشون از همه بی شرف تر و عقده ای تر میشه .

    منم همیشه گفتم و میگم که باید فرقی ین دانش آموز زرنگ و تنبل باشه یا نه ؟

    ولی شما خودتونو قربونی نکنید . چون الان هیچ اولیایی دوست نداره یکی بچه شونو بزنه تا مثلا خشن یا عقده ای نشن .

     

    جواب بعضیها را واقعا نمیشه داد از بس مسخره  هستن من حوصله مسخره بازی را ندارم اگر هم  واقعا براتون بی اهمیت ودرد آورد دیگه خاطره نمیذارم ولی به کارم به جدیت ادامه میدم من از روی لذت کسی را تنبیه نمیکنم این را قبلا هم گفتم والبته تنبیه های من آسیبی  نمیرسانه  چون  کارم را بلد هستم

    زهرا الف که خیلی احساس قدرت می کنی بچه های کوچک را می زنی اگر راست می گویی خودت را بمن  مامور یزرگ قانون معرفی کن تا به کمیته رسیدگی به تخلفات اموزش وپرورش معرفی شوی و از کار اخراج شوی چرا پنهان شدی

    با وارد شدن من یه عنوان میچی کامون  مامور بزرگ قانون زهرا الف به عنوان مجرم اموزش وپرورش ناپدید شد به این می گویند ابهت به هر  حال باید خودت را به اموزش وپرورش معرفی کنی  کسانی که موافقند نظر بدهند

  • پیمان کرمی
  • هر کس وارد این سایت بشه سالم وارد میشه ولی دیگه معلوم نیست سالم خارج یشه از نظر روانی

  • محمد ایتیوند
  • آقا پارسا من نه تلگرام دارم نه اینستا دوست عزیز چکار باید بکنم ؟

    من یک هفته هست که ایدی تلگرام گذاشتم ولی هیچکس پیتم نداده معلومه اکثرا فیک هستن🖐🖑وقت خودتون رو با ادمهای فیک تلف نکنین

  • محمد ایتیوند
  • ببخشید رعنا خانم . میشه بگید کجای حرفم خنده دار بود ؟ اگه خواستین بگین اگه نخواستین هم نگید . ممنون

    آقا محمد بفرمایید سوالتونو بگین

    من یه بار تو درس ریاضی نمره ی ۸ گرفته بودم  فلک شدم  و کمربند خوردم چون تو مدرسع قا نون بود که هر کی  نمره ی زیر ۱۰ بگیره   ۸۰ ضربه  با ترکه به پاها جلوی صف   و۴۰ ضربه به همان پاها  جلوی صف خیلی تنبیه بدی بود خودشم جلوی همه ی بچه ها آبروم رفت آخرش هم دو تا سیلی محکم وآبدا خوردم با یه پس گردنی وروانه ی کلاس بودم من هر روز جلوی صف تنبیه میشدم چون نمراتم همش زیر ۱۰ بودن  پاهام هنوز هم زخمی هستش از اون موقع چون من ۱۳ سال  همش تو مدرسه خودشم هر روز فلک میشدم جلوی صف

  • محمد ایتیوند
  • رعنا خانم اجازه هست یه  سوال بپرسم ؟ این دفعه دیگه واقعیه ؟

    معاون آموزشیه من تو دبستان چون ناخن هام بلند بود  ولاک داشت منو تنبیه شدیدی کرد  فلکم کرد   وبا خط کش فلزی رو دستم زد وخودکار گذاشت لای انگشتام  حتی  گفت باید ۵ دور با پای برهنه ی فلک شده  حیاط رو بدویی  خیلی تنبیه سختی بود  من هنوزم اون لحظه ها یادمه  خیلی رو سرم جیغ میکشید 

    آقا پارسا من ۱۷ سالمه و ساکن تهرانم و اسم واقعیم. هلیا و بهم کیانا یا رعنام میگن

    بهم کیانا بگین راحت ترم

    و آقای محمد لطف دارین و امیدوارم موفق باشین

    زهرا الف اگر شما به رویه زشت خودتان ادامه بدهید طبق قانون اموزش و پرورش شما از مدرسه اخراج و باید در دادگاه حاظر شوید طبق نظر مامور بزرگ قانون میچی کامون  احترام بدارید

  • محمد ایتیوند
  • رعنا خانم خوشحالم که بخشیدی . امیدوارم موفق باشی آبجی .

     

    خانم زهرا الف و خانم حدادی هم مشخصه کاملا فیک هستن

    رعنا خانم شما چندسالتونه و ساکن چه شهری هستین

    تصمیم گرفتم جواب برخی کاربرانو بدم و از نظرات جدید دارم به قدیم پیش میرم و جواب بعضیا رو براتون گذاشتم و امیدوارم لذت ببرید.

    جواب آقای داریوش:من کاملا با شما موافقم و طبق قانون این خانم مجرم شناخته میشه.

    جواب آقای پارسا:بله پیشنهاد خوبیه ولی در اینسایت  کودکان زیر سیزده سال هم هستند که سیمکارت ندارند.

    جواب خانم بهار:نمیدونم چرا تو ذهنم رفته که  بیشتر حرفای اینجا دروغن ولی به نظرم حرفاتون میتونه راست باشه.

    جواب خانم زهرا الف : من واقعا براتون متاسفم و حرف دیگه ای براتون ندارم.

    جواب کاربر رومی : باید بدونید کتک زدن اصلا چیز خوبی نیست.

    جواب افسونگر:واقعا خوبه که مادر شما از کارش پشیمان شد و امیدوارم همه معلم ها و والدین مثل مادر شما عمل کنند.جاب

    جواب رومینا:حرفت کاملا دروغه .

    جواب کاربر ناشناس: با حرفتون موافقم 

    جواب کاربر یه دختر بدبخت : به نظرم حرفت نود درصد دروغه.

    جواب کاربر فاطمه محمد بیگی :از خاطره تون لذت بردم.

    جواب خانم فاطمه :  خیلی بده که تو روستا هنوز تنبیه وجود داره و نشان میده کشور ما هنوز پیشرفتی نکرده .

    جواب خانم زهرا:   متاسفانه اینطور که دوستان میگن هنوز تنبیه در مدارس وجود داره و جای تاسف داره .

    جواب خانم خدادادی:بله حتما تا نسل شما هست کشور ما پیشرفتی نمیکنه .

    جواب کاربر. شیرین :  جا تاسف داره چون با کتک هیچی درست نمیشه و در دهه پنجاه همه در سن نوجوانی ازدواج نکردند برای مثال مادر من در سن بیست و پنج سالگی ازدواج کرد .

    جواب کاربر  ستاره : دلم به حال اون مدرسه که هنوز توش تنبیه هست سوخت

    با تشکر از همگی که وقت گذاشتین خوندین 😘

    پاسخ:
    با تشکر از شما

    بله لطف دارید آقای محمد ایتیوند و من خوشحالم که خودتون به اشتباهتون پی بردید و منم باید یه عذر خواهی از شما بکنم😊و درمورد آبجی هم ایرادی نداره بهم بگین 

    یه بار هم معلم مو هامو کشید لباسامو در آورد باشلنگ زد تا دلش می خواست البته مدیر زد ها هیچ کس تو اتاق نبود به جز همه ی معلما جلو همه لخت شدم وکتک خوردم  بازم دلم می خواد عجب دورانی بود ها

    منم یه بار تو مدرسه درس نخونده بودم فلکم کردن شلوارمو در آوردن  با کمربند جلوی همه ی بچه ها زدن  تو صف خیلی درد داشت حتب شرتم هم پاره شد همه خندبدن

  • محمد ایتیوند
  • دعوا چیه آبجی ما انقد هم دیگه بی شعور نیستیم . یعنی بی شعور هستیم ولی نه انقد که با آبجی  خودمون دعوا کنیم

  • محمد ایتیوند
  • رعنا خانوم شما جواب بدید . صد تا فوشم بدید . ما جواب شما رو نمیدیم آبجی . هر چقد هم بگی به من نگو آبجی من بازم میگم آبجی آبجی آبجی .

    راستش سوالی نداشتم فقط پشیمون شدم از رفتارم خواستم معذرت خواهی بکنم . فقط خواستم جواب بدید . حالا به بزرگی خودتون ببخشید .

  • عاشق زندگی
  • الناز خانم آیدی تلگرام گذاشتم پیام بدین eshghami999

    آقای محمد ایتیوند بقیه حرفاتونو جواب نمیدم که دعوا نشه ولی درباره سوالتون میتونید بپرسید

     

    میشه یکی بگه پیامی که میدیم و چه شکلی دیلیت کنیم

    اقای ایتیوند خیلی از دست من ناراحتین؟

    اخه همیشه سوالانو در سایت سیلی خوردن جواب میدادین ولی بعد از اون حواس پرتی من دیگه جواب ندادین😔

  • محمد ایتیوند
  • رعنا خانوم ایراد نداره من یه سوال از شما بپرسم ؟

  • محمد ایتیوند
  • والا داداش طوری تهدید کردی . منم ترسیم . این بنده خدا که دیگه خانمه

    زهرا الف شما طبق اعتراف خودتان مبنی بر زدن دانش اموزان بر خلاف قانون اموزش وپرورش عمل کرده و قانون را زیر پا گذاشتید بنابر این  مجرم محسوب شده وبه کمیته انظباطی معرفی می شوید شما می دانید من کی هستم مامور بزرگ قانون میچی کامون احترام بذارید

  • محمد ایتیوند
  • ولی یه چیزایی رو راست گفتی . مثه اینکه نباید به هر کس بگی خواهر چون شاید یکی شبا خواب تتلو ساسی ببینه و دوس نداشته باشه داداشش از ... بدش بیاد

  • محمد ایتیوند
  • باشه حتما دیگه خنده داشته که خندیدید

    خیلی ها هویتشون معلوم نیست که واقعا خانم هستن یا آقا. اگر یه گروه تلگرام تشکل بشه خوبه. من که ایدیم رو خیلی وقته گذاشتم

    آقای محمد ایتیوند کوهدشتی اولش اصلا ارزش نمیدیدم جوابتونو بدم ولی الان فقط میتونم برای اون جمله اینکه حیف ننه ت که تو رو زاییده با تمام احترام بگم دهنتونو ببندین لطفا

    منم فقط دو خط اول و خط آخرتونو خوندم چوند ارزش ندیدم بقیشو بخونم کاری نکنید دعوا شه

    و برای جمله آخرتون بگم من به تک تک کلمه های شما خندیدم  و لازم نبود شما بگین 

    و اینکه کلمه خواهر منتونو باید اصلاح کنم چون من یادم نیست ننه م خودشو واسه یه برادری مثل شما به خطر بندازه زایمان کنه

     

    زهرا الف شما موافق  هستید انجمن تنبیه تشکیل شود

    الناز جون من نه اینستا دارم نه تلگرام نه واتساپ حالا تکلیف من چیه

    من نامادری دارم خیلی سخت گیره خیلی کتکم میزنه خیلی بداخلاقه

  • پویا رحمانی
  • خانم زهرا الف اینقدر دنبال توجیه برای رفتارهای اشتباه خوذت به نام تربیت نباش زیرا ان دنیا برای هر رفتار اشتباه به هر اسمی باشد معادل جزایی وجود دارد یا باید رضایت بگیری یا دیه بدهی یا معادل انچه زده ایی جزا ببینی واین را من نمی گویم پیامبر گفته که بخاطر یک ضریه اشتباه به کسی زده بود حلالیت طلبید دیگر چه برسد به مردم عادی واین جزو حق الناس است وخدا از هر چه بگذرد از حق الناس نمی گذرد حال می خواهی اعتقاد داشته باشی وچه نداشته باشی جهنم پر می شود از ادمهایی که برای اشتباه خودشان بهانه می اورند

    آقایان وخانمهای محترم انقدر همدیگر را قضاوتنکنید هیچکس نمیدونه که آخر وعاقبت دیگری چجوری شما جای خدا نیستید لطفا انقدر کسانیکه حس علاقه به تنبیه شدن یا تنبیه کردن را دارند قضاوت نکنید در ضمن هیچ معلمی از تنبیه کردن دانش آموز لذت نمیبره خیلی متاسفم که بعضی از ما معلمها از تنبیه های وحشیانه برای شاگردامون استفاده میکنیم تنبیه باید قانونمند باشه  .البته خیلی از این مطالب اینجا غیر واقعی هست مثل فلک شدن با 100 ضربه ترکه من خودم  هم فلک کردم وهم فلک شدم ولی نه با این وضعیت  

    آقا پارسا و آقا پویا  لطفا جو را خراب نکنید 

  • پویا رحمانی
  • اقا پارسا وقتی دوست نداری مرد باشی نباش ولی وقتی انرا رسانه ایی میکنی ابروی همه مردها را می بری  نه فقط ابروی خودت را در خلوت هر کاری بکن به ما ربطی ندارد ولی انرا همگانی نکن لازم  نیست برای ریختن ابروی خودت اعلامیه بدهی 

    در پاسخ به اقای رحمانی

    من حاضرم مرد نباشم ولی جای خدا برای کسی تصمیم نگیرم.شماها که دم از بهشت از جهنم میزنین هیچی از خدا نمیدونین.اینجا جای بالا منبر رفتن نیست اشتباه اومدی.من دیگه پاسخ شمازو نمیدم

    در پاسخ اقای ایتیوند بگم که متاسفانه داستان شما رو هنوز نخوندم که پاسخ بدم ربطی به باکلاسی نداره

  • پویا رحمانی
  • اقا پارسا وقتی  جهنم را دیدی انوقت می فهمی من چه گفتم فعلا ان دتیا را مسخره کن و اما این دنیا اول اسم مردانگی را از جلوی اسمت پاک کن بعد بیا دم از کتک خوردن خودت بزن انهم توسط خانمها چون داری ابروی همه مردها را می بری اقای محمد ایتیوند با نظر شما موافقم اقا پارسا مایه ابروریزی همه مردهاست

  • محمد ایتیوند
  • بعدشم اینکه این الناز خانم میگه هر کی دوست داره بیاد خاطره تعریف کنیم . کی حوصله داره بیاد شما رو تنبیه کنه . ول کن مردم اعصاب ندارن

  • محمد ایتیوند
  •  پارسا کاش میگفتی آره داستانای تو دروغن . این هیچی نگفتنت از صد تا فحش بدتر بود یعنی گفتی من دقیقا منظورم توعه .

    من واقعا تاسف میخورم ما ایرانیا چرا انقد عقده ای هستیم .یه نفر یه سوال ازمون میپرسه جواب نمیدیم تا باکلاس تر باشیم . این نهایت بد بختیه . متاسفم برا خودم که به تو گفتم آقا متاسفم برا خودم که حرف تو برام مهم بود تو اصلا از متنت معلومه کی هستی . آقای باکلاس

    النا خانم من که ایدی تلگرام گذاشتم

    دوستان که درباره کتک دوست دارن حرف بزنیم آیدی تلگرام یا اینستا شون بزارن

  • محمد ایتیوند
  • آقا پارسا دوست عزیز حالا به نظرت خاطره های من دروغ هستش یا نه ؟

    در ضمن دوستانی که زیاد خالی می بندن در مورد خاطراتشون یا فانتزی های خودشون رو مینویسن باید بگم که داستان اگر فیک باشه کاملا معلوم میشه پس الکی فانتزی های خودتون رو به عنوان خاطره تعریف نکنید.

    من بارها توسط معلمها و خانمها در تهران تنبیه شدم. حالا بعد از 20 سال میفهمم که کی راست میگه کی دروغ.

    اگر واقعا خانمی قصد تنبیه کردن داره من حاضرم تنبیه بشم

     به ایدی تلگرام زیر پیام بدید. (فقط اونایی که قصد تنبیه کردن دارن از تهران یا کرج فقط خانم. نه اونایی که میخوان داستان برام بفرستن و خاطره بگن).

    @pk363

    آقای رحمانی شما جای اینکه به فکر به اون دنیای ما باشین اول یاد بگیرین که تو کار بقیه دخالت نکنید و اگر موضوعی باب میل شما نیست صفحه رو ببندید و برید.

    ما اینجا چه مشکل داشته باشیم چه نداشته باشیم به خودمون مربوطه و جای شما نیست.

    درسته که حس ما خاصه ولی دخالت تو کار بقیه و به فکر اخرت بقیه بودن هم فکر نمیکنن از فکر سالمی برخودار باشه.

     

  • محمد ایتیوند کوهدشتی
  • با سلام  آقای رخمانی من اون متن بالایی رو برا خانم رعنا نوشتم . یه موقع سوء تفاهم نشه . 

  • محمد ایتیوند کوهدشتی
  • شما ها چتونه ؟ چرا فک میکنید همه مثه خودتونن ؟ چرا من باید خیالبافی کنم ؟ چرا اینجوری توهین میکنید ؟ رعنا خانم خواهر من این رفتارت اصلا درست نیست . این رفتار شما از بدبختی و عقده ای بودن و بی ارزش بودن شما میاد . متاسفم برات. فقط یه جمله میتونم بهت بگم . حیف درد زایمان ننه ات.

     

    آقای رحمانی درسته مشکل از سیستمه آموزش و پرورش است ولی منم منظورم از معلمای الان کارمندای آموزش و پرورشه . منم میگم باید فرقی بینه دانش آموزای زرنگ و تنبل باشه یا نه ؟ درسته الان مشکل از اولیای دانش آموزن که انقد بچه شونو ... تربیت میکنن ولی ایراد از کسیه که قانون گذاری میکنه و معلمای الن هم واقعا مسخره و ... هستند .

    شما الان فک میکنی مثلا اون معلما خوششون میومد بهما میزدند ؟ نه به خدا و وقتی که به ما میزدند یه حال بدی رو تو شون حس میکردم ولی به قول خودشون بخاطر خودمون بود .

    البته من منظورم هر معلمی نیست منظوره من معلمایی بودن که حاضر بودن به خاطر درس خوندن و موفق شدن ما هر کاری بکنن مثلا آقای حسینی . در کل میخوام اینو بگم خیانت به آدمیت رو تتلو و ساسی میکنن که میگن اول اینستا بعد کتاب خیانت رو اون بابا ننه هایی میکنن که دنیا جهانبخت رو پس انداختن . خیانت رو ابی و گوگوش و شادمهر و اندی و لیلا فروهر میکنن که گربه رقصونه آل سعود هستند . خیانت رو اون کسایی میکنن که تو نقشه ایران خوزستان رو حذف کردن . خیانت رو آخوند ها کردن که از اسم حضرت محمد که بزرگتزین مرد تاریخ بشریت بود سوء استفاده کردن . خیانت رو نژاد پرست ها کردن ... 

    رعنا خانم حالاشما هم  بهم بخند ولی خیلی بدبختی . تا جوانی جان گرگت را بگیر وای اگر این گرگ شود با تو پیر

     

  • پویا رحمانی
  • با سلام اقای محمد ایتیوند وقتی شما را بعد از 120 سال خدای نکرده سروکارتان به ان دتیا افتاد دیگر از شما نمی پرسند مال چه زمانی بودید کار بد نتیجه اش بد است حال می خواهد زمان حال باشد یا گذشته حال بچه های این دوره پررو هستند بخاطر سیستم غلط اموزش وپرورش است نه اینک کار غلط معلمان ساذیسمی ان زمان را توجیه کنیم وبه گذشته رجوع کنیم

    من موندم شما چجوری اینقد خیالبافی میکنید یاسادیسم دارین یا ایزوخیسم ...والاع😂من عمم انقد تنبیهم نکنه که معلم و مادر و پدر و دختر دایی و هفت جد آبادتون مکنه😂

    من کلا یه بار شوهرم تنبیهم کرد اونم فقط چند تا سیلی زد 😂

    دوستان لطفاخیالبافیای ذهنتونو اینجا نگین زشته بهتون میخندن😂

    اوناییم که بچه ها یا شاگرداشونو میزنن کارشون انقد اشتباهه که واقعا من براشون تاسف میخورم

    ممنون از این وبلاگ و مدیرش ❤

  • محمد ایتیوند
  • آقای رحمانی شما حتما یا بچه اید یا از این معلمای این دوره زمونه هستید که ...

    دوست عزیز یه نگاه به بچه ای الان بکن ببین چه هیولا هایی هستن . اینا همش بخاطر اینه که وقتی معلم میگه دیر نیا مدرسه والدین از معلم شکایت میکنن و اخراجش میکنن

  • محمد ایتیوند
  • آقای پویا رحمانی دوست عزیز کسایی که آبروی آدمیت رو بردن بعضی از این ده هشتادی ها و امثال تتلو و دنیا جهانبخت هستند نه معلمای دلسوزی که وقتی ما بچه بودیم چوپان بودیم معلما بهمون میزدن میگفتن به بابا هاتون بگین ما چوپانی نمیکنیم میگفت بگین ما درس میخونیم و  بهمون میزد و میگفت درس بخونید . حالا من خودم  زیر پای همون معلمم رو میبوسم و ای کاش زنده بود . دوست عزیز آبروی آدمیت رو امثال معلمان این دوره بردن که اصلا آینده بچه ها براشون مهم نیست . من خودم یه داداش کوچک دارم که میگه ما معلمامون حتی یه چک آروم هم بهمون نمیزنن و اصلا فرقی بینه بچه زرنگ ها و تنبل ها نیست و تنبل ها بیشتر کیف میبرند و بچه زرنگ ها همه افسرده ان . اشتباه میکنی آقای رحمانی من وقتی بچه بودم به خاطر بلد نبودن جدول ضرب معلمم وسط کلاس جورابامو در آورد و با چوب تر انقد زیر پام زد که زنگ آخر دوتا از بچه ها دستمو گرفتن و بردن خونه و به مامانم گفتم معلم اینجوری بهم زده و اونم گفت خوب کاری کرده پسرم . ولی همون معلم یه بار امتحان  ریاضی گرفتیم که من 20 گرفتم از فرداش اون معلم با پوله خودش یه جفت کفش برام خریده بود و آورد سر کلاس و گفت این جایزه اته . جوری تشویقم کرد که از اون موقع من همیشه بیست میگرفتم . معلم باید اینجوری باشه خوبی بچه ها رو بخواد به خاطر آیندشون بهشون بزنه نه معلم های این دوره که یه آهنگ محسن ابراهیم زاده یا تتلو یا ساسی میزارن و با بچه ها میرقصن . آبروی آدمیت رو این معلما بردن که بچه ها هم یه عده تخم حروم که یکی ده تا دوست دختر دارن و جلو ماماناشون باهاشون حرف میزن و مامانا هم انگار نه انگار . این خوبه که بچه ها خالکوبی میکنن سر کلاس و معلما هم بهشون کاری ندارن یا اینکه بچه ها ساعت 11 از خواب بیدار میشن و هر موقع بیدار میشن میرن تو اینستا یا اینکه بچه ها میلرزیدن تا  یه دقیقه هم دیر نرن سر کلاس . هی خدا یادش بخیر آقای رضایی و آقای خوشناوند و آقای حسینی که روحش شاد و یادش گرامی آقای حسینی هر موقع یه دانش آموز تنبل یه امتحان رو خوب میداد میرفت با پول خودش یه جایزه خوب براش میگرفت و طوری تشویقش میکرد که اون دانش آموز از اون موقع همه ی نمره هاش 20 میشد نمونش من .

    آقای حسینی و خوشناوند و رضایی همیشه نوکرتونم از طرف پا بوستون محمد ایتیوند متولد 1379

  • پویا رحمانی
  • جنابانی که بیماری کتک زدن وخوردن دارید منتظر باشی ببینید ان دنیا چه بلایی به سرتان خواهد امد جه انکه دوست دارد بزند وچه انکه دوست دارد بخورد جدا ابروی ادمیت را برده اید حیوانات هم همچین کاری نمی کنند 

    بله من اسلیو هستم ولی بیشتر دوست دارم یه خانم معلم سن بالا تنبیهم کنه.

    خیلی تجربه تنبیه شدن دارم.

    حرفه ای هستم

    خانم زهرا الف مطمئن باشید تنبیه بدنی شما فقط پیامد منفی داره.......تنبیه بدنی جزء آسیب جسمی و روحی برای دانش آموزان،پایان خوشایندی نداره

    سلام خانوم زهرا الف ببخشید شما چند ساله که معلمید و از چه شهری هستید و اینکه دانش آموزاتون پسرن یا دختر؟

    پارسا از تنبیه شدنت بگو ، تو اسلیوی؟

    آقای محمد رضا خاطره من مربوط به دی ماه بوده متاسفانه دیر ارسال شده البته به شاگردی که میخواست تقلب کنه یک فرصت دیگه برای امتحان دادم وخوشبختانه نمره 15.5 گرفت ولی اونیکه تقلب رسانده بود شد 11 و برای این نمره کم هم 10 تا خط کش دیگه ازم خورد( شاگردام شانس آوردن که کرونا اومد وگرنه  چندین بار طعم خط کش چشیده بودن)

    خانم الناز شما به نظر من بسیار مادر خوبی هستید که بچه هاتون رو کتک میزنیدمن چی کار کنم که مامانم زود زود بزنتم چون شما خودتون مادرید پرسیدم البته مامان من با کتک مخالفه و اگه خیلی بد باشه من و میزنه و بیشتر داداشم و میزنه میگه تو دیگه بزرگ شدی😁

    خانم الناز شما به نظر من بسیار مادر خوبی هستید که بچه هاتون رو کتک میزنیدمن چی کار کنم که مامانم زود زود بزنتم چون شما خودتون مادرید پرسیدم البته مامان من با کتک مخالفه و اگه خیلی بد باشه من و میزنه و بیشتر داداشم و میزنه میگه تو دیگه بزرگ شدی😁

    تنبیه های واقعا دردناک بذارید 

    خانم حدادی لطفا بیخودی از تنبیه ننویسین چون مشخصه که کاملا فانتزی و ساخته ذهن شماست.

    من خودم خیلی تنبیه شدم و تنبیه شدن رو دوست دارم توسط خانمها

    ایدی هم گذاشتم گفتم هر خانمی میخواد تنبیه کنه به ایدی تلگرام من پیام بده. تهران هستم

    @pk363

    البته این بدترین تنبیه ام بوده

    لطفا کسایی که میرن دبیرستان در حال حاضر بگن اونجا چه جور تنبیه هایی هست

    و ما فقط رفته بودیم قایم شیم از کلاس کامپیوتر چون معلم مون بداخلاق بود و اگه ۳۰ ثانیه دیر میرسیدی تنبیه میشدی ما هم یه دیقه دیر کرده بودیم و ترسیدیم بریم تنبیه شیم برا همین تو دستشویی قایم شدیم

    سلام من متولد۱۳۸۷/۴/۲۰هستم و تاحالا نه تنبیه شدم نه کتک خوردم چه از والدینم چه در مدرسه البته در مدرسه یه بار زنگ اول با دوستم رفتیم تو دستشویی و ناظم مون ما رو وسط حیاط نگه داشت و گفت یه پا دو دست بالا تا اخر مدرسه

    زمستون بود هوا سرد بود و مقنعه و مانتو مون رو در اورده بود برف هم میومد

    اخرشم مدیر مون خواهش کرد که اخراج نشیم چون مدیر مون خیلی مهربونه

    ولی ما به هیچکی این قضیه رو نگفتیم

  • پویا رحمانی
  • اگر معلمی گوش دانش اموزی را بکشد و به او سیلی بزند روز قیامت گوش اور اخواهند کشید وبه او  سیلی خواهند زد ودست و پایش را می شکنند واین در روایات دینی امده حال بنشینید با اب وتاب کتک ردنهای خودتان را بنویسید عاقبت ان روز انتقام دانش اموزان فرا خواهد رسی شک نکنید

  • پویا رحمانی
  •  هشدارقابل توجه پدر ومادرها و معلمینی که دست برن دارند و داشته اند وبا لذت از ان خاطره ها صحبت می کنند وفکر می کنند هر چه بود تمام شد رفت اگر انچه راکه من میدانم شما می دانستید شب خوابتان نمی گرفت وان موضوع چیست خلاصه بگویم چه دین داشته باشید و یا نداشته باشید ان اتفاق ناگوار برایتان خواهد افتاد و طبق روایات معتبر اسلامی معادل و حتی بیشتر ان ضربه های جسمی را که با اسم تربیت دروغین زدید وبیشتر برای لذت دل خودتان بوده در روز حساب و قیامت دریافت  خواهید کرد وان کتکها را خواهید خورد به عنوان نمونه معلمی که سیلی زده دست وپایش را با میله اهنین خواهمد شکست مگر رضایت ان دانش اموز را جلب کند وفکر نکند چون اسمش معلم بوده از مجارات معاف می شود حالا بنشینید با اب وتاب داستانهای کتکهای ذوران مدرسه را شرح دهید روز انتقام دانش اموزان هم در قیامت فرا می رسد

  • پویا رحمانی
  • کسانی که به هر دلیل به دیگران اسیب بدنی می زنند روز قیامت معادل همان کتکها را خواهند خورد چه معلم باشند چه پدر ومادر

    خانم زهرا الف مگه مدارس(تو اوضاع کرونا) بازه که تو از دانش آموزان امتحان می گیری  همه امتحان آن لاین هستش     خدا شفاتم بده که با آب و تاب از کتک زدن دانش آموزها حرف میزنی

    امروز امتحان ریاضی گرفتم سر جلسه امتحان متوجه شدم یکی از شاگردا داره از یکی دیگه تقلب میگیره ، خیلی ناراحت شدم گذاشتم کاغذ مچاله شده را از دوستش بگیره بعد رفتم بالای سرش و کاغذ و با برگه امتحانش گرفتم و گوشش  گرفتم گفتم باید تا تمام شدن امتحان گوشه کلاس رو به دیوار بایستاد  به دوستش هم گفتم باید امتحانش کامل بده ولی بعد از امتحان تنبیهش می کنم

    امتحان که تمام شدهر دوشان را اوردم جلوی کلاس  وبا خط کش تنبیه کردمشان  شاگردی که تقلب رسانده بود 10 تا خط کش کف هر دستش و  دیگری 20 البته بهش گفتم به خاط نمره صفر امتحانش هم تنبیه میشه ولی تنبیهش بعد از تصحیح برگه ها و با تنبیه بقیه انجام میدم

    من دهه هشتادی هستم و ۱۱ سال سن دارم در این ۱۱سال یک بار از مادرم سیلی خوردم خیلی ناراحت شدم اما فرداش برام کلیییی کادو خرید تا از دلم در بیاره و بگم که به روایت امام علی تا هفت سالگی اجازه ی تنبه هست تازه تنبیه بدنی گناه جنسی دارد و به مادر ها نیز بگم به

    به بچهتون بیشتر توجه کنید من خودم الان افسرده شدم فقط در ظاهر شاد هستم 

    شما دهه شصتی ها چی رو میخواید ثابت کنید ها؟من دهه هشتادی ام و ۱۵ سالمه میخوام بگم با ساختن این وبلاگ و نوشتن این متن ها چی رو میخواین ثابت کنین؟لطفا عقده ی بچگی هاتون رو روی بچه ها تون خالی نکین.این که شما اون موقع به دنیا اومدید تقصیر اونا نیست اخه مامان من خیلی صبور و حتی دادم نمیزنه ولی شماها ( اونایی که راست میگن) فقط دارن ثابت میکنن کشور ما بعد از ۳۰ سال هنوز رشد نکرده.خب دهه شصتی ها میتونستن خودشون واسه خودشون هر جا برن هر کار میخوان بکنن.ولی ما ها چی میتونیم حتی نصف این کارا رو انجام بدیم؟ما باید ۳ ساعت به پدر مادرمون التماس کنیم تا راضی شن ما رو بیرون ببرن.ولی شما ها فقط ازبدی بچه گیاتون میگید خیلی قابل تاسف اگر کشور ما بعد از ۳۰ سال هنوز رشد نکرده باشه در ضمت قابل توجه پسرایی که خوش یه حال دخترا : کسی از شما پسرا انتظار نداره تو کار های خونه کمک کنید یا اتاقتونو جمع کنید یا ظرف بشورید اما از ماجی ها داداش من که ۲۶ سالشه یه بار ظرف ها رو جمع کردن مامانم ۳ ساعت جیغ و داد میکرد پسرم فلان شد پسرم فلان شد در حالی که همیشه من جمع میکنمو داداشم نگام میکنه😶😑😐🙄

    سلام من یه دخترم. دوستم لینک این سایتو به من داد.لطفا مثل انسان هایی رفتار کنید که خداوند میخواسته خلق کنه. من نمیدونم اینا واقعیه یا نه. اما اگه حتی ۱ درصد از این پیام ها واقعی باشن ما الان در دهه ۹۰ هستیم پس نباید ما مانند انسان های اولیه رفتار کنیم در حالی که میتوانیم ؛ خیلی اروم و راحت با هم دیگر به پای صحبت بنشینیم و مشکل خود را حال کنیم .شاید گاهی وقت ها این کار غیر ممکن باشد اما میتواتیم حداقل امتحانش کنیم.در ضمن معلم ها حدودا ۲۰ سال است که حق فلک کردن را ندارند زیرا اگر جواب میداد همه ی دهه شصتی ها دکتر شده بودند.🤔

    خیلی از خانمهایی که اینجا میگن من کتک میزنم و معلم هستن دروغ میگن. اگه واقعا اینکار رو کردین و میخواین باز انجام بدین من حاضرم که داوطلبانه از معلمهای خانم کتک بخورم هم کف دستی هم سیلی. هرکسی میخواد به این آیدی تلگرام پیام بده

    pk363@

    خانم رومینا چرا داستان دروغ می نویسید؟!

    خیلی ممنون از مدیر این وبلاگ که به خانم رومینا اجازه داده اند این متنو بنویسه 😒😠😐

    جدا اگه اینجوری باشه که ایشون میگن (که من باور نمیکنم) من ترک تحصیل میکنم. آخه کی ممکنه و تو چه مدرسه ای امکان همچین تنبیه هایی هست؟ چرا؟؟؟؟

    من الان ۲۳ سالمه و بی سر پرست هستم ینی توی پرورشگاه 

    کلاس پنجم مارو یه مدرسه میفرستادن که اسم نمیبرم کلاس پنجم بودم که یک بار کتاب نیاوردم و به معلم نگفتم یه دختر چاپلوس به معلممون گفت 

    از قضا معلم ما از قیل اتمام حجت کرده بود هرکی کتاب نیاره و دروغ بگه آوردم چی کارش میکنم 

    تا اسم منو آورد که بیا اینجا و بگو چرا کتاب نیاوردی از ترس خشکم زد رفتم پای تخته بهم گفت مگه نگفته بودم هرکی کتاب نیاره و دروغ بگه چی کارش میکنم 

    من حرف نزدم به همین دلیل از همون دخترع که منو لو داد پرسید 

    دختره گفت خانم شما گفتین که هر کی کتاب نیاره و درغ بگه جلوی همه شلوار مدرسه اش رو در میارین و و از روی لباس زیر به باسنش ضربه میزنین و  بهش میگین پاشو از هم باز کنه و با اون چوب نازکع به اونجاش ضربه میزنین و گفتین با همون چوب به وسط اونجاش لاپا میزنید  معلم گفت بشن  به دختره به من گفت شلوارتو در بیار من گفتم غلط کردم معذرت میخوام تورو خدا امروز نه خواهش میکنم امروز نه فردا دو برایر تنبیه کنین منو (میدونین چرا آخه من توی این پرورشگاهمون عکس مایو دیدم بعد برداشتم شرتمو قسمت پشتشو بریدم که یه نخ بمونه شبیه شرت لامبادا بشه ) بعد خواهش های من قبول نکرد مجبور شدم شلوارمو در بیارم . (نگفتم معلممون یه تخته داشت که برای در باسنی مارو به اونجا میبست

    خلاصه به من گفت مانتوتو بده بالا برو تو جای مخصوص که ببندمت منم همون کارو کردم همه تا شرتمو دیدن زدن زیر خنده معلم هم گفت چه خوب خودت آماده کردی 

    عالیه که باسنت معلومه بیشتر دردت میاد منو بیت نسبت به عقیدش ضربه میزد یعنی هر چقدر که دوس داش به من گفت ۱۷۰تا میزنم من هنگام زدنش بیشتر خجالت میکشیدم تا درد همونجوری میزد و من گریه و جیغو داد تقریبا ضربه ۵۰بود که ناظم اومد تو باسن منو که دید گفت اوه و با دست زد بهش به معلممون گفت حالا که شرتش پارست و باسن گرد و قلمبه اش معلومه بعتره از موقعیت استفاده کنیم توی حیاط بزنیمش تا ابروش بره(ناظممون مرد بود و کمی هیز) معلم قبول کرد رفتیم حیاط و معلم منو میزد حسابی خجالت کشیدم در باسنیم که تموم شد روی همون تخته برم گردوند جوری که جلوم به بچه ها باشه و گذاشتم با همون تخته زمین شرتم یکمی تنگ بود و رفته بود لای اونجام که یجورایی اونجا م معلوم بود صدای بچه هارو میشنیدم که اسم اصلی اونجا دخترارو میاوردن معلم پاهامو داد بالا و شروع کرد به اونجام ضربه زدن از خجالت سرخ شدم داشت میزد که درز شورتم پاره شد وقتی ضزبه به اونجام تموم شد جوری نشوندم که لاپا بزنه که معلوم باش لاپا رو که میزد شرتم جررر پاره شد همه اونجامو دیدن دستام بسته بود داد زدم محکم تر زد فکر کنم لاپایی دهم شرتم پاره شد و تا صدم به قسمت خصوصی لختم ضربه میزن وقتی تموم شد تنبیهم بیحال افتادم بعد پنج دقیقه کشون کشون و لخت بردم زیر زمین به من گفت دفعه ی آخرت باشه من به خاطر درد با پای باز ایستاده بودم داشت میرفت که یه نیشگون از اعضای داخل اندام تناسلی من گرفت دیگه نا نداشتم به باسن و قسمت خصوصیم نگاه کردم بنفش بود اونجام آتیش گرفته بود 

    و یک بار مدیر به خاطر فوش دادن که اون موقع ۱۶ سالم بود به نوک سینه هام گیره زد بهمدت یک روز خیلی درد داشت 

    خطاب به دوستانی که موافق تنبیه بدنی هستند؛ 

    اگه تنبیه بدنی موثر بود ما اینهمه دانش آموزی که با افت تحصیلی روبرو هستند برخورد نمی کردیم و متاسفانه برخی دانش آموزان بخاطر تنفر از درس و معلم و... ترک تحصیل می کنند و بعضا حتی به کار خلاف هم گرایش پیدا می کنند، پس مطمئن باشید تنبیه بدنی اثر معکوس روی دانش آموزان می گذارد و پیامدهای آن آسیبهای جسمی و روحی روی دانش آموزان می باشد.

    تنبیه کردن روش غلطی برای درس خوندنه چون باعث اختلالات روانی میشه در نهایت. احساس میکنم بعضی افراد این سایت مریض هستن چون حرفای عجیبی نوشتن. من خودمم تو مدرسه تنبیه شدم و دهه شصتی ام. معلم کلاس اول دوم و سومم خیلی تنبیه میکردن مخصوصأ معلم کلاس اول. بحدی کتک میزد که چوب میشکست. کف دستامونو با آب خیس میکرد و خطکش میزد. یک مشت بیسواد مربیان جامعه بودن

    خطاب به حامد:ارسال نظر آزاد هست اگه اعصابت ناراحت میشه لازم نیست بیایی نظر بدهی 

    درود بر خانم خدادادی و همه معلمین و آموزگاران عزیز این سرزمین حیف که نظرات این وبلاگ دیر بروز رسانی میشود

    یکمشت شکنجه گر روانی با عقده و کمبود توی اینجا ریختن و حرفای چرت و پرت میزنن از عقده های بچگیشون 

    سلام

    مدتی است که با این وبلاگ آشنا شده ام. خاطراتتان را میخوانم که برخی برایم جالب است.

    من 24 سالمه و یک دختر روستایی هستم، من هم در دوران کودکی بی ادبی، بی انضباتی، تنبلی کرده ام... ولی در بیشتر موارد تنبیه نشده ام.

    الان دانشجوی مقطع دکتری هستم. و تا به امروز موفقیت های تحصیلی و فرهنگی زیادی کسب کرده ام که اینجا جای گفتن آنها نیست.

    اینها را گفتم که به خدمت شما دوستان عرض کنم که شاید تنبیه بدنی موقتا تاثیر مثبت داشته باشد و فرزند را حرف گوش کن کند.

    اما مسلما او را یک فرد بزرگ و موفق نخواهد کرد. به نظر من باید از اشتباه انها گذشت.....مگر وقتی ما کار بد انجام میدهیم، خدا که ولی ماست، فورا میزنه تو گوشمون؟

    نه، خدا به خاطر انجام دادن خطاها مثلا دروغ، غیبت، دیر نماز خواندن و .... ما رو تا به حال که بخشیده و نزده.

    امام علی میفرماید تربیت فرزند 20 سال قبل از تولد او شروع میشود.

    20 سال قبل از تولد او یعنی زمانی که خودتان بچه بودید، یعنی بچتون جز اونچه که شما بودید نخواهد بود.

     

    خدمت معلمان عزیز نیز عرض کنم که لطفا با تنبیه بدنی علم را کم ارزش نکنید. ببینید دوست معلمی که به خاطر نمره ی کم تنبیه میکند، درواقع میخواهد به اجبار علاقه به علم را در انها ایجاد کند. یعنی باید همه درس بخونند.

     وقتی همه درس بخونند، بیکاری زیاد میشه. چون برای همه اینها که کار نیست.

     و ابن سیناها و ابو ریحان ها دیگر ایجاد نمیشوند.

     

    اما اگر شما اجازه دهید به صورت خود جوش یکی دو نفر در کلاس علاقه مند باشند، ان هم علاقه واقعی، نه به زور کتک و جایزه.

    این افراد پیشرفت دهنده علم خواهند بود.

    بقیه افراد کلاس را نیز بر حسب انگیزه و استعدادشان هدایت کنید به سمت مهارتهایی به جز درس خواندن.

     

    نکته اخر اینکه به بچه ها اجازه و فرصت اشتباه بدهید. که ادم تا اشتباه نکنه، تا بازیگوشی نکنه..فرد بزرگ و موفقی نخواهد بود.

    حتی به خودتان هم فرصت اشتباه بدهید.....که ما همه انسانیم و نه پیامبر.

  • یه دختر بدبخت
  • من یه بار به خاطر بی انضباتی اولین بارم بود که داشتم تنبیه می شدم کلاس نهم بودم معلمم سخت گی بعد گفت برو توی انباری بعد دست و پامو بست و شلوارمو دراوورد بعد 100تا اسپنکم کرد درد داشت خیلی بعد گفت همین جا میمونی تا پرستار بیاد بعد گفتم پرستار واسه چی گفت میفهمی 1 ساعت گذشت و پرستار اومد یه امپول ویتامین زد بهم خیلی درد داشت گفت واسه امپول پرستار اومده راستی یادم  رفته بود اول مدرسه یه فرم میارن میگه از مادر و پدر اجازه چنین تنبیه هایی رو داشته باشن یا نه منم که خیلی شیطون بودم مامانم اجازه داده بودم اخر تنبیه معلمم گفت اگه به والدینت بگی من میدونم با تو 2 تا امپول میخوری 200 تا تنبیه اسپنک فهمیدی منم ترسیدم و به مامان و بابام نگفتم

  • فاطمه محمدبیگی
  • امکان نداره دهه شصتی باشی و تو مدرسه کتک نخورده باشی
    من یکبار کلاس اول ابتدایی به دلیل شلوغ کردن از خانم معلم کتک خوردم. سرجام نشسته بودم و درس گوش نمیدادم و با کناریم حرف میزدیم که حوصله اش سر رفت و با خطکش چوبیش دوتا پشت دست من زد دوتا پشت دست بغل دستیم.
    دوم ابتدایی اصلا تنبیه نشدم (دست و جیغ و هورا).
    ولی معلم کلاس سوم ما رو جدول ضرب حساس بود و اون ثلثی که بهمون جدول ضرب یاد میداد تقریباً هر روز یا یک روز درمون حداقل دو تا خطکش ازش می خوردیم. تازه من درسم خوب بود و بیشتر از 4 ضربه چوب نمی خوردم ولی همکلاسی هایی داشتم که تا 20 ضربه خطکش هم می خوردند. خوبیش این بود بیشتر کتکها رو سر جامون میخوردیم و نمی آوردمون پای تابلو؛ فقط هفته ای یه بار یه امتحان کامل از جدول ضرب می گرفت و همگی بدون استثنا کتک می خوردیم. یادمه پنجشنبه ها بود و قبل زنگ ورزش. ساعت اول ریاضی داشتیم و امتحان می گرفت، زنگ تفریح می برد دفتر صحیح می کرد. زنگ تفریح سوم که بعدش ورزش داشتیم ما رو به خط می کرد و به تعداد هر دوتا غلط، یک ضربه چوب می زد کف دستمون. یادمه هر پنجشنبه با دستهای باد کرده می رفتیم ورزش و معمولا اولش تو دستشویی در حال آب زدن به کف دست و شستن اشکهامون بودیم. بعد می رفتیم ورزش می کردیم و یادمون میرفت چه چوبهایی خوردیم تا جدول ضرب یاد بگیریم.
    کلاس چهارم هم معلم مهربونی داشتیم و خوشبختانه زیاد اهل تنبیه بدنی نبود. اگه گاهی هم میزد، فقط چندتا پشت دست بچه ها می زد و خیلی هم محکم نمیزد. یکبار به خاطر نمره 14 درس تاریخ مدنی دستمو گذاشت رو میز و چهار تا خطکش زد پشت دستم. همون یه بارو ازش خطکش خوردم.
    اما کلاس پنجم بدتر از کلاس سوم بود. چون اون زمان ثلث سوم امتحان نهایی داشتیم؛ به خاطر حفظ آبروی مدرسه و معلم، خیلی سخت می گرفتند. اون سال خطکش زدن کلاس پنجمی ها به طور مرتب انجام میشد بدون هیچ تشویقی. مدیرمون میگفت تشویق مال کلاس اولیهاس نه شما خرس گنده ها. قانون گذاشته بودن هر نمره کمتر از 20، دو ضربه چوب داره که یکی کف دست راست میخورد و یکی کف دست چپ. هیچ استثنایی هم نداشت و هر هفته دفتر نمره رو میز مدیر بود و اگه کسی نمره کمتر از 17 در طول هفته داشت اول حسابی دعواش می کردن و بعد هم طعم خطکش یا گاهی هم شلنگ خانم ناظم رو می چشید. این اتفاق دو بار برای من افتاد یه دفعه برای درس علوم که 16 شدم و تو دفتر خط خوردم و کف دستام بدجور باد کرده بود. یه بارم جغرافی نخوونده بودم و -9- شدم که برای این یکی هم سر کلاس کتک خورده بودم هم جریمه نوشتم هم آخر هفته رفتم دفتر و خانم ناظم با شلنگ زد کف دستم. این سخت ترین تنبیه دوره مدرسه ام بود. بیست ضربه شلنگ خوردم که هر ضربه اش انگار هزار تا سوزن میرفت کف دستم. دستامو نگه میداشتم و شلنگو می خوردمو میگرفتم زیر بغلم. از 10 تا که گذشت با صدای بلند گریه میکردم ولی فایده نداشت و تا آخرین ضربه رو ناظم زد. فقط خوبیش این بود که تو دفتر بودم و کسی نبود. من بودم و ناظم؛ که زد و بدجور هم زد.
    یه کتک سخت دیگه هم یادم میاد که تو کلاس از خانم معلم خوردم واسه نیاوردن دفتر مشقم بود. هر کی مشق نمی نوشت جریمه اش 5 تا خطکش بود. ولی من دو برابر خوردم چون بی انضباطی کرده بودم. من و اون همکلاسیهایی که قرار بود به خاطر مشق کتک بخوریم توصف وایسادیم. من از ترسم رفته بودم ته صف و بی صدا گریه می کردم و چوب خوردن و آخ و اوخ و گریه بقیه رو نگاه می کردم تا نوبت من شد. دستهامو نگه داشتم و 10 تا خطکش خوردم. یادمه پیش خودم فکر می کردم اگه نفر آخر برم شاید خانوم خسته بشه و یواشتر بزنه ولی خانوم مون با اینکه حدود یک سوم کلاس رو تنبیه کرده بود ولی واقعا محکم چوب زد.
    فضای کلاس موقع تنبیه، سکوت از روی ترس بود و فقط صدای برخورد سنگین چوب به کف دست شاگرد و گریه هاش تو کلاس می پیچید. صف خطکش خورها هم بی صدا گریه می کردند تا نوبت چوب خوردن شون بشه. کلاس پنجم من خیلی سخت گذشت و زیاد تنبیه شدم به خصوص ثلث آخر. مشق نوشتن هم قوز بالا قوز بود و من ثلث آخر چون میخواستم از درس عقب نیوفتم گاهی مشق نمی نوشتم و چوبشم می خوردم.
    چه روزایی بود!
    خانم زهرا الف   بیمار روانی  دوباره که سر و کله ت اینجا پیدا شد   مریض روانی اگه تنبیه موثر بود ما شاهد انبوه ترک تحصیل و افت تحصیلی دانش آموزان نبودیم     خانم خدادادی شما هم غلط می کنید بچه های مردم تنبیه بدنی می کنید   متاسفم برای آموزش و پرورش که امثال شما ها رو استخدام میکنه   امیدوارم به این وبلاگ یک مدیر عالی آموزش و پرورش سر بزنه و این ناهنجاریهای معلمهای مدارس ایران ببینه و سریعا چاره اندیشی کنه.  مدیر محترم وبلاگ اگه نظر منو نمایش ندهید یعنی شما هم طرفدار بی عدالتی و ظلم هستید
    اه اه اه واقعا که شما چه مدیری هستی نظر جدید بزار چیه همش تکراری دیگه سر به سایتتون نمیزنم
    من کلا  هفت بار ازمادرم کتک خوردم.یه بار کلاس ششم بودم معلم ازم ناراضی بود چون هم شلوغی میکردم هم درسم بد شده بود بهم گفت مادرتو فردا بیار مدرسه هرچی التماسش کردم ک ببخشه منو قبول نکرد گفت حتما باید مادرت بیاد منم میترسیدم به مامانم بگم چون میدونستم تنبیهم میکنه حالا یا پول تو جیبیمو یک ماه قطع میکنه یا کتکم میزنه.خلاصه مجبور شدم به مامانم بگم کلی سرم غر زد و اخرشم گفت اگه معلمت ازت ناراضی باشه یه کتک حسابی میخوری.فرداش مامانم اومد و معلم هم کلی ازم بدگفته بود از،مدرسه که تعطیل شدم رفتم خونه دیدم مامانم خیلی عصبیه تا سلام دادم گفت گمشو تو اتاقت تابیام سراغت تا رفتم تو اتاق مامانم اومد و گوشمو گرفت کشیدو انداختم گوشه ی دیوار و کتکم زد منم همش میگفتم غلط کردم مامان نزن درد داره کل بازوهامو و شکممو کبود کرد ازبس گوشتمو میگرفت و فشار میداد و نیشگون میگرفت چندتاسیلی اساسی هم خوردم و کتکم تموم شد و بهم گفت اگه صدا بشنوم با چوب میام کتکت میزنم.اونروز بهم ناهارم نداد.مامانم کم پیش میاد کتکمون بزنه ولی وقتی بزنه اساسی و زیاد میزنه.کلا تو ۱۳ سال سنم همش هفت بار کتک خوردم.یه بار تو حموم سه بار تو اتاقم یه بارم خونه مامانبزرگم دوبارم تو پذیرایی خونمون مامانم کتکم زد.ولی داداشم بیشتراز من کتک میخوره.ما تو روستا درس میخونیم.معلما هم تنبیهمون میکنن
    من کلاس ششم هستم و تو روستا درس میخونم.اینو بگم که بدونید هنوزم تو بعضی مدارس معلما کتک میزنن.خانوم معلم ما یه خانوم جوون و پرانرژیه و ۲۵سالشه و تازه معلم شده.اگه تنبلی کنیم و درس نخونیم بهمون سیلی میزنه و پس گردنی و از کلاس میندازمون بیرون.تازه بعضی وقتا به کف دستامون خط کش میزنه.کلا تو مدرسه ی ما ازکلاس اول تا ششم رو با کتک تنبیه میکنن هم معلما هم مدیر و ناظم.معمولا سیلی میزنن کم پیش میاد که مدیر و ناظم خط کش بزنن.ولی خانوم معلممون بعضی وقتا خط کش میزنه به کف دستامون.من چند باری ازشون کتک خوردم چون درسم ضعیفه.هیچ وقت هم یه دونه سیلی نمیزنه همیشه دوسه تا سیلی محکم میزنه صورت ادم میسوزه.دوبارم به کف دستام خط کش زده وقتی داره کتک میزنه هرچی التماسش کنی گوش نمیده فقط میزنه.معمولا بچه ها رو کتک میزنه و با پس گردنی و گوش کشیدن میندازه پشت در کلاس.بچه ها موقع کتک گریه میکنن و التماس ولی قبول نمیکنه و فقط کتک میزنه.خیلی دستش سنگینه.یه بار منو سر مسئله ریاضی پای تخته طوری کتک زد که افتادم به التماس.چندتا سیلی محکم زد بهم گوشمو کشید تو دهنی بهم زد و خلاصه کتک اساسی خوردم مقنعم از سرم داشت درمیومد.میگه هرکی درس نخونه و بی ادبی کنه کتک میخوره
    من کلاس ششم هستم و تو روستا درس میخونم.اینو بگم که بدونید هنوزم تو بعضی مدارس معلما کتک میزنن.خانوم معلم ما یه خانوم جوون و پرانرژیه و ۲۵سالشه و تازه معلم شده.اگه تنبلی کنیم و درس نخونیم بهمون سیلی میزنه و پس گردنی و از کلاس میندازمون بیرون.تازه بعضی وقتا به کف دستامون خط کش میزنه.کلا تو مدرسه ی ما ازکلاس اول تا ششم رو با کتک تنبیه میکنن هم معلما هم مدیر و ناظم.معمولا سیلی میزنن کم پیش میاد که مدیر و ناظم خط کش بزنن.ولی خانوم معلممون بعضی وقتا خط کش میزنه به کف دستامون.من چند باری ازشون کتک خوردم چون درسم ضعیفه.هیچ وقت هم یه دونه سیلی نمیزنه همیشه دوسه تا سیلی محکم میزنه صورت ادم میسوزه.دوبارم به کف دستام خط کش زده وقتی داره کتک میزنه هرچی التماسش کنی گوش نمیده فقط میزنه.معمولا بچه ها رو کتک میزنه و با پس گردنی و گوش کشیدن میندازه پشت در کلاس.بچه ها موقع کتک گریه میکنن و التماس ولی قبول نمیکنه و فقط کتک میزنه.خیلی دستش سنگینه.یه بار منو سر مسئله ریاضی پای تخته طوری کتک زد که افتادم به التماس.چندتا سیلی محکم زد بهم گوشمو کشید تو دهنی بهم زد و خلاصه کتک اساسی خوردم مقنعم از سرم داشت درمیومد.میگه هرکی درس نخونه و بی ادبی کنه کتک میخوره
  • خانوم خدادادی
  • خطاب به خانوم زهرا الف..بله شما درست میفرمایید سیلی یکم خشنه ولی چاره ای نیست و ازش استفاده میکنم.اگر کتک نباشه نمیتونم از پسشون بربیام.درمدرسه ای که من تدریس میکنم همه همکاران از کتک استفاده میکنن و هم چنین مدیر و ناظم.من هیچوقت بچه ها رو برا تنبیه به دفتر مدیر نمیفرستم چون باعث خجالتشون میشه و درکلاس خودم تنبیه میکنم.واقعا کتک بسیار خوبه برای تنبیه من خودمم کتک خوردم.خانم زهرا الف شما از خاطراتتون بگید.چطوری بچه ها رو تنبیه میکنید و معلم کلاس چندم هستید

    واقعا هنوزم دخترا توسن ۱۳ ۱۴ سالگی با کتک‌ تنبیه میشن؟من خودم دهه پنجاهی هستم بله اون زمان مادرا دخترا رو تا وقتی ک مجرد بودن کتک میزدن معمولا هم ۱۵ ۱۶ سالگی دخترا عروس میشدن من خودم تو سن ۱۴سالگی ازدواج کردم‌ تا اون زمان هم گاهی اوقات تنبیه از نوع کتک رو توسط پدر و مادر نوش جان کردم.بیشتر توسط مادر چون میخاست منو کدبانو بار بیاره و میگفت میری خونه شوهر چیزی بلد نیستی.اون زمان باید اشپزی و خونه داری رو بلد بودی.مادرم‌ برا تنبیهم جارو رو برمیداشت و به ساق پاهام و بازوهام ضربه میزد گاهی اوقات هم با شلنگ کتکم میزد.معمولا سالی ۴ یا ۵بار رو کتک‌ میخوردم و یا کمتر.۱۴سالگی عروس شدم و ۵ماه بعد عروسی اولین‌کتک رو از شوهرم خوردم.من سنی نداشتم و نادون بودم و به مادرشوهرم بی احترامی کردم‌ شوهرمم عصبی شد و ۵۰ضربه کمربند منو مهمون کرد ۵۰ضربه کمربند تموم کمرمو کبود کرد اما بار اخر بود که به مادرشوهرم بی احترامی کردم.بعد مدتی شوهرم دید من سر به هوام و اشتباه زیاد میکنم برام قانون گذاشت که هر وقت اشتباه کنی وبه حرفم گوش نکنی و بدون اجازم کاری انجام بدی کتک میخوری.معمولا هم برا هر اشتباه با کمربند پشت ساق پاهام یا کمرمو کبود میکرد.منم رفته رفته عاقل شدم و کتکا خیلی کم شد تا ۱۸سالگی بچه دار شدم و تا ۳۰سالگیم بازم برا اشتباهاتم‌ کتکم میزد البته دور از چشم بچه ها.البته خیلی کم‌پیش میومد سالی ی بار یا حداکثر دوبار.ولی قطع نشده بود.بعد از ۳۰سالگی دیگه هیچ کتکی نخوردم.شوهرم‌همیشه بمن‌میگفت اگ کتکت میزنم‌میخام یادبگیری و چون سنم‌کم‌ بود تنبیهم‌میکرد.منم شلوغش نمیکردم و قهرم نمیکردم فقط اروم اشک میریختم.من الان ۴۷سالمه‌.منم بچه هامو کتک میزدم ولی خیلی خیلی کم درحد ۲تا نیشگون و ۲تا سیلی.لطفا لطفا داخل سایت بزارید.خاهش میکنم.چن وقته چک میکنم همش قدیمیه
    بد ترین تنبیهی که تو مدرسه ما اجرا شده مربوط میشه به سال پیش. بعد از امتحانات دی بعد از یه هفته کار نامه هامون رو دادن. من شده بودم ۱۶ و خورده ای😬 تو دلم میگفتم که چجوری به مامانم بگم. وقتی که رسیدم خونه کارنامم رو به مامانم نشون دادم مامانم هم کلی داد و بیداد کرد و گفت از ناهار خبری نیست و برو تو اتاقت و تا شب بیرون نمیای و بعدش اومد و در رو قفل کرد. من هم تا شب با کامپیوتر بازی کردم😬
    فردا که رفتم مدرسه صحبت از این بود که یه دختر تو کلاس ۶/۳ معدلش شده ۷!!!!.(یادم رفت بهتون بگم که من کلاس هفتم هستم و تو کلاس ۷/۲ درس میخونم و پارسال کلاس۶/۵ بودم. مدرسه ما خر تو خره و از کلاس اول تا کلاس نهم تو مدرسه هستند و ابتدایی و راهنمایی قاطیه و هر پایه شش هفتا کلاس داره).خلاصه ده دقیقه ای از زنگ نگذشته بود که زنگ تفریح رو زدن.همه بچه ها تعجب کرده بودن. ناظم اومد مارو برد بیرون و به صف کرد. مدیر اومد رو سکو و در مورد اون دختری که هفت گرفته بود حرف زد و گفت که فقط همین یه نفر زیر ۱۰ گرفته و کلی تذکر و هشدار داد. بعد خانم شمسی(ما دوتا ناظم زن داریم یدونه مرد) با دختره که چشماش پر اشک بود اومد. خانم قادری هم با خطکش و شلنگ اومد. بعد به دختره گفت کفشاش رو دربیاره. التماس دختره هم جواب نداد و خانم شمسی به زور کفش هاش رو در آورد. خانم قادری هم کفشاشو برد انداخت تو سطل آشغال. من به زور خندمو کنترل کردم چون ندیده بودم کفش کسی رو بندازن تو سطل آشغال😁 دختره هم کلی بالا و پایین می‌پرید و گریه میکرد که چرا کفشامو انداختین تو سطل آشغال. خانم شمسی هم گوشش رو گرفت و گفت دختر پر رو(پر رو تیکه کلامشه)من اگه هفت می‌گرفتم آب میشدم میرفتم تو زمین. خانم قادری هم خطکش رو برداشت و گفت یه پاتو رو بگیر بالا و دو تا دستت رو بگیر جلو. ۵۰ تا من با خطکش میزنم و ۵۰ تا هم آقای یار احمدی(ناظم) با شلنگ میزنه به کف دستت و خانم شمسی هم ضربات رو میشمره. اگه پاهات رو بزاری زمین یا دستات رو بیاری پایین یا تکون بدی هر کدوم ۵ بار با شلنگ به دستت نواخته میشه. دختره هم کلی مقاومت میکرد و لج میکرد. دوباره خانم شمسی گوشاشو گرفت و گفت یالا دختر پر رو پا ها بالا دستت جلو. دختر بیچاره هم پا ها شو گرفت بالا و دستاش رو برد جلو. اولین ضربه رو خانم قادری به کف دستاشون زد و دومیش رو هم زد و همینجوری زد، دختره بیچاره هم فقط گریه و ناله میکرد و جیغ میکشید. چند تا دختر تو صف هم داشتن  گریه میکردم😭
    بعدش آقای یار احمدی اومد و با شلنگ زد کف دستاش. فکر کنم دختره هم پنج شش بار پا هاشو گذاشت زمین و ده دوازده باری هم دستاشون تکون داد.بعدش هم آقای یار احمدی اومد جریمه های تکون دادن دست ها و پا ها شو زد. فکر کنم ۲۰۰ تا شد. دختره انقدر گریه کرده بود و جیغ زده بود صداش در نمیومد.خانم قادری هم بهش گفت کفش هاتو دیگه بهت نمی‌دهیم و مجبوری با جوراب تا خونه راه بری!. بعد ما رو فرستادن سر کلاس. بچه ها هم میگفتن که مجبورش کردن آشغال های مدرسه رو جمع کنه، نمی‌دونم راسته یا نه.
    فردای اون روز دختره با مامانش اومدن مدرسه. دختره هم یه کفش پسرونه پوشیده بود، فکر کنم کفش های داداشش بود. مامانش هم با کلی داد و بیداد رفت تو دفتر و با پرونده دخترش از تو اتاق اومد بیرون. خانم قادری هم اومد سر کلاس و گفت هر کی درس نخونه مثل اون دختره بد جوری تنبیه میشه و کلی تهدید کرد من هم تو دلم گفتم برو بابا😀
    سلام به سایت خوبتون. با اینکه من دخترم و مدرسه ما دخترونه است ولی معلم هامون از روش تنبیهات قرون وسطی استفاده میکنند.تنبیهاتی مثل خطکش زدن به کف دست، شلنگ زدن به کف دست، دو دست بالا یه پا بالا، خودکار گذاشتن لای انگشت و... . به خصوص معلم ما که به غیر از تنبیهات بالا تنبیه های خاص خودش رو داره که بیشترشون تحقیر کردنه. من حاضرم خطکش بخورم ولی تحقیر نشم. تنبیه هاشم خاصه. مثلاً میگه باید بشینی کف کلاس رو دستمال بکشی یا کفش هاتو درمیاره و مجبورت می‌کنه تا زنگ آخر با جوراب راه بری و تو حیاط مدرسه بگردی. خجالتش وقتی بیشتره که جورابت سوراخ باشه و تو زنگ تفریح همه بچه ها پای بدون کفشت رو ببینن. وای به حال اون دختر هایی که تو اون روز جوراب نپوشیدن و باید پا برهنه روی آسفالتی که پا رو سوراخ می‌کنه راه برن. یا مثلاً مجبور مون می‌کنه که بریم روی سکو و با صدای بلند بگیم غلط کردم و ببخشید. این آخریه خیلی بدتره
     من دختری درس نخون و کمی شیطونم و قائدتا از این تنبیه ها بی نصیب نبودم، حدوداً چهار پنج بار به خاطر درس نخوندن و شیطونی کردن از طرف معلم خطکش خوردم و یه بار هم ناظم به خاطر شیطونی کردن شلنگ زده کف دستام، درد شلنگ چند برابر خطکشه و تا چند روز دستام زوق زوق میکرد و تاول زده بود. یه بار هم به خاطر ننوشتن مشقام معلم کفشامو در آورد و مجبورم کرد که با جوراب بگردم. من هم جوراب سفید پوشیده بودم و بیشتر جلب توجه میکرد و چون جورابم سفید بود وقتی رسیدم خونه دیدم کف جورابم از بس خاکیه که از سفید به سیاه تغییر رنگ داده😁
    والدین بچه ها هم چند بار اعتراض کردن ولی هیچ فایده ای نداشته. ممنون که نظرمو خوندید
    من یک بار تو دوم راهنمایی به دست مدیرمون فلک‌شدم.از ریاضی نمره صفر گرفته بودم معلم بردم پیش مدیر.مدیرم عصبی شد و گفت ادمش میکنم بردم داخل ابدارخونه و گفت بخاب و پاهامو گذاشت رو صندلی و با چوب به کف پاهام ضربه میزد.منم جیغ و داد و گریه.یک ربع چوب میخوردم اخرشم با التماسام تمومش کرد و گفت پاشو و دوتاسیلی محکم بهم زد و گفت تکراربشه سرصف کتک میخوری.یک بارهم تو۱۹سالگی سال اول ازدواجم بود شوهرم فلکم کرد.بامامانش بحث کردم اونم ناراحت شد اخر شب که رفتیم خونمون با کمربندش حسابی فلکم کرد منم انقد جیغ زده بودم صدام گرفته بود خلاصه کسی نفهمید فلک شدم اونم باکمربند.ولی عبرتی شد که ازاون به بعد به مادرشوهرم چیزی نگم.دوران مجردی هم مادرم تنبیهم میکرد ولی فلک نه.با دستش یا شلنگ کتکم میزد.مینداختم توحموم و به پاهام شلنگ میزد.یه بار سال سوم راهنمایی ۵تا تجدید اورده بودم مامانم انقد کتکم زد که کل بدنم کبود شده بود یادمه قشنگ.انداختم توحموم و کتک خوردن شروع شد انقد بهم سیلی زد که صورتم کبود شده بود بعدم با شلنگ به همه جای بدنم‌میزد موهامو میکشید مینداختم زمین دوباره بلندم میکرد بازوهام بخاطرنیشگون کلش کبود بود.
    من ۳۵سالمه ما هم تو مدرسه با کتک تنبیه میکردن من یک بار کلاس پنجم رفتم پای تخته درس بلد نبودم خانوم معلم با چوب کتکم زد و ۲۰ضربه چوب به کف دستام زد و یه پس گردنی و ی سیلی.منم گریه کردم.ولی تو خونه نگفتم چون مادرم اگه میدونست کتکم میزد و تنبیهم میکرد.مادرم تا ۱۶سالگی با کتک تنبیهم میکرد درست تا زمانی که ازدواج کردم یعنی همون ۱۶سالگی.داخل زیرزمین همیشه ۳۰ یا ۴۰ضربه چوب به ساق پاهام یا کف پاهام یا پهلوی پاهام میزد.بعضی وقتا هم با دستش تنبیهم میکرد وسیلی بهم میزد و نیشگون ازم میگرفت.پدرم هم اگه کاریو درست انجام نمیدادم چند تا سیلی بهم میزد.کتک بعضی وقتا خوبه.منم یه دختر ۱۲ساله و یه پسر ۶ساله دارم منم تنبیهشون میکنم ولی نه به اندازه ی مادرم.وقتی کسی خونه نیست و تنهاییم اگه کاربدی کرده باشن کتکشون میزنم.شدید هم کتک نمیزنم درحد ۳ ۴تا سیلی و ۲ ۳تا نیشگون.همون باعث میشه باادب باشن چون درصورت بی ادبی کتک میخورن.لطفا داخل سایت قرار بدید 
    سلام.
    من دلم میخواد یه خانم ساعت های طولانی بهم سیلی محکم بزنه سیلی هایی
    که صداش بپیچه و رد انگشت ها بمونه رو صورتم.
    یک بار چند ماه پیش یک خانم بعد از سه سال التماس من حاضر شد این کار رو بکنه بیشتر از سی تا سیلی زد ولی همه ش شل بود فقط چهار پنج تا نسبتا محکم بود که همون هم کیف داد ولی الان دلم میخواد اون مورد باز تکرار بشه ولی با سیلی های خیلی محکم و زیاد
  • زهرا- الف
  • سلام به همگی من خیلی وقت بود دیگه به این صفحه نمیومدم چون احساس می کردم واقعا هیچکس علاقه مند نسیست حرف مفید بزنه  و فقط یک مشت داستان وحرفهای بیخود البته یکسری هم تنبیه را رد می کردن وطرفدارهای تنبیه را بیمار روانی ..
     امروز اومدم دیدم خانم خدادادی از نحوه تنبیه کردن و خاطراتش گفته البته سیلی زدن کمی خشن هست ولی با خط کش زدن موافقم  همانطور که قبلا هم گفتم خودم از این روش زیاد استفاده کرده ومیکنم اگه ببینم جو نظرات خوبه از خاطراتم میگم  از خانم خدادای هم میگم بیشتر از خاطراتش دوستان را مهمان کنه همچنین آقا یا خانم  ع . خیلی خوب بود از خانم صادقیان بیشتر بنویس
    منتظرتون هستم
    من خیلی دوس دارم کتک بخورم اخرین بار ۸سالگی از مامانم کتک خوردم هم اون اخرین بار هم زیاد کتکم زد ولی دیگ بعد اون اصلا اصلا از کسی کتک نخوردم.مامانم کلا ۵یا۶بار کتکم زده همیشه هم مینداختم گوشه دیوار و کتکم میزد منم گریه میکردم همیشه هم با دستش کتک میزد هیچوقت از وسیله استفاده نمیکرد ما ۴تا دختریم من چون اخریه هستم مامانم کم کتکم زد ولی اون سه تا خاهرامو تا ۱۲ یا۱۳سالگی با کتک تنبیه میکرد ی بار بچه بودم من و خاهرم با مامانم رفتیم حموم خاهرم ب مامانم داخل حموم فحش داد مامانمم عصبی شد همونجا کتک مفصلی بهش زد بااینکه لختم بود مامانم گوشه حموم کبودش کرد.من ی بار هم فقط ی بار بابام کتکم زد اونم با کمربند ۱۶سالم یود از دستم عصبی بود با کتک انداختم تو اتاقم و ۵۰تا ضربه کمربند ب کمرم و ساق پاهام زد و منم جیغ میزدم بابامم محکم تر میزد علاوه بر کمربند کلی هم تو دهنی و سیلی و مشت و لگد خوردم خلاصه کل بدنم رو کبود کبود کرد.
    لطفا نظراتو زود بذارید ممنونم
    سلام بچه ها نامادریم با منو کتک زد با نیشگون یه نقطه سالم تو بدنم نذاشت تمام بونمو با نیشگون سیاه و کبود کرده منم التماسش کردم گفت صدات در بیاد ایندفعه بهت رحم نمیکنم ایندفعه با کمربند به حسابت میرسم منم دیگه حرفی نزدم وای خیلی قیافه بزرگ و ترسناکی داره حتی نگاهم میکنه از ترس میمیرم نشگون میگیره آه و ناله میکنم میزنه تو دهنم 
    براتون بگم از نامادریم وقتی که بچه بودم حمامم میکرد سیلی بهم میزد صداش تا کوچه میرفت بعد زیر دوش آب اینقد منو میزد 
    شما همتون یهمست کس کش بی همه چیز هستین که خوشتون میاد بچه های مردم بزنید فقط اگه جرعت دارین یک ادرس به من بدین ببینین چه کارتان میکنم کاری میکنم از زندگی سیر بشین
    خوشبحال شما که نامادری ندارین من بدجور ازش کتک میخورم تا میتونه منو میزنه دیگه عادت کردم خیلی سرم داد میزنه اگه کاریو بگه یه ثانیه دیر انجامش بدم چنان جیغی میزنه که از ترس میلرزم
    خوشبحال شما که نامادری ندارین من بدجور ازش کتک میخورم تا میتونه منو میزنه دیگه عادت کردم خیلی سرم داد میزنه اگه کاریو بگه یه ثانیه دیر انجامش بدم چنان جیغی میزنه که از ترس میلرزم
    فکر کردی ۱۴ سال زیاده که کتک میخوری من ۲۱ سالمه هنوز با شیلنگ کتک میخورم و تو دهنی میخورم و با سیلی صورتم سرخ و با نیشگون بدنم کبود
    سلام من امروز بخاطر اینکه از نامادریم اجازه نگرفتم و رفتم بیرون تنبیه شدم حسابی 
    سلام.من ۲۱ سالمه امروز چنان کتکی خوردم که نگو با سیم جاروبرقی بدنم سیاه و کبوده
    اخ من امروز کتک خوردم حسابی بدنم سیاه و کبود شده 
    خانم: مشقات؟ 
    من: ننوشتیم خانم 
    خانم: تنبیه میشی،باید چوب بزنم
    من:غلط کردیم خانوم ببخشید 
    خانم:چند ضربه چوب باید بخوری؟ 
    من : پنج تا خانم
    خانم:تو یک ماهه که مشق نمینویسی باید یه تنبیه حسابی بکنم ،تا یک ماه روزی ده ضربه چوب میزنم، امروز باید پونزده تا بخوری، دستاتم حق نداری تکون بدی هر بار که دست از زیر چوب بکشی سه ضربه اضافه میشه.
    با شنیدن این حرفارو پاهای خانم افتادم و حسابی التماس میکردم امافایده ای نداشت قبل از مجازات به دستور خانم رفتم پایین ودستامو بااب یخ شیر اب خوری شستم تا کف دستم بیشتر بسوزه و درد بگیره دستامو گرفتم زیر چوب دستها مطابق میل خانم صادقیان کاملاصاف و کشیده و اماده خوردن ضربات چوبهای ضخیم و خیس خورده خانم صادقیان بود خانم دستش رو خیلی بالا برده بود و گفت محکم میزنم تا ادب شی و چوب زدن رو شروع کرد چوب میخوردم والتماس میکردم دستامم درد میگرفت و میسوخت و با هر ضربه بیشترقرمز میشد و ورم میکرد

    واقعا که چه مدیری هستی شما نظر جدید بزار اینا چیه همش قدیمی.دوستان شما چقد کتک خوردنتو بزرگ میکنید همه کتک میخورن و خوردن حالا کم یا زیاد.من خودم خیلی کتک خوردم الانم میخورم البته کمتر چون بزرگ شدم و 13سالمه.مامانم توخونه حسابی کتکم میزنه اگه اشتباه کنم و حرف گوش نکنم و بی ادبی کنم و درس نخونم منم گریه میکنم و التماس.چون دستش سنگینه ولی مامانم قربونش برم التماس که میکنم تودهنی بهم میزنه و میگه خفه شو.منم ساکت میشم بیشترم سر درس و بی ادبی کتک میخورم چون جوابشو میدم عصبی میشه و کتک اساسی بهم میزنه.ولی هیچوقت جلو دیگران تاحالا کتکم نزده.کتک خوبه درد داره ولی خوبه.خودمم درآینده بچمو کتک میزنم اساسی با شلنگ.چون خودم با شلنگ کتک نوش جان میکنم.
    سلام.ممنون بخاطر وبلاگ قشنگتون.من دهه 80هستم 14سالمه.منم مامانم کتکم میزنه اصلا هم ناراحت نمیشم چوب مامان گله هرکی نخوره خله.درسته اونموقع که کتک میخورم گریه میکنم و درد داره ولی بعدش تا دوساعت ناراحتم و بعدش فراموش میکنم.من تنبیهم خیلی خاصه هرموقع میخام کتک بخورم مامانم میندازم توحموم یا انباری و اونجا به خدمتم میرسه و حسابی کتک نوش جان میکنم کتک میخورمو گریه میکنم و التماس ولی گوش نمیکنه فقط کتکم میزنه بیشتر هم نیشگون ازم میگیره و سیلی بهم میزنه موهامم میکشه.خیلی کتک میخورم از مامانم.فقط شما دهه شصتی ها کتک نخورید ما دهه هشتادی ها هم کتک میخوریم اونم مفصل.چن گفته چک میکنم همش قدیمیه.اگه میشه جدید بزارید خواهشا
    سلام.ممنونم از مدیر بخاطر این سایت زیبا.آیا هنوزم مادرایی هستن که مثل مامان من بچه ها شونو کتک بزنن؟و وقتی مادرتون میخاد کتکتون بزنه چکار میکنید؟جلوشون وایمیسید یا گریه و التماس میکنید که کتکتون نزنن؟و یه سوال دیگه بچه رو از چن سالگی تا چند سالگی میشه با کتک تنبیه کرد؟من14سالمه ولی مامانم هنوزم با کتک تنبیهم میکنه و مامانم میگه تا وقتی که مجردی هرموقع اشتباه کنی کتکت میزنم از سه سالگی کتکم میزده همچنان هم کتک میخورم.و وقتی میخاد کتکم بزنه گریه میکنم و التماس و معذرت خاهی.چون یک بار میخاست کتکم بزنه جلوش وایسادم و حاضر جوابی کردم و جوابشو دادم خیلی بدتر و شدیدتر بهم کتک زد و سیاه و کبودم کرد.طوری کتکم زد که یه عالمه بدنم کبود شد.ویه سوال دیگه نطرتون راجب کتک چیه؟توروخدا توروقران نظر منو بذارید لطفا خواهشا نظر منو بذارید.مدیر چرا نظر جدید نمیزاری هر روز چک میکنم همش تکراری مدیر جدید بزار لطفا خواهشا 
    سلام من  امروز حسابی کتک خوردم بدنم کبود شده نامادری خیلی وحشتتاکی دارم
    .من با 14سال سن از مامانم کتک میخورم.اصلا هم از دستش ناراحت نمیشم هرموقع کتک میخورم باهاش قهر هم نمیکنم فقط اون موقه که دارم کتک میخورم گریه میکنم با ی ربع بعدش.مامانم درسته خیلی زیاد و محکم بهم کتک میزنه ولی بعدش از دلم درمیاره و میگه تقصیره خودته که کتک میخوری اگه درس بخونی یا بی ادبی و حاضر جوابی نکنی و حرف گوش کنی که کتکت نمیزنم.بعدشم میاد بازوهامو و شکممو نگاه میکنه و میگه دستم بشکنه که اینطوری کبودت کردم.منم میگم خدانکنه حقم بود.من بیشتر با نیشگون کبود میشم.با نیشگون تنمو کبود میکنه.مامانم کلا ی سری وسایل تنبیه داره مثلا مگس کش سیخ چوب شلنگ جارو دمپایی.بابام هم کتک میزنه ولی نه اندازه مامانم.گاهی اوقات بابام چن تا سیلی و تودهنی و مشت و لگد بهم میزنه.بابام هر موقع میخاد کتکم بزنه با کتک میندازم تو انباری و اونجا از خجالتم درمیاد.کلا من با تنبیه بدنی موافقم.وقتی کتک نوش جان میکنم تا چن وقت دختر خوبیم.بعضی وقتا از قصد ی کارایی میکنم که کتک بخورم.کتک خیلی خوبه و خیلی میچسبه.درسته درد داره ولی خوبه.اینم بگم دوس دارم فقط از دست مامانم کتک بخورم.اگه هر روزم کتک بخورم چیزی نمیگم بهش.چون حال میده.تو رو خدا نظر منو بذارید 
  • خانوم خدادادی
  • من معلم دبستان هستم.و چندین ساله تو مقطع پنجم تدریس میکنم.من تو روستا درس میدم.و درصورت بی انضباطی و درس نخوندن شاگردامو کتک میزنم.من معلم دخترا هستم.و برای تنبیه از سیلی و پس گردنی و گوش کشیدن و کف دستی با چوب استفاده میکنم.خیلی هم به نظرم مفیده چون همیشه کلاسم سطحش بالاست.اگه شاگردی درس نخونه و بی انضباطی کنه اول گوششو میکشم و میارمش پای تخته و دوتا سیلی به صورتش میزنم سیلی خیلی محکم میزنم صورتشون سرخ میشه و اگه خیلی کار بدی کرده باشن با چوب هم کف دستی میخورن.حداکثر 20تا ضربه محکم به کف دستاشون میزنم.بعدشم اجازه میدم بهش بشینه.همین سال گذشته بود یکی از شاگردام امتحان رو گرفته بودم 1من فقط دعواش کردم و کتکش نزدم و گفتم اگه تکرار بشه کتک میخوره ولی امتحان بدی بازم گرفت 2منم عصبی شدم و با پس گردنی انداختمش پای تخته و 3تا سیلی به صورتش زدم دوتا سمت راست و یکی هم سمت چپ ولی خیلی محکم زدمش صورتش بلافاصله سرخ شد اونم فقط گریه میکرد و التماس که خانوم ببخشید غلط کردم منم چون از دستش خیلی عصبی بودم با پشت دست تودهنی محکمی بهش زدم که ساکت شد و دست از التماس برداشت بعدشم 20ضربه با چوب کف دستی خورد.اگه دستشو نمیورد بالا گوششو میکشیدم بعدش سریع میورد.خلاصه به هر دستش 10ضربه چوب زدم و بعدش بهش اجازه دادم بشینه.و امتحان بدی رو گرفت 16.منم تشویقش کردم.من گاهی اوقات هم برا تنبیه شاگردام رو از کلاس میندازم بیرون به این شکل که میرم گوششونو میکشم و تا بیرون میبرم و ی سیلی یا پس گردنی هم بهشون میزنم.به نظر من تنبیه تو دوره دبستان خیلی خوبه.من خودم با تنبیه موافقم.منم کم تنبیه نشدم هم تو مدرسه هم خونه.و همشون هم برام مفید بوده.من حتی تو دوره دبیرستان هم بخاطر درس کتک میخوردم هم تو مدرسه هم از مامان.مامانم همیشه میگفت از 18نباید هیچوقت کمتر بگیری منم چون درسخون بودم کم پیش میومد کمتر بگیرم  ولی اگه ی بار کمتر میگرفتم حتی 1نمره مامانم تنبیهم میکرد و کتک مفصلی میخوردم.که همیشه هم دست مادرمو و معلما رو بخاطر کتکا میبوسم چون باعث شدن موفق شم.خواهشا لطفا نظر منو بذارید.همش تکراریه نظرات.لطف کنید بذارید.خواهش میکنم بذارید تا اگه شیوه ی تدریسم بده تغییرش بدم.
    نظرات منم بذارین از صب این چن تا نظر میدم
    من عاشق کتک خوردن و کتک زدن هستم
    من عاشق کتک خوردن و کتک زدن هستم
    من 19سالمه و سه بار تاحالا از مامانم کتک خوردم.آخرین کتکی که خوردم 8سالم بود بعد اون دیگه اصلا کتکم نزد.دوبارش در حد سیلی  و نیشگون و به بارشم فقط یه سیلی.بابام هم کتک نمیزنه.تو مدرسه هم کتک نخوردم.ولی الان چن وقته احساس میکنم دوس دارم کتک بخورم.اونم فقط و فقط از مامانم.دوس دارم مامانم چن وقتی ی بار کتک مفصل و اساسی بهم بزنه.ی عالمه سیلی محکم بهم بزنه به قدری که صورتم کامل سرخ بشه بعدشم با نیشگون تنمو کبود کنه.موهامو بکشه ضربه بزنع به بدنم و صورتم خلاصه کتکم بزنه اونم شدید طوری که بدنم یکم کبود شه.منم گریه کنم.ولی نمیزنه.کسی هست که منو کتک بزنه؟ی خانوم
    خانوم م لطفا دروغ نگو آخه مگه میشه دختر 15ساله هنوزم از مادرش کتک بخوره.من خودمم تنبیه شدم.ولی تا هشت نه سالگی.خیلی عجیبه که دختر 15ساله کتک بخوره.لطفا بزارید تا همه بببین بفهمن که بعضی نظرات دروغ 
    لطفا خواهشا نظر جدید بزارید خسته شدیم همش تکراری چک میکنم هروقت می بینم عوض نشده
    سلام دوتا پسر دارم چطوری میتونم تنبیهشون کنم؟
    سلام من یه دختر چهارده ساله هستم . یه خاطره دارم . من والیبال کار میکنم و واقعا این رشته و مربیمون رو دوست دارم. جلسه قبل که رفتیم باشگاه بعد گرم کردن توپ برداشتیم. اما مربیمون گفت هر کی سرویس خراب کنه ۵۰ تا و هرکس دفاع خراب کنه ۲۰ تا درازنشست جریمه میشه. خیلی هول شده بودم پنج بار سرویس و پنج بار دفاع خراب کردم😅۳۵۰ تا درازنشست جریمه شدم اما خب یه کوچولو تقلب کردم صد و پنجاه الی دویست تاش رو رفتم . الان شکمم خیلی جمامه و دیشب سه بار موقع خواب از دردش بیدار شدم . 
    در کل فکر میکنم جریمه برا ورزشکار ها لازم باشه البته نه به این شدت . اینا باز هم در مقابل خاطرات دهه شصتی ها چیزی نیست...
    چرا نظرم و نمیدارید
    چرا نظر منو نمیذارید
    منم از بچگی از مامانم خیلی کتک میخوردم حتی الانم بااینکه 15سالمه بعضی وقتا کتک حسابی میخورم.مامانم خیلی سختگیره اگه نمره کم بیارم و کوچکترین بی انضباطی بکنم کتک میخورم.حتی الانم طوری کتکم میزنه که بدنم کبود میشه.اما بدترین کتکی که خوردم امسال بود صبح رفتم مدرسه توراه رسیدم به دوستم اون گفت بیا مدرسه نریم امروز بریم گردش منم گفتم باشه و رفتیم گردش و موقع تعطیل شدن مدرسه برگشتم خونه.مامانم گفت مدرسه چطور بود گفتم خوب بود.گفت چرا نرفتی مدرسه چرا دروغ میگی دنبالم کرد منم قرار کردم رفتم تواتاقم مامانمم گوشه اتاقم گیرم آورد و حالا نزن و کی بزن .6تا سیلی محکم خوردم اولی روکه خوردم اشکم دراومد دستمو گذاشتم توصورتم یه نیشگون ازم گرفت و گفت بنداز دستتو منم از ترس انداختم 6تاسیلی خیلی آبدار خوردم که صورتم مثل لبو شده بود بعدشم 4یا5تا نیشگون ازم گرفت وااااای خیلی درد داره از رون پاهام و بازوهام گرفت واااای درد داشت منم جیغ زدم دوتا تو دهنی زد و گفت جیغ بزنی بیشتر کتک میخوری منم لال شدم بعدش از موهام گرفت انداختم زمین و دوباره بلندم کرد و محکم موهامو با یه دستش میکشید با یع دستش دوباره سیلی زد بهم بعدشم چن ضربه به سر وصورتم و بدنم زد و کتک تموم شد.واااااای خیلی کتک خوردم خیلی درد داشت هنوزم یادم میوفته مورمورم میشه.بعد یک ساعت رفتم معذرت خاهی کردم ازش.بااینکه خیلی کتک میخورم ازش ولی مادره دیگه عاشقشم.حتی تا ده سالگی گاهی اوقات توجمعم هم کتکم میزد یا تهدیدم میکرد که میام سراغتا یا دلت کتک میخاد.منم از خجالت میمردم
    آخ اخ کابوسی بود
    ما یه مستاجر داشتیم اهل جنوب شرق بودن از فارسی صحبت کردنش هیچی حالیمون نبود این بنده خدا 2 تا پسر داشت فرشید و محمد .فرشید 5 ساله و محمد 3 ساله چون غریب بودن و تنها و کسی و نداشتن میامدن داخل حیاط بازی میکردن هر گاهی با هم درگیر میشدن مادره میامد با یه خطکش شکسته انچنان این بچه ها رو کتک میزد که دل ادم خون میشد .خودشم مادره 20 سالش بود یه بار من دیگه پادرمیانی کردم نزاشتم.همیشه از بزرگه شروع میکرد میخوابوند روی پاهاش شلوارش و میکشید پایین چند ضربه با خطکش و دمپایی میزد طوری که صدای بچه از جیغ لحظه ای قطع میشدبعد از چند دیقه تا توان داشت گاز میگرفت و دوباره جیغ بچه درمیامد بعدش اون میزاشت کنار نوبت محمد میشد ولی محمد و به اون شدت نمیزد چند تا سیلی و گاز میگرفت که آخرش یه همسایه داشتیم اومد دم در و گفت یه بار دیگه ببینم این طفلک و این طوری میزنی به پلیس میگم
    سلام من یک مادر هستم با توجه به این که خانه دارم اما کار داخل خانه هم کم نیست وبعضی وقتها واقعا از دست بچه هام کلافه میشم دو تا پسر دارم یکی 7 ساله یکی 4 سال از صبح که چشماشونو باز می کنند شروع می کنن به کتک کاری این گریه اونو در میاره اون یکی گریه اینو من هم بعضی دقتها واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم حرف و داد و بیداد و اینها جواب نمیده مجبور به تنبیه می شم خودم ازین موضوع ناراحتم 
    ببخشید همه حرفام دروغ بود
    البته اگه وقت نداشتید هم اصراری نیست صبا خانم که حتما نظر بدید
    و خب من فکر می کنم روشم مناسبه نظر شما در مورد نحوه تربیتی من چیه ؟؟؟؟؟ به نظرتون خوبه یا بده ؟؟؟؟ صبا خانم لطفا شما هم نظر بدید
    یا پسرم از پسرخالش  یاد گرفته بود که تف کنه و یک بار روی فرش تف کرد من بهش گفتم کار خیلی بدی کردی پسرم تو می دونی نباید روی فرش تف کنی و این کار زشت و بی ادبی و بی احترامی به بقیست و کار غیر بهداشتی ایه و باعث کثیف شدن خونه میشه و مریض شدن بقیه می شه و باید برای کار بدت تنبیه بشی اون گفت ببخشید و بغلش کردم بردم اتاقش و 6 ضربه به پشتس زدم اونم کلی گریه کرد چند دقیقه بعد که آروم شد بغلش کردم و گفتم خیلی دوستت دارم
    من افراطی و وحشیانه هم نمی زنم مثلا امروز دخترم داشت رو دیوار نقاشی می کرد بهش گفتم این خط ها  رو شما کشیدی اونم گفت بله منم گفتم اما تو باید تو دفترت نقاشی کنی و نباید رو دیوار نقاشی بکشی این برخلاف قوانین خونست تو اونقدر بزرگ شدی که بفهمی دیوار برای نقاشی نیست و من هم بهت گفته بودم اونم گفت ببخشید من گفتم حالا موقع چیه ؟؟؟؟؟ اونم گفتن تنبیه منم بغلش کردم و بردم اتاقش و 3 یا 4 ضربه به پشتش زدم اونم شروع به گریه کرد بعد از چند دقیقه که آروم شد بغلش کردم و گفتم گلم من خیلی دوستت دارم و اگرم تنبیهت کردم بخاطر خودته که یادت بمونه تین  کار اشتباه رو  نکنی 
    سلام خوبید ؟؟؟؟؟ اسم من رهاست 23 سالمه علوم سیاسی خوندم 17 سالگی ازدواج کردم 2 تا بچه پنج ساله دارم 1 دختر به اسم مریم و 1 پسر به اسم احمد برای یک روزنامه کار می کنم و معطقدم بچه از 2 یا 3 سالگی تا 10 یا 12 سالگی بهترین روش برای تنبیه اش زدن روی پشتش یا همون اسپنک وتنبیه بدنیه که خودمم اجراش می کنم و جوابم گرفتم ازش ولی بعد از 10 یا 12 سالگی دیگه نباید بچه رو زدو باید باهاش صحبت کرد و روش های دیگه رو به کار گرفت نظرتون چیه در مورد روشم؟؟؟؟؟
  • دختر لحظه ها
  • چرا دیگه کسی پست نمی زاره
    سلام
    وبلاگ خوبین دارین براتون آرزوی موفقیت دارم
    ما رو به خاطرات گذشته بردین
    من‌کلاس اول راهنمایی رفتم‌مدرسه  به جرم شلوارلی داشتن شلاق خوردم
  • محمدمهدی
  • سلام من توی اول راهنمایی پانزده شلاق خوردم یک بار تاریخ ازبیست نمره هشت شدم شلاق خوردم اخ چسبید ودستام سرخ شد
  • محمدمهدی
  • سلام من دهه هفتادی ام  یه روز قرار بود سرصف اجرا کنیم فراموش کرده بودیم معاون مارانگه داشت‌ نفری سه یادوشلنگ گاز زد اخ چسبید شماها چه تونه که صدشلاق خوردین نازمیکنین
    من خط کش ب کف دستم چوب نخوردم تو مدرسه هم فقط یکی دوبار کتک کوچولو خوردم ک هیچ وقتم ناراحت نیستم از دستشون و خوشحالم هستم 
    ولی از مامانم با چوب خیلی خیلی کتک خوردم مامانم ی عادت بدی ک بعضی وقتا داشت این بود ک میگفت خودت برو چوب بیار بزنمت خودت برو کمربندو بیار اگ نیاری ب اهنش میزنمت منم یادمه از ترس رفته بودم اهنا رو کنده بودم قایم کرذه بودم
    یه بار رفته بودیم خونه مادر بزرگم موقع برگشت ب خونه مامانم گفت برو چوب بکن رفتیم خونه بعدا لازم مبشه گفتم نمیرم گفت نری میرم میکنم خودم جلو همه میزنمت
    رفتم ی چوب کندم اوودم یدونه زد تو پاش گفت این چیه کنذی این که درد نداره منو کشوند برد یع چوب بلند و خوب کند یدونه زد ب پاش یع دونه هم ب پا من بعد داد زدم گفت دیدی اینجوری چوب بایذ میکندی خیلی این اخلاقش بد بود😩 دیگ نمیدونم تا چند وفت با اون چون کتک خورردم تا شکست 
  • علی بادران
  • سلام لطفاخاطره بزارید
    تعجب میکنم که بعضیا چرا این چیزارو مینویسن! من خودمم مازوخیسم دارم و میدونم که این مشکل دست خود آدم نیست و قابل برطرف شدن هم نیست. خب معلومه کسی وارد همچین بلاگ و همچین مطلبی میشه که به این مسائل علاقه داره دیگه ولی برای تخلیه حس لازم نیست دروغ بگیم و داستان ببافیم. این چرت و پرتا چیه نوشتین زشته! حداقلش اولش بنویسین داستانه! این حرفا باعث میشه اعتماد مردم نسبت به هم کم بشه و همدیگه رو بیشتر دروغگو ببینن و تازه اگرم کسی بیاد و یه حرف راست بزنه دیگه کسی باورش نمیشه! 

    من یه برادر کوچکتر ازخودم دارم که خیلی ازش حساب می برم. اگه اشتباهی بکنم بدجوردعوام میکنه.اجازه تنهابیرون رفتن رو نمیده.برای اینکه کتک نخورم ازش ، حرفاشو گوش میکنم.از کمربندش میترسم.تاحالاکه نزده خداروشکر
    بهترین و سالمترین تنبیه برای بچه ها در دبستان و راهنمائی خط کش زدن به کف دستها شونه.
    خانم لیلا خانم اتفاقا کتک خوردیم ولی مطمیئ باشین که پدرومادرهای ما مشکل اعصاب وروان داشتن.واینکه کسی مخالف تنبیه بدنی وکتک هستش دلیل این نمیشه که کتک نخورده.اتفاقا کسانی ‌که کتک خوردن خیلی خوب وبهتر ازهمه میدونن که  مزخرف ترین روشه و فقط برای خالی کردن حرص خود ضاربه .نه آگاه و تنبیه کردن فرزند ودیگری.درضمن سخت گیر بودن و داشتن جدیت بدون بالابردن صدا و دست وپا و وسایل جانبی هم امکان پذیره.اگرنمیدونید پس الان مطلع بشین.و مطلب بعدی اینکه کسی که مخالف تنبیه وکتکه به دنبال راه های دیگه میره و مطالعه وتحقیق میکنه وازاین روش استفاده نمیکنه.نه اینکه بیاد دفاع هم کنه از اون کار بعد بگه نه‌من خودم مخالفم وفلان وبهمان.به همین خاطر میگم چند چندین باخودتون.درضمن شمابه فکر گناه کتک زدن فرزندانتون باشین نه تهمت وانتقاد دیگران.مخصوصااینکه دخترهستن و فردا روز که بزرگ بشن وازدواج کنند همه اینها باعث مشکلات روحیشون میشه.لطف کنید تشریف ببرین پیش چندتاخانم متاهل که بچگی کتک میخورون وپای درد ودلشون بشینید تامتوجه بشین.یاهمین نت سرچ کنید وخاطرات خیلیا رو بخونید.
    سلام من 13 سالمه و با خواهر دوقلوم، دو تا داداش بزرگ تر و پدرم زندگی میکنم. پدرم از افرادی هست که معتقده تنبیه روش مناسبیه و بیش تر مواقع از تنبیه استفاده میکنه. داداش بزرگم که کلا بی عیب تا حالا فقط یه بار دیدم که تنبیه بشه🙄 داداش  دومم درسش خوب نیست و پدرم میگه حاضر جوابه و از همه بیش تر تنبیه میشه . من و خواهرم هر دو تیزهوشان درس میخونیم اما درس خواهرم از من ضعیف تره و دختر آرومیه و نسبت به من کم تر تنبیه میشه من درسم عالیه منتها شیطونی و قانون شکنی زیاد میکنم و خب به همون نسبت تنبیه میشم😅 اگه خواستید تا چند تا از خاطراتم رو بنویسم 
     سلام یکی ازدوستان گفته من مازوخیسم ومشکل روانی دارم عزیزم شما مشکل عقده وروانی داری که قضاوت بیجامیکنی وتهمت میزنی بله من گفتم تنبیه یه کوچولو لازمه الانم میگم همونطور که باید به بچه توجه کرد محبت کرد گاهی اوقات هم لازمه آدم سخت بگیره که بچه لوس وسرخود بارنیاد من موافق کتک زدن وخشونت نیستم ولی بعضی وقتا ادم ازکوره درمیره ممکنه بچه شو کتک بزنه یعنی شما خودت توبچگی تاحالا ازپدرمادرت کتک نخوردی هیچ آدمی وجود نداره که بگه تاحالاتنبیه نشده حالا یکی کم یکی زیاد پس قضاوت بیجاوبی مورد نکن خودتو مدیون کسی نکن باتهمت زدن
    یکی از دوستان گفته من فتیش ومازوخیسم دارم چرا قضاوت بیجا میکنی چه ربطی داره یعنی خود شما تاحالاکتک نخوردی هیچ آدمی نیست که توبچگی تنبیه نشده باشه حالا یکی کم یکی زیاد همونطور که بچه رو باید محبت کرد بهش توجه کرد همونطور هم به موقع باید سخت وجدی باهاش برخورد کنیم من موافق کتک زدن نیستم ولی گاهی آدم ازکوره درمیره درضمن ماهرکاری که برای بچهامون بکنیم به خاطر خودشونه چون صلاحشون رو میخایم لطفا قضاوت بیجا نکنید که فلانی مازوخیسم داره یابیمارروانیه شما خودت یعنی توبچگی پیش نیمده که ازپدرمادرت کتک بخوری؟؟؟
    سلام من 13 سالمه . وقتی 7 سالم بود پدر و مادرم از هم جدا شدن و من با پدرم ، خواهر دو قلوم و برادرم که 8 سال ازم بزرگ تره زندگی میکنم . تا 10 سالگی پدرم از تنبیه های غیر بدنی استفاده میکرد اما بعدش اتفاقی افتاد و پدرم تنبیه های بدنی رو شروع کرد. من و خواهرم هم زیاد خط کش و کف دستی خوردیم . من و خواهرم همه چیمون شبیه همه الا یه چیز =خواهرم خیلی خیلی ساکت و ارومه و درسش متوسطه اما من درسم عالیه منتها خیلی شیوطنم 😄برا همین بیش تر از خواهرم تنبیه میشم😅
    یادمه یه خانم معلم داشتیم کهبا انواع وسایل تنبیه اول مهر  اومدسر کلاس و تا آخرین روزی که مدرسه تعطیل شد با اونا تنبیه کرد. از کابل گرفته تا شلنگ گاز و خط کش. روششم فلک نبود. بلکه بحدی با اونا میزد کف دستامون که کبود می شد. گاهی اوقاتم اونقدر میزد روی ساق پاهامون که به کلی کبود میشدیم. عشقش تنبیه کردن بود. خدا خیرش نده
    سلام من یه دهه هشتادی هستم اینا که شما ها میگید خدایی خیلی تخیلیه کسی به من دست بزنه میکشمش
    مامان من زیاد اهل کتک زدن نیست ولی چند وقت پیش بخاطر اینکه بدون اجازه با دوستم رفته بودم بیرون و دیر اومدم وقتی برگشتم خیلی عصبانی بود یه کتک مفصل بهم زد چنان کتکی بهم زد که تا چند روز بدنم درد میکرد ولی وقتی میبینم حقم بوده
    سلام....یعنی خوشم میاد بعضیاا تابلوئه مازوخیسم و سادیسم دارند!! زهرا خانوم شما هم ک دیگه هیچ شما خیلی بیجا میکنین بچه های مردمو تنبیه بدنی میکنین انشاا... وقتی اون دنیا ب ازای هر ضربه ای ب این طفلای معصوم چنتا میخوری اونوقت قشنگ حالت جا میاد:/ ببین تو رو خدا ملت بچه هاشونو دست کیا امانت سپردن!ی مشت ادم روانی و عقده ای ک هنوز نمیدونن تنبیه بدنی علاوه بر اسیب جسمی بشدت اسیب روانی داره و خودشون عقده ای ان ک هیچ این طفل معصوم هارو هم مث خودشون میکنن!من نمیدونم اینا واقعا از خشم خدا تو قیامت نمیترسند؟یا اصلا انسان نیستند؟
    تنبیه بدنی بچه رو انتقام جو و پرخاشگر بار میاره شاید بخاطر تنبیه بدنی بچه ی مدت اروم باشه ولی اون خشم پنهان درونش با اون میمونه و هر روز بزرگ و بزرگتر میشه و تو ۸۰ درصد مواقع بچه در بزرگسالی تبدیل ب یک ادم خشن افسرده پرخاشگر و عصبی و مهم تر از همه انتقام جو میشه!
    سلام بهاره هستم 
    خانمی که اسمتون آدم هست و در ١٨ مرداد ٩۴ نظر دادید بهتره از پدر بزرگتون بگذرید .پدربزرگ یه نعمتیه من اصلا پدربزرگ مادریم رو ندیدم ولی حسرت دیدنشو دارم برای شادی روحش لطفا فاتحه بخونید
    اونایی که میگن مادراشون فلکشون میکنن من باورم نمیشه ماپر اینقدر ظالم مامان من خیلی مهربونه یه شلنگ گذاشته منو بزنه هر وقتم میاد بزنه میگم ببخشید دیگه نمیزنه بزنه هم ١ضربه فقط 
    معلمامون هم که ۵تان دوتاشون رو خیلی دوست دارم خانم مسیب زاده و خانم شماخی خانم شماخی آخر امسال بهم یه روان نویس خوشگل و خوشبو و ٨رنگه داد یه معلم ورزش داشتم خیلی ازش بدم میاد یه بار به همه گفت ١۰دور مسافتی که گفنه بود رو همه طی کنن نه به انوان تنبیه واسه ورزش من ٣ماه پام درد میکرد بهش گفتم سیزده بدر پام بد جور کبود شده ندوم گفت باشه ولی آخرش اسممو صدا کرد بدوم منو یه بار با یه نفر دیگه اشتباه گرفت چون من دوبار سر کلاسش غیبت نکردم ولی گفت تو خیلی غیبت کردی منم با یه دختره اشتباه گرفت اون بخاطر کلاس چرتکه اش روزای اون نمیومد
    یه معلم به اسمه خ کوره سفیدی داششتیم میگفت من همتون رو دوست دارم همتون گلین مائده (همکلاسیمون )گل تره خیلی حرص میخوردیم از دستش واسه امتحان سه سواله که یه سوالش ٨تا تعریف کردنی ٣خطه داشت ۵دیقه وقت میداد
    یه بار داشتم با دوستم صبا حرف میزدم ضایم کرد یه بارم ازش اجازه گرفتم پیش دوستم ستاره بشینم اجازه داد یه حرف کوچک زدم ضایم کرد ولی خیلی ازش بدم نمیاد فقط یه ذره
    مامان من دیگه خیلی مهربونه یه بار بخاطر درست کردن اسلایم حواسم نبود ظرفش که توش رنگ ریخته شده بود ریخت رو فرش دید بهم هیچی نگفت بعدا میزاشت دوباره اسلایم درست کنم ولی میگفت باید باشم خیلی خیلیییییییے مهربونه عاشقشم
    وقتی میگم بعضیامشکل دارن و فتیش هستن وسادیسم ومازوحیسم هستن،کسی باورنمیکنه.خب کامنتهاروبخونیپ.اصلاعقلانیه؟؟؟این لیلا خانم باخودش چند چنده؟؟؟،میگه تنبیه یه کوچولو لازمه،قبلش میگه بچه رو مفصل میزده تاحالش جابیاد😞😞😞😕😕😕.غروربچه فقط توجمع خورد نمیشه کلا باکتک ورفتاروگفتارناشایست چه توخلوت چه توجمع شکسته میشه وعقده به وجودمیاد.
  • من ضعیفه نیستم
  • ببخشید من نمی دونم اینجا چی درست چی غلط ولی بعضی نوشته ها جوری که ذهنیت بدی اینجاد می کنه
    مثلا گفتن ما خانواده ی خیلی مذهبیم بعد خاطر تنبیه شون تو این جمع یا شاید کسایی که این وبلاگو می خونند گروه باشند که زیاد به مذهب اهمیت ندن و تصور بدی از خانواده های مذهبی براشون درست شه شما می تونید بنویسید ما خانواده ای با عقاید سنتی یا سختگیری بیش از حد از دین هستیم
    ببخشید کیارش جان تو که 10 سالته چجوری توی مدرستون میزننتون منم 10 سالمه ما ها حتی اگر معبما تو هم بهمون بگن میریم به مدیر مدرسه می گیم و چند تا هم می اضافش می کنیم تا مدیرمون با هاش بر خورد کنه لطفا حرفای دروغ ننویس
    سلام
    من تنیس روی میز کار میکنم و مربی ما خیلی خیلی سخت گیر هست من هر روز هفته تمرین میرفتم یه بار مربیمون به چند نفر دیگه گفت که برن استراحت کنن و ما هم فکر کردیم که با ما هست و ما هم رفتیم با هم حرف زدیم که یهویی مربیمون برگشت و دید ما داریم با هم حرف میزنیم اول خیلی عصبانی شد به منو دوستم گفتش که باید تا آخر ساعت تنبیه بشین ما هم راکتامون رو رفتیم و گذاشتیم توی کیفمون ما حرفه ای کار میکردیم برای همین خیلی سخت تنبیهمون میکرد اولش بهمون گفتش که باید 60 تا شنای یک دست برین از شانس بد من شنا بلد نبودم و نمیتونستم که شنا بزنم مربیمون به من گفت حالا که شنا بلد نیستی پس باید100 تا دراز و نشت بزنی من هم به هر بدبختی که بود 100 تا دراز و نشست زدم خیلی دلم درد میکرد
    به من و دوستم گفت که باید 30دور دور سالن بدویید سالن ما هم خیلی بزرگ بود تا آخر وقت داشتیم میدوییدیم که 30 دورمون تموم شد و دیگه آخر تمرین بود و ما هم رفتیم خونه


    من خیلی آدم خوش خنده یی هستم و هر چیزی که مربی میگف خنده ام میگرفت ما آخرش 5 تا100تاطناب موزدیم که مربیم بهم گفت هر بار که بخندی باید یه 100تای دیگه طناب بزنی منم هرجوری که شد جلوی خنده ام رو گرفتم اما 2سری خندیدم آخرش هم مال من میشد 7 تا100تاطناب زدن آخر تمرین شد من هم 7 تا100 طناب زدم بعد هم به من گفت برای اینکه یادت باشه تمرین رو به مسخره نگیری 100تای دیگه هم طناب بزن من هم به هر بدبختی که شد 100 تای دیگه روهم زدم و رفتم خونه من باسرعت 280 مترونوم طناب میزدم برای همین خیلی سریع طناب زدنم تموم شد حتی زودتر از بقیه
    اللهم اشف کل مریض...الهی آآآمیییینننن
    یه بیماری مثل زهرا میاد خاطره وحرف دروغ مینویسه  ویک بیماردیگه به اسم پیمان میاد حمایت میکنه،اگرچه شایدهردو یکی باشن.اینکارهارو سادیسمی ها ومازو ها زیادانجام میدن وکل یک وبلاگ روبه گند میکشن.
    من خودم یه مادرم به موقعش هم محبت میکنم به بچهام هم ممکنه گاهی هم کتک بزنم دوتادختردارم یکی 12ساله یکی 9ساله ماخانواده بسیار مذهبی هستیم گاهی واقعا لازمه تنبیه کردن البته نه جوری که بعدا عقده ای باربیان مثلا هیچ وقت توی جمع نباید روبچه دست بلندکرد چون غرورش میشکنه تودلش میمونه کلا مخالف تنبیه بدنی هستم دختر کوچیکم خیلی شیطون بود تا7سالگی یه موقع هایی یه کارهای خیلی خطرناکی میکرد ولازم بود حسابی تنبیه بشه منم یه کتک مفصل بهش میزدم ولی بعدا عذاب وجدان شدیدمیگرفتم کتک جاداره به موقعش یه کوچولولازمه
    زهرا خانوم شما حتما به یک روانپزشک هرچه سریعتر قبلا از اینکه جامعه رو به فساد و تباهی بکشونی مراجعه بکن اخه زن حسابی تو بیماری بعد میای شاگرد تربیت میکنی خوب اون ها رو هم دیوانه بار میایی تو به چه حقی انگشتای بچه های مردم رو با خودکار له و لورده میکنی یا تو این دوره فلک !!!!!! میکنی مگه مدرسه شنکجه گاه ببین بچه هامونو سپردیم دست یک مشت روان پریش خدا بداد اینده این سرزمین برسه با چنین شبه اموزگاران روان پریشی که چه ها تربیت نمیکننن؟! اگه الان اینجا المان بود تو تیمارستان غل و زنجیرت میکردن شانس اوردی بخدا
    معلم ما هم بچه هارو با خطکش تنبیه میکنه میگه هرکی مشق ننویسه اونقدر با خطکش میزنم کف دستش تا دستش کبود بشه وقتی هم که معلم ما داد میزنه انقدر داد هاش وحشتناکه که کسی نمی تونه حرف بزنه
    سلام سارا
    احتمالا فتیش هسید
    خیلیا صحبت از قدیما میکنن و میگن الان کتک نمیزنن والدین البته من توو مدرسه کتک نخوردم اما از پدر مادرو مادربزرگم تا دلتون بخواد تا الان که 18سالمه کتک میخورم.مادرم که از بچگی هروقت صدام درمیاد بهم یا چند تا پشت سره هم سیلی میزنه جوری که برق از چشام میپره یا اگه حرفی میزدم توو دهنی میزدن جوری که دهنم پر از خون میشد و همیشه تهدیدشم اینجوری بود که حرف بزنی میزنم دهنتو پر خون میکنم یا جوری میزنم خون بالا بیاری و واقعا میزد و سیلی هاشم خیلی درد پشت سره همم میزنه اشکم درمیاد و ولی وقتایی که کاری میکنم که خیلی عصبی میشن جدا از سیلی هایی که خودشون میزنن به پدرم میگن تا با شلنگ یا کمربند کتکم بزنه البته الان خیلی ساله کاری نکردم که پدرم کتک بزنتم اما یه بار 12سالم که بود مادرم گفتن برم سوپر مارکت خرید ما چون خانواده ی مذهبی هستیم منو از 9سالگی اجبار کردن چادر سرم کنن اون روز به مامانم گفتم میشه بی چادر برم خرید?چن تا سیلی بهم زد گفت بابات که اومد کتکشو که خوردی میفهمی دیگه اینو نگی اون روز بابام با شلنگ کلی کتکم زد و کلی ازم عصبی شد ولی بعده اون دیگه از بابام کتک نخوردم فرداشم مامانم فرستادتم پاهای پدرمو ببوسم تا ببخشتم که نبخشید و تا یه هفته اینقد پاهاشو میبوسیدم تا ببخشتم البته ما کلا اینجوری هستیم که پاهای پدر مادرمونو میبوسیم.مادربزرگمم چون واحد بغلی ما هستن و سید هستن همیشه مادرم میفرستاد مارو پا بوسیشون و خیلی وقتا که مامانم اینا نبودن ما پیش مادربزرگم میموندیم و اگه کاری کنیم سیلی میخوریم سیلی هاشم هر یه دونش اندازه ی 3تا سیلی مامانم درد داره و ردش تا چن روز میمونه
    پاسخ:
    :/
    :|
    تنبیه خوش بگذره
    شما دهه شصتیا چه تنبیه هایی میشدید!! ترکه و کمربند و خطکش و... خیلی ترسناکه!😲
    آقا پیمان وسایر دوستان  این زهرا خانمی که تنبیه بدنی را نفی کرده فرد دیگری هست. البته بخشهای زیادی از نظرات من توسط ادمین محترم سانسور شده به هر حال فکر نکنم اینجا دیگه ظرفیت  این  صحبتها موجود باشد
    البته از چوب و فلک هم استفاده می کردن
    در این تنبیه کفشو جورابارو در می اوردن پا ها رو به چوب می بصستن و به پای برهنه مجرم می زدند
    سلام زهرا خانم. استدالات شما در خصوص تنبیه بدنی در مدرسه کاملا درست و مستدله. به نظر من بچه ها خصوصا در مقطع دبستان باید برای خطاهاشون در مدرسه تنبیه بشن. منتهی تا حدی که این تنبیه باعث صدمه و جرح به بدنشون نشه و قبل از اجرای تنبیه هم آموزگار باید برای بچه کاملا توضیح بده که چرا تنبیهش می کنه. اگه تنبیه رو از مدرسه حذف کنیم باعث سوء استفاده بچه ها و بی انضباطی بیشتر و درس نخوندن اونا میشه.
    ازتون سوالی دارم: آیا ناظم یا مدیر محترم دبستانتون در سر صف یا بالای صف در حیاط دبستان هم در صورت لزوم بچه های خاطی رو چوب می زنند. چون زمانی که من دبستان و راهنمائی میرفتم ، این شیوه تنبیه خیلی رایج بود.

    زهرا  خانم شما خواهشا از روایتهای که نقل شده سو استفاده نکنید خوبه تو خاطره خودتون گفتید که دست دانش آموز  ورم کرده بود پس به همراه ناظم دیه اش و پرداخت کن و سریعا پیش یک روانپزشک برید چون وضیعتتون بحرانیه
    من دارم به یقین میرسم که تو یه تیمارستان بزرگ زندگی میکنم اینجا کجاست دیگه منم دهه شصتیم والا از این چیزا تو زندگیم ندیدم شماها کجا زندگی میکنین پاکستانم اینجور نیست
    سلام!
    هدف شما(اونایی که مخالف تنبیه بدنی نیستند خصوصا و بقیه عموما) از تحصیل یا تربیت چیه؟
    اگر♧دست یافتن به کمال♧ آیا هدف وسیله رو توجیه می کنه؟ اگر هم که هدف این نیست من دیگه حرفی ندارم:/
    آیا معلمانی بهتر از امامان یا پیامبران هستند؟(الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ . الکافی ،ج1،ص200 

     

     امام مونسی دلسوز و پدر مهربان و برادری همدل است.)

    آیا بنده ای بدتر از فرعون برای خداوند هست؟(خداوند به حضرت موسی می فرمایند:و قولا له قولا لینا. با او به نرمی سخن بگویید)
    آیا روحی لطیف تر از روح کودک و نوجوان هست؟(إذا عاتَبتَ الحَدَثَ فَاترُک لَهُ مَوضِعاً مِن ذَنبِهِ لِئلّا یَحمِلَهُ الإخراجُ عَنِ المُکابَرَةِ

    هرگاه نوجوانی را سرزنش می‏کنی ، جایی برای عذرخواهی از گناهش برای او باقی بگذار تا نیافتن راهی برای عذرخواهی ، او را به ستیزه‏جویی نکشاند

    شرح نهج‏البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 20 ، ص 333 .

       عَلَیکَ بِالحداثِ فَإنَّهُم أَسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ؛
        نوجوانان را دریاب زیرا که آنان سریع تر به کارهاى خیر روى مى آورند.

        کافى، ج8، ص93، ح66

     امام کاظم علیه‏السلام :

    قالَ بَعضُهُم : شَکوَتُ اِلى ابِى الحَسَنِ موسى علیه‏السلام ابنا لى ، فَقالَ : لا تَضرِبهُ، وَاهجُرهُ وَ لا تُطِل؛

    کسى گفت : از فرزندم به امام کاظم علیه‏السلام شکایت کردم . ایشان فرمودند : «او را نزن بلکه با او قهر کن ولى نه به مدّت طولانی

    http://www.hawzah.net/fa/article/view/88338♧این لینک رو توصیه می کنم بخونیم♧

    به نقل از لینک:

    3. باید از زدن به جاهای حساس بدن کودک پرهیزکرد. رسول اکرم (ص) در روایتی فرمود از زدن به سر وصورت بپرهیز. (21)

    4. تنبیه کودک نباید آنقدر شدید باشد که موجب سرخ شدن یا کبود شدن بدن او شود، چه در این صورت موجب پرداخت دیه توسط تنبیه کننده می شود حتی اگرتنبیه کننده پدر باشد. (22)

    22. در این مورد به رساله های عملیه رجوع شود.

    23. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 18، روایت 2906.


    سلام همه حرفاتون تخیلیه.
    من خودم دهه شصتیم الانم دبیر دبیرستان هستم.هیچ کجا ازین حرفایی که شما میزنید خبری نیست و کاملا منطقی و بدور از خشونت با دانش اموزان رفتار میشه مگر موارد نادر اونم تنبیهی در حد یه سیلی یا بدو بیراه که بدلیل عصبانیت یک دفعه پیش میاد نه این موار  برنامه ریزی شده و سریال گونه که شماها عنوان کردید!
    دوست محترمی که من را از آخرت میترسانی من برای لذت شخصی کسی را تنبیه نمیکنم در ضمن والدین چه کمکی برای آرام کردن کلاس میتونن انجام بدن متاسفانه مشکلات والدین بدتر  وشدید تر از بچه هاست
    من در تهران درس میدهم ولی به دلیل اینکه بعضی ها ممکن است مشکلاتی ایجاد کنند نمیتوانم منطقه ام را علام کنم
    زهرا خانم فلک کردن بچه مردم هنر نیست اگر بچه ای بی انضباطی میکند و یا درس نمیخواند باید والدینشان را فرا بخوانید....... در ضمن شما باید در آخرت نیز پاسخگو خداوند نیز باشید به علت کتک زدن بچه مردم
    ببخشید زهرا خانم شما کدام مدرسه و کدام شهر تدریس میکنید
    شاید فلک کردن کمی سختگیرانه باشه ولی بعضی وقتها احتیاج به تنوع توی تنبیه هست وقتی شاگردی اونقدر گستاخه که یکبار تنبیه شده ولی هنوز یکساعت نگذشته باز کارش تکرار میکنه  باید فلک بشه تا بفهمه مسخره بازی نیست. به شاگرد خاطی میگم کفش و جورابش در بیاره بخوابه روی نیمکت وپاش بگذاره روی میز با کمربند دور میز میبندم وبا خط کش یا کمربند فلک میکنمش حداکثر 20 ضربه
    توی مدرسه ما مربی بهداشت ثابت نیست ولی اگر ناظم موردی در مورد ناخن ببینه برخورد میکنه البته تا حال ندیدم کسی به این دلیل خط کش بخوره ولی خود من در نزدیک 20 سال سابقه ام  به دلیل بلند بودن ناخن چند بار خودکار لای انگشتهای شاگردام گذاشتم.
    آقا کامران این چه خاطره اغراق آمیزیه شما مگه آدم نیستی هر چه قدر هم زور داشته باشی قوت  همون ساعت ۱۲ یا حالا ۲ راهی بیمارستان میشی میخوای بگی خیلی توانایی مردی مردا آخرش میخوان قدرتشون رو شده غیر مستقیم به رخ  بکشن
    سلام زهرا خانم، خیلی ممنون برای جوابتون. آره اگه ممکنه مطالب بیشتری در این زمیه ارائه بدین. البته به نظر من استفاده از کمر بند و فلک برای تنبیه دانش آموزان خیلی زیاده روی و افراطیه و ممکنه باعث آسیب به بدن دانش آموز بشه. ضمنا فکر کنم که فراموش کردین که پاسخ سوال دومم را در کامنت قبلی بدین که آیا مربی بهداشت و یا ناظم دبستانتون بچه ها رو به خاطر بلند بودن ناخن با خط کش و یا با چوب، کفدستی میزنند یا فقط نمره انظباط ازشون کم میکنند؟   با تشکر
    من ۱۲سالمه و تکواندو کار میکنم اهل اهوازم و تو ورزشگاه ایران مهر کار میکنم.
    کمربند مشکی دارم خیلی سخت کار کردم تا توی یکسال به اینجا رسیدم . روز های عادی ورزشگاه دوشنبه و چهارشنبه شنبه است ولی من هر روز میرم البته غیر از جمعه من از شنبه تا پنج شنبه از ساعت۴:۳۰تا۷:۳۰عصر میرم ورزشگاه یه روز تو مدرسه جریمه شدم تا ساعت ۳:۳۰موندم تو مدرسه و مجبور شدم کل مدرسه رو تمیز کنم خیلی خسته بودم اومدم خونه گرفتم خوابیدم گفتم بخوابم ساعت۴:۳۰بیدار میشم میرم باشگاه از اونجایی که من خیلی خسته بودم وقتی بیدار شدم دیدم ساعته۶ هست سریع آماده شدم و رفتم وقتی استادم دیدم فقط گفت جمعه از ساعت ۶صبح بیا تا ۶عصر حرفامو برو خونتون منم رفتم 
    جمعه  بیدار شدم و رفتم گفت بدو تا گرم شی از ساعت ۶:۱۰تا ۸تمام داشتم می دویدم قسمتی از حیاط ورزشگاه اسفالت کرده تا تنبیه های سخت اونجا صورت بگیره توی تابستان اهواز اسفالت حسابی داغ بود گفت رو پوشت را در بیار و ۱۵دور کل حیاط ۵ دور هم قسمت اسفالت را بدو از ساعت۹تا ۹:۳۰ زیر آفتاب داغ داشتم میدویم بعد گفت برو روی اسفالت بدو تا من تنبیه بعد را أماده کنم رفت و چند تا کیسه برنج آورد و به من گفت برو داخل ۸۰تا شنا دو دست و ۳۰تا یک دست ۲۰یک پا بزن از ساعت ۱۰تا۱۲داشتم شنا میرم از ۱۲تا ۲داشتم سینه خیز رو اسفالت تو آفتاب رفتم از ۲:۳۰تا۴تا داشتم آبچگی میزدم خدا امواتشو بیامرز از ۴تا شش گذاشت استراحت کنم موقعی که می‌خواستم برم داشتم از درد سینه خیز اسلام  اروم اروم گریه میکنم کردم کن محکم زد تو گوشم گفت این ها به خاطر اون روزی بود آن دیر اومد شدت گریه ام بیشتر شد دوباره زد تو گوشم گفت مرد کن گریه نمی کنه اینا نصفه سختی هایی همه نیس آن تو سربازی می کشی تنبل خان و بعدها دو هر دو بلند بلند خندیدیم اینا بد درین تنبیه ورزشی من

    سلام به همگی ببخشید که به دلیل ایرادات سایت نتونستم جواب دوستان را بدهم  وتشکر ویژه از آقا پیمان به خاطر اهمیت دادن شما به مساله نظو وانضباط و تنبیه بدنی ، البته بعضی از دوستان در این خصوص اظهار نظر منفی و حتی توهین آمیز که خوب ماهیت نقد پذیری در این امر بدیهی است.در جواب شما من وسایر کادر آموزشی همیشه دست به تنبیه نیستم ودر صورت لزوم و البته با جدیت لازم از تنبیه استفاده می کنیم خود من خیلی اجازه نمی دهم که سایر همکاران حتی ناظم خانم کاشانی در کار تبیتی شاگردان در محدوده کلاس دخالت داشته باشد مورد قبلی هم باعث اختلافاتی میان  من وایشان شد . به هر حال مسئولیت دانش آموز در داخل کلاس با معلم هست اگر دانش آموزی باعث بشه که ناظم یا کسی دیگه اونو تنبیه کنه من با شدت بیشتر تنبیه می کنمش البته نه به شیوه وحشیانه بعضی از همکاران  تنبیه های من از مداد لای انگشت وسیلی شروع میشه ، کف دستی با خط کش یا کمربند و در موارد خاص فلک وکمر بند زدن به پشت، اگر دوست داشتید در ادامه بیشتر مطلب ارائه میشود
    پاسخ:
    جزئیات تنبیه ها، تایید نخواهد شد
    باتشکر
    آقا  پیمان این حرفهایی که میزنید و جدی میگید یا دارید شوخی می کنید؟!
    سلام حسین اقا .   ای دی تلگرامتون رو می دید ؟؟
    سلام زهرا خانم. میخوام اول از شما آموزگار گرامی و سر کار خانم کاشانی ناظم محترم دبستان بابت اینهمه تعهد و دلسوزی که نسبت به شاگرداتون دارید تشکر کنم. خسته نباشید. به نظر من تنبیه بدنی واقعا برای شاگردای دبستانی و راهنمائی بخصوص پسرها لازمه. برای پیشرفت درسی و رفتاری و انضباطی اونها. منتهی در همین حدی که زهرا خانم یوسفی و خانم کاشانی انجام میدن نه بیشتر. تربیت بچه ها وقتی که وارد مدرسه میشن به عهده معلمین و ناظم و مدیر هست.و اونا هم بچه ها رو دوست دارن. از اینرو اولیا باید در این زمینه به اونا اعتماد کنند.
    دو تا سوال از زهرا خانم دارم: آیا بچه هائیکه نمره کم میارن و یا در کلاس بی انضباطی میکنند را به دفتر دبستان پیش ناظم  یا مدیر می فرستین و اگر بله، آیا اونا محصل رو خط کش می زنند یا فقط به نصیحت کردنش اکتفا می کنند؟
    دوم اینکه آیا مربی بهداشت یا ناظم دبستانتون بچه ها رو بخاطر بلند بودن ناخن با خط کش یا چوب کفدستی می زنند یا فقط نمره انضباط از شون کم می کنند؟
    سلام مریم خانم
    به تنبیه بچه علاقه دارین؟؟

    سلام زهرا خانم میخواستم بپرسم شما خودتون بچه دارین یا نه و اگه دارین آیا تنبیهشون میکنین با چی بچه خودتون رو تنبیه میکنین 
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    سلام به همه دوستان ، من هم مثل شما به صحبت در مورد دنبیه و فلک و چوب و ابن چبزا ب شدت علاقه دارم .... از دوستان خواهش میکنم اولا اگر کسی هست و میتونه ی وبلاگ راجبه تنبیه بدنی بسازه و همه خاطراتشون رو و یا داستاناشون رو اونجا بزارن. قللا همچین وبلاگی بود اما الان نیست...مپم داستان زیاد دارم و هم خاطره که مطمنم از شنیدنشون لذت میبرید....
    در ضمن هر کی خواس بیاد تلگرامم تا بیشتر در موذد تنبیهات صحبت کنیمکنی

    ***********
    زهرا خانوم مگه هنوزم تو مدارس تنبیهه بدنی مرسومه؟ !!!! شما مدرسه دخترونه هستین یا پسرونه؟ بچه هایی که کتک میزنین کلاس چندم هستن!!؟؟؟؟
    در جواب آقای حامد بله معمولی ترینش خط کش زدن هر هفته به طور متوسط 3-4 تاشون با خط کش تنبیه میشن البته روشهای دیگه هم هست .خیلی جالب آقا پسر ها تئ بچگی از تنبیه شدن ترس دارن ولی بزرگ که میشن علاقه مند بهش میشن
    زهرا خانوم میخواستم بپرسم شمام تا حالا شاگرداتونو کتک زدین؟ اگه جوابتون مثبته بگین چه مدلی میزنینشون
    من همسرم خیلی روی بستن لباس زیرم حساسه..برخلاف من ک اصن دوس ندارم اون میگه ک دائما باید تنت باشه..چن باری ک لباس زیر نداشتم هی میگف ببند ولی یبار واقعا متعجب شدم کف اگه ببینم بازم نبستی کف پاهاتو فلک میکنم البته ب شوخی و من هم جدی نگرفتم ولی دفعه بعد بعد بازم به شوخی گف ولی اینبار پاهام رو بست و چن تایی به کف پاهام زد من تا به حال چوب و فلک نشده بودم  واقعا درد داشتن کف پاهام ولی من هم به شوخی گرفتم و چیزی نگفتم و و سعی کردم کف پاهام رو تکون ندم. و گف دفعه بعد واقعا چوب و فلک سنتی ت میکنم واقعا موندم ک چیکار کنم
    خانم یوسفی به همراه خانم ناظم  پیش یک روانشناس بری تا شاید معالجه شوید
    چه با افتخار از شکنجه بچه معصوم مطلب میگذارید خانم معلم

    سمت در کلاس رفتم ، خانم کاشانی پشت در وایساده بود ، وقتی در باز کردم گفت یوسفی جان کسی الان اومد سر کلاست؟

    کمی مکث کردم ، گفتم چطور مگه ? حمید سرمدی بود مثل اینکه امروز. تو راه مدرسه ماشین سرویس تصادف کرده بوده برا همین دیر کرده بود

    سرش تکان داد پوز خندی زد عزیزم تو چقد ر ساده ایی.

     بگو بیاد بیرون

    برگشتم سمت کلاس با عصبانیت گفتم سرمدی بیا بیرون. کارت دارن حمید سرمدی از جاش. بلند شد. وبه سمت در اومد گفتم خانم کاشانی بیرون منتظرت فعلا برو تا بعد باهم صحبت کنیم

    حمید از در کلاس بیرون رفت ، خانم کاشانی با دیدنش به سمتش اومد سیلی محکمی به صورتش زد و با عصبانیت گفت کجا بودی تا حالا

    با یک دست دیگش خط کش چوبی بلندش که تو کل مدرسه معروف بود به سمتش گرفت با تهدید گفت حالیت میکنم . اشک از چشمهای سرمدی سرازیر شد ، به خانم کاشانی التماس میکرد.

    وقتی دید من دارم هنوز نگاهش میکنم دوید سمت من خانم یوسفی ببخشید از شون بخواهین تنبیهم نکنند

    به سمت ناظم هلش دادم گفتم. عیب نداره عوضش یاد میگیری دیگه بازیگوشی نکنی ، حالا بعدش از منم کتک میخوری تا دیگه دروغ نگی

    مخصوصا در کلاس نبستم تا بقیه شاگردا صدای خط کش خوردنش بشنون

     خانم کاشانی با عصبانیت داد میزد دستت بالا بگیر وصدای بلند خط کش که کف دستای حمید میخورد تو کلاس میپیچید ، به ارامی و با بی تفاوی شروع به تکرار درس کردم

    کاشانی نزدیک 20 تا خط کش کف دستای حمید زده بود وباز ازش میخواست دستاش بالا بگیره ، دیگه فکر میکردم پسرک هر کاری هم که کرده باز این تنبیه براش کافی باشه به بیرون کلاس رفتم ، گفتم خانم کاشانی اینبار به خاطر من ببخشش خانم کاشانی در حالی که خط کش بالا گرفته وبه دست شاگردم اشاره میکرد گفت این دفعه آدم میشه تا مثل گربه از لای در نپره تو

    با خط کش محکم به پاهای پسرک زد، گفتم بگیر بالا...

    بعد از اینکه دو سه خط کش دیگه کف دستاش زد. بهش گفت برو حیاط صورت بشور بعد برو سر کلاست اگه یک دفعه دیگه تکرار بشه جوری تنبیهت میکنم که تا یک هفته نتونی بشینی

    حمید سرمدی بعد از چند دقیقه در کلاس زد صورتش حسابی قرمز بود ودستاش به نظر باد کرده میومد ازم اجازه خواست که بیاد سر کلاس

    به سمتش رفتم گفتم ببینم دستاتو

      کف دستاش حسابی قرمز شده بود وباد کرده بود گفتم این زنگ از نشستن سر کلاس محرومی ولی گوشه دیوار وایمیسی و درس امروز گوش میدی ،  دلم به حالت سوخت وگر نه یک خط کش حسابی کف دستات میزدم
    علی آقا شما بعد از اینهمه کتک خوردن چه جوری زنده موندید ؟؟؟؟؟؟!!!
    خواهشن خاطره نسازید
    همتون دروغگویین
    سلام سایت خوبی است تنها سایتی مونده که فیلتر نشده داستانی میخوام از تنبیه خودم تودهه شصت بگم من تو خانواده بزرگ وپدرسالاران زندگی میکردم وقتی ١٣سال داشتم یک سال نزدیک چهارشنبه سوری اخر سال بود من وپسر داییم که هم سن خودم بود رفتیم از مغازه های قدیمی طرقه های صدا دار گرفتیم وشب که خانواذه بساط اتیش درست کردن من و پسردایمم طرقه هارو انداختیم تو اتیش وقتی ترکید صداهای زیاد به وجود امد اون موقه زن عمموم حامله بود ترسید حال ش خراب شد وبردنش بیمارستان وعموبزرگم من وعباس رو برد تو زیر زمین زندانی کرد تا پدر بزرگم از بیمارستان امد و اعصبانی بود جفتمون ترسیده بودیم بدنمون میلرزید امد نفری چندتا چک ولگد به ما زد بعد رفت فلک رو اورد بعد به ما دستور داد کفش وجوراباتون رو در بیارین ماکه ترسیده بودیم که تنبیه بیشتر نشه سریع کفشو جورابامون رو دراوردیم ودراز کشیدیم وپاهای برهنهمون رو داخل فلک قرار داد وشروع کرد به زدن ١٥٠تا فلک کرد پاهای سفید کودکانه ما تبدیل شده بود به لبو قرمز ووقتی فلک تمام شد گفت تا روز عید همین جا میونید وتا اون روز زن داییم برامون یکم نون پنیر با اب میاورد روز اول عید پدر بزرگم امد داخل وگفت نفری ٥٠تا عیدی به کف دستاتون میدم وشروع کرد با کمربند چرمش کفدستی زدن به دستامون بعد هم مارو برد گریه کنان داخل خونه ودستور داد ازدست کوچیک وبزرگ همه رو بوس کنیم وباصدای بلند ازشون معذرت خواهیی کنیم خیلی سخت بود 
    پاسخ:
    سلام. ممنون لطف دارید.
    یه جورایی حقتون بوده (;
    سلام.مطالب وبلاگتون خوبه.درسته که ما بچه های اوم موقع گاهی تو مدرسه و خونه تنبیه میشدیم و کتک میخوردیم به علت نمرات کم یا بی انضباطی و الان تنبیه بدنی در مدارس ممنوع شده و تو خونه هم بچه ها رو کتک نمیزنن اگرم بزنن در حد چن تا سیلی هستش چون امروزه فهمیدن که تنبیه بدنی رو جسم و روح و روان بچه اثرات بدی داره مخصوصا اگه تنبیه بدنی زیاد و مکرر و شدید باشه با این حال چن تا وبلاگ یا سایت رو که درباره خاطرات کتک خوردن و تنبیه بدنی در مدرسه و خانه هستش بزارین و معرفی کنین تا بقیه هم با خوندن اونا به این اقرات بد کتک پی ببرن البته کتک به عنوان اخرین نه اولین راه تربیت بچه هستش اونم در حد خفیف و گاهی اوقات و اگر سایر تنبیهات مثل محروم کردن بچه از علایق و تفریحاتش اجرا شد و جواب نداد.
    نصفه خانم معلمها سادیسم دارن  چون تنها جایی که میتونن خودشون رو خالی کنن مدرسه اس اونم پسرونه .هرکسی هم میگه من تنبیه نمیکنم دروغ میگه حرفه مفت میزنه
    پاسخ:
    نصفشون؟!
    بعضی وقتا ادم نیاز داره یک چیزاری بنویسه که ارومش کنه بیشتر زاده ی خیالات خودتونم خوب می دونید مثل مال من سرزنشم نکنید خیلی ها تو همین گروه نوشتنو نگفتن
    من دوازده سالمه و مدرسه تیزهوشانم قبول شدم و ندیدم تاحالا معلمی کسی رو تنبیه کنه ولی من خودم تکواندوکارم و کلا از تمرین سخت و اونجا تنبیه شدن خوشم میاد.نمیدونم چرا...!!!! استاد خودم که خیلی خوبه شاید بعضی وقتا برای پسرا سختگیرباشه ولی برای دخترا کمتر(غیر از من!!) البته ایشون چند جلسه نیومدن و استادی دیگر که ۲۱ سال سن دارند و همیشه برای تمرین میامدند نقش استاد دارن. من که عاشقشم چون خیلی باحال و بامزست(جوونه دیگه) ولی جدیه(جدی بودنشم بامزست) هیچی دیگه یه جلسه آمادگی جسمانی داشتیم. به من که خیلی خوش گذشت عرچند تمرینات سختی میداد ولی خداییش خیلی پسر خوبیه. یه دونه از این چیزا هست که مثل تخته ولی پلاستیک فشرده شده و چن تاشو روی هم قرار میدن برای تمرین(ورزشکارا میدونن) گفت از روی طول قرارش بدیم و پاهامون رو بزاریم روش و شنا بزنیم و گفت هرکس اینو انداخت با همین چوب دیگه.............. خیلی سخت بود😅 منم افتادم و دقیقا همینکارو کرد ولی من دوست داشتم (باابنکه خیلی درد گرفت) محکم ترم بزنه😂 من که تنبیه بدنی برای ورزشکار را میپسندم خیلی هم عالیه
    حدودا دو ماه پیش تو اداره ی داداشم اطفاقی افتاده بود که مثل اینکه برای خودش دشمن تراشی کرده بود به من گفت که حق ندارم بدون بادیگار بیرون برم منم زیاد لج می کردم اخه می ترسیدم پسره جاسوسی کنه از طرفیم خیلی عق بود نمی شد باهاش دوست شد به هر بدبختی بود دورش زدم کلی اون روز عشق حال کردم داشتم بر می گشتم که دیدم چند نفر دارند دنبالم میان اول فکر کردم راهشون با من یکی ولی خیلی تابلو دنبالم بودن شروع کردم به دویدن اونام دنبالم یک ماشین کنارم نگهداشت بادیگار بود سریع پریدم تو همش می ترسیدم بگه که چیکار کردم ولی اون همه چی رو به احد گرفت من که دیدم الان داداش یکی دیگه رو استخدام می کنه راستشو گفتم ده تا بیشتر نزد اونم بخواطر که بهش دروغ نگفتم الان<بهداد> بادیگار بهترین دوستم راستی جز من کسی الان اینارو می خونه؟
    چرا نظرامو نمیزارین؟
    سلام من سلین هستم تا حالا از هیچکس کتک نخوردم و پدر و مادرم هم مخالفن با این کار من صرفا اومدم نظر بدم چون نظرات اقا اراد و طناز جونو خوندم  من میخواستم به آقا آراد بگم که هیچ وقت نباید  به خواهرشون آنا جون از گل نازک تر بگن چون دخترا روحیشون خیلی خیلی ضعیف تر از اونیه که فکرشو بکنین مخصوصا روحیه یه دختر بچه ۷ساله ،که تو اون سن بچه ها دارن با محیط اطراف خودشون بیشتر اشنا میشن و به اعتماد به نفس بسیار بالایی نیازمندن پس نباید هیچگونه تنبیهی بشن حتی تنبیه روحی که خیلیا فکر میکنن بهتر از تنبیه بدنیه ولی بلعکس شاید دردش هزاران برابرش باشه که بایه دختر قهر کنی. البته من مخالف صد درصد تنبیه بدنیم چون بدون استفاده از این دوراه با روش های روانشناسی و صحبت کردن میشه خیلی از کارها و اشتباهاتی رو که به عقیده خیلیا با تنبیه های بدنی و روحی میشه درست کرد حلش کرد اما باز شما با این که مسئولیت خیلی سختی رو به دوش دارین تربیت دوتا بچه خوب تونستین هدایتشون کنین و از همه بهتر که بهشونم محبت میکنین😊
    عذر خواهی میکنم از مدیر وب اگه نظرم خیلی طولانی بود😊
    پاسخ:
    نه خواهش می کنم. استفاده کردیم
    یاعلی
    چرا نظرامو نمیبینم
    من 16 سالمه با داداشم تنها زندگی میکنیم جدیدن تو مدرسه با چندتا از بچه ها دوست شدم که میرن پارتی اینا دو سبار رفتم پیام فهمیدو خیلی عصبانی شد ازم خواست که دیگه نرم بگم داداشم خودش پلیس یکبار تو پارتی که بودیم یک عده پلیس پریدن داخل یکیشم داداشم بود کلی تو اداره تحقیرش کردن وقتی امدیم خونه اول 10 تا سیلی بهم زد بعدم 50 تا با کمربند الان 3 روزه که تو خونه زندانیم حتی باهام حرفم نمی زنه
    داستان ها همش تخیله ... کسی بیخود میکنه رو کس دیگه ای دست بلند کنه 
    من یه دوست پسر داشتم قرار بود باهم ازدواج کنیم خیلی هم جلو رفته بودیم ولی تو همون مدت آشنایی چند بار کتکم زد بی دلیل ... روانی و شکاک بود منم درست نزدیک عقدمون زدم زیر همه چی  و بهم زدم باهاش ... منی که هنوز زنش نشده بودم اینجوری میکرد ببین زنش میشدم میخواست چیکار کنه دیگه ...
    اگر پدر و مادر من هم از این روش ها استفاده میکردند من روزی ۵ بار تنبیه میشدم من تا به حال اصلا تنبیه نشدم 

    من تا الان تنبیه نشدم واقعا خیلی برام عجیب حتی تا الان به عنوان تنبیه از وسایلم هم محدود نشدم
    کیا از خانوم معلم دست سنگین چک خوردن؟
    سلام
    مندردوران راهنمایی سال ٥٩-٦٠ یک بارتنبیه سختی توسط معلم زبان دوم راهنمایی خانم جلوسی شدم
    تو مدرسه ما فلک نیست ولی تنبیه های دیگه است من دوازده سالمه پسری نسبتا درس خَوَّان ولی بسیار شیطان من چند بار برده بودن دفتر مدیر وناظم ماه ابان بود که معلم برای درس پرسیدن بقل دستی ام را صدا زد و داشت میرفت که پام غیر عمد به او وافتاد عینکش شکست معلم ناظم را صدا کرد وگفت به من بیا گفت من با تو کار ندارم دیگه به مدیر می سبارمت مدیر تعریف کرد چی شده مدیر یک خط کش اورد وگفت دستت را جلو بگیر ٢٠ضربه به هردستم زد و به من گفت کفش وجورابت را در بیار و برو کلاس و زنگ اخر هم پیا پیش من با خجالت با پای برهنه رفتم کلاس وزنگ زده بود به پدرم وگفته بود قصد دارم یک هفته تو انباری مدرسه زندانی اش کنم و پدرم قبول کرد و یک هفتهاز درس افتادم و انباری جایی تاریک بود و هیچی نداشت و زمانی که می خواست بندازه با دودستبندی که داشت دست وپام بست و هر دوازده ساعت ىک لقممه نُون وپنیر یک لیوان أب میاورد برای اولین بار تو این مدرسه اینگونه تنبیه شده بود
    چه قدر بد!!! جوون ها هیچ لذتی نمیبرن از سن وسالشون...
    اونوقت مامور دم مدرسه ها چیکار میکرد؟
    در مدارس هم شنیدم خیلی دانش آموزان رو تفتیش میکردند
    پاسخ:
    این مامورا الآنم هستن. برای کم کردن انظباط اسماشونو می نویسن.
    تفتیش هم مختص دهه شصت نیست. چه بسا الآن خیلی بیشتر هم هست.
    لطفا جواب بدید دیگه دهه شصت دقیقا با این موارد چیکار میکردند لطفا حواب بدید
    پاسخ:
    خوب سختگیری خیلی زیاد بود ولی یادم نمیاد کسی رو به زور به عقد کسی در بیارن. البته مواردی بود که کار دختر و پسر به جاهای باریک کشیده شده بود و پای بچه وسط اومده بود.
    دخترها قبل از ازدواج حق آرایش نداشتن و عموما از روی سیبیل و ابروهاشون مجرد بودنشون مشخص میشد.
    بگیر و ببند هم بود ولی مقدارش از الآن بیشتر نبود.
    مأمور جلوی مدرسه هم بستگی به مدیر همون مدرسه داشت و هیچ عمومیتی نداشت
    ببخشید میشه جوابمو بدید پرسیدم پس در دهه شصت در اون موراد چیکار میکردند بالاخره یه چیزی بوده دیگه
    خب پس میشه بگین دقیقا چیکار میکردند دهه شصت با اینجور موارد؟
    که در پیام قبل گفتم
    سلام نازنین خانم شما کلاس چندمی؟؟ واقعا ناخن های پاتون رو چک میکنند؟ اگه بلند باشه چیکار میکنن؟؟ اگه کسی ناخن های پاش رو لاک زده باشه چی؟
    ناظم مدرسه ما ک معلومه از قدیمی ها هس همیشه راحب فلک صحبت میکنه..میگه شما خوش بحالتونه فلک نیس وگرنه میبستمتون ب فلک البته ب خنده..ترکه انار میل دارین..کف پاهاتون هوس ترکه کرده..زمان ما فلک بود..الان اگه فلک بود پاهاتو میکشیدم بالا..ترکع منو بیارین این بچه هارو ببندم ب فلک..چرا جلو دفتر ایستادین تو صف فلکین. نوبتی بیایین ببندمتون..یا ب شوخی بمن ک رفته بودم دفتر میگه بستم تو رو فلک پاهتو تکون بدی میدونم چیکارت کنم..ی چوب فلک باید برا اینجا مدرسه اماده کنم..یا موقع دیدن ناخن ها ناخن های پاهارو هم نگاه میکنه هموطور ک دوستان میگن..و بعضیا ک ناخوناشون بلنده میگع کف پاعاتو ببینم بعد میگه ب فلک حسابی نیاز دارن ولی حیف ک نمیتونم ببندمتون ب فلک همچین میبستمتون ک نتونین جم بخورین..و از خوبی های فلک همیشه میگه بستن فلک ب اینکه دانش اموزش بسته بشه فلک ک نتونه فرار کنه و تحقیر هس برای تنبیه کردنش
    سلام دوستان
    من شنیدم در دهه ضصت اگر بادوست جنس مخالفت تو خیابون کمیته میگرفت باید باهاش عقد میکردی 
    دختر ها حق پوشیدن جوراب رنگی نداشتند یا هر روز در مدارس کیف های دختران رو بازدید میکردند
    یا جلوی مدارس مامور ایستاده بود تا هیچ دختر و پسری به هم نزدیک نشن
    آیا اینا درسته ؟ کسی تجربه شخصی داره؟
    پاسخ:
    نب بابا اینطوریا هم نبود
    سلام من هم از دوتا برادرم خیلی کتک خوردم.
    با استفاده از چوب،شلاق،شلنگ،کمربند،ترکه وفلک،حبس کردن در اتاقیا دستشویی یاحمام.قاشق داغ و....الان هم بیشتر شده.ولی باز هم که من ۱۳ سالمه هنوز تنبیه می شوم به نظر من تنبیه که فقط برای بچه های کوچک که نیست من هم باید تنبیه بشوم
    سلام من 33 سالمه، خودم تا 20 سالگی از مامانم سیلی میخوردم!چه سیلیهایی! واقعا خوش بهحال  بچههای امروز.نمیدونن سیلی چیه.البته بیشترش بخاطر درس بود.یکدفعه که تجدید شده بودم سال آخر دبیرستان بودم منو خوابوند پاهاشو گذاشت رو دستام)معمولا اینجوری میزد( بعدش هنوز یادم نمیره 14، 15 تا سیلی خوابوند توگوشم که از دماغو دهنم خون زد بیرون بعدشم دو سه تا لگد محکم بهم زد که الانم از یادم نرفته.ولی الان که میبینم بنظرم کار خوبی کرد!
    سلام من۱۳ سالمه و ۴ تا داداش بزرگتر از خودم دارم وهر وقت کار اشتباهی انجام میدم تنبیهم میکنن بیشتر به تنبیه بدنی اعتقاد دارن تا تنبیه روحی اصلا فلکم نمیکنن مگه به شوخی همون شوخی شم تا حالا دوبار بیشتر نکردن چون خودشون دوست ندارن، خیلی خوب و مهربونن اما به وقتش حسابی عصبانی میشن و حسابیم تنبیهم میکنن بیشتر وقتایا منو روی پاشون یا روی دسته مبل یا روی خود مبل میخوابونن یا اینکه بهم میگن دولا شو دستات رو بزار روی میز یا مجبورم میکنن روی تختم دمرو بخوابم تا تنبیهم کنن خلاصه به شکل ها و با وسایل مختلف اسپنکم میکنن ولی بشتر از ۳۰ تا نمیزنن فقط یه بار خیلی اذیت کردم و بی ادبی کردم که ۵۰ تا داداش بزرگم با کمر بند زد به باسنم البته کف دستی هم میخورم اما بیشتر همون اسپنکه گاهی وقتا هم حبس اما نه خیلی طولانی.
    داداشای من یه سال با هم تفاوت سنی دارن: بزرگه رادوین ۲۸ سالشه بعدی محمد پارسا ما بهش میگیم آرسام ۲۷ سالشه بعدی آرتام ۲۶ سالشه بعدیم آروین که ۲۵ سالشه.
    مامانم خوشش اومده هی پشت سرهم بچه دار شده👏
    من چند دفعه نظر دادام چرا نظر های منو نمیزارین✉
    نه به نظر من که نباید ناخن های پارو چک کنند من خودم وقتی دبیرستان بودم یه ناظم داشتیم هر از چند گاهی میمود سر صف میگفت کفش ها و جوراب هاتون رو در بیارید و ناخن های پارو چک میکرد هر کس ناخن های بلند بود میکشیدش بیرون پاهاش رو خیس میکرد و فلکش میکرد ولی برامون لاک نمیزدند این دیگه خیلی کار بدیه
    سلام آره واقعا با ما این کار رو کردند خیلی آبرومون رفت نمیدونم برای چی این کار هارو میکنند تازه ناخن های پامون رو نمیدونم چرا گیر میدن تازه آوردنمون جلوی همه بچه ها تا همه مسخرمون کنن و تازه حق نداریم تا آخر سال پاک کنیم 
    به نظرتون باید ناخن های پارو چک کنند؟
    سلام رامتین واقعا راست گفتی تو مدرسه شما برای دانش آموز هایی که ناخن هاشون بلند بود لاک زدند ؟؟؟ هم ناخن های دست و هم پاشون رو؟؟؟
    آخه من خودم پسرم و تو مدرسه ما فقط تهدید به لاک زدن کردن ولی هیچ وقت برای بچه ها لاک نزدند به نظرم خلی کار آبرو بری هست من که اگه این کار رو جلوی بقیه باهام کنن خودمو میکشم
    اره راست میگه یه کانال تلگرام بزنید درباره تنبیه حرف بزنید
    خیلی همهی سایت هاتون جالبه من از هرسه سایت بازدید کردم وبییار خوشحال شدم هم از خطکش خوردن دهه شصتی ها هم از فلک کردن دهه شصتی ها هم از سیلی خوردن دهه شصتی واقعا ممنونم
    یک شبکه تلگرام یا بی تالک بزارین تا از تنبیه صحبت کنید
    من تاحالا چه تو خونه چه تو مدرسه بهم از گل نازکتر نگفتند
    خوش به حالتون من تا حالا هزار دفعه تنبیه شدم ولی دلیل تنبیه کردن منو هرگز نمی فهمم
    بله درسته باشماموافقم کتک روش خوبی نیست وتاثیربدی داره ولی واقعاگاهی اوقات چاره ای نیست من یه باردخترمواتفاقی توکوچه باکسی دیدم که واقعاعصبی شدم رفتم باهاش صحبت کنم جواب سربالادادازکوره دررفتم یه سیلی بهش زدم بعدش بردمش خونه اونجاهم چندتاسیلی دیگه بهش زدم سرهمون باهام تایه ماه قهربودولی شایداگه اون روزاون رفتاروباهاش نمیکردم تنبیه نمیشدوبه کارش ادامه میداد
    منم مخالف تنبیه بدنی هستم. یعنی چی؟ این مدل تنبیه های بدنی که بعضی از شما این جا نوشتید شکنجه محسوب می شه. چطور میشه که یک انسان این طوری انسان دیگه ای اون هم یه بچه رو تنبیه کنه و کتک بزنه. واقعا فکر میکنم که واقعی نیست. البته ما هم در دوران تحصیل داشتیم معلمهایی که کتک می زدن ولی خوب بعضی از مواردی که شما نوشتید از شکنجه بدتره. چطور خانواده ها اعتراض نمی کنن نسبت به تنبیه فرزندشون . فرزندی که بخاطر فلک شدن نتونه یک ماه درست راه بره. این ظلمه و خدا هیچ وقت ظالم رو نمی بخشه. خیلی متاسفم برای معلم هایی که اینجا با افتخار از تنبیه و فلک دانش آموزان صحبت کردن و خیلی هم راضی هستن. واقعا انسانیت کجاست؟
    سلام توبچگی خیلی کم کتک خوردم شایددوبارازمادرم سیلی خورده باشم ولی خودم بچه هاموگاهی اوقات مجبورمیشم کتک بزنم البته نه شدیددرحدسیلی ولی همین هم باعث شده رابطم باهاشون سردشده
    به خدا از عصبانیت دستام دارن میلررن.آخه ادم اینقدر روانی و ظالم که از شکنجه دیگران لذت ببره؟!!!!تازه گاهی هم به بهانه های الکی اضافه کنه بهش.نمیدونم اینا چطور میخوان تو اون دنیا جواب بدن.حتی اگرهمه دانش آموزا ازشون بگذرن که محاله،بازهم باید درپیشگاه خدا پاسخگو باشن.میگن معلمی شغل انبیاست اما من هیچ جانخوندم اونا باکتک وشکنجه کسی رو به راه آورده باشن بلکه باصبروتحمل واینکه فهم همه یکسان نیستوبعضیا باید بیشتر واسشون توضیح داده بشه.متاسفانه اولیا ومعلمین کم کاری خودشون رو با کتک زدن دیگران جبران میکنن.من تاپایان تحصیل ،خودم باعلاقه درس خوندم وهیچوقت تنبیه نشدم وشاگرد اول بودم اما ازتنبیه بقیه متنفربودم جدای از دردجسمانیش،درد روحی و خورد شدن شخصیت دانش آموز خیلی بده و هیچوقت جبران نمیشه.خدا به دادشما معلما برسه.
    اگر واقعا واسه ادب کرپن باشه باچندتاضربه معمولی هم کارانجام میشه نه اینکه اون معلم بیشعور با عصبانیت وتمام قدرت عقده؟هاش رو سر دانش آموز خالی کنه.اعصابم داغون شد باخوندن نظرات.به خدا معلم ها فقط میخوان حرصشون رو خالی کنند نه اینکه بچه رو تادیب کنن.خدا واسه بزرگترین گناه که زنا باشه وشرابخواری80تا100ضربه شلاق اونم معمولی نه باحرص وتمام قدرت حکم کرده.اخه مگه این دانش آموزا گناهشون ازاین بیشتربود که 50تا100ضربه فلک میشدن.به خدا اینطور آدم ها مشکل روانی دارن،چون خودشون کتک خوردن تو ضمیرناخودآگاهشون ملکه شده کتک زدن درواقع شکنجه دادن حالا میخواد پدرومادر باشن یامعلم ودرواقع حرص وعصبانیت تنیبه هایی که خودشون شدن رو سرنسل بعد خالی میکنن.من مادرم از زن باباش کتک میخورد،بالطبع ماهم از مادرمون والان خواهرزاده هام از خواهرام.این چه معنی داره؟خب مشکل روانیه دیگه.والا کپ کردم از تنبیه بعضی پدرومادرا.حالا معلم صدپشت غریبه است،اوناچطور دلشون میاد اینقدر سنگدلانهبچه کوچیک رو بزنند؟خدایا پناه برتو.
    سلام امسال هم که گذشت و ما باز هم به شدت تنبیه شدیم

    همون روز اول اومدن ناخن ها و موها و لباس فرم هارو چک کردند هر کس ناخن هاش بلند بود هم ناخن های دست و هم پایش رو سوهان میکشیدند و لاک میزدند هرکی موهاش بلند بود میبردند جلوی صف کوتاه میکردند هر کس لباس فرم نپوشیده بود کف پاش رو فلک میکردند تازه نمیذاشتند بره خونه تا زنگ بزنه براش بیارند کسایی هم که شلوار فرم نداشتند کفش ها و جوراب هاشون رو در میاوردند تا تو مدرسه پابرهنه راه بروند و تحقیر شوند و تا زمانی که کسی از خونه براشون شلوار نمی آورد حق رفتن به خونه رو نداشتند از همه بدتر لاک زدن برای پسرهاست که خیلی تحقیر شدیم

    به نظر شما باید ناخن های پا رو هم چک کنند؟
  • مخالف تنبیه
  • به نظر من تنبیه شاید با هث بشه که اون دانش آموز یا کودک کاری را که از او خواسته اید به درستی انجام دهد ولی با ترس این کتر را انجام میدهد مثلا اگر شما یک دانش آموزی که درس ضعیفی دارد تنبیه کنید شاید درسش بهتر شود ولی  ترس از تنبیه دارد که درسش خوب شده است واز کسی که او را تنبیه میکند اصلا خوشش نمی آید 
    سلام 
    من 13 سالمه و تاحالا از گل نازک تر هم بهم نگفتند چه برسه به کتک و تنبیه فقط زمانی که کلاس دوم بودم یه معلم داشتیم که واقعا روانی بود من اون موقع 7 سالم بود هر روز دیکته می گفت من همیشه نمره دیکته هام پایین می شدم مادر هیچ وقت چیز بهم نمی گفت ولی اون معلم روانی جلوه همه شروع می کرد به سیلی زدن به من خیلی درد ناک بود  
    یه چیز کوچیک هم می خواستم به آقا آراد بگم 
    روش شما برای تنبیه کردن خیلی خوبه ولی اینکه اجازه نمی دید مثلا خواهرتون بغل تون کنه خیلی بده من داداشم متنفره از اینکه برم بغلش و نمی زاره حتی برم سمتش خیلی بده لطفا شما این کار رو نکنید با خواهر تون 
    مدیر وبلاگ دیگه فعالیت نداری؟
    پاسخ:
    هنوز در خدمتتون هستیم :)
    سلام دوستان من کلاس ۷ هستم و تا حالا هیچ کتکی نخوردم کل سابقه من تو کتک خوردن یک بار خطکش خوردن کلاس سوم و یک بار رفتن به دفتر اون کلاس ۵ همین الانم که تا حالا هیچ تنبیهی نشدم ی سوال داشتم چمد وقت پیش من مشقمو یادم رفت بندیسم معلم بهم چیزی نگفت اگه شما جای اون بودید منو چیکار میکردید لطفا واقعا بگید بدونم چیکار میکردید
    سلام آقا پیمان . بله . تنبیه میشن . هر کی دیر میاد می فرستنش دفتر مدیر تا اون جا چوب و فلک بشه . فقط هم کف پاهاشون رو می زنن .
    ببخشید دوستان. جدا از بحث مدرسه و دانش آموز، به نظرتون انجام یه سیستم تنبیهی برای مثلا خوندن زبان هم میتونه مفید باشه؟

    سلام خدمت فرشته خانم، من نمی تونم بگم کار درستی انجام میدین یا نه؟ ولی فکر میکنم که تنبیه چوب و فلک خیلی دردناک و در واقع نوعی شنکجه است. البته در دبستانی که من میرفتم تنبیه چوب و فلک انجام نمی شد. لذا تجربه عینی در این مورد ندارم. در دبستان و راهنمائی که من در اونها در س خوندم، تنبیه فقط به شکل چوب و خط کش زدن روی کف دست بچه ها یا همان "کفدستی" البته بطور مرتب و روزانه از طرف آموزگار و ناظم و مدیر صورت میگرفت. و یه امر کاملا عادی و طبیعی بشمار می آمد. و از نظر اولیای دانش آموزان یه امر پدیرفته شده بود.  البته گاهی اوقات هم سیلی و کشیده هم به صورت دانش آموزان زده میشد بخصوص در دوران راهنمائی. به هر حال هر طور که خودتون صلاح می دونین و فکرمی کنین درسته، بچه ها رو تنبیه کنین.

    راستی در دبستانتون شادگردائیکه دیرمیان به مدرسه چطوری تنبیه میشن؟ اصلا تنبیه میشن یا نه؟

    سلام پریا خانم، من همانطور که در کامنت قبلی نوشتم، با اجرای تنبیه بدنی در مورد دانش آموزا در مدرسه موافقم. منتهی از نظر من نباید زیادروی بشه و بصورت مفرط و بی رویه انجام بگیره. من فکر میکنم که باید در کنار تنبیه اقدامات تشویقی هم به همان نسبت برای بچه های درسخون و با انضباط انجام بشه تا اثر تنبیه بیشتر بشه و بچه ها از مدرسه گریزان نشوند. یادم میاد در دورانی که به دبستان می رفتم، در کنار کفدستی زدن و چوب زدن بچه های ضعیف و بازیگوش، اقداماتی نظیر دادن کارت آفرین در سرصف و دادن جایزه و نصب پرچم در بالای ورودی کلاس درس هم زیاد انجام میشد و خیلی هم اثر مثبت داشت. به این صورت بچه هائیکه چوب می خوردند متوجه میشدند که این عمل آموزگارا و مسئولین دبستان از روی دلسوزی بوده و به نفعشونه.

    فکر کنم که شما از نوع سوالهائی که من از پروانه خانم می پرسیدم به اشتباه چنین برادشت کرده بودین که من با تنبیه مخالفم. در حالیکه هدفم این بود که بفهمم که حالا وضعیت و کیفیت تنبیه در مدرسه نسبت به دورانی که من به دبستان می رفتم چقدر فرق کرده.
    سلام  آقا حامد. من سیلی نمی زنم . فقط به کف پاهای بچه ها ترکه می زنم . زیاد هم دستم سنگین نیست .
    سلام آقافرشاد.من باتنبیه بدنی موافق نیستم. ولی چون مجبورم تنبیه میکنم.شماهم اگه توی اون موقعیت قراربگیری مجبوربه این کارمیشی.
    واقعا متاسفم برای کسایی که با تنبیه بدنی موافقن. چطور دلشون میاد بچه ها رو بزنن؟
    فرشته خانم سیلی و چک هم میزنید به بچه ها؟ محکم؟ دستتون سنگینه ؟
     سلام آقا پیمان. من معلم پنجم ابتدایی پسرانه هستم  و شاگردام پسر هستن. من به عنوان تنبیه شاگردام رو چوب و فلک می کنم و تاثیر مثبت دیدم . شما از من سوالی ندارید ؟ کار درستی انجام میدم  ؟ با ترکه فلک می کنم.
    سلام آقاپیمان من نفهمیدم شماموافقیدیانه؟که بچه هاتنبیه بشن فکرمیکردم که نظرتون چیزی غیرازاین باشه!
    سلام خدمت پروانه خانم، آمنه خانم و ناهید خانم، من هم با تنبیه بدنی بچه ها در مدرسه کاملا موافقم. من فکر می کنم که در گذشته که تنبیه بدنی در مدارس خیلی زیادتر از امروز بود و حالت عادی و رایج داشت، رفتار و انضباط بچه ها هم خیلی نسبت به زمان حال بهتر بود. بچه ها (البته نه همه شون) نسبت به گذشته خیلی سرکش و گستاخ شده اند. یک از مهمترین دلایلش ممکنه این باشه که در مدرسه درست تنبیه نمی شند.
    البیته در اجرای تنبیه و کتک زدن نباید خیلی زیادروی کرد چون ممکنه اثر منفی هم داشته باشه. وای بطور کلی بودن تنبیه خیلی بهتر از نبودنش در مدرسه است.
    سلام آقاحامد.نه اینکارونمیکنم.چون ممکنه به چشمشون آسیب برسه.اگه مجبورنبودم نمیزدم اصلأ چون گناه دارن ولی باورکنیداونموقع که تنبیه نبود یکیشون میگفت من دلم نمیخواد مشق بنویسم به معلمم ربطی نداره.الانم وقتی واقعأبی نظمی وتنبلی کنن کتک میخورن.
    سلام آمنه خانم و پروانه خانم شما سیلی هم میزنید به بچه ها؟
    سلام پرواته من هم گاهی وقتا میزنم بدون تنبیه امکان نداره درس بخونند هریک نمره چهار تا چوب یا شیلنگ
    من عاشق اینم که بچه های تنبل درسنخون بازیگوش تنبیه بشن.دستت دردنکنه پروانه جون هروقت بلدنیستن کتک بزنشون.چه معنی میده بی انظباطی!اگه تنبیه نباشه بچه هافکرمیکنن خودشون جمهوری خودمختارن.ولی باتنبیه به خودشون میان.من میگم معلماخوب میکردن کتک میزدن.
  • شوخی با فلک
  • سلام! این مطلب رو بخونین و نظر بدین!
    سوالات امتحان ورودی دانشگاه ها در کشور فلکستان!!!
    فیزیک:ترکه ای به جرم 400 گرم و با شتاب 20 متر بر ثانیه بر کف پاهای پسر 13 ساله ای برخورد می کند.اگر از اصطحکاک هوا صرف نظر شود،نیروی وارد بر کف پای پسر را محاسبه کنید.
    هندسه:پاهای پسر 14 ساله ای با قد 150 سانتی متر به فلک بسته شده و یک متر بالا آورده می شوند.اگر در این حالت یک مثلث تشکیل شود،زاویه ی بین فلک و زمین را حساب کنید.
    تاریخ:اولین باری که از چوب و فلک بر روی نوجوانان استفاده شد،کی بود و چگونه بود؟(با رسم شکل)
    زبان فارسی:تعداد تکواژ جمله ی:"آن دانش آموز 30 ضربه فلک شد " را بیابید.
    ریاضی:تعداد ضرباتی که به کف پاهای دانش آموزی قرار است زده شود،تابع معکوس لگاریتم آن تعداد ضربات به توان دو است.تعداد ضربات را بیابید.
    احتمالات:اگر ضریب احتمال برخورد ترکه به انگشتان پاهای دانش آموزی 0/2 باشد،در یک فلک 35 ضربه ای،چند ضربه به انگشتان پای او برخورد می کند؟
    زبان انگلیسی:کلمات bastinado,cane,foot,kid,wood را ترجمه کنید و یک جمله بسازید.
    عربی:جمله ی:دیروز پسربچه ی لاغری را فلک کردم را به عربی ترجمه کنید.
    شیمی:ترکیبات شیمیایی به کار رفته در طناب پلاستیکی مخصوص فلک را نام ببرید.
    زیست:اولین اتفاقی که در سلول های بافت کف پاهای پسر 11 ساله ای پس از برخورد ترکه به کف پاهایش می افتد،چیست و چگونه می توان ورم کف پاها را پس از فلک کاهش داد؟
    ادبیات فارسی:دو بیت از شعر های استاد فلک آبادی را بنویسید و آرایه ی ایهام را در آن بیابید.
    نظرتون؟؟! خوب بود؟!بازم بنویسم؟! می تونید به سوالات پاسخ بدید؟!
    اقا پیمان . منم تجربه فلک کردن در مدارس رو دارم . هر سوالی بپرسید جواب میدم ..
    سلام پروانه خانم، ممنون برای جوابتون. نه دنبال تحقیق خاصی نیستم. صرفا از روی کنجکاوی و علاقه شخصی به این مبحث در مدارس این سوالها از شما پرسیدم.
    شوهرم عادت داره کتکم میزنه.دوروزبعدعروسیمون هم منوکتک زد.اونم به خاطریه موضوع الکی الانم عادت کرده شدم سنگ صبورخالی کردن غصه هاش.جوری مزنم کهاز سردرد وسرگیجه مثل جنازه میفتم.من خودم دهه شصتی ام .مانسل بدبختی هستیم .کتک معلما که الان دیگه بچه هارو نمیزنن برامابود.ازدحام جمعیت کنکور وقبولی سخت دانشگاه ها که الان تا هفتاد درصدبرای دهه هفتادی هاکم شده برامابود. درس خوندن وبیکاری بعدش برای ماست که بیکاریم حتی با مدرک ارشد!والانم مشکلازدواج دهه شصتی ها به علت بیکاری یامثل من گیر یه شوهربداخلاق افتادن وکتک خوردن ازش.کی مسِئوله وجوابگوی این ظلم هاهست به ما!!!!!!؟؟؟؟
    پاسخ:
    هئییی
    والا چی بگم؟
    خرف حساب جواب نداره
    سلام آقاپیمان شمابدنبال یه جامعه آماری برای انجام تحقیق خاصی هستیدکه این سؤال ها رو میپرسید؟
    من که همیشه تنبیه نمیکنم گفتم بعضی مواقع.
    مدیرهم چیز خاصی به ما نمیگه .ازبخشنامه هم اطلاع دارم .بقیه هم کم وبیش تنبیه میکنن.تمام راه های ممکن رورفتم که بچه ها درس بخونن.امانشدبنظرخودم این تنبیه کردن علیرغم بد بودنشخیلی مؤثر بوده ...
    سلام پروانه خانم، خیلی ممنون برای جوابتون. از تون دو تا سوال دارم: آیا علیرغم وجود بخشنامه ممنوعیت تنبیه بدنی در مدارس، مدیریت دبستانتون به آموزگاران اجازه (منظورم اجازه ضمنی) اجرای تنبیه بدنی دانش آموز را در کلاس میده؟ دوم اینکه آیا دیگر همکارانتون در دبستان هم مانند شما بچه های خاطی و درس نخون رو برای تنبیه کفدستی می زنند؟
    معلم کلاس اول ابتدایی ماخیلی اهل کتک زدن بود.باورنمیکنیدولی هرروزیه مقدارازچو ب دستی که باهاش کتک میزبه خاطرتنبیه بچه هامیشکست.ی
    بارم بی خبرازمون امتحان ریاضی گرفت همون روزم برگه هاروتصحیح کردوبچه هاوشدیدتنبیه کرد.باکابل میزدکف دستاشون وگوشاشون ازمقنعه میاوردبیرون وباتمام نیرو میکشید.جوری که جیغ میزدن بچه هاوگریه نمیکردن انگار.تنبیه شدیدی کرداون روزبه یادماندنی شد.این تنبیه در حد بچه های اول ابتدایی نبود.این روشهاغلطه.قابل توجه فاطی والهه ومریم وپروانه خانم
    سلام آقاپیمان .نه فکرنمی کنم مدیروناظم این کاروکنن. اماخوب ممکنه من دقیق نمی دونم.
    سلام پروانه خانم، آیا در دبستانی که الان تدریس می کنید، مدیر و ناظم دبستان هم بچه های درس نخون و بازیگوش رو خط کش می زنن؟ مثلا اگه بچه ها رو بفرستین دفتر نزد ناظم و یا مدیر دبستان؟


    من و دوستم یه بار به دفتر نمره معلممون دست بردیم
    وقتی متوجه شد با خطکش دستمونو کبود کرد تازه چند تا هم سیلی خوردیم یادمه اون روزم شب یلدا بود  ما هم مهمون بودیم به خاطر من نرفتیم تازه جریمه هم کرد من زیاد گریه کردم ولی دوستم نه.الان ۳۸ سالمه تقریبا ۲۸ سال پیش.
    من معلم دبستان هستم.وگاهی اوقات دخترارو تنبیه میکنم.خصوصأوقتی املاء کم بگیرن درعوض هریک نمره سه تاخط کش میزنم کف دستاشون.همین باعث شده ازترس همیشه درس بخونن.تنبیه نباشه حریفشون نمیشم.
    من معلم پیش دبستانی هستم.اوایل که رفته بودم اصلا فکرشم  نمیکردم بخوام  یه روزی بچه هارو بزنم.ولی کم کم دیدم نمیشه غیر قابل کنترل بودن.الان بعضی وقتا  تنبیهشون  میکنم.بدون تنبیه نمیشه کنترلشون کرد.
    سلام خدمت الهه خانم و فاطی خانم
    آیا در دبستانی که الان تدریس می کنید، مدیر و ناظم دبستان هم بچه های متخلف رو  چوب می زنن؟
    آرام کیه دیگه 
    طناز جان این داستان برگرفته از خاطرات ارام نبود؟!
    جالبه ...
    چند روز پیش یکی از دوستام یه جفت کفش واسه خواهر زادش
    خریده بود بعد من گفتم یه لحظه میدی نگاش کنم کفشش از اونا بود 
    که صدای صوت میداد منم گرفتم گذاشتم دهنم هی صداشو در میاوردم بعد قایمش میکردم معلممون فک میکرد صدا از بیرونه آخه
    صدای جوجه میداد خخ بعد من هی صداشو در میاوردم آخرش یکی 
    از بچه ها گفت خانم این صدای طنازه معلم اومد رو سرم گوشمو کشید 
    انداختم بیرون از کلاس بعد رفتم پیش مدیرمون اونم گفت باید به والدینت بگم که گفتش مامانمم ازم عصبانی شد آخه مدیرمون بهش 
    گفت خانم ما از دسته این دخترت ذله شدیم آخه قبل این قضیه یبار دیگه تو کلاس با کفش یکی از بچه ها زیر میز فوتبال کردیم اون موقع هم خواستن به خونه زنگ بزنن که با التماس وگریه فراوان نزاشتم 
    تا این قضیه پیش اومد دیگه زنگ زدن که اون جریان فوتبالم واسه مامان گفتن مامانم از م عصبانی شد گفت تو میخوای ابرومو ببری اوردم
    خونه حسابی تنبیهم کرد بعدشم گوشیم ازم گرفت تا با التماس و گریه ازش گرفتم 
    چه دلیلی داشت که اینقدرکتک خوردیم وآخرش درس خوندیم فعلاهم که بیکاریم.یه معلم خانم داشتیم که بالبه خط کش میزدپشت دستامون اونم 30 بارکه استخون درد میگرفتیم .اونقدرمیزد کف دستامون ک ازدردبه معنای واقعی جیغ میزدیم.آخرشم مینداختمون توی یه انباری تاریک تومدرسه بعدازیک زنگ میومدزنگ تفریح دروبازمیکرد.دوبره کتک میزدوگوشامون میکشیدباهمه نیرو ومیبردمون کلاس.جریمه میکردمون که ازمشق شب دوباربنویسیم.واقعأبدجورمیزد.معلمای مردهم اینجوری بودن!
    معلم ماهروقت درس نمیخوندیم اینقدرباکابل وشلاق می زد رو دستامون که کبود می شد.بااینکه زن بود بدترازهرمردی تنبیه میکرد. نمیبخشمش
    علیک سلام طناز خانوم
    بگو بینم چیکار کردی؟انا هم دو روز تبلتش و ازش گرفتم 
    کیارش جان بازم از خاطراتت بگو خیلیی باحالن 
    کیارش جان خاطراتت خیلییی باحالن درضمن من تو اینیستا یه پیج فالو میکنم به اسم kiarash_kasraee_kk عکس پروفایلشم یاسه خودشم ادمین پیجم یه پسر همسن و سال خودته میشه بپرسم پیج خودته یا نه؟
    سلام آقا آراد و مدیروبلاگ
    هیچی داداش آراد یه خرابکاری کرده بودم مامان تنبیهم کرد گوشیمو
    ازم گرفت اجازه نداد بیام کلی التماسش کردم تا پسم داد 
    سلام طناز خانم،کجا بودی این مدت؟؟؟
    سلام آقا آراد و مدیر وبلاگ

    پاسخ:
    علیکم السلام
    باور کنید که من در مدرسه پسرئنه میزنم البته گاگاهی اونم چند تا خط کش یا شلنگ به کف دست  امسال دو سه بار تنبیه کردم خود بچه ها هم میدونند حقشونه
    الهه خانم و فاطی خانم
    کلاس چندم درس میدین؟واقعا تنبیه میکنین؟به بچه های الان نمیشه گفت بالا چشت ابرو!!!!!! واقعا شاکی نمیشن اولیاشون؟الان کار به شکایت برسه کسی طرف دبیرو نمیگیره
    پاسخ:
    نظر الهه حذف شد
    الهه جون منم گاهی وقتا میزنم از نمره 15 به پایین هر یک نمره 4تا خط کش یا شلنگ واقعا مفیده بچه ها خودشون هم پذیرفته اند مخصوصا پسرا 
    پاسخ:
    نظر الهه حذف شد
    سلام خانومی،لطف داری شما
    ایدین همش بغلمه زمانی که خونه هستم انا و ایدین رو سرو کولم هستند.روزای تعطیل که خودمون هستیم منتها روزای عادی یه خانومی که خاله گندم بهشون میگیم میان پیشه بچه هام پخت و پزم با ایشونه
    سلام بر مدیر وبلاگ وهم داداش آراد
    فک کنم آنا وایدین شانس آوردن هم چین داداشی دارن آخی آیدین 
    مظلوم تر خو به آیدین اینبار بیشتر محبت کنین امشب نوبت آیدینه 
    که گاز وقلقلک بخوره ههههههه 
    ببخشید داداش شما کی واستون غذا میپزه وقتی خونه نیستین کی پیشه بچه ها هستن معذرت که می پرسم کنجکاو شدم
    پاسخ:
    علیکم السلام
    خواهش میکنم هرچی دوست داری صدا کن،دیشب حسابی بوسیدمش اخه کلی شیرین زبونی میکرد برام اخرشم چندتا گاز و قلقلک چاشنیش کردم،آنا شیطونه و ایدین با وحوده اینکه پسره خیلی مظلوم تر از آنا هستش
    سلام داداش اجازه دارم بهتون بگم داداش
    آره شما راس میگین مامانم میگه بچه باید از بچگی تربیت یاد بگیره
    بزرگ شه کنترلش سخته مثل مامانم حرف میزنین ههههههههه
    آره دیگه بوسش کن زیااااااااااااد آخه دخترا خیلی دوس دارن یکی 
    بهشون محبت کنه من که خودم اینجوریم دوس دارم همش قربون صدقم برن ولی کار هیجانیم دوس دارم ولی تنبیه توش نباشه کاش هر کاری آدم دوس میداشت انجام میداد ولی تنبیه نمی‌شد
    نه داداش گازشم گرفتین یواش بعدشم جاشو بوس کن هههه
    نه خواهش میکنم،نمیشه اگه از الان یاد نگیره چطور با داداشای بزرگترش صحبت کنه بزرگ بشه کنترلش سخت میشه واسم،بوسش کنم؟هههه پرو میشه عوضش گاز میگرمش،قبوله؟
    سلام 
    خدا رحمتشون کنه ببخشید پرسیدم
    آخی گناه داره  داداش بی ادبیم کرده آنا تنبیهش نکن مگه چی میشه 
    بی ادبی کنه خب کوچولو گناه داره محبت زیاد بهش بکن همیشه 
    بوسش کن ای جانم آنا جون اسمه خودشو بلده هههه 
    پدر فوت شدن ،مادر هم ..‌‌
    انا خانوم بی ادبی کرد به داداشش باید تنبیه کوچولو میشد.الانم بغلمه فقط میتونه ه اسم خودشو بخونه میگه داداش چرا اسمه منو نوشتی.ههه
    داداش آراد ببخشید یه سؤال داشتم شما پدرومادرتون کجان مگه پیشتون نیستن 
    خو گناه داره آنا کوچیکه بزار واسه خودش شیطنت کنه مگه چی میشه شما بزرگها فقط ما کوچیکترارو تنبیه میکنین خو بچه ها شیطونی نکنن کیا بکنن آنا هنوز 7 سالشه تورو خدا تنبیه روحیشم نکنین 
    اتفاقا انا هم همینو میگه ولی خب من تنبیه روحیو به بدنی ترجیع میدم،اتفاقا دیشب آنا یه کاری انجام داد باهاش قهر کردم و گفتم دیگه داداشت نیستم یکسره خودشو مظلوم میکنه کارای که خوشم میادو انجام میده به ایدین میگه به داداش بگو دیگه دختر خوبی میشم فقط داداشم باشه
    سلام 
    واااای من حاظرم تنبیه بدنی بشم ولی محروم از این چیزا نشم 
    باباهم اینکارارو میکنه ولی زمانشو کم میکنه 
    کتک دردش یه لحظس ولی بخوای از این چیزا محروم بشی چند ساعته 
    شایدم بیشتر
    خداتو شکر کن که نیستی،تنبیه بدنی نمیکردم اما محرومیت از خیلی چیزا ،بغل داداش،تی وی،بازی،گردش و و و 
    سلام به مدیر محترم 
    این کیارش چقد بامزس ماشالا چقد هم خاطره داره فک کنم فقط 
    دو ساله اول زندگیشو تنبیه نشده خخخخ من بیشتر خاطره کیارشو
    میخوندم خاطرهای طولانی رو نمیخونم حوصله ندارم بیشتر ماله کیارشو میخونم شما راست میگین ماله بعضیهاخیلی تابلو دروغه   مثل تو فیلمهای جنگی کتک میخوردن خخخخ الان کسی نیاد منو دعوا کنه 
    به خاطر حرفم
    پاسخ:
    سلام
    بله آقا کیارش خاطرات زیادذی برامون نوشتن
    آخه چرا آقا آراد منم که کتک خوردم مگه خواهرتون میبودم 
    چجوری تنبیهم میکردی 
    سلام،بله طناز خانوم کاملا متوجه شدم خوب شد خواهر من نیستی وگرنه تنبیه س سختیی میشدی ،قدر پدرو مادر و خیلی بدون دخترم
    سلام بر مدیر بلاک خیلی ممنون از لطفت 
    من هر روز میام یه چند تا از خاطره اینجارو میخونم بعضی از خاطرها رو واقعا دهن آدم وا میشه بعضیا خیلی بد تنبیه میشن گناه 
    دارن 
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از لطف شما
    خیلیاشونم الکیه. باور نکنید
    راستی من از مدیر اینجا اجازه نگرفتم که میتونم 
    پیام بدم یا نه آخه اینجا نوشتین دهه شصتی ها
    من که دهه شصتی نیستم
    پاسخ:
    سلام.
    اشکال نداره راحت باشید.
    این وبلاگ اسمش دهه شصتی ها هست اما متعلق به همه هست

    یاعلی
    سلام آقا آراد من 13.سالمه من زیاد تنبیه نمیشم اگرم بشم بیشتر یا سر نمرس یا شیطنتای که میکنم اخه من خیلی شیطونم دسته خودم نیست مثلا داداش کوچیکامو اذیت میکنم اخه دوسشون دارم بزار یه 
    نمونشو واست بگم،، یه داداش کوچیک دارم که 8 ماهشه ولی اون موقع که من این بلارو سرش آوردم 4ماهش بود بعد همش گریه میکرد آخه دل درد داشت یه شب ساعت 9شب خواب بود داداشم بعد موقع شربت دادنش بود بعد من خواستم که بیدار نشه که باز گریه نکنه رفتم دور از چش مامان شربت آوردم با قطره چکان تو خواب کردم دهنش اولش مک زد فک کرد شیره بعدش یهو قطره چکونو فشار دادم همش رفت تو دهنش وای آقا آراد اون موقع نفهمیدم چیکار کنم داداشم نفسش قطع شد بعد مامان و صدا کردم اونم اومد هر چی نمونش داد چشاشو باز نکرد هی از دهنش کف اومد بیرون منم تمام خشکم زد بدنم می لرزید بابا خونه نبود مامان داداشو سروته کرد زد تو گوشش آروم بیدار نشد گفتیم تمام دیگه مرد تا یهویی مامان انگشت شصتشو برد تو دهنش دهنشو وا کرد اون موقع تازه شربت رفت پایین قورتش داد بعد شد گریه مامان تمام بدنش میلرزید وقتی داداشم بیدار شد اونو گذاشت تو تختش بعد رفت خطکشو آورد تا بخورم کتکم زد به حدی دعوام کرد همش می گفتم غلط کردم ببخشید ولی گوش نمیداد ولی بابا اومد نزدم گفت همین ترس باشه تنبیهت دیگه هیچی بهم نگفت 
    سلام،شما چرا هنوز تنبیه میشی دختر خوب؟!چندسالته؟
    تنبیه برای پسر لازمه،ایدین وقتی شیطونی میکنه خودش میدونه حسابشو بد میرسم منتها انا بعد شیطونی انقدر میاد بغلم داداش ببخشید و اینا میگه دلم براش کباب میشه،شرایط روحیشون متفاوته
    سلام آقا آراد ایشالا همیشه باهم خوش باشین آره دیگه دخترا آروم 
    ترن ولی پسرا شیطونن شما درست میگین تنبیهم لازمه 
    تنبیهای شما خیلی خوبه کاش همه از شما یاد بگیرن تا به کمربند و غیره متوسل شن یکی مثل مهسا که باباش کتکش میزنه آخه این چجور تنبیهیه گناه داره خب .. من خودم به ندرت تنبیه میشم اونم بیشتر به 
    دسته مامان در حد سیلی یا نهایتش خط کش بخورم ولی بابا اونم مثل 
    شما تنبیه میکنه بیشتر باهام قهر میکنه میگه قهر واسه دختر از صدتا 
    کتکم بدتره انصافا راست میگه
    طناز جان گاهی لازمه،دخترم حرفمو گوش میده ولی پسرم شیطونه جفتشون عشق دادالش هستند منتها باید حساب برن.تنبیه هاشونم کوچیکه مثلا یک هفته از بغلم محروم میشن یا بازی نمیذارم بکنن و و و
    سلام آراد گناه دارن تنبیهشون نکن 
    اونا الان تو سنی هستن که بیشتر به محبت نیاز 
    دارن نه تنبیه
    سلام من سرپرست خونه هستم یه اجی دارم ،۷ سالشه آنا اسمشه و یه داداش ۱۲ سالشه ایدین جفتشون به شدت ازم حساب میبرن زیاد نمیزنمشون جذبه دارم کافیه یکم صدام بره بالا جفتشون دنبال لونه موش میگردن
    فک کن انگار مهسا رفته باشگاه که میگه یه ماه  
    شروع شده 
    سلام یه سؤال   از مهسا داشتم میخوام از فضولی بمیرم 
    بابات واسه چی هر روز تنبیهت میکنه مگه میشه مگه داریم 
    من تو عمرم دوبار تنبیه نشدم اون 90 ضربه من بخورم میمیرم 
    اون وقت تو چطوری زنده ای تورو خدا اگه این کامنتو دیدی ج بده 

    من خودم خیلی تنبیه میشدم و الن هم فلک میشم بابام منو فلک میکنه از یه ماه شروع شده ! روزی ۹۰ ضربه به پا تازه بعدشم ۳۰ ضربه به دستم میزنه آخرشم میگه باید ۳ ساعت بخوابی ! وقتی مدرسه میرم میگفت ۱ بار بره خانم معلمت مشق مینویسی ۱ بار بره من دیگه داره تنبیهم تموم میشه مامانم هم میگه تو کار اشتباهی کردی هر وقت کار بد مبکنم میگه ۱ ساعت باید بشینی رو صندلی و به کاره اشتباهت فکر کنی و بعد خودت ۱ تنبیه بره خودت در نظر بگیری خلاصه من دارم ادب میشم و تربیت میشم و یاد میگیرم خب خدافظ بابام اومد ۹۰ ضربه به پا شروع شد
    من خودم خیلی تنبیه میشدم و الن هم فلک میشم بابام منو فلک میکنه از یه ماه شروع شده ! روزی ۹۰ ضربه به پا تازه بعدشم ۳۰ ضربه به دستم میزنه آخرشم میگه باید ۳ ساعت بخوابی ! وقتی مدرسه میرم میگفت ۱ بار بره خانم معلمت مشق مینویسی ۱ بار بره من 
    سلام من از شوهرم کتک میخورم 
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
     سلام به همه.من علی هستم 32 ساله.من در زمانی که دوره راهنمایی بودم یه مدیر وحشی داشتیم که بچه ها رو همیشه عادت داشت که درس نمی خوندن کتک بزنه .بعد از مدتی یه ناظم از خودش وحشی تر آورد که دیگه روی این مدیرمونو تو کتک زدن سفید کرده بود پدر و مادرم منو خوب می شناختن می دونستن چون بچه ترسویی بودم همیشه درسامو می خوندم.یه بار سر کلاس ریاضی بچه های میز عقب خیلی اذیت کردن.معلم هم عصبانی شد هم بچه های اون میز و هم میز مارو انداخت بیرون ما هم از شانس بد خوردیم به تور اون ناظم *** وحشی.به خاطر اینکه من جلوتر از بقیه بودم اومد تا خوردم منو کتک زد تبدیلم کرد به کیسه بوکس هر چی به خود *** خرش خواستم حالی کنم من اصلا این کاره نیستم اصلا فایده نداشت خلاصه اینقدر منو زد که جای دستاش رو سر و صورتم تابلو بود.وقتی رفتم خونه بابام خونه بود منو که دید تعجب کرد منم شاکی از همه جا کل ماجرا رو تعریف کردم.یادم نمیره بابام چاییشو نصفه ولکرد و دستمو گرفت و رفتیم سمت مدرسه اون زمان یه دربون خل هم داشتیم که با همه دعوا داشت رسیدیم به مدرسه تا بنده خدا درو باز کرد بابام از فرط عصبانیت پرتش کرد یه طرف رفتیم توی محوطه دیدیم طبق معمول داره سر نوبت بعد از ظهری ها جیغ و داد می کنه .بابامم اصلا بدون این که حرفی بزنه رفت با چک و لقد پرتش کرد تو صف و گفت دفعه  دیگه از زندگی پرتت می کنم بیرون.از اون روز این ناظم ما اینقدر ضایع شد که بعد از چند ماه از مدرسه رفت.نظر یادتون نره.

    خیلی بده. هم درد داره هم آدم خجالت می کشه. چطوری دلشون میومد؟؟ ما یه مشت فسقل بچه بودیم. همیشه از دو نفری که سر چوبو می گرفتن هم منتفررررررررررر بودم.
    اره زن بود

    سلام
    چرا شماره ها و ایدی الکی میدین. یک گروه درست کنین همه بتونن بیان
    کیارش خانوم بود معلم پیش دبستانیتون؟
    یک بار معلم پیش دبستانیمون به پارسا (همکلاسیم ) گفت حرف نزن 
    پارسا  گفت به  تو چه آخه 
    عصبانی شد بلند شد یک سیلی بهش زد 3 دور چرخید😃😃😃😃
    منم از پارسا بدم میومد یه حالی کردم
    من از یه آقایی شنیدم قبل انقلاب که مدارس مختل بودن یعنی پسرونه دخترانش قاطی بوده یکی از معلم ها پرده ها رو میکشیده بچه ها رو لخت میکردم بعد ترکش به هر جا میخورد واسش مهم نبوده منظور از لخت تو که فهمیدید
    نه برای چی ؟؟؟؟ تو مدرسه ی ما به مو  و ناخن خیلی حساسند فقط هم آبرومون رو میبرند الان ناخن های من مثل خانوم هاست
    سلام دوباره اومدم
    دوستان هیچکدوم زجر مار و نکشیدید که برای ما توی مدرسه ی پسرانه به خاطر بلند بودن ناخن سوهان کشیدند و لاک زدند حسابی آبرومون ر و بردند اون هم نه فقط ناخن های دست پاهامون رو هم مورد عنایت قرار دادن به صورت کاملا جدی سواهان کشیدن و لاک زدن برای اونایی که ناخن هاشون بلنده آبرومون رو حسابی بردن
    سلام
    چرا گروه نمیذارین تو تلگرام یا بی تالک هرجا
    من در طول تحصیلم دانش آ»وز درسخونی بودم. ولی سال دوم دبستان معلم داشتیم که همه رو به یک طریقی زده بود. مثلا حتی به ازای نمره 19 درس دینی یک ضربه با شلنگ گاز به کف دستم زد یک بار هم همون سال دوم یک سوال دینی پرسید هیچ کس بلد نبود همه رو یکی کف دست شلنگ زد. سال چهارم هم یکبار درس ریاضی یک سوال پرسید همون اویل سال کسی بلد نبود همه را با یک طناب که نمیدونم توی اون چی بود فلز بود  زد من هم یکی اونجا کتک خوردم. ولی تا دلتون بخواد کتک خوردن بچه ها رو دیدم. مخصوصا کلاس پنجم که معلم با تسمه کولر بچه ها رو میزد. روش درس پرسیدن هم اینجوری بود که مثلا بچه ها به صف میشند سوال میپرسید بلد بودی رد میشد بلد نبودی با تسکه کولر میزد بعد سوال بعدی از نفر بعدی. یکبار هم بچه ها یی که نمره خوبی نگرفته بودند معلم به من گفت ببرمشون دفتر. اونجا مدیر اونا رو خوابوند رو یک تخت و روی باسنشون شلاق زد.
  • محمد حسین
  • خب علی جان داداش خیلی داره اذیتم میکنه رفتم دکتر روانشناس که این حسو درمان کنه نتونست خب پدرمو دراورده واقعا ولی بازم دوسش دارم
    محمد حسین جان داداش چرا بهش میگی مشکل ؟
    اینم یه حسه دیگه .من دوست دارم طرف دستش سنگین باشه بزنه تو گوشم.

     یادم میاد در دوره راهنمائی که بودم، معمولا اگه یه داش آموز سر کلاس خوابش می برد، آقا معلم ابتدا پس از بیدار کردن داش آموز ، یک سیلی آبدار به صورتش میزد و سپس می فرستادش دستشوئی و به داش آموز دستور میداد که دست و صورتش رو بشوید تا خواب کاملا از سرش بپرد. در دبستان معمولا خانم معلمهامون بیشتر این نوع بچه ها رو میفرستادن دفتر نزد ناظم یا مدیر دبستان و اونا هم اول چند ضربه کف دستی با خط کش یا چوب به کف دست بچه می زدند و آنگاه می فرستادنش به دستشوئی برای شتسن دست و صورتش تا خواب از سرش ببپرد. من چندین بار که برای ورزش در حیاط دبستان بودیم شاهد این موارد بودم.
  • محمد حسین
  • میگم اگه دوس دارین ی گروه بزنیم تو لاین هنه فلکدوستا یا کسایی که مشکل دیگه دارن بیاین به کمک هم این مشکلو حل کنیم
  • محمد حسین
  • سلام من خیلی به فلک علاقه مندم کیا مثل من این حسو دارن؟؟؟
    سلام.خیلی سایت جالبی دارید.منم میخوام یکی از خاطراتمو بگم.من متولد 75 هستم و فقط یک بار کتک خوردم که کارم به بیمارستان کشید.من یه داداش دارم متولد 72 هست که خیلی اذیتش کردم اما به خاطر اینکه بابام خیلی منو دوست داره جرات چپ نگاه کردن به من نداره هر بلایی سرش آوردم.یه بار که مامان و بابام مجبور بودن یه هفته برن مسافرت منو داداشم تنها موندیم که داداشم نامردی نکرد و سر یه موضوع بیخودی دعوا راه انداخت و یه دفعه یه سیلی محکم بهم زد انقدر محکم بود که افتادم رو زمین و سرم خورد به گوشه ی تخت وقتی داداشم دید صورتم پر خون شده خیلی ناراحت شد و گریه میکرد بردم بیمارستان و پانسمان کردن به خاطر اینکه زیاد خون ازم رفته بود شبم بستری شدم.شب تا صبح داداشم ازم معذرت خواهی میکرد بیچاره خیلی ترسیده بودباهاش یه هفته قهر کردم اما به بابام نگفتم که داداشم زده وگرنه بابام میکشدتش.اون آخرین دعوای ما بود و از اون روز به بعد بیشتر قدر همو فهمیدیم.  
    ببخشید ولی یک سری از معلمهای ما در دهه شصت بیمار روانی بودند
    معلم کلاس اول ما بد اخلاق ترین معلم دنیا بود من هیچ وقت کتک ازش نخوردم ولی شاهد کتک خوردن دوستام بودم
    همون روز اول که آمد کلاس داشت گیر میاد 
    میگفت تو کلاس من نمیشه پاک کن رنگی بیارین *نمیشه اتود بیارین* جامدادی دکمه ای هم نمیشه بیارین بعد به بار یکی از دوستان آون موقع از این پاک کن هایی که شبیه خودکار هستن آورد 
    معلممان آوند گرفت پرت کرد از پنجره بیرون تیکه تیکه شد پا کن دیدین که بعضی وقتها تو مدرسه جایزه میدن به عنوان کلاس ساکت و منظم سر صف بهمون دادن وقتی رفتیم سر کلاس گفت همه بیارید بزارین تو کمد  در کمد رو کلید کرد گفت مدرسه جای این کارا نیست وقتی تعطیل شد بهتون میدن 
    پاسخ:
    خخخ پادگان بوده؟ :)
    سلام خ -معلم. خوشحال میشم کتابی که گفتین رو بهم معرفی کنید.
    ضمنا اگر کسی بخواهد در مقطع پیش دبستانی معلم بشه باید چه مدرک تحصیلی داشته باشه یا چه دوره ای را بگذرونه؟
    سلام مجدد آقا پیمان

    نه توو مدرسه ی اینجا از این مورد نداشتیم توو این دو سال ( شاید قبلا بوده باشه )
    به نظرم هم کف دستی هم سیلی هر دوشون خوب نیستن مگر اینکه هیچ راهی نمونده باشه ( چون بعضی وقتا بچه ها به هیچ صراطی مستقیم نیستن )
    ........
    سیلی به صورت یه کم شخصیت رو درگیر میکنه مخصوصا اگه جلو جمع باشه - کف دستی هم منهایه مسائل جسمی که ممکنه آسیب بزنه شاید یه کم دلزدگی از درس بیاره ( من اینجوری فکر میکنم )
    درکل اگه قرار باشه یکی رو انتخاب کنم به شخصه با سیلی زدن موافق ترم چون ابزار خارجی یه کم حس های درونی ادم رو از کنترل خارج میکنه ...
    بحث های روانشناسی زیاده در این مورد که اینجا خیلی خسته کننده میشه ولی سعی میکنم کتاب معرفی کنم بهتون همین جا - با نظر اساتید .
    تو کلاس اول  به بار یکی از دوستام (عارف ) خیلی اذیت کرد 
    معلممان عصبانی شد رفت انداخت بیرون آون هی التماس میکرد ولی این قبول نمیکرد 
    انداختش بیرون خودش آمد تو معلممون بلند شد گوششو گرفت طوری بهش چپ و راست زد 20 دقیقه داشت گریه میکرد گفت دفعه بعد میفرستمت خونه 
    بد اخلاق ترین معلمی بود که داشتم
    سلام  خ-معلم. ممنون برای جوابتون.
    آیا شما و یا خانم ناظمتون در پیش دبستانی که در اون تدریس می کنین ، از روش تنبیه سنتی کف دستی زدن با خط کش هم استفاده میکنید؟ و کلا نظرتون راجع به این نوع روش تنبیه چیه؟ آیا سیلی زدن به صورت دانش آموز بهتره یا خط کش زدن به کف دستش؟
    با تشکر

    کیارش جان نه من کسی رو پرت نکردم بیرون تا حالا ...هر جوری هست نگهشون میدارم سر کلاس
    خانم معلم تا حالا از کلاس پرت کردی بیرون معلم اول و دوم من بعضی از بچه های خیلی شلوغ دو مینداخت بیرون
    ایمیلتونو چک کنین !
    کارتون چیه ؟ همین جا بپرسید جواب میدم
    خانم معلم ایمیل میدی؟گوش چه کسی پیچوندی؟محکم میکشی؟
    سلام آقا علی
    آره گوششونو پیچوندم ...
    پیش دبستانی درس میدم فعلا....2 سالی هست !


    اقا وحید بعضی وقتا سیلی بهشون میزنم ولی بستگی به کارشون داره که محکم بزنم یا آروم ...
    مریم ... خانم من چه دلیلی برای دروغ گفتن دارم بیا 
    اینستام ببین کیارش کسرایی عکس پروفایلم عکس یاس 
    خانوم معلم شما دستتون سنگینه؟
    سلام به شما آقا پیمان!

    بله اگه لازم بشه تنبیه میکنن بیشتر ناظم مون .
    سلا خدمت خانم خ-معلم( معلم پیش دبستانی)، یه سوالی ازتون دارم: آیا مدیر یا ناظم مدرسه پیش دبستانی شما هم بچه های شیطون رو در صورت لزوم تنبیه بدنی می کند؟
    خواهش میکنم عزیزم - این چه حرفیه .
    من با سه نقطه مینویسم که راحت تر باشی ...
    بچه ها اگه خواستین از خاظرات سیلی خوردنتون بنویسید بیان اون پست جدید کامنت بزارید - این پست خیلی طولانی شده ..
    مریم خانم ببخشید من از نام شما استفاده کردم چون اسم منم مریم هستش.
    این کیارش میگه ۱۰ سالمه اینقدر خاطره میگه از سنش بالاتر میره
    خخخخخخخخخخخخخخ ...من روانشناسی خودم .
    کیارش خاطره های سیلی زدنتو بیار توو پست سیلی  خوردن بزار
    خیلی طرفدار داره داداشی

    7 سالم که بود /یک بار چسب مایع برداشتم یواشکی مامانم وقتی دید گفت همین الان ببر بزار سر جاش گفت میریزی رو فرش چون قسط بدی داشتم میخواهم بریزم تو درش بو کنم  بعد گفتم آه پرت کرد چسب رو سمتش نوک تیزش خورد پاش سوراخ شد بلند شد یه سیلی زد له شدم 😕😕
    من الان بیست و پنج سالمه و یه بار به خاطر بازی با پسر عموم اسپنک شدم وییییییییی خیلی درد داشت تو همون حال آب جوش اومد و ریختن روی باسنم داشت میسسسسسسوخت گریه می کردم التماس میکردم که بابام گفت یه بار دیگه التماس کنی ده ضربه داری!!!!!!
    فکر کنم توو لاین باشه بهتره آقا محسن - چون ممکنه کسی نخواد شماره ش معلوم باشه . هر کسی راجبه هر تنبیه ی دوست داره بیشتر صحبت کنه آی دی  یا شماره ی لاینشو بزاره همو پیدا کنیم ....
    کاش با خطکش میزدن. مدرسه ما با ترکه آلبالو میزدن. معمولا هم فلک میبستنو کف پامون میزدن.
    من 2 ساله معلم پیش دبستانی شدم.
    زمان ما هم مواردی برا فلک کردن بود ...نیشگونایه محکمم خیلی میگرفتن
    پس گردنی ...کشیده زدن..خلاصه بدون کتک روزمون تموم نمیشد.
    من کتک زدنو به شرط سازنده بودن 100% دوست دارم یعنی حتما باید تاثیرش مثبت باشه حتی باعث ترس هم اگر میشه برا رشد و پیشرفت اون شخص بزرگترین عامل بشه ....
    من گوش بعضیارو که میکشم بهشون میگم اگه بار دیگه تکرار بشه دیگه اوضاع بدتر از اینه...کلاسام واقعا منظمه حتی بعضی از مادرا خودشون میگن هر تنبیهی لازمه براشون بزار تا بچسبن به درس و ..
    کف دستی و فلک که دیگه الان ناجوره و چیزی که مرسومه همین گوش کشیدن و تووگوشی زدن و پس گردنی و...
    یه خاطره هم براتون بگم که همین دو سه روز پیش یکی از شاگردایه خیلی خوبمو سیلی زدم - خیلی پسر خوبیه ولی شیطنتش زیاد شده بود چندبار تذکر دادم گوش نکرد و آب میپاشید رو بچه ها توو این سرما
    صداش کردم عرشیا ازشون معذرت بخواه که باز لجبازی کرد و منم گرفتمش گذاشتمش روبه روم یه سیلی نسبتا محکم زدم بهش و گفتم اگه تکرار بشه باز میزنم زود معذرت خواهی کن و برو سر کلاس
    اونم با یه حالتی جای سیلی رو می مالید و میگفت به مامانم میگم زدی منو....آروم دست گذاشتم رو صورتشو گفتم تقصیره خودته وگرنه دلم نمیومد بزنمت.بعدم از دلش دراوردم .
    سیلی زیاد زدم ولی اینو خودمم ناراحت شدم براش...

    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    آره کیارش - اونموقع واقعا مدرسه کابوساش تمومی نداشت
    یعنی هر روز یه ترسی توو دله ادم بود ..ممکن بود خیلی ام درس خون باشی ولی معلم اون روز بی اعصاب بازی درآره ..
    پس گردنی منم خوردم به قولی اینا چاشنیه اوله کتکه اصلی بود:)
    لامصبا بدجور میزدن ...
    یه معلم علومی داشتیم راهنمایی خانم بود و سخت گیر .وای واییی
    دستشم سنگین بود توو کشیده زدن و پس گردنی
    من معمولا علومم بد نبود بین 17-18 ولی یه بار صدام کرد گفت توو کلاس باش تا برم بیرونو برگردم ...منم نشستم رو صندلیشو این دفترنمره ها رو ورق میزدم ببینم برام چی گذاشته نمره :)
    بچه ها همشون قسم میخوردن توروخدا ماله مارو هم ببین ..
    خلاصه کلاس شلوغ شد و از کنترل خارج شده بود.همشون اومده بودن پای میز. هر چی ساکت میگفتم فایده نداشت یه لحظه سرمو انداختم پایین تا از رو صندلی بیام اینور شترق یه کشیده خورد توو صورتم ....آآآآآآآخخخ آخ چه دردی ام داشت انگار همین یه ساعت پیش بود پرت شدم رو صندلی باز .
    دستم رو صورتم بود و گفتم بخدا من هر چی ساکتشون کردم گوش نمیدادن ...گرفت گوشمو محکم کشید و یه نروماده خوابوند زیر گوشم و
    اونایی رو هم که پای کلاس بود به صف گذاشت اول سه تا کف دستی زد بهشون بعد یه پس گردنی آبدار ...یعنی کبود شدیم اون روز - دیگه توبه کردیم دفتر نمره رو نگاه کنیم .
    .................

    **** ***** *** *** ***** ** *** ** **** ***** *******
    وایییی چه وبلاگ باحالیه! دستتون درد نکنه...
    خواهش میکنم خاطرات کتک خوردن با سیلی هم بزارید جاش واقعا خالیه.
    زمان ما فقط سیلی میزدن ولی چه جوری....هنوز دردش توو گوشم می پیچه وقتی یادم میاد.
    میام سر میزنم اگه فیلدش جدا شده بود اونجا مینویسماگه نه که همین جا میام میگم
    مطالب دوستانو میخوندم واقعا عالی بود.
    آآآآآآآآآخ مینا حرفاتو میخوندم انگار خودم بود.
    پاسخ:
    سلام.
    ممنون از پیشنهادتون.
    مطلب مربوط «سیلی خوردن» هم گذاشتم.
    چه معلم هایی داشتین شما من کلا یک بار از معلم کلاس سوم پسگردنی ویک بارم مربی بهداشت گوشم رو کشید حقم بود چون با دوستم چیپس باز کردیم این داشن حرف میزد ما داشتیم میخوردیم به سیلی اروم  به دوستم زد گوش منم کشبد
    وبلاگ جالبیه .یه معلم عربی داشتیم به طرز وحشتناکی بچه هارو میزد
    از خودکار لای انگشت تا کابل و شلنگ و ترکه و سیلی ...
    من یه بار بخاطر 25 صدم یه کابل ازش خوردم بعدم چند تا کشیده نوش جان کردم -
    یه بارم بخاطر فداکاری و دفاع از دوستم مدیر یه چکی خوابوند توو گوشم که جاش هنوز مونده
    یه بارم معلم ریاضی مون اومد سر کلاس و رسید به من و گفت چرا اینارو حل نکردی ؟ گفتم همسایه مون فوت کرده ! گفت به تو چه ! خواستم حرف بزنم که دو تا پس گردنی ابدار زد و یه کف دستی محکم
    پاسخ:
    ممنون از لطف شما...
    ما فلک نشدیم ولی کف دستی ، پس گردنی ، توو گوشی، زیاد خوردیم
    ابتدایی که بودیم یه مدیری داشتیم به کتک زدن معروف بود 
    صبح های سرد زمستون همه مونو کلی بیرون نگه میداشت بعد یکی یکی میومد رو سرمون به یه بهونه ای میزدمون -
    بیشتر سیلی میزد توو گوش یه جوری که مقنعه از سرشون درمیومد بیچاره ها ...یه بار یادمه رفت سراغ یکی ناخوناش بلند بود یه سیلی زد توو دهنش و با یه پس گردنی ردش کرد رفت 
    ..................
    یه معلمی ام داتشتیم نمره های امتحانو که میداد مینشست رو صندلی بچه هارو  تک تک صدا میزد میگفت بیا جلو ببینم تا میرفتیم جلو میگفت دستتو بیار بالا اگه نمیاوردی یا شل میگرفتی یه دونه میزد توو گوشت تا صاف وایسی ...ده تا کف دستی میزد اگه گریه میکردی سه تا سیلی سه ضرب میزد یعنی یه دونه میزد طرفه راست با پشت همون دست میزد طرفه چپ باز یه دونه طرفه راست ...
    خودم یه بار از این سیلی ها خوردم از دستش هنوز جاش درد میکنه
    خدا خفه شون کنه
    خاطره زیاده ...

    ولی اونایی که دوست دارن سیلی بزنن یا سیلی بخورن یه گروهی درست کنن اونجا چت کنیم ...
    آقا محسن خدایی خیلی حس خوبیه - آدم بعضی وقتا دلش میخواد از یکی چند تا توو گوشی و کشیده بخوره تا حالش جا بیاد

    آقا وحید به هر کی سیلی میزنم ( آروم بیشتر برا شوخی ) خوشش میاد اونوره صورتشم میاره میگه یه دونه م بزن اینور...:)
    کلا سیلی زدن همه جورش حال میده
    خودم بی هوا به دوستام سیلی میزنم اونام خوششون میاد:)
    خدایی خیلی کیف میده ...امتحان کنین
    یه بار توو دانشگاه با دوستم بحثم شد اونم خیلی مغرور بود حاضر نبود زیر بار بره که مقصر بوده - منم بدم میومد که فکر میکنه همه چی رو میدونه و ...بردمش یه گوشه و سه تا سیلی پشت سر هم بهش زدم
    بهش گفتم اینو زدم تا بدونی آدم نباید خودشو گم کنه - بغض کرده بود ولی هیچی نمیگفت - خیلی محکم زدم خودمم ناراحت شدم
    از اون به بعد به شوخی زیاد توو گوش هم زدیم ....:)
    یه راه ارتباطی برا صحبت کردن توو همینجا بزارید مثل انجمنی ، تالار گفتگویی...!
    البته من خاطراتمو مینویسم ولی خب آنلاین صحبت بشه خیلی بهتره

    من توو ابتدایی مادرم مدیر خودم بود - ولی یه بار خودش نبود و همکارش اومده بود جاش ...بچه ها توو کلاس بازی میکردن!
    کلاس شلوع شده بود و مبصرم اون وسط هیچ کاری نمیتونست بکنه اون همکار مادرم اومد داخل و اولین دختری که جلوش سبز شد و گرفت و دو تا کشیده زد اینور اونور صورتش ...یه دونه با کف دست یکی با پشت دست ! صورتش داغ شده بود بیچاره
    بعد رفت سراغ مبصرو یه سیلی هم خوابوند زیر گوش اون.
    گوش دو سه نفرم کشید و خلاصه توو همون یه روز هر جور میتونست ادبمون کرد...
    هر کی دوست داره در مورد سیلی زدن و توو گوشی خوردن حرف بزنه من هستم - عاشق سیلی زدن توو گوشم ...دلم میخواد یکی باشه شب و روز بهش کشیده ی ابدار بزنم
    من بعضی وقتها اینقدر اذیت میگردم مامانم گریه میکرد😁😁😁😁
    داود خانم گوشتو کشیده؟
    دبستان که بودم با خطکش تنبیه میشدم حالا یا کفدستی یا فلک
    همیشه دلم میخواست دوره دبستان تموم بشه و از این تنبها راحت بشم.  نمیدونستم بعد از دبستان وقتی برم راهنمایی نوبت فلک شدن با ترکه آلبالو هستش
  • دختر آریایی
  • http://dalan-behesht.blogfa.com/post/12/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86



    سلام. این پست من در مورد دهه 60 رو حتما بخونید

    ممنونم
    پاسخ:
    جالب بود :)
    من هم تنبیه بدنی در دوران ابتدایی و راهنمایی زیاد شدم ولی سال1370چهارم ابتدایی بودم یک خانم معلم داشتیم با خط کش تنبیه بدنی میکرد یکروز درس علوم از من و چند نفر دیگر پرسید چون بلد نبودیم تنبیه بدنی شدیم ولی این پایان کار نبود او ما رو سر صف برد و بعنوان شاگرد تنبل معرفی کرد و مورد آزار روحی قرار داد و آبروم  تو محلمون برد بالاخره هم مدرسه ای هم زیاد داشتم تو محله مون   
    ولی من  اون خانم معلم هیچ وقت نمیبخشمش
     
    یک بارم خالم گوشم رو نکشیده حرف نباف
    اخه تو حرفات خیلی تناقض داره کیارش. میگی خالم گوشمو کشیده بعد میگی کسی گوشمو نکشیده
    علی مشکل داری 10 با سوال میپرسی وقتی جواب میدم اصلا عین خیالت نیست --واقعا مشکل داری

    پاسخ:
    :|
    من از نامادری ام خیلی کتک میخورم 
    وقتی 5 سالم بود پدرو مادرم از هم جداشدن و مادرم رفت خارج و بابا با یه زن دیگه ازدواج کرد تا ماه اول خوب بود از ماه  اول به بعد آزار دنداناش شروع شد 
    هیچ وقت کسی گوشم رو نکشیده 
    ولی به بار مربی بهداشت گوشم رو اروم کشید

    سلام
    کیارش چرا جواب نمیدی
    خانم مرندی چرا جاب نمیدی
    یا ابوالفضل اینا دیگه کین؟؟؟خدارو میلیون مرتبه شکر دهه شصتی نیستیم هـــــآ،اتفاقی این مطلب رو خوندم چشام گررررد شد!!!والا من که تا حالا اینجور اتفاق هارو از نزدیک ندیدم چه بمونه...
    تو عمرم فقط یه بار از داداشم که 8 سال ازم بزرگتره(مجری تلوزیون)یه سیلی (خداییش محکم)خوردم به خاطر بددهنی که اونم بعدا صدبار معذرت خواهی کرد ولی دعوا می کنه هـآ،یه بار رفته بودیم پارکــ  این داداش ماهم تو ماشین نشسته بود،من رفتم بستنی بخرم به کسی هم نگفتم،اینا هم که نشسته بودن دور همی(با عموم اینا)من خیلی دور شده بودم،خلاصه بستنی رو که خریدم داشتم میومدم داداشم رو دیدم که از دور نگاه می کنه،یعنی بدجور ترسیدم از ترس بستنی رو انداختم زمین!!!نزدیک که شدم کللللی دعوا کرد تو خونه هم باز دوساعت دعوا کرد ولی حتی اون موقع هم دستش رو روم بلند نکرد.

    کیارش جان اولا مطلب که مهم باشه فرق نمیکنه چقدر براش وقت بگذاری و بی کاری هم محسوب نمیشه.  ثانیا قطعا از مقداری که  نوشتن خاطرات مهم و حیاتی شما ازت وقت گرفتن کمتر وقت گرفته گلم.!!!!
    بیکاریا داداش بیانیه صادر کردی 
    به سوال میپرسم بی شوخی جواب بده.
    چند ساعت وقت گذاشتی؟
    توجه! توجه! خطری بزرگ در کمین ماست.!!!


    سلام خدمت همه ی بزرگواران.خواهش میکنم که به پدران و مادران و معلم های خودتون به خاطر تنبیه هاشون توهین نکنید.اینا حق به گردن ما دارن.اما این به این معنا نیست که کارشون رو قبول دارم و کارشون درسته.خطاب به بعضیهایی که با افتخار از زدن بچه های مردم و امانت های مردم و جگر گوشه های مردم صحبت میکنند: اینکه با میل و علاقه بچه های مردم رو میزنید یک بیماریست!این اصلا شوخی نیست! یا اصلا توهین نیست.کاملا جدی میگم.تشریف ببرید پیش روانپزشک. به نظر من توی تربیت بچه موفق کسیه که بتونه با اخلاقش بچه رو کنترل کنه. یعنی بچه موقع انچام دادن کار بد از تنبیه و کتک خوردن نترسه.بلکه از نارحت شدن یا قهر کردن پدر و مادر یا معلم بترسه و باعث بشه که کار بدی رو انجام نده. خیلی وقتها نیازی به تنبیه بچه نیست. وقتی شما خیلی نرم نشون بدی که از کارش ناراحت شدی و در حالی که بچه توی یک فضا دوستانه ای با شما باشه شاید درجا متنبه نشه.اما شک نکنید که در آینده وقتی به این فکر میکنه که کارش باعث رنجیدن شما شده و باعث ناراحتی شما شده خودش هم ناراحت میشه و خجالت میکشه. و از اون به بعد سعی میکنه که خودش این کار رو انجام نده.البته من قبول دارم که بعضی جاها جواب دادن این روش به همین راحتی نیست. واصلا کار برد نداره.جونکه بچه پر رو هست یا مثلا بی خیاله.اما فکر میکنم  روش هایی هستند که میتونید اون بچه و روحیاتش رو عوض کنید.یکی از معلم های راهنمایی ما تعریف میکرد که پدر بزرگش (که مال کلی سال قبل هستند و خدابیا مرز شاید خیلی سواد آکادمیک عجیب و غریب هم نداشتند)چه کاری کرده بودند برای تربیت ایشون.معلممون میگفت وقتی نوجون بود توی یک تابستون روز هایی که از بیرون میومد.از گرمای تابستون و کار هایی که کرده بود خسته میرفت سر یخچال و هندونه ی خنک رو بر میداشت و گل هدوونه رو که شیرین ترین قسمت و قزمز ترین و بهترین قسمت هندونه هست رو میخورد و وسطش رو خالی میکرد و بقیه اش رو میگذاشت برای دیگران.این برای مدتی روال معلم ما شده بود.تا اینکه یکروز که خسته و کوفته و گرما خورده با ذوق و شوق میاد سر یخجال میبینه که یکی یک هدوانه رو برداشته و دور تا دور گلش رو خورده و گلش رو باقی گذاشته.یعنی دورتا دور گل هندوانه خالی بوده و توسط یکی خورده شده بوده.خوب این برای یک نوجوان که بی توجه به بقیه خود خواهانه گل هندوانه رو برای خودش میخواسته یک پیام خیلی نرم و لطیف داشته.بدون هیج حرفی.بدون هیچ کلمه ای یا حتی کتکی!!!!
    یعنی بدون اینکه اون پدر بزرگ با فکر حتی یک کلمه صحبت کرده باشن به ایشون به طرز معنا داری گل هنوانه رو تعارف کردن.فقط گلش رو.شما تاثیر این برخورد رو بگذارید کنار برخورد های خشونت آمیز و مریض گونه ای که اینجا گفته میشن.کدومشون عزت بجه رو بیشتر حفظ میکنند؟کدومشون تاثیر بهتری روی بچه دارند و اون رو بهتر اصلاح میکنند؟معلم یعنی این پدر بزرگه یا اون فردی که با بیماری سر کلاس میره و بلد نیست چطور با بچه برخورد کنه و برای تربیت بچه پول میگیره و بچه رو ذره ذره نابود میکنه؟شاید بگید این شیوه برای هر بچه ای قابل استفاده نیست اماخواهش میکنم نابلدی خودمون رو برای تربیت با این حرفا توجیه نکنیم.معلمی که بلد نیست درست بچه رو تربیت و اصلاح بکنه معلمی نکنه.پدر و مادری که که بلد نیستن بچه رو درست تربیت کنند و بار بیارن تا وقتی بلد نیستن بچه تربیت نکنند.معلمی که افتخار میکنه به لذت بردن از کتک زدن امانت های مردم مثل مریضی میمونه که با افتخار بیماریش رو مطرح میکنه و با افتخار میگه دارم این بیماریم رو به امانت های مردم سرایت میدم. وای برما .خطر یعنی همین که چدر و مادری که وقت تربیت و تعلیم کامل بچه شون رو ندارند اونها رو به افرادی بیمار بسپرند برای تربیت و اونها هم بچه ها رو دستی دستی نابود کنند.البته بی ادبی به معلمین خوب و زحمتکش که با رعایت بهترین اصولدتربیتی و علمی و روانشناسی زندگی من و بچه های دیگه ی این مرز و بوم رو نجات دادند و میدند نشه.که من  از همینجا از همشون تشکر میکنم و دست همشون رو میبوسم.!حتی از اون معلم هایی که شیوه شون غلط بوده اما چیز هایی به من یاد دادند تشکر میکنم اما به خاطر شیوه غلطشون....!حق میدم که بگید اگر اینطوری باشه تربیت بچه خیلی سخته.که البته اگر اینطوری بگید راست گفتید.اما اگر به عنوان پدر و مادر یا معلم یا هر چیز دیگه ای تربیت کسی رو به عهده گرفتیم حتما با مطالعه به سراغش بریم.شاید مطالعه ی کتاب های حاج آقا عباسی که با برنامه ی گلبرگ هم همکاری دارند بتونه برای تربیت درست بچه ها کمی کمکتون بکنه.شما رو به خدا معلم ها بفهمند که دارند با امانت های مردم چه میکنند و پدر و مادر ها هم بفهمند که دارند با امانت های خدا چه میکنند.شیوه های تربیتی فقط به بچه ها مربوط نمیشه.من ادعا ندارم که خیلی شیوه های تربیتی رو بلدم و بهشون تسلط دارم.اما منم اگر قرار باشه به عنوان پدر یا معلم وارد کار تعلیم و تربیت بشم شک نکنید که بدون مطالعه وارد نمیشم.اینکه میگم شیوه های تربیتی فقط برای بچه ها نیست برای اینه که خیلی وقتها وقتی بین دو تا آدم بزرگ که بحث پیش میاد یکی شروع میکنه به فحاشی.دیگری ممکنه شروع کنه به زدن فرد فحاش و خودش هم فحش بده ممکن هم هست کاری کنه که فرد فحاش تا آخر عمر از حرفهایی که زده خجالت بکشه و باعث بشه که آدم فحاش تا آخر عمر فحاشی رو ترک بکنه.یا لا اقل به همین راحتی ها لب به فحاشی باز نکنه.بازم خواهش میکنم که با تعلل در درمان نکردن بیماری های روانی خودمون و رفع و رجوع نکردن نادانیمون نسبت به اصول تربیتی بپه های معصوم رو و آیندشون رو از بین نبریم.ببخشید که طولانی شد. اما خواهش میکنم که همه ی متن رو بگذارید.
    پاسخ:
    سلام.
    ممنون از این که وقت گذاشتید.
    پست الکترونیکی رو باز میزارم هر کی میگه 10 ساله نیستم بیاد بهش مدرک بدم
  • حامد اکبری
  • ملکه سویس خدا شفات بده!! اینجا جای دوست پسر پیدا کردنه؟؟؟واقعا" که!!وبلاگ اشتباهی اومدی!!
  • حامد اکبری
  • عمرا" کیارش  ده سالش باشه.مطمئن باشید.
  • انتقاد کننده از بعضیا
  • کیارش تو واقعا ده سالته با نوشته هایی که گذاشته بودی گفتم 26 سالت رو هستوبعد که سنتو دیدم واقعا مخم سوت کشید.چجوری از همین بچگی انقدر منحرفی؟
    سلام من 20 سالمه و تا حالا تنبیه بدنی نشدم و دوستم ندارم که بشم البته قبلا که 4یا5 سالم بود بابام چون روانی بود منو همینطوری با کمر بند میزد و بعد فهمیدیم واقعا مریض بوده.مامانم در 5سالگی من ازش طلاق گرفت ولی الان من دختری شدم که اگه کسی سرم داد بزنه سرش داد میزنم و میگم دیگه تکرار نشه سر من داد بزنیا..بدنمم خیلی حساسه خیلی لوس و شیطونممممممم و همه ی ناظمامون از دست من آسی بودنند.تمام انتظامات هم اسم منو معروف به شیطون بلد بودن چون خیلی هم چرب زبونم.همه ی شما داداش ها و اجی ها رو هم دوست دارم.
    کلاس هشتمم
    کیارش خالت محکم میزنه؟بمن ایمیل بزن. خالت مثل عمه من بوده
    چند سالته
    من مدرسه هیچوقت تنبیه نشدم.البته الان تنبیه نمیکنن تو مدرسه ناظممون فقط خیلی داد میزنه سرمون.ولی اگه اشتباهی کنم بابام حسابی حسابمو میرسه.
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    من همیشه وقتی یاد معلمهایی که میزدنم میفتم یه *** ** **** **** بهشون میگم امید وارم قبول باشه ونوش جان همشون
    چرا هیچ نمیزازین
    پاسخ:
    چشم. میزاریم :)
  • مهدی بیگدلی
  • اوه اوه فلک میکردن ها وای ...
    بهتر از بعضی از دختر هاست که وقتی میبینیشون انگار بدبختن آرایش نمیکنه ولی روسری یا لباس آستین بلند نمیپوشه همیشه شلوار کوتاه میپوشه 
    (به جای اینم که هی بگین فساد بوجود میاد یه توضیح منطقی بدید )
    نکته دوم 
    الان دیگر از این حرف ها نیست دهه نود شده این طوری نیست که بگی (وای دوست دختر ) داره خیلی هم بچه با ادبیه
    خانم مرندی جواب ندادید، گفتم شما دستتون سنگینه؟ تو کشیده زدن، به بچه ها تا حالا کشیده زدی؟
  • خانم مرندی
  • آقا کیارش من کسی رو عذاب نمیدم ... اون دختری که شما باهاش دوستی شانس آورد تو مدرسه من نبود وگرنه چنان تنبیه میکردمش که اسم شما رو هم یادش بره لابد اهل آرایش و این ارا هم هست؟؟؟
    خیلی بد بود شهیدمون میکردن
    نه تنبیه شدم نه تنبیه شدن کسی رو دیدم.دلم براتون سوخت.
    آره محمد خیلی محکم میزد خودشم هیکلش خیلی بزرگ بود و یه زن چاق و بداخلاق. چند بار دیده بودم تو حیاط بچه هارو میزد. یه بار هم سر صف  دوستم شوخی میکرد آب لیوان و میریخت رو سر نفر جلویی از پشت اومد چند تا پس گردنی زد بهش بعدشم برد جلوی اتاق دفتر وقتی همه رفتن کلاس من از پنجره دیدم رفت خط کش و آورد و زد تو دستش میدونستم محکم میزنه چون هر دفعه که میزد دوستم دستش و میبرد زیر بغلش.
    خدا بکش هر آدمی رو که دیگران رو عذاب بده
    سارا خانم عجب مدیر وحشی داشتید. محکم زدت؟ دردت گرفت؟
    من دهه 70 دوران دبیرستان بودم اون موقع برای ما دوره ای بود به نام طرح کاد که هفته ای یه روز میرفتیم البته پسرا هر جا میخواستن میرفتن ولی برا دخترا مدرسه ای بود که در اونجا خیاطی.گلدوزی.بافتنی.خانه داری .کودکیاری و...یاد میدادن .یه روز دبیرمون من و دوستم و فرستاد پیش مدیر که ازش اجازه بگیریم بریم مدرسه روبروی ما که نمایشگاه گذاشته دیدن کنیم اون موقع هم دهه فجر بود.نمایشگاه به این خاطر بود.من و دوستم وارد اتاق مدیر شدیم دیدیم خانم مدیر داره با 4نفر بازرس مرد صحبت میکنه ماهم روبروی میز مدیر ایستادیم تا صحبتش تموم بشه همون موقع دوستم بهم یه چیزی گفت دقیق یادم نیست منم داشتم حوابشو میدادم که مدیرمون انچنان دادی سرم زد که مگه من اینجا صحبت نمیکنم البته خواسته بود یه خودی به بازرسا نشون بده کاش همینجا تموم میشد بهم گفت بیا جلو یه کشیده خیلی محکم زد تو گوشم مونده بودم که مگه من چکار کردم که این سیلی و بخورم؟تا خودم و خواستم جمع و جور کنمو بگم چکار کردم یکی از بازرسا به مدیر باخنده گفت خانم مدیر به نظرتون یه دونه کم نبود یکی دوتا هم لازمه تا کاملا تنبیه بشه .دوباره مدبر منو کشید جلو این بار دو تا سیلی دیگه هم زد دوستم هم در تعحب بود.بعدش هیچ وقت یادم نمیره به دوستم گفت تو برو گوشم و گرفت 5 یا 6 بار دور خودم چرخوند و گفت ادب شدی یا نه؟ وای خیلی دردناک بود ببینی یکی تو رو میزنه بقیه هم نگات میکنن.بعد رفتم کلاس خیلی گریه کردم دبیرمون گفت چی شده توضیح دادم  زنگ که زده شد معلمون به مدیر گفته بود کارت اصلا درست نبوده چرا زدیش فرداش با مامانم رفتیم مامانم جلوی همکاراش یه جوابی بهش داد که فکر کنم تا آخر عمرش کسی و نزنه.هیچ وفت نمی بخشمش.
    در ضمن من ۱٨ سالمه
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    سلام.من نمیدونم چرا از بچگی به فلک کردن خانم ها علاقه پیدا کردم،اما میخوام جلوشو بگیرم اما نمیشه.**** **** ** **** ** ****** ** ** **** ***************

  • خانم مرندی
  • جناب کیارش خودت جواب خودت رو دادی هنوز کوچیکی. شما ده سالته نمیدونی یک دختر و پسر دبیرستانی با هم چه فساد هایی میتونند درست کنن...شما هنوز فکر میکنم دبستانی هستید و درک نمیکنید. اما وقتی بزرگ تر بشوید این موضوع را درک میکنید که این مسائل چه فسادی میتونه درست کنه... آزادی هم با انحرافات ظاهری فرق میکنه... بنده هم دختر هارو اذیت نمیکنم برای خودشون خوبه.
    سلام خانم مرندی متاسفم اگر لحنم تند 
    من پسرم و 10 ساله شما خجالت نمیکشید اینقدر دختران اذیت میکنید زندگی خودشون الان میگین شما کوچیکید ولی نه به این چیزها نیست آدم باید آزادی داشته باشه الان من با یک دختر هم دوستم کلی هم با هم چت میکنیم چیزی میشه اون هم هم سن من خیلی هم دختر خوب و خوش اخلاقی
    والا 
  • خانم مرندی
  • من خودم ناظم دبیرستان دخترانه هستم...بچه های این زمونه بقدری با نسل سیس ال پیش رق دارن که قابل مقایسه نیست....من چهل ساله ناظم هستم از حدود سال های پنجاه ولی در هیچ دهه ای بچه ها انقدر بی حیا نبودند...الان دختر ها از همون سال اول دبیرستان شروع به آرایش و برداشتن ابرو و رنگ کردن مو و بلند کردن ناخن و دوست پسر بازی میکنند که من تعجب میکنم چون ده سال پیش هم بچه ها در این حد نبودند به خصوص سال سومی ها...من تو مدرسه قانون گذاشتم اگر کسی موهاش رو رنگ کنه خودم موهاش رو انقدر کوتاه میکنم تا شبیه پسر ها بشه یا اگر کسی ابرو برداره با خط کش تنبیهش میکنم یا اگر ناخن های کسی بلند باشه خودم کوتاه میکنم و از انضباطش به شدت کم میکنم...متاسفانه هرروز یک مورد انضباطی داریم به طوری که هر روز باید با یکی برخورد کرد...به والدینشون هم سپردم که به شدت زیر نظر بگیرنشون که مبادا با پسری دوست باشند خودم هم موقع تعطیل شدن چکشون میکنم که به سمت پارک ها و اماکن عمومی نروند...نزدیک عید که میشه مجبوریم بیشتر چکشون کنیم که موهاشون رو رنگ نکنند یا ناخن هاشون رو بلند نکنند یا ابرو برندارند برای اینکه ناخن های پاشون رو چ کنم مجبورم هشون رو به زور بفرستم نماز تا در نماز خانه بدون جوراب پاهاشون رو ببینم هر کی ناخن های پایش بلند باشه یا لاک زده باشه پدرشو در میارم و اری میکنم از از این کار پشیمون بشه جلوی بچه ها ناخن های پایش رو کوتاه میکنم تا تحقیر بشه خلاصه خیلی برنامه با این دختر های امروزی داریم
    من تا حالا چ تو خونه چ تو مدرسه  از هیچ کس کتک نخوردم  نه اینکه اروم بودم و شیطنت نکردم نه خیلی هم شیطون بودم با برادرام دست  ب یکی میکردیم خونه رو بهم میریختیم برادرهام تنبیه شدن ولی من نه 
    اخی با خط کش زدت من دمپایی خوردم ولی تا حالا خط کش نخوردم دوست دارم یه بار امتحان کنم شمه که کتک خوردین عقده ای شدید ما هم که کتک نخوردیم عقده ای شدیم که کتک بخوریم
    اره کاری داری
    کیارش هستی
    چی می گی همین طوری بعضی هارو یکی میزد اونم نه به دست به به هر جا میخورد
    سلام من تو مدرسه تنبیه نشدم ولی زیاد به وسیله مامانم تنبیه شدم چون خانم سختگیر بود به خاطره بگم از سال سوم دبستان که  بعد ناهار مامان قرار شد به من دیکته بگه قبلشم گفت اگه غلط داشته باشی تنبیه میشی اینو هم بگم واسه اولین بار خطکش با خودش اورده  بود  گفت با خطکش میزنمت . اگه غلط داشته باشی خلاصه دیکته گفت از شانس بد دوتا غلط داشتم وقتی صحیح کرد چون غلط داشتم تنبیه من شروع شد خطکش بر داشت گفت دستتو بیار جلو منم خیلی میترسیدم که ببارم گفت میگم بیار جلو من نیوردم که سیلی محکم زد تو گوشم اشکم در اومد از ترس کشیده مامان دستمو اوردم که خطکش محکم خوابوند رو دستم دادم رفت بالا خیلی درد داشت اولین بار بود خطکش میخوردم سابقه نداشت با خطکش تنبیه کنه بعد گفت اون یکی دستت که منم التماس میکردم مامان هم دیر میوردم سیلی میزد که دردش بیشتر خطکش بود خلاصه 10تا خطکش خوردم خیلی دستم سرخ شدو ورم کرد تا عصر بعدش گفت دستتو بشور از رو غلطا جریمه بنویس ....
    تو کلاس دوم هم معلممون هرچی میشد جریمه میداد نمیدونم چه علاقه ای داشتم چون بچه پر حرفی بودم و هستم تا دلتون بخواهد جریمه نوشتم اینقدر که این مارو جریمه کرد تو زنگی هامون جریمه نشده بودیم




    ما تو کلاس اول معلممون اعصاب نداشت مثلا پای تخته کافی  بود یه عدد اشتباه بنویسی تا شروع کنه دعوا کردن و تنبیه کردن من  رو یه بار صدا زد پای تخته بهم ماژیک داد من نوشتم از 6 یا 7 تا یکی قلب در اومد چنان داد کشید مگه تمرین نکردی خودش با عصبانیت پاشد اومد پیشم گفت اون همه تمرین دادم چرا غلط حل کردی ماژیک رو از  من گرفت  خودش اون رو نوشت گفت این جوری 
    ولی شانس آوردم نزد منو اخه بعضی وقتها بلند میشد خط کش بر میداشت میزد ولی من رو نزد چند نفر هم تنبیه کرده بود میگفت یه ساعت باید کنار دیوار واستن ولی من نه 
    تنها بازم از تنبیهایی که شدی تعریف کن خیلی خاص دلیلاش ؟
    کیارش خان مامان خیلی تحمل کردن فقط با کتاب زدن
    تنها .ببخشید شما پسری ؟ خوب اگه شما چایو نمیریختی مامان چرا شما را باید تنبیه میکرد ؟
    آقا یه بار مامانم  داشت بهم دیکته میگفت منم هی میگفتم : مامان میخواهم برم آب بخورم مامان میخواهم برم استراحت کنم میخواهم برم دستشویی من همیشه زمان مشق همه ی کار های زندگیم یادم میاد آنقدر حرف زدم که مامانم با همون کتابی که داشت دیکته میگفت کوبوند تو سرم اشکم در اومد گفتم چرا میزنی گفت چه قدر ور ور میکنی کلا  داری یه صفحه مینویسی پس دیگه ساکت شو بنویس منم گفتم ولم کن تا اومدم برم گرفت نشوندم سرجام یه نیشگون ازم گرفت ساختن کرد تا تهش نوشتم
    من یادم نمیاد تو مدرسه کتک خورده باشم چون هم دانش آموز مرتب درسخون و بچه کم حرفی بودم و نمره هام تا دبیرستان کمتر از 18 نمیشد. و از کار بقیه بچه ها هم تعجب میکردم که چرا بی نظمی میکنن تا کتک بخورن تو مدرسه ماهم از ابتدایی تا دبیرستان بچه هارو تنبیه بدنی شدید میکردن.
    در عوض من از مادرم زیاد کتک میخوردم دلیلشم این بود که مادرم در کل حسوده اگه مهمونی میرفتیم میدید یکی از نزدیکترین فامیل مثلا طلا خریده از شدت ناراحتی منو میزد.یه بار عروسی برادر شوهر خالم بود چون خونشون خیلی بزرگ بود مراسم در خونه بود ما رفتیم منم 12 سالم بود مامانم دید خالم طلای جدید و خیلی گرون خریده دیدم که کلا رنگ و روش پرید چون خالم هم لباس بسیار زیبایی پوشیده بود هم طلاهاش حرف نداشت خلاصه رفتیم نشستیم من داشتم چایی میخوردم نمیدونم چی شد استکان از دستم افتاد چایی ریخت رو فرش و لباسم .مادرم به بهانه اینکه لباسم رنگ چایی نگیره منو برد دستشویی تا لباسم و با آب تمییز کنه دستشویی هم چون خونه قدیمی بود و با حیاط بزرگ اون ور ساختمون بود چشتون روز بد نبینه مادرم تو دستشویی اینقدر کتکم زد به بهانه ریختن چایی. ولی من میدونستم مشکل از کجاست.از شانس بد من یه صندلی بود تو دستشویی خودش نشست رو صندلی منم نشوند رو پاهاش دوتا دستم و محکم گرفته بود میزد به صورتم بعدش چند تا نیش هم گرفت دستشو میزاشت رو دهنم و میگفت صدات درنیاد والا محکمتر از این میزنم ولی همچنان میزد یادمه گوشمو به حدی پیچوند که صدای جیغم هنوز تو گوشم هست بالاخره کتک زدنش که تموم شد دستو صورتمو شست و رفتیم پیش مهمونا همه که دیدن گریه کردم مامانم میگفت به این خاطر گریه کرده که میگفت رنگ چایی از لباسم نمیره همه هم باور میکردن.البته این یه کتک ساده بود از حسادت های مامانم.تا 18 سالگی که دو سال پیش بود آنچنان کتکی میخوردم که تا حد مرگ.

    محسن جان خدایی چطوری دلت اومد فلک کنی اون بدبخت هارو فلک کنی

    وای منم خیلی فلک شدم
    معلمای راهنمایی خیلی بد فلکمون میکردن
    بله کیارش جان ! پسر های هم سن و سال تو تو قدیم این جوری تنبیه می شدند در حالی که بچه های خوبی بودن .. خوش به حالت که فلک نشدی .. قدر مدرسه ات رو بدون ..
    وای یعنی آنقدر شما رو فلک میکردن من خودم 10 سالمه تا حالا فلک نشدم ولی از مادر و خالم کتک خوردم مثل سیلی دمپایی من تو کلاس درس فقط 3 بار تنبیه شدم 1 تو کلاس دوم جریمه بود خیلی حرف زدم تنبیه شدم تو کلاس 4 دو بار تنبیه شدم یه بار جریمه به خاطر حرف زدن یه بار دیگه هم سر پا واستادن واسه حرف زدن یه بار دیگه هم حرف زدم تو کلاس سوم پس گردنی خوردم ولی همه نمره هام بیست
    من تو دوران راهنمایی توسط مدیر سختگیرمون فلک میشدم و چون خیلی شاگرد درسنخوونی بودم پدر و مادرم اجازه این کار رو داده بودن.این یکی از خاطراتمه:
    کلاس اول راهنمایی بودم.یه بار از درس عربی یه نمره صفر گرفتم.زنگ تفریح که خورد،دبیرمون که خیلی از دستم ناراحت شده بود منو برد دفتر.مدیرمون وقتی فهمید چی شده منوفرستاد تو آبدارخونه.بعد خودش با یه تیکه پارچه و یه خط کش چوبی اومد و در رو بست.بعد سرم داد زد حالا درس نمیخونی و صفر می گیری؟حالیت می کنم تنبل.بعد یه تیکه روزنامه انداخت زمین و به من گفت کفشاتو و جورابتو دربیار و بخواب زمین.من هم این کار رو کردم.بعد یه صندلی آورد و پاهامو بست به صندلی و گفت تمام زنگ تفریح کتک می خوری تا تنبلی فراموشت بشه...خطکشو برداشت و اومد طرف من و شروع کرد به تند تند زدن با اون خط کش کف پام.من هی گریه می کردم و آه و آخ می گفتم.ولی خانم مدیر گوشش به من نبود و به شدت داشت به کف پای من چوب مبزد و می گفت:حالا درس نمیخونی؟...تنبلی می کنی؟...تکون نده پاتو...پاهاتو نبر پشت همدیگه...صاف نگه دار...آهان... درسی بهت بدم...که صفر گرفتن یادت بره...پاتو خوب نگه دار...تکون نخور...تنبل...
    خانوم مدیر به سختی داشت منو فلک می کرد و هر چی بیشتر میزد دردشم بیشتر میشد.ولی خودش انگار خستگی حالیش نمیشد.محکم و تند تند به کف پای من چوب میزد و من احساس می کردم جونم داره در میاد از شدت درد و سوزش.بد جور میزد و گریه های من هیچ تاثیری توی تصمیمش نداشت.چون تمام 10 دقیقهء زنگ تفریح من داشتم چوب می خوردم.وقتی زنگ تفریح خورد خانوم مدیر با خواهش و التماس من بالاخره چوب زدن به کف پای منو متوقف کرد و شروع کرد به باز کردن پاهام.وقتی خواستم بلند شم احساس کردم رو زمین راه نمیرم چون کف پام باد کرده بود و تمام سطح پام هم به شدت سرخ شده بود.خانم مدیر چند تا چوب هم به پهلوی پام زد و تهدید کرد که اگه تکرار بشه سر صف منو کتک میزنه.بعدش منو فرستاد سر کلاس.من هم اشکامو پاک کردم کفشامو پوشیدم و لنگ زنان رفتم تو کلاس.ولی سرخی کف پام تا چند روز معلوم بود و مجبور بودم تو خونه جوراب بپوشم تا ضایع نشم.چون واسه یه دختر بد بود که کف پاش بزنن.
    آقام(پدرم) آدمی بسیار جدی بود. در واقع جدیت منم به آقام کشیده بود. جرات هیچ خلافی نداشتیم. در عوض درسخون بودیم و همه دکتر و معلم و مهندس شدیم. حتی یه نفر هم از خانوادهء10نفرهءما دیپلمه نموند. اینا رو گفتم که شرایط منو بدونید. یه روز که کلاس ششم بودم،از درس علوم نمرهء5/8 گرفتم. معلم گفت فردا میگی پدرت بیاد مدرسه. جراتشو نداشتم نمره مو نشون پدرم بدم. چون به خاطر تنبلی نمرهء کم آورده بودم. فرداش منو خواستن دفتر. وقتی پامو گذاشتم دفتر خشکم زد پدرم تو دفتر نشسته بود. پدر من عادت داشت ماهی یه بار به مدرسهء بچه هاش سر میزد و اون روز هم از شانس من اونجا بود. مدیر به من گفت تو مگه نمره تو نشون پدرت ندادی؟مگه قرار نشد بگی بیاد مدرسه؟ پس چرا اطلاع ندادی؟ گفتم آقا روم نشد. مدیر گفت چون شاگرد درسخونی هستی اینبار میبخشمت. برو سر کلاس. از ذوقم داشتم سکته میکردم. با خیال راحت رفتم سر کلاس. ظهر که رسیدم خونه پدر هنوز نیومده بود. ناهارمو خوردم و مشقامو نوشتم و درسای فردا رو هم خوندم. غروب بود که آقام رسید خونه. یه نیم ساعتی استراحت کردو بعدش رفت تو حیاط. چند دقیقه بعد منو صدا کرد. زفتم حیاط، پدرم گفت بدون هیچ بحثی برو زیر زمین. موهای تنم سیخ شد. ما تو زیرزمین فلک داشتیم. جرات حرف زدن نداشتم. رفتم تو زیرزمین. پدرم پشت سرم اومد تو و درشم قفل کرد. یه ترکه دستش بود. پدرم همیشه ترکه ها رو مینداخت تو حوض. چون تو اهواز هوا گرم بود هیچ ترکه‌ای تازه نمیموند و پدر من هم برای تر و تازه نگه داشتن ترکه ها اونا رو تو آب میخوابوند. آخرین باری که پدرم از فلک استفاده کرد نه روز پیش بود که داداشم فلک شده بود. یعنی اون ترکه نه روز بود که داشت تو آب خیس میخورد. پدرم گفت دمپایی هاتو دربیارو بخواب زمین. با ترس اینکار رو کردم. پدرم فلکو آورد و پامو گذاشت تو فلک. گفتم چی شده؟ چرا میخواید فلکم کنید؟ گفت حرف نباشه و شروع کرد به چرخوندن چوب فلک. داشتم از ترس میمردم. محکم شدن طناب فلک دور مچ پام رو داشتم با تمام وجود حس میکردم که خب حس ترسناکی بود. وقتی فلک کاملا دور پاهام محکم شد، پدرم چوب فلکو آورد بالاتر و گیر داد به لبهء پنجره. پام مونده بود بالای بالا، حتی یه کم از کمرم هم رفت هوا. پدرم ترکه به دست اومد بالاسرم . . .
    ابروهاش طوری به هم گره خورده بود که جرات اعتراضو از آدم میگرفت. یه سر فلکو خودش نگه داشته بود. محکم و قاطع گفت فلک امشبت به دو دلیله: اولش اون نمرهء کذایی و بعدشم پنهونکاریت که به من نگفتی. بعد ترکه رو برد بالا (از ترس چشامو بستم) و محکم کوبوند کف پام. یه لحظه حس کردم پامو بریدن، چنان دردی گرفت که انگار نفسم برید.
    بی اختیار داد زدم: آآآوووخ. . آیی. . . وزدم زیر گریه.
    پدرم داد زد: ساکت، انقدر میزنم کف پات که سر به راه شی. اینو گفت و یه ترکهء محکمتر زد وسط پام. دوباره دادم رفت هوا
    آی. . . . . یکی دیگه زد جای قبلی. . آآآآخ. چون پدرم چوب فلک رو خیلی برده بود بالا انگارهم پام درد میگرفت هم کمرم. پدرم بدون توجه به ناله های من همینطور کف پاهامو فلک میکرد. ترکهء خیس پدرم میرفت هوا و با شدت هر چه تمامتر میخورد به کف پای من و از جاش آتیش بلند میشد. من فقط پای خودمو میدیدم و ترکه هی میخورد کف پام و منم چاره ای جز تحمل درد این کتک سخت نداشتم. انقدر نالیده بودم که صدام یه کم حالت گرفتگی پیدا کرده بود ولی پدر همچنان ترکه رو با اون دست سنگینش میزد به کف پام. راست راستکی داشتم جون میدادم. التماس کردم: غلط کردم. . . دفعهء آخرم بود. . . تکرار نمیشه. . .
    پدرم همونطور که داشت منو میزد پرسید: الان که پاهات تو فلکه این حرفو میزنی؟ . . گفتم:آآخ . . نه به خدا . . آییی . . اوووه . . تکرار نمیشه . . پدرم تو همون وضعیت که داشت همچنان به کف پای من بدبخت ترکه میزد گفت: قول بده. گفتم قول میدم . . یکی دیگه زد . . گفت دوباره قول بده . . . گفتم قول میدم . . آآآآآآآآیییییییی . . . یه بار دیگه قول بده . . . گفتم قول میدم. . آآآآآآآآآآآخ. گفت پس این ده تا ترکه رو هم واسه قولی که دادی میزنم که اگه یه وقت قولت یاد رفت درد ترکه ها قولتو یادت بیارن. و ده تا دیگه هم زد. بالاخره تنبیه سخت من تموم شد. پدرم چوب فلکو گذاشت زمین. انگار درد کمرم صد برابر شده بود. پدرم پامو از تو فلک آورد بیرون و گفت پاشو برو بالا. من همینکه پامو گذاشتم زمین چنان دردی گرفت که نتونستم تعادلمو حفظ کنم و اگه پدرم دستمو نگرفته بود با کله میخوردم به دیوار. اون شب تا صبح پاهامو میمالوندم. درد و سوزشش تا فردا ادامه داشت ولی جای ترکه ها تا یه هفته به صورت یه عالمه خط قرمز رو پام مونده بود. بعد از اون من همیشه نمره هام بالای شانزده بود (البته قبلشم همینطوربود) تا زنده ام این کتک سختو فراموش نمیکنم.
    پاسخ:
    خاطره جالبی بود
    من علی هستم 30 ساله و تکنسین اتاق عمل.
    من هم مثل همه دوستان،به دفعات در مدرسه از معلمین و مدیر و ناظم چوب خوردم و در دوران ابتدایی و راهنمایی بارها و بارها فلک شدم.درسم خیلی خوب نبود تقریبا متوسط بودم و معمولا نمرات کمتر از 17 را تنبیه می کردند فرقی هم نداشت که این نمره از چه درسی باشه.من توی مشق نوشتن هم کمی تنبل بودم و در دوران ابتداییم تقریبا هر روز از خانم معلم چوب می خوردم.یادمه دوران ابتدایی تو مدرسه یه جایی بود که مخصوص تنبیه شدن بود و برای کسانی بود که با تاخیر به مدرسه میومدن.من بارها اونجا تنبیه شدم.باید صبر می کردیم و منتظر می موندیم تا ناظم بیاد و به کف دستامون نفری 10 ضربه ترکه بزنه تا تادیب بشیم که به نظر من خود اون کف دستی خوردن راحت تر از انتظارش بود بنا براین همیشه اولین نفر می رفتم و دستامو صاف نگه می داشتم و ترکه های پر از سوزش ناظم رو می خوردم.
    اهل شیطنت هم بودم و هفته ای دو سه بار تو دفتر مدرسه یا کنار دیوار دفتر توسد ناظم یا مدیر 30 ضربه شلنگ می خوردم.اما سخت ترین تنبیه همون فلک شدن بود که متاسفانه برای عبرت بقیه سر صف انجام می شد و معمولا با ترکه تنبیه می کردن.من خیلی سر صف فلک شدم.کلاس اول ابتدایی که بودم فقط یک بار سر صف فلک شدم ولی از سال دوم به بعد کم کم دفعات تنبیهم زد بالا و به مرور زمان فلک شدن سر صف برام عادی شد چون فقط شاگرد اولها و ممتازها سر صف فلک نمیشدن و از یه مدرسه 1000 نفری،900 نفرش حداقل یه بار سر صف فلک شده بودن و هیکدوممون از همدیگه خجالت نمی کشیدیم.ولی به هر حال فلک شدن سر صف تنبیه بسیار نا خوشایندی بود و حداقل 50 ضربه با ترکه یا یک تکه شلنگ به کف پاها می زدند.کلاس پنجم دبستان آقای معلم ما کسانی رو که نمرات زیر 10 می گرفتن با کمربندش کف دستی می زد.گاهی هم با کمربندش فلکمون می کرد ولی فلک سر صف فقط با ترکه یا شلنگ انجام می شد.من حاضر بودم سر کلاس از آقا معلم ضربات کمربند بخورم ولی سر صف با ترکه یا شلنگ فلک نشم.کلا کف دستی خوردن تنبیه آسون تری بود چون کف دستها رو یکی یکی می زدند و حین چوب زدن هم میشد کمی دستها رو با تاخیر بیاری بالا ولی موقع فلک پاها رو توی چوب فلک طوری می بستند که جای هیچ مانوری نبود.از همه بدتر لنگ زدن بعد فلک شدن بود.چون تا چند روز کف پاها متورم می موند به خصوص زمانی که تنبیه شدیدی انجام می شد یعنی بیشتر از حد معمول که 50 ضربه بود میزدن.اینجور وقتها تا شب نمی شد راه رفت.کف دست زدن هم که بدون استثنا هر زنگ انجام می شد و من یادمه یه روز زنگ اول واسه بلد نبودن تمرین ریاضی پای تابلو 20 تا ترکه خوردم،زنگ بعد واسه مشق ننوشتن و زنگ سوم واسه بلد نبودن علوم 20 ضربه خوردم. و جالب اینکه زنگ آخر هم به خاطر نمره صفر از جغرافی خوابیدم و آقا معلم پامو بست به فلک و40 ضربه کمربند خوردم.در دوران راهنمایی شدت تنبیهات بیشتر شد چون تعداد درسها بیشتر شده بود.تنبیه بدنی هم به صورت منظم هر روز و هر ساعت سر کلاس و ماهی یک بار سر صف انجام می شد که من هر ماه سر صف فلک می شدم و چون تو دوره راهنمایی یه کم بزرگتر شده بودم از تنبیه شدن سر صف بدم میومد ولی خب نمراتی که می گرفتم و یا بی انضباطیهایی که می کردم از طرف مسئولین مدرسه مستحق چنین تنبیهی بود.البته کف دستی هم زیاد می خوردم و اغلب با کابل و شلنگ و ترکه انجام میشد و دیگه از خط کش چوبی- که دردش از ترکه و کابل و شلنگ کمتره- خبری نبود.
    توی دهه 60 غیرممکن بود کسی توی مدرسه تنبیه نشه.
    اما از تمام این حرفها که بگذریم به نظر من هم تنبیه چیز خوبیه و حتی چوب و فلک هم تنبیه خوبی بود چون واقعا هیچ آسیب جسمی ای نداشت فقط بی نهایت سخت و دردناک بود.به نظر من تنبیه زمانی موثره که ایجاد حالت نا خوشایند بکنه و فلک کردن به دلیل درد زیادی که داشت ابزار خوبی برای جریمه کردن بود.بعدها که وارد دانشگاه شدم تمام اون دردی که بارها تو کف دستها و پاهام حس کردم به شیرین ترین خاطراتم تبدیل شدند.
    بدترین خاطره
    حالا که میخوام خاطرات تنبیه شدنمو در زمان تحصیل بنویسم اول میخوام سختترین و بدترین خاطره ای که از اون ایام دارمو بنویسم.
    این خاطره مربوط میشه به اسفند سال 1372 وقتی که دوم راهنمایی بودم. چند روز از امتحانای ثلث دوم گذشته بود که یک روز مستخدم مدرسه اومد و منو با سه نفر دیگه برد دفتر. داشتم از ترس می لرزیدم میدونستم قرار چه بلایی سرم بیاد. چیزی که ازش میترسیدم اتفاق افتاده بود. معلم تاریخ نمره ها رو اعلام کرده و ما چهار نفر نمره زیر ده گرفته بودیم و حالا باید سر صف فلک میشدیم. مارو با چند نفر دیگه که اونا هم از همین معلم تک گرفته بودن تو دفتر جمع کردن. غیر از دو سه نفر هممون گریه میکردیم و با اینکه میدونستیم هیچ فایده ای نداره به ناظم التماس میکردیم که از فلک کردن ما صرفنظر کنه. من چون بچه مغروری بودم هر وقت که میخواستن ببندنم به فلک غیر از یکی دو مورد هیچ وقت به التماس نیفتادم و گریه نکردم و هر وقت میخواستن فلکم کنن برای اینکه به بقیه بچه ها نشون بدم که نمیترسم زود کفش و جورابمو در میاوردم و در حالی که خیلی میترسیدم اصلا به روی خودم نمیاوردم. ولی این بار وضع فرق میکرد. غیر از اینکه یک چوب و فلک ویژه در انتظارم بود که توش به جای ترکه با کابل میزدن کف پام، چیزی که خیلی بیشتر ازش میترسیدم فلک شدن سر صف و جلوی چشم تمام بچه های مدرسه بود.
    زنگ زدن و همه بچه ها اومدن تو حیاط و به دستور ناظم صف بستن، بدش مارو بردن تو حیاط. البته من دیگه گریه نمیکردم تا جلوی بچه های مدرسه غرورمو حفظ کنم و نشون بدم که اصلا از فلک شدن نمیترسم گرچه داشتم از ترس میمردم. همینجوری وایسادن سر صف جلوی اونهمه دانش آموز خیلی سخت بود، اصلا نمیتونستم سرمو بالا بگیرم و به بچه ها نگاه کنم. وایسادن جلوی اونهمه بچه خودش عذاب آور و غیر قابل تحمل بود چه برسه به اینکه حالا باید کفشو جورابمو درمی آوردم و دراز میکشیدم تا فلک بشم.
    بعد از اینکه کفش و جورابامونو درآوردیم اول دوستم پدرامو در حالی که جیغ و داد میکرد و آقای ناظمو قصم میداد خوابوندن روز زمین و پاهاشو گذاشتن تو فلک. دو تا از مستخدما دو سر فلکو گرفتن و اینقدر پیچوندن تا پای پدرام صفت و محکم جفت شد و دیگه نتونست پاشو تکون بده. بعد فلک شروع شد، هر ضربه کابلی که به پاش میخورد، داد میزدو جملاتی میگفت مثل "غلط کردم، ببخشید، آقا دیگه نزنین، دفعه آخرم بود" و از این جور چیزا یکی از همون مستخدما هم که فلکو نگه داشته بود، تعداد ضربه ها رو میشمرد.غیر از صدای شلاق و التماس پدرام و شمردن تعداد ضربات هیچ صدایی نبود. من که تا اون موقع بزور گریمو نگه داشته بودم دوباره به گریه افتادم، اشک میریختمو همینطور به پدرام نگاه میکردم که زیر فلک دستو پا میزد.
    بلاخره تعداد ضربه ها به صد رسید و پای پدرامو باز کردن و یکی دیگه از ماهارو که از ترس جرأت تکون خوردن نداشتیم گرفتن و کشون کشون در حالی که اشک میریختو التماس میکرد بردن خوابوندن، بستن به فلک و دوباره فلک شروع شد.
    همینجوری یکی یکی مارو بستن به فلک تا نوبت من شد. باز به خاطر غرورم و اینکه مثلا شجاعتمو به رخ بچه هایی که شاهد فلک شدن ما بودن بکشم وقتی ناظم دستمو گرفت و برد تا بخوابونه روی زمین، بدون اینکه التماس کنم یا خودم عقب بکشم رفتم خوابیدم و پاهامو گذاشتم توی فلک. ولی وقتی اولین ضربه کابل خورد کف پام دیگه غرور و شجاعتو این چیزا از یادم رفت.
    بلند داد زدم: "آآآآآآی سوختم، آقا غلط کردم"
    در همین حال مستخدم گفت: "یک"
    بعد در حالی که داد میزدم: "آقا نزنین" ناظم که کابل برده بود بالا، محکم آورد پایین و زد به کف پام.
    دوباره داد زدم: "آااااای غلط کردم ببخشین"
    همینجوری کابل می خوردمو داد میزدمو التماس میکردم تا اینکه شنیدم مستخدم گفت: "صد"
    بعد فلک شل کردن و پاهامو از توش درآوردن. من چهار دستوپا یه چند متر رفتم کنار تا نفر بعدی بیاد و فلک بشه. انگار کف پام آتیش گرفته بود ولی جرأت نمیکردم به کف پاهام دست بزنم یا بمالموش. همنجوری نشسته بودمو کف پاهامو نگاه میکردمو اشک میریختم. همون موقع صدای نفر بعدی که اولین کابل به کف پاهاش خورد بلند شد.
    بعد از اینکه هممون فلک شدیم، بچه ها اومدن از کنار ما رد شدن، رفتن سر کلاس. آقای ناظم هم برگشت به ما گفت: "شماها برین خونتون"
    یکی از مستخدما کیفامون با چند جفت دمپائی آورد و داد بهمون. هر وقت کسی رو شدید فلک میکردن چون میدونستن نمیتونه با اون وضع پاهاش کفش بپوشه بهش دمپائی میدادن.
    ولی ما که نمی تونستیم راه بریم، همینجوری نشسته بودیم و گریه میکردیم. بعد از حدود یک ساعت برای اینکه وقتی بچه ها برای زنگ تفریح میان حیاط ما رو نبینن یواش یواش و با هزار زحمت بلند شدیم و شروع کردیم به راه رفتن، البته چه راه رفتنی پاهامون آتیش بود. جورابا و کفشامونو گذاشتیم توی کیفامون و دمپاییایی رو پوشیدم. من و پدرام در حالی که دستهای هم گرفته بودیم از در مدرسه رفتیم بیرون. ما و خانواده پدرام با هم همسایه بودیم برای همین آروم آروم با کمک هم تا نزدیک خونه هامون رفتیم. ولی به جای خونه رفتیم مسجد محل تا موقعی که مدرسه ها تعطیل میشن بریم خونه. نمیخواستیم کسی تو خونه بفهمه فلک شدیم. اگه میفهمیدن مجبور میشدیم بگیم که تجدید شدیم بعدشم کلی سین جین و یک تنبیه دیگه نصیبمون میشد.
    رفتیم تو مسجد نشستیم و در حالی که مراقب بودیم کسی نفهمه شروع کردیم به مالیدن کف پامون. یکم که پاهامون اروم شد رفتیم وضو گرفتیم و اومدیم نمازمونو خوندیم. چون تو مدرسه ما همه بچه ها باید قبل از خونه اومدن نماز ظهر و عصرشونو تو نمازخونه مدرسه میخوندن، برای همین اگه نماز نخونده میرفتیم خونه و اونجا نماز میخوندیم شک برانگیز بود. بعد از نماز کفشامونو پوشیدیم و یواش یواش رفتیم خونه. از اونجایی تو مدرسه بعد از درآوردن جورابام برای وضو گرفتن دیگه جوراب پام نمیکردم و میومدم خونه احتاج نبود جورابامونم پامون کنیم پدرام هم همینطور بود.
    خونه که رسیدم زود کفشامو درآوردم و قبل از اینکه کسی منو ببینه و متوجه کف پاهام بشه رفتم تو اتاقم درو بستم، نشستم رو تخت و شروع کردم به مالیدن کف پام تا جای کابلایی که خوردم محو بشه و کسی متوجه فلک شدنم نشه، چون منی که هیچ وقت جوراب نمیپوشم اگه تو خونه با جوراب میگشتم بیشتر جلب توجه میکرد.
    تا یکی دو هفته نمیتونستم درست راه برم ولی تو خونه هر جوری بود طوری راه میرفتم تا کسی نفهمه. تو این مدت با دمپائی و بدون جوراب میرفتم مدرسه و کفشهامو میزاشتم تو کیفم. بعد از ظهرا با پدرام وقتی که نزدیک خونه میشدیم دمپائی رو میزاشتیم تو کیفمون و کفشامونو پامون میکردیم تا بریم خونه.
    بعد حدود دو هفته دمپائی ها رو به مدرسه پس دادیم و به روال عادی برگشتیم. ولی خاطره اون فلک شدن سر صف هیچ وقت فراموشم نشد. به نظر من چوب و فلک چیز خیلی خوبیه و بسیار مفید و لازمه فقط به شرطی که جلوی چشم کلی دانش آموز دیگه انجام نشه. من ثلث سوم از درس تاریخ نمره 18 گرفتم و دلیلشم بخاطر همون صد ضربه کابلی که کف پام خورد میدونم. تنها مشکل من با این مورد از فلک کردن اینه که سر صف انجام شد و به همین خاطر اونو بدترین خاطره از تنبیه دوران تحصیلم میدونم و گرنه من تو مدرسه زیاد فلک شدم اما با اونا هیچ مشکلی ندارم و خیلی مفید و سازنده میدونمشون، چونکه سر صف جلوی چشم حدود 1000 تا دانش آموز انجام نشدن.
    وقتی راهنمایی بودم
    میخوام یکم در مورد مدرسه‌ای که سه سال راهنمایی رو توش گذراندم توضیح بدم.
    من بین سال 1371 تا 1374 راهنمایی میرفتم، مدرسه ما یه مدرسه دولتی بزرگ بود که تعداد خیلی زیادی دانش آموز داشت که اکثرا بچه های شر و شیطون بودن. بچه های درس خون و زرنگ همشون مدرسه‌های غیر انتفایی میرفتن، مدرسه ما هم پر شده بود از بچه های لات و شر که من با همه شیطنتام جلو اونا یک بچه مثبت بودم.
    مدیر و ناظم هم به جز چوب و فلک راه دیگه ای برای کنترل این به قول خودشون لات خونه پیدا نکرده بودن. از هیچ تنبیه دیگه ای هم استفاده نمیکردن با هر کار خطایی فلک میشدیم از سیلی، کف دستی، جریمه، احضار ولی و یا هر تنبیه دیگه ای خبری نبود. فقط از چوب و فلک استفاده میکردن، از تشویق هم که اصلا خبری نبود.
    قوانین خیلی سفت و سختی داشتن که تعیین میکرد با هر خطایی چه جوری فلک بشیم. یعنی سر صف فلک بشیم یا تو کلاس یا دفتر، با ترکه فلک بشیم یا کابل و اینکه چند ضربه بخوریم.
    برای خطاهای کوچیک با ترکه و حدود 20 تا 40 ترکه میخوردیم مثلا هرکی دیر میرسید مدرسه میبستنش به فلک و 20 ترکه کف پاش میزدن، اصلا نمیپرسیدن دلیل موجهی داری یا نه، فلک میکردن بعدشم میفرستادنمون سر کلاس.
    اصلا کاری نداشتن که دانش آموزی شاید مشکل داره، کند ذهنه یا کلا شاید یک دلیل موجه داشته باشه. تو هر کلاس یک فلک با چند تا ترکه بود چون اینقدر تعداد فلک کردن‌ها زیاد بود که اگه میخواستن هر بچه ای رو برای تنبیه بفرستن دفتر کلی وقت تلف میشد. حتی هر روز مستخدمین مدرسه اول صبح قبل از اینکه بچه ها برن سر کلاس به همه کلاسها سر میزدن تا تو هر کلاس حد اقل چهار پنج تا ترکه باشه که یک وقت اگه موقع فلک کردن ترکه شکست مجبور نشن یکی بفرستن از دفتر ترکه بیاره.
    هر روز باید وقتی زنگ آخر میخورد میرفتیم وضو میگرفتیمو تو نمازخونه مدرسه نماز میخوندیم اگه کسی نماز نمیخوند یا بدون وضو میخوند فرداش سر صف فلک میشد برای همین همه بچه ها قبل از رفتن به خونه، نماز ظهر و عصرو تو مدرسه میخوندن. درضمن بعد از وضو گرفتن حق نداشتیم جورابامونو بپوشیم. باید بدون جوراب نماز میخوندیم تا کف پاهای ترکه خورده همو ببینیم و درس عبرت بگیریمو وقتی رسیدیم خونه بریم سراغ درسامون.
    تمام سه سال دوران راهنمایی من اینطوری گذشت، معمولا ماهی یکی دو بار فلک میشدم تازه من یه دانش‌آموز متوسط بودم. بچه هایی بودن که خیلی بیشتر از من این بلا سرشون میومد. نمونش دوستم پدرام بود که تقریبا هفته‌ای یک بار سروکارش با چوب و فلک بود. من تو دوران راهنمایی فقط یک بار سر صف فلک شدم که خیلی هم برام سخت بود و هنوزم خاطره‌اش ناراحتم میکنه ولی پدرام اینقدر سر صف فلک شده بود که خودشم نمیدونه چند بار بوده. این روزا وقتی از خاطرات مدرسه با هم صحبت میکنیم و حرفامون میرسه به فلک شدنهامون به شوخی میگه: "اینقدر سر صف فلک شدم که حسابش از دست در رفته"
    به نظر من چوب و فلک خیلی مفید و لازمه فقط به شرطی که سر صف نباشه تا بچه ای که به فلک بسته شده تحقیر نشه. خود من تنها ناراحتی که در مورد فلک دارم واسه موقعیه که سر صف فلک شدم ولی با مواردی که توی دفتر یا سرکلاس فلک میشدم مشکلی ندارم.
    من معتقدم که چوب و فلک خیلی خیلی خیلی مفید و لازمه، چون فلک باعث شد من برم دانشگاه وگرنه معلوم نبود اصلا بتونم دیپلم بگیرم، پدرام که اصلا معلوم نبود بتونه راهنمایی‌رو تموم کنه.
    اولین خاطره من از چوب و فلک
    اولین خاطره من از چوب و فلک مربوط به دومین روزی میشه که رفتم راهنمایی. یعنی دومین روز از آغاز سال تحصیلی که رفته بودم اول راهنمایی.
    صبح روز اول سر صف مدیر و ناظم حسابی تحدیدمون کردن و برامون خط و نشون کشیدن که با کوچکترین شیطنت سخت برخورد میکنن و اگه تنبلی کنیم سروکارمون با چوب و فلکه.
    سر کلاس که رفتیم اول هر زنگ معلمها هم برامون خط و نشون کشیدن و مارو به فلک که گوشه کلاس بود تحدید کردن. یکی از معلما یکی از بچه ها رو که دوست من و همسایه ما بود با یه بهونه بیخودی بست به فلک و 40 ترکه کف پاش زد. کاملا مشخص بود که اون بیچاره رو فقط برای این فلک کرد که از بقیه کلاس زره چشم بگیره.
    من اون روز فلک نشدم ولی روز بعد صبح خواب موندم و وقتی رسیدم مدرسه بچه‌ها صف بسته بودن. منو که دیر اومده بودم فرستادن کنار یه عده از بچه ها که گوشه حیاط وایساده بودن. بعد من هم هر کسی که می‌اومد میفرستادن پیش ما.
    همه می ترسیدیم. میدونستم که به احتمال زیاد بعد از رفتن صفها به سر کلاس تنبیه ما شروع میشه.
    بعد از رفتن همه صفها مارو بردن تو زیر زمین مدرسه. تمام ما سال اولیها داشتیم از ترس میلرزیدیم.
    وقتی چشمون به فلکهایی اوفتاد که تو زمین نصب شده بود صدای گریه اکثر سال اولیها و چند تایی از سال بالاییها بلند شد.
    بعد ناظم اومد و ازمون خواست که کفش و جورابامونو در بیاریم.
    صدای گریه‌ها بلندتر شد و بچه ها شروع کردن به التماس کردن ولی بعد از به داد بلند ناظم برای مدت کوتاهی صداها قطع شد و همه شروع کردیم به در آوردن کفش و جورابمون.
    همون موقع ناظم دست یک از بچه ها رو گرفت و در حالی که اون بیچاره التماس میکرد و همش میگفت: "آقا غلط کردم." کشید برد و خوابوند رو زمین پای فلک و به کمک یکی از مستخدمهای مدرسه پاهاشو بست به فلک و محکم کرد.
    در همین حال دوباره صدای گریه بچه ها بلند شد.
    ناظم از مجموعه ترکه های کنار دیوار یکی برداشت و رفت طرف پسری که به فلک بسته شده بود.
    ترکه رفت بالا و یک دفعه با سرعت اومد پایین و خورد به کف پاهاش.
    داد زد: آییییییییییییییییی . . .
    من چشمم به جای ترکه به کف پاهای اون پسر بود که یکدفعه ترکه دوم اومد پایین و دوباره دادش درومد: "آیییییییییییییییی . . ."
    و بعد ترکه سوم: "آیییییییی . . . غلط کردم . . ."
    من که تا اون موقع گریه نمی کردم ناگهان به گریه افتادم و همینطور در حالی که اشک میریختم به اون یک جفت پا خیره شده بودم که پشت سر هم ترکه می خورد و جای ترکه روی کف پاها بیشتر می‌شد.
    تا اینکه بعد از بیست ترکه یکی از مستخدمها که تعداد ترکه ها را هم می شمرد پاهاشو باز کرد و ناظم اومد طرف ما، تا یکی دیگه از ما رو انتخاب کنه و ببنده به فلک.
    همه با ترس خودمونو عقب کشیدیم تا اینکه ناظم دست انداخت و یکی رو گرفت و کشون کشون با خودش برد.
    تازه اونموقع متوجه نفر قبلی که فلک شده بود شدم که لنگ لنگان داشت به سمط کفشاش میرفت.
    دوباره صدای ترکه و صدای التماس بلند شد.
    به همین موال چند نفر دیگر هم فلک شدن تا نوبت به من رسید.
    التماس میکردم و قول میدادم دیگه دیر نکنم، ولی فایده ای نداشت. خوابیدم روی زمین و پاهامو گذاشتم تو فلک.
    بعد دیدم ناظم جلوم ایستاد. ترکه رفت بالا و محکم خورد کف پام.
    داد زدم: "آییییییییییییییییی . . . غلط کردم . . ."
    دردش واقعا زیاد بود.
    داشتم درد ترکه اولو تحمل میکردم که ترکه دوم خورد کف پام.
    دوباره دا زدم: "آیییییییییییی . . .آییییییییی"
    همینطور ترکه‌ها پشت سر هم به کف پام میخورد و من گریه میکردم و داد میزدم: "غلط کردم."
    تا اینکه فلک کردن من هم تموم شد و پاهامو از فلک باز کردن. پاهام خیلی می‌سوخت. خودمو رو زمین کشیدم رفتم کنار تا نفر بعدی جامو بگیره.
    داشتم آروم کف پاهامو می‌مالیدم که نفر بعدی داد زد: "آییییییییی . . ."
    برگشتم به اون نگاه کردم و بعدش به بچه هایی که هنوز فلک نشده بودن و منتظر بودن تا نوبتوش برسه. تو این مدت چند نفر دیگه هم بهشون اضافه شده بود که دیر اومده بودن و آنها را هم آورده بودند پایین پیش ما.
    لااقل خوشحال بودم که دیگه بین اونها نیستم و تنبیهم تموم شده.
    کف پام خیلی درد می‌کرد. فلک نفر بدی تموم شد و ناظم رو به من گفت: "زود پاشو برو سر کلاس"
    من از ترس اینکه دوباره فلک بشم با هر زحمتی بود بلند شدم و آروم آروم رفتم کفشامو پوشیدم و جورابامو گذاشتم تو جیبم.
    وقتی رسیدم سر کلاس دو نفر از بچه‌های کلاسمون که قبل از من فلک شده بودن سرجاشون نشسته بودن و معلم داشت درس می‌داد.
    منم آروم زیر نگاه کنجکاو بچه‌ها رفتم سر جام نشستم.
    کفشامو درآوردم. پام خیلی می‌سوخت. پای راستمو آروم آوردم بالا و یکم مالیدم و بعد پای چپم.
    چند دقیقه بعد دوباره در کلاس باز شد و یکی دیگه از بچه ها که فلک شده بود اومد تو.
    اون روز چهار نفر از کلاس ما فلک شدن که یکیش من بودم.
    خوشبختانه اون روز کسی توسط معلمها فلک نشد.
    مدرسه که تعطیل شد در حالی که آروم راه می‌رفتم و یکمی می‌لنگیدم به طرف خونه راه افتادم.
    جورابامو گذاشته بودم تو کیفم. دلم می‌خواست هر چه زودتر به خونه برسم تا کفشامم در بیارم.
    خونه که رسیدم رفتم تو اتاقم و یکم پامو ماساژ دادم. بعد دراز کشیدم روی تخت تا اینکه برای ناهار صدام کردن.
    درد پام یکم بهتر شده بود. لباسامو درآوردم و یک شلوار گرمکن پوشیدم. من که تقریبا هیچ وقت جوراب نمی‌پوشیدم، اگه اون موقع جوراب پام می‌کردم خیلی تابلو میشد برای همین بدون جوراب رفتم ناهار بخورم.
    نمی‌دونستم کسی فهمیده فلک شدم یا نه ولی کسی چیزی نگفت. چهارزانو نشستم و سریع شروع به خوردن کردم. کف پام هنوز می‌سوخت. با رون پام به کف پام فشار می‌اوردم تا شاید سوزشش کمتر بشه. چند بار حالت نشستنمو از چهار زانو به دو زانو و برعکس تغییر دادم.
    بعد از ناهار رفتم تو اتاق رو تختم دراز کشیدم و چند ساعت خوابیدم.
    وقتی بیدار شدم پام هنوز یکمی می‌سوخت.
    شب که شد جای ترکه‌ها تقریبا از بین رفت. کف پام دیگه خیلی کم درد میکرد و موقع راه رفتن مشکلی نداشتم.
    بعد از اون تا حدود سه چهار هفته هر روز صبح سر وقت تو مدرسه حاضر می‌شدم، تا اینکه دوباره یه روز خواب موندم و بیست ترکه دیگه خوردم.
    من بهشاد هستم و 24 سال سن دارم.
    یادم هست کلاس سوم راهنمایی که بودم از درس ریاضی نمره 13 گرفتم.آقای محسنی-دبیرمان-گفت کسانیکه زیر 15 گرفته اند تنبیه می شوند.من و 7 نفر دیگر که یکی شان نمره -5- گرفته بود آمدیم و به دستور آقای محسنی بدون کفش و جوراب ایستادیم تا به نوبت فلک بشویم.آقای محسنی گفت هر نمره منفی 3 ضربه جریمه دارد.نفر اول که11 شده بود خوابید روی زمین و یکی از بچه های هیکلی کلاس(که به خاطر رفوزگیهای مکرر چندین سال از همه مان بزرگتر بود)پاهایش را کنار هم جفت کرد و محکم نگه داشت.آقای محسنی هم ترکه نازکش را برداشت و 27 ضربه به کف پای او زد.از انجایی که تحمل انتظار برای کتک خوردن را نداشتم رفتم و خوابیدم و 21 ضربه ترکه خورد به کف پام.خیلی خیلی درد و سوزش بدی داشت ولی من فقط اشکام دراومد ولی صدایم در نیامد.به سختی بلند شدم و لنگ النگان نشستم سر جایم و بعد نگاهی به کف پایم انداختم.جای ترکه ها به صورت خطوط قرمز روی کف پایم متورم شده بود و از کف پاهایم آتش بلند می شد.
    من در دورام ابتدایی و راهنمایی بارها در کلاس ار معلمین و در دفتر مدرسه از مدیر و ناظم کف دستی خوردم و فلک هم شدم ولی سر صف کتک نخوردم خوشبختانه.
    دبیر زبان سختگیر
    کلاس سوم راهنمایی بودم. یک دبیر زبان سختگیر داشتیم که نسبت به تنبیه بچه ها خیلی دقیق بود و ما دایما در حال کف دستی خوردن از ایشان بودیم و چون ترکه می زد خیلی درد داشت و حداقل برای هر تنبیه 20 تا ترکه می خوردیم.من چون هرگز زبان انگلیسیم خوب نبود همیشه بدون استثنا از دستش ترکه می خوردم.ولی یه بار به خاطر یک نمره ی -5/1- از امتحان کتبی چنان بلایی سرم اومد که تا زنده ام یادم نمیره.
    اون روز آقا معلم برگه ها ی امتحان رو که تصحیح کرده بود آورد و اسم بچه ها رو صدا میزد تا برن و برگه هاشونو بگیرن.،من طبق معمول داشتم دستامو واسه ترکه خوردن گرم می کردم.اتفاقا هرچی صبر کردم ورقه منو نداد.چند نفر از بچه ها ازش کتک خوردن و همه ورقه هاشونو گرفتن.دیگه واقعا داشتم از دلشوره می مردم چون همیشه نفر آخر،بدترین نمره رو داشت و بیشترین کتک رو می خورد.بالاخره از چیزی که می ترسیدم سرم اومد.نمره ام شده بود یک و نیم.وقتی نمره مو با خشم بهم گفت همه بچه ها زدن زیر خنده.همونطور که بچه ها می ختدیدن آقا معلم رفت بیرون وبا یه طناب ویک سطل پر از آب و یخ که از سرایدار گرفته بود اومد و گفت من تورو آدم می کنم کفش و جورابتو دربیار تنبل خان.پا برهنه که شدم صندلیشو گذاشت وسط کلاس و منو نشوند روش و گفت پامو بکنم تو یخ.منم کاری که گفت انجام دادم.چند دقیقه بعد پاهام شده بود یه تیکه یخ و سرما داشت استخوونامم می لرزوند ولی من بغض کرده بودم و جرات هم نداشتم حتی بپرسم این کارا واسه چیه.بعد آقا معلم منو که نمی تونستم راه برم خوابوند زمین و با طناب پاهامو بست به صندلی و طوری محکم کرد که حتی نمیشد یه تکون کوچیک بدم.بعد فوری رفت و ترکه شو برداشت و اومد طرف من و اولش یه کم ترکه رو با دست مالید و بعد برد بالا و با ضرب زیادی کوبوند به کف پام.فقط خدا می دونه که چه دردی داشت با صدای بلند گفتم:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ� �آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ� � آقا غلط کردیم...نزنید توروخدا...خیلی درد داره.ولی آقا معلم بدون توجه به من ترکه رو می برد بالا و محکم می زد کف پام و می گفت:خجالت نمی کشی؟...یک می گیری؟...تنبل...این بار که حسابی فلک شدی...تنبلی یادت میره...صاف نگه دار پاتو...آها...تکون نده...این دفعه که خواستی تنبلی کنی...یاد این تنبیه مفید بیوفت...انگشتاتو جمع نکن...تنبل... آها...بیار بالا پاتو... تنبل بی انضباط...ساکت...آدمت می کنم بی شعور درس نخوون...
    منم می گفتم:آآآآآآآآآآیییییییی...آ قا توروخدا...اوووووخ...یواش...غل� � کردم...دیگه تکرار نمیشه...
    خلاصه،آقا معلم همینطور با اون ترکه به کف پای من می زد و مبصر کلاس هم می شمرد.معلوم بود خیلی از نمره ام ناراحت شده چون طوری ترکه رو می کوبوند به کف پام که صدای سوتش هم مو به تن آدم سیخ می کرد چه برسه به تحمل اون ضربه ها و به شدت هم محکم می زد تا هم من ادب بشم هم بقیه بترسن.وقتی تعداد ضربه ها به 100 تا رسید و دیگه جونم داشت درمیومد آقا معلم بی خیال فلک کردن من شد.پامو باز کرد و وقتی اومدم بلند بشم چنان پام سوخت که دادم دوباره رفت هوا.با کمک بچه ها نشستم سرجام و اشکامو پاک کردم.جای ترکه ها چنان پاهامو متورم کرده بود و چنان می سوخت که نفس کشیدن هم برام سخت شده بود.زنگ تفریح که خورد دوستم-محمود-برام آب ولرم آورد و من ساعت آخر به جای ورزش موندم تو کلاس و از دبیر ورزش خواستم به من استراحت بده که خوشبختانه قبول کرد.تا 4 روز کف پام متورم بود و بعد 10 روز خوب شد.ولی من بعد از اون چوب و فلک سخت دیگه نمره کمتر از 10 نگرفتم حتی با تقلب.
    ولی نمی دونید ترکه خوردن به کف پا چه دردی داره.
    کلاس چهارم ابتدایی
    کلاس چهارم ابتدایی یه بار من از درس تاریخ -6- گرفتم و به همراه سه نفر دیگه رفتیم دفتر. مدیر اون سه نفر رو به خاطر اینکه نمره شون تک نبود فقط کف دستی زد. البته با ترکه و به هرکدوم 10 ضربه زد. ولی منو رو صندلی نشوند و ناظم کفش و جورابمو دراورد و پاهامو آورد بالا و سفت نگه داشت. مدیر شروع کرد به ترکه زدن به کف پام. چنان محکم میزد که داشت جونم در میومد. وقتی تعداد ضربه ها به 20 رسید با وساطت ناظم تنبیهم تموم شد. وقتی پامو نگاه کردم دیدم که جای ترکه ها رو پاهام مونده و حسابی باد کرده. تا چند روز هم درد داشت. موقع بیرون اومدن از دفتر لنگ می زدم.
    ال 1368
    سال 1368 من کلاس پنجم دبستان بودم.آن زمانها تنبیه بدنی هنوز وجود داشت.یه بار من مشق ننوشتم و رفتم مدرسه.اتفاقا دوست صمیمی من که خیلی دستش تند بود فوری مشق منو نوشت و من خیالم از کتک نخوردن راحت شد.ولی یکی از فضولهای کلاس فهمید و به خانم معلم گفت .خانم معلم هر دومونو اورد بیرون و گفت کفش و جورابامونو در بیاریم تا ادبمون کنه.ما هم این کار رو کردیم.خانم معلم منو خوابوند و پاهامو پذاشت رو صندلیش و گفت تکونش نمی دی ها و بعدش یه ترکه داد به دوستم مهدی و گفت انقدر می زنی کف پاش تا خون بیاد.مهدی یه کم معطل کرد چون دلش نمیومد منو فلک کنه اما وقتی شلنگ خانم معلم خورد تو سرش اونم ترکه رو بلند کرد و تند تند و محکم شروع کرد به زدن به کف پای من.انقدر زد تا من بر اثر گریه به نفس نفس افتادم و خانم معلم گفت بسه.بعد مهدی خوابید و من در حالیکه نمی تونستم درست وایسم شروع کردم به ترکه زدن به کف پای مهدی.وقتی اونم پاهاش آش و لاش شد خانم معلم گفت بلند شو و کفشاتو بپوش.اما وقتی خواستیم بشینیم نذاشت و گفت کجا؟نفری 20 ضربه هم باید شلنگ بخورید.بعد به من گفت اول تو که تنبلی کرده بودی بیا جلو ببینم.رفتم و دستامو نگه داشتم و 20 ضربه شلنگ آتیشی خوردم و دستام هم بدتر از پاهام ورم کرد.مهدی هم بدتر از من.بعد از اون تنبیه سخت من دیگه مشقامو ندادم کسی بنویسه.ولی بارها به خاطر مشق ننوشتن کتک خوردم البته فلک نشدم دیگه.
    سوم راهنمایی
    من در کلاس سوم راهنمایی یک بار فلک شدم.و آن مربوط به یک نمره 13 بود که از درس ریاضی گرفته بودم.دبیرمان تمام کسانیکه نمره کمتر از 15 گرفته بودند صدا کرد و گفت به ازای هر نمره منفی 5 ضربه ترکه می خورید .بعد از ما خواست کفش و جورابمان را در بیاوریم و به نوبت بخوابیم زمین.نفر اول خوابید و خودش پاهایش را نگه داشت و دبیر وظیفه شناس!! به کف پای او که -9- شذه بود 55 ضربه زد.بعد من خوابیدم که باید 35 ضربه می خوردم.وقتی اولین ترکه را خوردم تازه فهمیدم چرا دوستم هی پاهاش را خم می کرد و یا درست نگه نمی داشت چون فلک شدن درد و سوزش بدی ایجاد می کرد و من هر چه بیشتر ترکه می خوردم بیشتر دردم می گرفت ولی بیشتر از آن درد تحقیر شدن جلوی چشم بقیه آزارم داد.تا چند روز کف پاهایم متورم بود و آن روز موقع راه رفتن لنگ می زدم.من دیگر توسط دبیرمان فلک نشدم ولی چند بار دیگر کف دستی خوردم که خیلی درد داشت.
    بالا رفتن از درخت گردو و فلک شدن
    من امید هستم و 35 سال سن دارم. کلاس اول راهنمایی که بودم با دوستم مرتضی از درخت گردویی که تومدرسه بود رفتیم بالا و جیبامونو پر گردو کردیم. وقتی اومدیم پایین هر جفت مونو ناظم با پس گردنی برد تو ذفتر و ازمون تعهد گرفت که دیگه همچین کار خطرناکی نکنیم. بعد هم گفت سر صف تنبیه مون می کنه تا عبرت بقیه بشیم. زنگو زدن و همه مدرسه اومدن و صف بستن و مارو بردن پای فلک.اول من خوابیدم و با یکی از چوبای همون درخت گردو 30 ضربه خوردم که واقعا داشتم هلاک می شدم. بعد من مرتضی خوابید و اونم 30 ضربه خورد به کف پاش.بعد هم بقیه رفتند سر کلاس و ما لنگ زنان رفتیم دفتر و 20 ضربه هم کف دستی خوردیم تا از نظر ناظم تنبیهمون کامل شده باشه.بعد هم گریه کنان رفتیم سر کلاس.
    زمانی بین سالهای 67 تا 75 مدرسه ابتدایی و راهنمایی می رفتیم رسم بود صبحگاه و بعد از هر زنگ تفریح مجبور بودیم سرصف بایستیم و هرکس کوچکترین خطایی ازش سر میزد از صف بیرون می کشیدن و انواع تنبیه از کلاغ پر ودو دست و یک پا بالا و غیره روی آن شخص اجرا می کردند.

    روزهای شنبه معمولا ناظم مدرسه نمی آمد و معلم ورزش مدرسه جای خالی او را پر می کرد. اگر ناظم مدرسه هر زنگ 20 نفر از صف بیرون می کشید. آقای رنجی معلم ورزش زنگی 60 نفر ازصف بیرون می کشید وتببیه او فلک کردن آنها بود. البته خوشبختی فلک شدگان این بود که بعد از اینکه صفها می رفتند سرکلاس فلک میشدند و همچنین پاهایشان بسته نمی شد اما معمولا بعد از فلک شدن باید 4 دور تو حیاط مدرسه پابرهنه می دویدند و هرکه نمی توانست مجبور می شد آشغالهای حیاط را پابرهنه جمع کند. یک بار زنگ تفریح 6 نفر از صف کلاس ما کشید بیرون. ما زنگ بعدش ورزش داشتیم برای همین رفت پشت میکروفن و گفت: "کلاس2/5 نره سرکلاس"

    بعد ازپیشخوان آمد پایین گفت: "همه جوراباتون دربیارید."

    ما گفتیم: "چرا؟"

    گفت: "6 نفر از صف شما خارج شدند باید جمع تنیبه بشه."

    رفت سروقت آنهایی که ازصف بیرون کشیده بود نفری 30 یا 35 ضربه فلکشان کرد. بعد بچه های بقیه کلاسهارو فرستاد برن سر کلاس

    اون 6 نفر هنوز روی سکو ایستاده بودند. به اونها گفت: "کفش وجورابتونو نپوشید"

    اومد سر صف ما سه بار از جلو نظام و خبردار داد. 3 تا از بچه ها موقع خبردار دوم یکذره وول خوردند، اون سه نفرو ازصف کشید بیرون فرستاد پیش 6 نفری که قبلا بیرون کشیده بود. بعد از آن رفت سروقت اوون 9 نفر ،اونا روی زمین نشستند و نفری 30 تا 35 ضربه فلک شدن وقتی فلکشون تمام شد، دستور داد تا دیوار ته حیاط لی لی برند بعد رویشان را بگیرند طرف دیوار و دودست یک پا بگیرند بالا. بعدش اومد سر وقت ما روی زمین خوابوندمون و نفری 10 تا 12 ضربه فلک کرد و بعد از آن 50 60 تا از جلونظام خبردار داد و به اون 9 نفر گفت: "کلاغ پر بیایید و سرصف بایستید."

    40 ازجلونظام خبردار دیگه داد تا زنگ تفریح بعدی خورد.

    گفت: "کسانی که ازصف کشیده بودم بیرون، زنگ تفریح برند روی سکو بایستند و رویشان طرف دیوار و دو دست یک پایشان را بگیرند بالا.

    بعد فهمیدیم ارژنگ، کیوان، علی.م، مهدی.ک، مهدی.م، پدرام، احسان، مهیار، نیما زنگ بعد یک دور دیگه فلک شدن.

    ازاون شنبه به بعد هیچ کس شنبه ها از صف ما بیرون کشیده نشد چون به خاطرش تنبیه شده بودیم.
    خاطرات یک دبیر ریاضی از فلک کردن
    من دبیر بازنشسته’ دولتم. تو سی سال تدریسم شاید هزار تا شاگرد فلک کردم. ولی نه من لذت بردم نه اونا. من چون تنبیه میکردم محکم میزدم,اونا هم التماس میکردن که یواش تر بزنم. اصلا هم لذتی در کار نبود. معلم بودم و اخلاقا در برابر تربیت بچه ها مسئول.
    من معمولا به خاطر نمره کسی رو نمیزدم,بجز وقتایی که کسی زیر 10 میگرفت. چون به نظر من کسی که تا حد دبیرستان رسیده باشه کودن نیست و اگه نمره’ زیر 10 بیاره حتما تنبلی کرده. به شاگردامم تذکر داده بودم نمره’ زیر 10جریمه ش فلکه. به ازای هر یه نمره 3ضربه میخوره کف پاش. یه بار از کلاس دومی ها امتحان گرفته بودم. چهار نفر نمره’ زیر 15 گرفته بودن که بهشون جریمه دادم. ولی یکی از پسرا نمره اش شده بود-7- وطبق مقررات باید فلکش میکردم. من آدم جدی ای بودم(وهستم)و همه میدونستن که از اشتباه کسی آسون نمیگذرم. بنابراین با جدیت به اون پسر که اسمش محمد بود گفتم کفش و جورابتو درآر بیا بیرون. پابرهنه اومد پای تابلو. همه از ترس لال شده بودن. فلک رو از گوشه’ کلاس آوردم گفتم بخواب. خوابید و من هم پاهاشو گذاشتم توی فلک. دوتا از بچه ها رو هم صدا کردم که سر فلکو گرفتن و شروع به چرخوندن چوب فلک کردن. با پیچوندن چوب,طناب دور پای محمد سفت شدوپاهاشم اومد بالاتر و کاملا در اختیار من قرار گرفت. از کشوی میزم کمربند چرمی ضخیمی رو که مخصوص تنبیه بود آوردم بیرون و دور دستم پیچیدم و اومدم بالاسرش و گفتم:نمره’ 7 چند تا شلاق داره؟یه کم فکر کرد و گفت39تا,گفتم 39تا که نمیشه,40تا میزنم کف پات که باید هر ضربه رو بشمری وگرنه حساب نمیکنم. طوری وایسادم که بتونم محکمتر بزنم و بعد دستمو بردم بالا و زدم کف پاش. صدای برخورد کمربند به کف پای محمد تو کلاس پیچید:تاااااااااااااااااا� �اااااااااپ.
    محمد داد زد:آآآآآآآآآآیییییییییییی� �ییییییییییی,یک. . آقا غلط کردیم,تکرار نمیشه.
    دادزدم ساکت و دومین شلاق رو محکمتر زدم کف پاش.
    . . . آآآآآآآخ. . 2. . آآآآه. . 3. . 4. . و من همینطور بی وقفه به کف پای محمد شلاق میزدم. پاهاش قرمز قرمز شده بود و رد ضربات کمربند کاملا رو پاهاش موند. گاهی یه پاشو میبرد پشت اون یکی پاش,گاهی انگشتاشو جمع میکرد,گاهی هم تکون مختصری به پاش میداد ولی فایده نداشت,چون هر دو پاش در دسترس من بود و من محکم میزدم کف پاش تا ادب بشه. من میزدم و محمد آخ و اوخ میکرد و میشمرد. انقدر به کف پاش شلاق زدم تا 40تا ضربه تموم شد. باور نمیکنید پاهاش چه ورمی کرده بود. در حالیکه به کف پاش اشاره میکردم رو به کلاس گفتم این عاقبت تنبلیه.
    پاشو باز کردم و با بد بختی رفت نشست.
    یه روز کلی تمرین داده بودم واسه روز جمعهء بچه ها. خیلی زیاد بود ولی خب لازم بود. روز شنبه وقتی اومدم سرکلاس اول درس دادم. درس که تموم شد به بچه ها گفتم تکلیف روز پنجشنبه تونو ببینم. بچه ها هم دفترای ریلضی شونو گذاشتن روی میز و منم مشغول دیدن تکالیف شدم. بعضیها غلط داشتن،بعضیها هم اشکال داشتن و. . . من به تمام سوالات شون جواب میدادم. تا اینکه رسیدم سر میز یکی از بچه ها. دفتر شو که نگاه کردم کفرم بالا اومد. هیچی ننوشته بود. پرسیدم چرا تمریناتو حل نکردی؟گفت آقا اجازه بلد نبودیم. گفتم همه شو بلد نبودی؟؟؟؟؟؟!!!!!!پس سر کلاس حواست کجا بوده؟گفت چیزه. . . همه شو که نه. . . بعضیهاشو بلد نبودیم. . . گفتم هر کدومو بلد بودی مینوشتی بقیه شو مثل بقیهء دوستات از من میپرسیدی. گفت آقا ما وقت نکردیم. . . چیزه. . نه. . یادمون رفت. . . چپ چپ نگاش کردم و گفتم چیکار داری که وقت نداری؟جوابی نداد. گفتم 15سالته آقا پسر،هنوز مثل کلاس اولی ها از زیر تکلیف فرار میکنی. گفت آقا ببخشید،من. . . دادزدم حرف نباشه،دفعهء اولت نیست که بگذرم. پاشو برو وایسا پای تابلو. گفت:آخه. . گفتم:زوووووووودباش. رفت وایساد پای تابلو. تکلیف همه رو دیدم. حدود 10دقیقه به زنگ مونده بود. گفتم کفش و جورابتو درآرآماده شو واسه تنبیه. خودمم فلکو آوردم و اون پسر خوابید پای بساط فلک. پاشو گذاشتم توش و طنابشم پیچوندم تا محکم شد. مبصر اومد کمربندو داد دستم ویه سر فلکو نگه داشت. یه سر دیگه ش تو دست چپ خودم بود. کمربند رو بردم بالاو بعد زدم کف پاش. گفت آی. . آقا غلط کردیم. . تورو خدا. . کمربند خیلی درد داره. توجه نکردم و کارمو ادامه دادم. اون هی ناله میکرد و میگفت ببخشید ولی من کوتاه نمیومدم. و محکم به کف پاش شلاق میزدم. نمیدونم چند تا زدم ولی وقتی زنگ خورد فلک کردنو تموم کردم و پاشو باز کردم. نمیتونست راه بره. لنگ لنگون رفت نشست سر جاش.

    * قدر مدرسه های الان رو بدونید
    اقای میرزایی فلک رو برداشت و اوارد رو سکویی که من مشغول در اواردن کفش و جورابم بودم .. بعد به همه ی بچه های کلاس گفت از سر جاشون بلند شن و راست وایسن .. دو نفر از بچه هایی که هم قدشون بلند تر بود و هم چاق تر بودند و به نظرش زور بیش تری داشتن رو گفت بیان .. اون ها هم اومدن .. بعد گفت که دو سر فلک رو بالا بگیرن .. بعد به من گفت که بیام رو گلیمی که پهن کرده بود دراز بکشم .. من هم دراز کشیدم .. بعد گفت پاهات رو بزار رو فلک .. بعد پاهام رو از وی طناب فلک رد کرد و به اون دو نفر گفت که فلک رو بپیچونند . با چرخوندن چوب فلک احساس کردم طناب داره دور مچ پاهام سفت می شه و من دیگه هیچ اختیاری رو پاهام ندارم .. تازه وقتی اقا معلم رفت سراغ ترکه های روی میز و یکیشون رو گلچین کرد و اوارد و گذاشت رو کف پاهام فهمیدم چوب و فلک چیه .. گفتم : آقا فهمیدم چوب و فلک چیه !! شما با اون چوب ها به کف پای بچه ها می زنید !! بعد من فکر می کردم حالا که فهمیدم چوب و فلک چیه آقا معلم پاهام رو از فلک باز می کنه .. اما با عصبانیت گفت : نه ! هنوز نمی دونی فلک چیه ! چون هنوز فلک نشدی ! بعد اون ترکه رو ناگهان برد بالا و با تمام قدرتش فرود اوارد رو کف پاهام .... جیغم به اسمان بلند شد .. گریه ام گرفت و گفتم : اااااایییییییییییییی.... اقا داری چی کار می کنی .. نزنید آقا دردمون میاد .. ضربه ی بعدی رو محکم تر زد به کف پاهام ... دوباره جیغ زدم : نزنید آقا .. و شروع کردم به زار زدن ... رفت سراغ ضربه ی بعدی .. من که از درد کف پاهام به خودم می پیچیدم شروع کردم به تکون دادن پاهم و خم کردم انگشتای پام .. اقای میرزایی داد زد : کف پاها صاف !! خم نکن اون انگشتات رو .. ضربه ی بعدی رو زد .. من دوباره پاهام رو تکون دادم . گفت : اگه یه بار دیگه پاهات رو تکون بدی پوست کف پاهات رو می کنم .. من هر چی تقلا می کردم تا از درد راحت بشم فایده ای نداشت .. اقا معلم که دید من کف پاهام رو همین جور دارم تکون می دم رفت یک نخ نازک اوارد و شصت دو تا پام رو به هم دیگه بست .. کف پاهام کاملا صاف شدن و دیگه نمی تونستم پاهام رو تکون بدم .. اقای میرزایی همین جور بی وقفه به کف پاهام تر که می ز و من هم از درد پاهام جیغ می کشیدم و گریه می کردم .. التماس می کردم که حداقل یه کم اروم تر بزنه ولی اون محکم می زد . یه نگاه به بچه های کلاس انداختم .. همه زل زده بودن به کف پاهام .. از ترس به خودشون می ترسیدن .. صدای شکسته شدن موج هوا که بر اثر فرود اومدن ترکه ها به کف پاهام شنیده می شد خودش کلی ترسناک بود . چه برسه به این که خودت در حال فلک شدن و برخورد اون ترکه ها به کف پاهات باشی !! کف پاهام داشت میسوخت . انگار داشتن کف پاهام رو اتیش می زدن .. بعد از کلی ضربه سوزش کف پام تبدیل به درد شد .. ترکه ها تا مغز استخون کف پاهام رو به درد می کشیدن و اقای میرزایی هم انگار نمی خواست بیخیال بشه .. تا این که در کلاس زده شد .. اقا معلم ترکه رو کنار گذاشت و رفت در رو باز کرد .. اقای معلم کلاس بغلی بود .. گفت : اگه میشه جلوی اه و ناله های این شاگردتون رو بگیرید . صداش تو کل مدرسه می پیچه .. من هم دارم تو کلاسم یک دانش اموز رو فلک می کنم اما نمی زارم انقدر بلند جیغ بزنه که مزاحم کلاس های دیگه بشه .. اقا معلم گفت : ببخشید . الان یه کاریش می کنم .. بعد در کلاس رو بست .. به یکی از بچه های کلاس گفت که بیاد جلوی دهن من رو بگیره .. اون هم اومد و جلو دهن من رو گرفت .. دوباره ترکه رو ور داشت و شروع کرد به ترکه زدن .. از درد دلم می خواست فریاد بزنم اما جلوی دهنم رو گرفته بودن .. من نمی دونستم چند تا داره می زنه چون سواد عددی نداشتم .. اما الان که فکر می کنم 50 ضربه زد .. بعد از 50 تا ترکه ی اتیشی ترکه رو کنار گذاشت .. دستش رو گذاشت روی یک پام و با دست دیگه اش اشاره می کرد به کف پاهام و می گفت : سزای کسی که حاضر جوابی کنه و بی ادبی و کنجکاوی کنه همینه .. شما می تونید انقدر مودب و منظم و درس خون باشید که من تا اخر سال دیگه فلکتون نکنم . یا این که انقدر شیطنت کنید که هر روز کف پاهای تک تکتون رو به چوب و فلک بکشم . میل خودتونه ... خوب به کف پاهاش نگاه کنید .. هر کی خواست کف پاهاش اینجوری بشه بیاد پیش من !! بعد طناب فلک رو شل کرد .. احساس کدم تازه داره خون به کف پام می رسه . جای طناب فلک روی مچ پاهام زخم شده بود .. چشمم افتاد به کف پام گریه هام شدید تر شد .. کف پاهام ورم کرده بودن و وسط کف پم کاملا باد کرده بود .. کناره های پام کاملا قرمز شده بودن و از زیر انگشتای پاهام یه خورده خون جاری شده بود .. حس تنفر از اون معلمی که این بلا رو سر کف پاهام اوارده بود تمام وجودم رو فرا گرفته بود .. اقا معلم گفت : دفعه بعد بیش تر از این ها می زنم کف پات .. من پاهام رو گذاشتم رو زمین که بلند شم .. جیغم رفت هوا از درد .. افتادم زمین .. اقای میرزایی گفت : انقدر اخ و اوخ نکن پسر !! فکر می کنی با اون پاهای فلک شده ات می تونی راه بری ؟؟ چهار دست و پا برو سر جات .. من کفشام رو پوشیدم و جورابام رو هم گذاشتم تو جیبم و با هزار زحمت و کمک یکی از بچه ها چهار دست و پا خودم رو به نیمکتم رسوندم .. به محض این که رسیدم و سر جام نشستم کفشام رو در اواردم و شروع کردم به مالش دادن کف پام تا شاید از دردش کم تر بشه .. اون دو نفر بغل دستیم با کنجکاوی به کف پاهام نگاه می کردن و نچ نچ می کردن . اقای میرزایی اون قدر برای فلک کردن من انرژی گاشته بود که خسته شده بود و 10 دقیقه که به زنگ تفریح مونده بود رو استراحت کرد .. بعد زنگ رو زدن و ما رو فرستادن حیاط .. با هزار زحمت و کمک اون دو تا بغل دستیم و در حالی که از درد هنوز گریه می کردم رفتم حیاط .. به محض این که رفتیم حیاط چند تا دانش اموز دیدم که به سخنی راه می رفتن و معلوم بود که فلک شده بودن . هر کدومشون یه گوشه ای پیدا کردن و رفتن نشستن و شروع می کردن به ماساژ دادن پاهاشون .. البته با اب ولرم پاهاشون رو ماساژ می دادن .. چشمم خورد به اون پسری که کلاس پنجم بود و دیر اومده بود .. به دستور ناظم که تو حیاط مدرسه بود داشت با پای برهنه اشغال های مدرسه رو جمع می کرد .. بعد از 5 دقیقه زنگ رو زدند و مارو دوباره به صف کردن .. بعد ا این که به صف بسته شدیم اون دانش اموز رو صدا کردن که بیاد رو سکو .. بعد دیدم که اقای مدیر یه گلیم اوارد و ناظم هم مشغول اماده کردن بساط چوب و فلک بود .. اقای مدیر پشت بلند گو گفت : من زنگ پیش بهتون گفتم که چوب و فلک هامون امسال بیش تر شده .. یک عده از شما حرف من رو گوش گردید و فلک نشدید . اما یک عده تون هم بی توجهی کردن و فلک شدن .. من روی دیر اومدن و تاخیر داشتن به مدرسه خیلی حساسم . برای اون دسته از دانش اموز هایی که دیر بیان 50 ضربه چوب و فلک تعیین کردم که خودم شخصا فلکشون می کنم .. اما این دانش اموز چون اولین روز مدرسه هست و یک زنگ تمام هم با پاهای برهنه مشغول جمع کردن اشغال های مدرسه بود 30 ضربه فلک می کنم . به شرطی که موقع فلک شدن کف پاهاش رو تکون نده . من روی صاف بودن کف پاها هم خیلی حساسم .. بعد خطاب به اون پسر گفت که بخوابه رو زمین و پاهاش رو بالا بگیره . اون هم این کار رو انجام داد . دو تا از ناظم ها سر فلک رو بالا گرفته بودن البته بیش تر از فلکی که من شدم چون اون دانش اموز کلاس پنجم بود و قدش بلند تر بود .. پاهای اون دانش اموز رو بستن به فلک . من خیلی به صحنه ی چوب و فلک نزدیک بودم و نفر دوم تو صف بودم .. کف پاهای اون دانش اموز بر اثر راه رفتن با پای برهنه یه کم زخم شده بود و به قسمت های زیادی از کف پاهاش ماسه و خاک و حتی گل چسبیده بود . اقای مدیر به یکی از انتظامت مدرسه گفت که برو یه سطل اب بیار .. اون دانش اموز هم سریع رف و سطل اب اوارد .. اقای مدیر با اب کف پاهای اون دانش اموز رو تمیز کرد و خاک و ماسه هایی رو که به کف پاهاش چسبیده بود رو جدا کرد .. کف پاهای اون پسر کاملا تمیز شد .. اما این چوب و فلک با چوب و فلک من فرق داشت .. اقای مدیر کمر بند چرمی زخیم رو از کمرش باز کرد و کمر بند رو پیچوند دور دستش .. بعد ارتفاع فلک رو تنظیم کرد و به ناظم ها گفت سر فلک رو بیش تر بالا بگیرن .. این اولین باری بود که من شاهد صحنه ی چوب و فلک بودم .. اقای مدیر یه کم با دستش با کف پاهای اون دانش اموز ور رفت و پاهاش رو جوری تنظیم کرد که راحت تر بتونه فلکش کنه .. بعد طوری وایساد که ضربات رو دقیقا به کف پای اون پسر بزنه .. کمربند رو برد بالا و با تمام قدرت زد به کف پای اون پسر .. جای کمربند روی کف پای اون پسر قرمز شد .. برعکس من که بعد از اولین ترکه ای که به کف پاهام خورد جیغ زدم اون پسر ناله ی کوچیکی سر داد به طوری که فقط فالک ها و چند نفری که جلو صف بودیم شنیدیم .. ضربه ی بعدی رو زد به وسط کف پای اون کلاس پنجمی .. پاهاش قرمز تر شدن .. صدای کمربند که به کف پای اون پسر می خورد و بعد ناله ی اون پسر تنها صداهایی بودن که تو حیاط مدرسه شنیده می شدن .. اقای مدیر همینطور اون پسر رو فلک می کرد و کمر بند رو می کوبوند به کف پای اون پسر و ناظم هم میشمرد .. جای کمربند رو کف پای اون پسر قرمز و قرمز تر می شدن و تو 20 ضربه کاملا کف پاهاش سرخ شدن .. بعد از 30 ضربه کف پاهاش تقریبا مثل کف پاهای من ورم کرده بود .. اون جا بود که من فهمیدم هیچ وقت نباید توسط اقا مدیر فلک بشم چون با این که اون پسر کف پاهاش ررو تکون نمی داد اما اقای ناظم به اقای مدیر گفت : هنوز یه آشغال تو حیاط مدرسه هست . این یعنی خوب مدرسه رو تمیز نکردی . اقای مدیر لطفا 5 تا دیگه بزنید تا یاد بگیره که درست آشغال جمع کنه .. آقای مدیر هم انگار که از خداش بود چوب و فلک رو ادامه بده 5 تا کمربند دیگه زد به کف پای اون پسر .. توی ضربه ی 32 ام بود که اون پسر از درد یه تکونی به پاهاش داد .. اقای مدیر هم که یک بهونه ی خوب دستش اومده بود گفت : 5 ضربه هم به خاطر تکون دادن کف پاهات بهت می زنم .. اون پسر دیگه از درد اشکش در اومده بود و ناله هاش بلند و بلند تر می شدن .. بالاخره اون 5 ضربه هم زده شد و تعداد ضربات جمعا به 40 رسیدن .. اقای مدیر دستی به کف پاهای اون پسر کشید .. بعد به ما گفت که بیایم و صف ها یکی یکی از کنار بساط چوب و فلک و پاهای تاول زده ی اون پسر رد شدن تا دانش اموز ها کف پاهاش رو ببینن و درس عبرت بگیرن .. بعد که ما رفتیم پاهای اون پسر رو باز کردن و من از پنجره دیدم که لنگ لنگون وارد سالن مدرسه شد و رفت به کلاس خودش .. با دیدن اون چوب و فلک و چوب و فلکی که خودم زنگ اول شدم و هم چنین دیدن لنگ زدن بچه های دیگه از کلاس های دیگه که نشون از فلک شدنشون داشت من فهمیدم که توی این مدرسه جای بازی و تفریح و تنبلی و شیطنت نیست و فقط باید درس خوند و با نظم بود .. در غیر این صورت فقط فلک می شیم .. اما مثل این که چوب و فلک های اون روز تموم شدنی نبود .. وسط های زنگ آخر کلاسمون بود که دیدیم زنگ رو زدن .. ما فکر می کردیم باید بریم خونه و مدرسه تعطیل شده .. اما هنوز از این خبرا نبود .. باز دوباره بساط چوب و فلک بود .. ما صف بستیم و منتظر شروع مراسم چوب و فلک بودیم .. اقای مدیر اومد سر صف و گفت : شما دانش اموزان باید تمیز و مرتب باشید . ناخن های دست و مخصوصا ناخون های پاهاتون هر هفته چک می شن . علاوه بر اون کف پاهاتون هیچ وقت نباید بوی بد بده .. امروز من به کلاس پنجم ب رفتم و ناخن های دست و پای بچه ها رو چک کردم که متاسفانه ناخن های دست و پای یکی از دانش اموز ها بلند بود و من امروز اون رو جلوی همه فلک می کنم تا بدونید من چه قدر روی تمیز بودن و نظافت حساس هستم .. باز گلیمی روی زمین انداخته شد و ناظم ها هم چوب و فلک رو اواردن .. اون دانش اموز رو اواردن و دستور در اواردن کفش ها رو به اون دانش اموز دادند .. البته اون دانش اموز برای چک کردن پاهاش کفش و جورابش رو در اوازده بود اما به دستور مدیر برای این که کف پاهاش دوباره کثیف نشن و پاهاش رو با اب بشوره گفته بود که با کفش بیاد . خلاصه این که پاهای اون بیچاره رو به فلک بستند و اقای مدیر هم بعد از اماده کردن کف پاهای دانش اموز برای فلک شدن و در اواردن کمربند .. 40 ضربه برای اون دانش اموز در نظر گرفت .. فلک کردن رو شروع کرد و با شدت هر چه تمام تر کمر بندش رو به کف پای اون پسر می زد .. فهمیدم که کلا اقای مدیر وسواس خاصی روی دانش اموز های کلاس های بالا تر یعنی کلاس پنجمی ها و کلاس چهارمی ها داره که توی یک روز دو نفر رو فقط از کلاس پنجم چوب و فلک می کنه .. همین جور کمربند می زد و کف پاهای اون پسر قرمز و قرمز تر می شد .. من که هر چی دیدم نامرتبی و بلند بودنی توی ناخن های پاهاش ندیدم که اقای مدیر اون رو به عنوان دانش اموز نا مرتب فلک می کرد .. شانس اواردم که اون روز ناخن های من رو ندیدند چون خیلی ناخن های من بلند بودند مخصوصا ناخن های دستم .. بعد از 40 ضربه ی آتیشی چوب و فلک تموم شد و بعد از باز کردن پاهای اون پسر از چوب و فلک به ما گفتن که بریم خونه .. نزدیک به 30 نفر اون روز لنگ می زدن .. یعنی 30 نفر فلک شده بودن که من هم یکیشون بودم .. مدرسه برای این که از همون اول ما بچه ها رو سر به راه و با ادب و مطیع بار بیاره از همون روز اول ما دانش اموز ها رو با چوب و فلک پذیرایی کرده بود ... با هر زحمتی بود خودم رو رسوندم خونه و طوری که کسی نفهمه رفتم و پاهام رو با اب ماساژ دادم .. بعد چند ساعت خوابیدم .. نمی دونم اون روز خانواده ام فهمیدند که من فلک شدم یا نه .. ولی در هر صورت چیزی بهم نگفتند .. این هم از اولین خاطره ی من از چوب و فلک که ما بهش می گیم : چوب و فلک اول مهری !! .....
    سلام .. این هم یک عکس از کف دستی زدن یک پسر بچه  در مدرسه !!   لطفا در وبلاگ قرار بدید ...        http://www.parsnaz.ir/images/2015/01/1314598658-parsnaz-ir.jpg
    من یه بار تو خونه ی مامان بزرگم بودم خیلی شیطونی کردم بعد مامانم من برد توی یه اتاق که ما بهش میگیم اتاق پایینی گذاشتم اونجا بعد 10 دیقه اونجا بودم که خالم اومد ضامن من شد اومدم بیرون دوباره شروع کردم به مردم آزاری بعد فرداش تا رفتیم پایه کامپیوتر مامانم اومد کامپیوتر رو خاموش کرد گفت واسه ی کار های دیروزت اجازه نداری به کامپیوتر دست بزنی منم که کلی گفتم تو رو خدا دیگه نمی کنم بعد گفت نه خیر اگر هم دست به کامپیوتر بزنی کتک میخوری منم گفتم باوشه به خدا ساعت دوازده شب رفتم پای کامپیوتر گفتم روز تمام شد تا ساعت دو شب پاش بود
    به خدا مطمئنم مرض داره. نمیتونم جلوشم بگیرم. میگه روزی یه بار کتکت میزنم. حتی اگه کار اشتباهی نکنی. همیشه خدا بدنم کبوده.
    سلام علی جان من هیچ وقت دلم نمیخواد که به عنوان یک تنبیه فلک بشم ولی بدم نمیاد که با دوستام به صورت یک آزمایش یا یک سرگرمی بزنیم ولی نه اون جاری که پای هم دیگر رو ببندیم و آنقدر بزنیم که خون بیاد یا کبود بشه فقط مثلا 10 ضربه واسه ی امتحان کردن 
    من ۱۶ سالمه کرمانشاهی هستم.
    پاسخ:
    خوب چرا کتکت میزنه؟ مگه مرض داره؟
    خوش ب حالتون. خاطرات کتک خوردنتونو میگین میخندین. من همین الانشم از نامادریم کتک میخورم . جوری کتکم میزنه تا یه ساعت رو زمین ولو ام. مثل همین امروز صبح که واقعا داشت خفم میکرد با پا. شانس اوردم واقعا. تورو خدا شما بوه هاتونو نزنین. 
    پاسخ:
    آقا جواد شما چند سالتونه؟ و اهل کجا هستین؟
    محسن جان من همیشه تا ساعت پنج صبح بیدارم تلویزیون و لامپ ها هم روشن  از نظر شما مشکلی داره 
    اقا کیارش .. بعضی از معام ها از فلک کردن لذت هم می بردن ..
    اقا کیارش ! دوست داری فلک رو تجربه کنی ؟؟!!
      سلام .. لطفا این عکس   رو تو  وبلاگ بذارید  .. ممنون ..  عکس رنگی هست ..      http://www.blogfa.com/photo/f/falaki.jpg
    پاسخ:
    سلام.
    ممنون از لطف شما.
    متأسفانه اندازه این عکس خیلی کوچک هست.
    اگر این عکس رو در اندازه بزرگتر دارید، لینکش رو بذارید تا با افتخار توی وبلاگ بذارمش

    با تشکر از همکاری شما
    من تا حالا نه فلک شدم نه شاهد فلک بودم فقط در حد چک و دمپایی و پس گردنی من دهه هشتادی به من دست بزنن میکشمشون ولی شما که نازم هستید گوش کنید یه روز اردو رفتی با مدرسه سینما یه فیلم رشد مسقره به خدا فحش میدادیم و اشغال پرت میکردیم بعد رسیدیم مدرسه معلم ما همدم نداشت وقتی رسیدیم مدرسه کلی مشق داد گفت تا شما باشید دیگه از این غلط ها نکنید ولی ما یه ناظم داریم خیلی آدم خوبیه داور فوتبال قبلا گل ملی هم داشته همه دوسش دارن بعد اون گفت من به همه  ی معلم ها  گفته بودم که مسخرست ولی گوش نکردن
    کی گفته فلک واسه دهه ی شصت نیست ؟! من تا اواخر دهه ی 70 هم فلک می شدم ..
    دختر ها اصلا فلک نمی شدند ! خوش به حالشون واقعا ! نمی دونن درد فلک چه قدر زیاده !
    اقا کیارش ! خیلی جالبه ! بعضی شبا ساعت 3 صبح نظر می ذاری ! یعنی واقعا بهت اجازه میدن ؟!  3 صبح ؟؟!!!!
    راهنمایی که بودم میبردن تو نمازخونه فلکمون میکردن
    بعضی وقتا هم بعد از فلک مجبور بودیم تو دور نمازخونه بدویم تا حسابی حالمون جابیاد.
    یعنی چطور دلشون میومد
    من درسم خوب بود برای همین هیچ وقت فلک نشدم ولی هیچوقت صحنه فلک شدن دوستام یادم نمیره که چطور عذاب میکشیدن ، گریه میکردن و از شدن درد داد میزدن و التماس میکردن. خیلی وحشتناک بود
    اون قدری که از چوب و فلک می ترسیدیم  از دیو و غول نمی ترسیدیم ..!
    تا حالا با شلنگ فلک شدید ؟ اونم 5 ابتدایی ؟ اونم 50 ضربه ؟؟
    خیلی وبلاگ قشنگی دارید . دمتون گرم ..
    پاسخ:
    شما لطف داری داداش
    من زمانی که درس می دادم پسربچه ها رو فلک می کردم..تنبیه خوب و بی دردسری هست ..
    خانم  معلم ها با خط کش فلک می کردن که بعد از برخورد به کف پاهامون صدای بلند و ترسناکی ایجاد می کرد !
  • جمیله دارابادی
  • من 30 سال معلم 5 ابتدایی مدارس پسرانه بودم .. الان 60 سال دارم .. کنترل کردن کلاسی که توش پر از پسربچه ی شیطون بود برای من خیلی سخت بود .. سال های اوایل تدریسم یکی از همکاران روش تنبیه چوب و فلک رو بهم پیشنهاد داد و من هم قبول کردم .. یک چوب و فلک از نجاری گرفتم و اومدم سر کلاس و رو به بچه ها گفتم هر کی درس نخونه فلک میشه .. بعد از چند نفر از بچه ها درس پرسیدم .. از 5 نفر 2 نفر درس نخونده بودند .. من کفش و جوراب های یکی از اون دو نفر رو در اواردم و خوابوندمش رو زمین .. بعد بساط چوب و فلک رو حاضر کردم و پاهای برهنه ی اون پسربچه رو گذاشتم تو فلک و تا جایی که تونستم طناب فلک رو دور مچ پاهاش محکم کردم .. بعد دو تا از بچه ها رو صدا زدم تا سر فلک رو بالا بگیرن .. کف پاهای برهنه ی اون دانش اموز رو به من و بقیه ی بچه های کلاس بود و پاهاش کاملا در اختیار من بودن .. بعد رفتم و یک ترکه ی بلند البالو اواردم و شروع کردم به زدن به کف پاهای اون دانش اموز .. من عادت نداشتم واسه فلک کردن تعداد ضربات تعیین کنم .. اونقدری به کف پاهاشون می زدم تا حسابی درد بکشن .. و شدت ضربات هم ستگی داشت به کار بدی که انجام دادن .. اون قدر به کف پاهای اون دانش اموز ترکه زدم که خسته شدم ..موقع فلک شدن اون دانش اموز همش اه و ناله می کرد و می گفت غلط کردم .. ببخشید .. دیگه تکرار نمیشه .. ایییییی .. کف پاهام سوخت .. ببخشید خانم .. و موقع فلک شدن کف پاهاش رو تکون می داد که البته تاثیری نداشت چون پاهاش کاملا تو فلک بودن و در دسترس من بودن .. بعد از فلک کردن اون دانش اموز سراغ نفر بعدی رفتم و اون رو هم حسابی فلک کردم تا یاد بگیرن که درساشون رو بخونن .. من تو اون دوران تقریبا هر روز 4 نفر رو فلک می کردم .. دوست دارم با دانش اموزانی که فلکشون می کردم حرف بزنم و نظرشون رو بدونم .. من تو کرج درس می دادم ..
    پاسخ:
    سلام.
    امیدواریم بیان و نظرشون رو بگن. دوست دارم بدونم فلک شدن در موفقیت یا عدم موفقیتشون چه تأثیری داشته.
    یک خاطره از فلک کردن .. من تو 18 سالگی وارد دانشگاه شدم و ررشته ی ادبیات فارسی رو برای ادامه ی تحصیل انتخاب کردم ... بعد از گرفتن مدرک لیسانس به دلیل این که توی یکی از مدرسه ها کمبود ناظم داشتند من رو به عنوان ناظم انتخاب کردند .. وقتی به عنوان ناظم مدرسه دوره ی راهنمایی انتخاب شدم 26 سالم بود و یکی از جوان ترین ناظم های مدارس بودم .. سال 1359 بود و اوج دوران چوب و فلک در مدرسه ... روز قبل از باز گشایی مدارس مدیر یک جلسه گذاشته بود . من نمی دونستم راجع به چی هستش . وقتی وارد جلسه شدم و مدیر هم اومد شروع کرد به صحبت کردن و بعد از خوشامد گویی گفت : تو این جلسه ای که گذاشتم می خوام راجع به چوب و فلک و ضرورت استفاده از اون تو مدرسه بگم .. با شنیدم اسم چوب و فلک تمام خاطرات بچگیم زنده شد .. مدیر گفت : بچه ها تو این سن خیلی شر و شیطون هستن و روش تعلیم و تربیت تو این مدرسه بر مبنای چوب و فلک هست . از اون جایی که درس بچه ها از هر چیزی مهم تره این درست نیست که وقت ارزشمند کلاس برای فلک کردن پاهای بچه ها تلف بشه .. به همین دلیل امسال تصمیم گرفتم که چوب و فلک کردن دانش اموز ها رو به ناظم های مدرسه بسپرم . هر دانش اموزی که مشق ننوشته بود یا درس بلد نبود یا هر خطای دیگه ای انجام داد توسط معلم ها به دفتر ناظم فرستاده می شن تا اونجا فلک بشن و معلم به ادامه ی درس دادنش بپردازه .. ناظم ها در شدت فلک کردن دانش اموز ها کاملا ازاد هستن اما بهتره که طبق قوانین مدرسه که روی این برگه نوشته شده اون ها رو فلک کنن .. برگه رو گرفتم و خوندم .. توش نوشته شده بود : قوانین چوب و فلک مدرسه . 1- دیر اومدن و تاخیر داشتن تا 5 دقیقه : 30 ضربه .. 2- تاخیر بیش تر از 5 دقیقه : 50 ضربه .. 3-ننوشتن یا به همراه داشتن تکالیف : 50 ضربه .. 4-به همراه نداشتن لوازمی که معلم می گوید به همراه بیاورید مانند : کیف و کتاب و مداد و ... 40 ضربه .. 5-بلد نبودن درس : 60 ضربه ... بلند بودن و نامرتب بودن ناخن های پا : 30 ضربه .. 6- بلند بودن و نامرتب بودن ناخن های دست : 30 ضربه .. 7- بد بو بودن پاها و کثیف بودن کف پا : 30 ضربه .. 8-گرفتن نمره ی زیر 10 در هر درسی : 100 ضربه ( سر صف ) .. 9-دعوا کردن با دانش آموزان : 80 ضربه ( سر صف ) .. 10 – شیطنت های متفرقه ( از جمله گوش ندادن به حرف معلم و دعوا گرفتن با معلم ) : 100 ضربه ( سر صف ) .. من با خوندن این برگه فهمیدم که تو این مدرسه سرم خیلی شلوغه و باید کلی از دانش اموز ها رو فلک بکنم .. اون روز گذشت و فردا رفتم مدرسه .. مدیر ازم پرسید : دوست داری با چی فلک کنی ؟ شلنگ یا کمربند یا ترکه یا خط کش ؟؟ گفتم : سر صف با کمربند فلک می کنم اما توی دفتر با شلنگ فلک می کنم . آقای مدیر یک شلنگ بلند گاز قرمز رنگ و یک کمربند چرمی ضخیم بهم داد . بعدش گفت : امروز باید خیلی بچه ها رو فلک کنی چون اگه امروز سخت گیری کنیم تا اخر سال آدم می شن و ازت حساب می برن . فقط دنبال بهونه باش تا فلک کنی . هر بهونه ای که بیاری من ازت حمایت می کنم و پشتت هستم .. من رفتم تو حیاط مدرسه و شلنگ هم دستم بود . دانش اموز ها همین جور می اومدن مدرسه داشت پر می شد .. معلم رفت و زنگ مدرسه رو زود تر از وقت قانونی زد . سرایدار مدرسه در مدرسه رو بست .. بعد از چند دقیقه 3 نفر پشت در مونده بودن .. دانش اموز هایی که زود تر اومده بودند سر صف بودن و مدیر داشت بهشون خوش امد می گفت و البته با چوب و فلک تهدیدشون می کرد .. یه نگاه به در مدرسه انداخت و دید که سه نفر دیر اومدن .. از پشت بلند گو گفت : اقای کاملی ! اون بچه ها رو بیارید اینجا لطفا ! من هم دست اون بچه ها رو که هر سه نفرشون اول راهنمایی بودن و اولین روزی بود که وارد راهنمایی شده بودن رو گرفتم و بردم رو سکو .. آقای مدیر به یه من و یک ناظم دیگه گفت : بساط چوب و فلک رو حاضر کنید .. اون بچه ها با شنیدن اسم چوب و فلک به گریه و التماس افتادن .. مدیر گفت : به جای گریه کردن باید زود تر از خواب بلند می شدید تا الان فلک نمی شدید . یا همین الان کفش و جورابتون رو در میارید یا این که 10 ضربه به فلکتون اضافه کنم ؟؟ اون بچه ها حرف مدیر رو جدی نگرفتن و باز التماس می کردند که مدیر داد زد : یالا در بیارید !! .. با فریاد مدیر اون بچه ها شروع کردن به در اواردن کفش و جورابشون .. همکارم رفت و یک گلیم به همراه دستگاه چوب و فلک بلندی که مخصوص فلک کردن دانش اموز ها سر صف بود اوارد .. یکی از ناظم ها یک سر فلک و سرایدار مدرسه ( فراش ) هم یک سر دیگه ی فلک رو بالا گرفت .. من هم رفتم و کمربند چرمی ضخیمی رو که مدیر بهم داده بود رو از کشوی میزم اواردم .. وقتی برگشتم یکی از اون سه تا دانش اموز خوابیده بود رو زمین و پاهاش توی فلک بود و منتظر بود تا فلک بشه .. مدیر یواشکی بهم گفت : تا می تونی چوب و فلک رو طولانی تر بکن و اگه ایده ای هم داری که پاهاشون رو تکون ندن انجام بده .. من باز رفتم و یک نخ اواردم و شصت پای اون بچه رو با نخ بستم به هم دیگه .. حالا دیگه کف پاهاش کاملا در اختیار من بود .. اقای مدیر با اشاره اش بهم فهموند که چوب و فلک رو شروع کنم .. من طوری وایسادم که بتونم راحت کمربند رو به کف پاهاش بزنم . یه نگاه به اون بچه ای که پاهاش تو فلک بود انتداختم . از ترس به خودش می لرزید ولی کف پاهاش نمی لرزیدن . یه نگاه انداختم به اون دو نفر .. اون ها هم حسابی ترسیده بودن و پا برهنه وایساده بودن و منتظر بودن تا فلک بشن .. بقیه ی بچه ها هم سر صف داشتن به منظره ی چوب و فلک و کف پاهای اون بچه که به سمتشون بود نگاه می کردند .. هدفم رو روی وسط کف پاهاش تنظیم کردم و کمربند رو یک دفعه و با شدت تمام زدم به کف پاش . ناله اش در اومد . جای کمربند روی جفت کف پاهاش موند و قرمز شد .. ضربه ی بعدی رو محکم تر زدم .. پاهاش سرخ تر شدن و گریه اش در اومد . ضربه ی بعدی رو زدم به انگشتای پاهاش . ناله هاش شدید تر شدن . به غلط کردن افتاد و مرتب می گفت : غلط کردیم آقا . دیگه تکرار نمیشه . ببخشید اقا . یواش تر بزنید اقا . و ناله هاش با چاشنی گریه همراه شدن . من همین جور به کف پاهاش کمربند می زدم اون هم کاری از دستش بر نمی اومد . گاهی تکون مختصزی به زانو های پاهاش و ران پاهاش می داد ... ولی کف پاهاش کاملای رو به روی من و کاملا صاف بودن و من به قسمت های مختلف کف پاهاش محکم کمربند می زدم تا تمام کف پاهاش قرمز بشن . انقدر زدم که به 30 ضربه رسید . اقای مدیر گفت : 10 ضربه هم به خاطر دیر در اواردن کفش و جورابت به فلک اضافه می شه . اقای مدیر با اشاره بهم فهموند که چوب و فلک رو به هر بهونه ای شده ادامه بدم و پاهاش رو باز نکنم .. من چوب و فلک رو ادامه دادم . برای این که یک بهونه ای پیدا کنم برای ادامه دادن چوب و فلک از قصد کمربند رو به سر انگشتای پاهاش می زدم که خیلی براش دردناک بود و بالاخره طاقتش سر اومد و انگشتای پاهاش رو خم کرد و کناره های کف پاهاش رو هم به هم مالید . من دستی رو کف پاهاش کشیدم و دوباره کف پاهاش رو صاف کردم و گفتم : 10 ضربه به خاطر خم کردن انگشتای پا به فلکت اضافه شد .. اون دانش اموز به شدت گریه می کرد و از درد پاهاش به خودش می پیچید .. بالاخره اون 10 ضربه رو هم زدم .. به اقای مدیر یه نگاهی انداختم .. با نگاهش بهم فهموند که دیگه کافیه و بهتره که پاهاش رو باز کنم . من یه نگاهی به کف پاهاش انداختم . کف پاهاش کاملا سرخ شده بودن و وسط کف پاش ورم کرده بود .. پاهاش رو از فلک باز کردم و اون دانش اموز چهار دست و پا رفت یه گوشه و شروع کردن به ماساژ دادن کف پاهاش . اقای مدیر از بین اون دو نفر یکی رو انتخاب کرد و گفت : بخواب پای فلک و پاهات رو بالا بگیر .. اون بیچاره هم با ترس اومد پای بساط فلک .. چند دقیقه بعد پاهاش تو فلک بودن و کف پاهاش اماده ی کمربند خوردن و سرخ شدن بودن .. کمربند رو بردم بالا و محکم زدم کف پاهاش .. خلاصه بگم .. اون دانش اموز رو هم با بهونه های مختلف تا 50 ضربه چوب و فلک کردم و کف پاهاش کاملا آش و لاش شده بودند ..بعد نفر بعدی رو فلک کردم و به کف پاهای برهنه ی اون هم 50 تا کمر بند زدم ... بعد پاهاش رو باز کردم . اما اقای مدیر دست بردار نبود . دستور جدیدی صادر کرد و گفت : چوب و فلکتون تموم شد اما برای این که تنبیهتون کامل بشه باید با پاهای برهنه 10 دور تو حیاط مدرسه را ه برید تا یاد بگیرید که دیر نیاید .. اون بچه ها شروع کردند به اه و ناله و التماس . اقای مدیر گفت : میل خودتونه . اگه دوست دارید دوباره بساط چوب و فلک رو راه بندازم . مثل این که بدتون نمیاد پوست کف پاهاتون رو کباب بکنم !! .. اون دانش اموز ها به هر زحمتی شده و با هزار جور بد بختی و لنگ زدن بلند شدن و شروع کردن به راه رفتن تو حیاط مدرسه با کف پاهای تاول زده شون .. وقتی درد کشیدن و لنگ زدن اون بچه های بیچاره رو دیدم دلم به حالشون سوخت .. اقای مدیر اومد و در گوشم گفت : بعد از این که 10 دور راه رفتن می خوام به بهونه ی این که اروم راه می رفتن 30 ضربه ی دیگه به کف پاهاشون بزنی .. من به آقای مدیر گفتم : دیگه به نظرم به اندازه ی کافی تنبیه شدن .. به نظرم تنبیه رو تموم کنیم .. ببین بیچاره ها چه قدر دارن درد می کشن .. این ها مگه چند سالشونه ؟ دیگه طاقت چوب و فلک دوباره رو ندارند .. آقای مدیر گفت : باشه . این بار رو به خاطر شما ولشون می کنم .. بعد از این که 10 دور راه رفتن اقای مدیر کفش و جورابشون رو پس داد و گفت که به همراه صف ها برن سر کلاس هاشون .. اون ها هم لنگ لنگون و با گریه کفشاشون رو پوشیدن و رفتن سر کلاس ...... ادامه دارد ........ ( نظر یادتون نره ) !!..
    سلام اقا کیارش . خوبی ؟! تا حالا فلک شدی ؟ ازش چیزی شنیدی ؟ 
    با آخر زورش زد ولی دستش سنگین نیست اما خب درد که معلوم میگیره گفته بودم که نازک نارنجی من زورم بهش میرسه ولی خب به هر حال خالم بدم رو نمیخواد که اگر میزنه واسه خودم میزنه وگر نه نمی خواهد الکی بزنه که اگر هم من خاطره ی کتک خوردن از خالم می زارم فکر نکنید که خالم بد اخلاق واسه این که شاید دقیقا نصف عمرم تو بغل خالم بزرگ شدم چون خیلی پیشش بودم خوب مورد کتک خوردن بیشتر دیگه ولی از مادر بزرگم کتک نخوردم
    کیارش خالت محکم زدت؟ دستش سنگین بود؟ دردت گرفت؟
    یه بار هی با یه چیزی  همه رو اذیت می کردم که گریه ی خواهرم درآمد خالم بلند شد اومد منم که ولو بودم کف زمین پاشو  گذاشت روم یه فشار داد گفت اون کوفتی رو بده منم که نمیدادم در همون وضع چنان سیلی زد سوسک شدم آخر به زور گرفت 
    بله جناب صدرا هنوز هم وجود داره و براى کسى که خطایى کنه انجام میشه
    چند ساعت پیش کلاس بودم همه باهم معلممون رو دیوونه کردیم بعد بلند شد تند تند سوال پایه تخته مینوشت بعد میگفت شما هم تو دفتر بنویسید و حل کنید حالمان رو گرفت تازه داشتیم حال میکردیم بعد گفت ساکت باشید اینا رو یک کلمه دیگه حرف بزنید دو برابر میشه ولی کم داد فقط 5 تا بود ولی اگر هی دو برابر میکرد خیلی میشد
    زهرا خانم یعنی الان هم تو خونه شما چوب و فلک وجود داره یا فقط قبلنا بود؟
    سلام.
    بین دوستان کسی هست که از کنترل و تنبیه درسی خوشش بیاد؟چه کنترل و تنبیه بشه چه کنترل و تنبیه بکنه
    الهه خانوم من 10 سالمه اگر یه حرف خیلی بد بزنم چه جوری تنبیهم میکنید ولی توضیح دقیق بدید یا اگر مشقم رو ننویسم چه جوری تنبیهم میکنید اخه من دلم میخواهد بدونم که حس یک معلم واقعی برای تنبیه من چیه و چه جور تنبیهی برام در نضر میگیرم تا تربیتم کنه 
    سلام الهه خانوم، دستتون سنگینه؟ سیلی خوب میزنید؟ تا حالا زدید؟
    سلام من یک معلم در مدرسه پسرانه ام گاهی وقتا از زدن بچه های کلاس ششم لذت مبرم وحتی گاهی ارضاع میشوم به شکلی که خیلی خیلی خوشم ماد
    پاسخ:
    O_o
    بله صدرا تو خونه هم به روش کاملأ سنتى فلک میشیم و خیلى هم رواین موضوع حساسیت وجود داره که حتمأ به شیوه سنتى اجرا بشه بله دیسیپلین زیادى وجود داره ضمنأ من هم دیدم و هم شنیدم که تو خانواده ها هست ولى به شکل خانواده ماجز در اقوام جاى دیگه ندیدم
    یه بار مشق ریاضیم رو ننوشتم بعد معلممان وقتی دید منم ننوشتم گفت تو دیگه چرا من از تو انتظار نداشتم مشق نسوه نیمه نشونم بدی خلاصه کلی حرف زد ولی من داشتم از خجالت آب میشدم😳😳  واسه یه همین هیچ حرفی نمی زدم و فقط گوش میکردم بعد گفت دیگه تکرار نشه وگر نه تو هم میشی مثل اینا منم با یه صدای خیلی اروم گفتم چشم خانم دیگه تکرار نمیشه بعد هم گفت حتما تو زنگ تفریح بنویسیا به زنگ تفریح نکشید چون وقتی داشت با اونا حرف میزد من نوشتم با این که خیلی زیاد بود چون من دستم تند تونستم تمام کنم اونا رو فرستاد دفتر مدیر و مدیر هم گفت مادرتون فردا بیاد مدرسه وقتی اومدن بالا معلممون گفت برای جریمه 120 کلمه بنویسد بیارید من فکر کردم منم باید بنویسم نوشتم وقتی اومد دفتر چه یادداشت رو نگاه کنه به من گفت تو چرا این رو نوشتی گفتم خب منم ننوشته بودم ریاضی رو گفت مگه به تو نگفته بودم بخشیدمت
    آره خانم بوده اسمش خانم طاهر زاده است خیلی عصبانی است خواهرم همیشه نعریف میکنه کسایی که فرستاده میشن دفترش با گریه و زاری بیرون میان
    نمیدونم والا، البته خودمم شنیدم این جیزارو، نگفتی مدیرشون خانوم بوده؟ اسمش چیه
    سعید جان کجایی داداش؟؟؟الان تو مدارس راحت تنبیه میکنن و بچه های مردم رو میزنن هیچکس جرائت کوچکترین حرفی رو نداره مگر اینکه داستان رسانه ای بشه... الان تو آموزش و پرورش وضع خرابه معلم م دارن بودجه کافی ندارن بعد بیان یه مدیر رو اخراج کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فکر کردی اینجا سوئده؟؟؟؟
    مامان بزرگم همیشه تعریف میکنه که داییم هم با کتک درس میخونده واسه همین همیشه وقتی درس نمیخوند با دمپایی کتک میخورد 
    سعید جان کاملا حق با تو اسم مدرسه را بگو ×××× تا پیگیری کنم
    اگه اینجوریه که میگی، اون خانوم مدیر باید محاکمه میشد، آموزش و پرورش چطور کارش نداشته
    تو از کجا میدونی صورتش سرخ شده بود؟  مدیرشون خانوم بوده؟ اسمش چیه؟
    آقا کم خالی ببند
    زمان ما هم که چوب و فلک رواج داشت فقط تو مدارس پسرونه بود
    چه برسه به الان که چوب و فلک و تنبیه تو مدارس پسرونه هم نیست
    حتی زمان ما هم دخترهارو فلک نمیکردن
    من از هیچ دختر دهه شصتی نشنیدم که مدرسشون فلک داشته باشه
    در همین دبیرستان خواهرم مدیرشان انقدر وحشی هست یه بار یکی از دختر هارو آورد سر صف و به خاطر زدن کلیپس محکم بهش جلوی همه سیلی زد دستش انقدر سنگین بود که صورت دهتره سرخ سرخ شده بود دیگه هیچکس جرئت اینکار رو نکرد
    سیلی نه پس گردنی ولی به هر حال از همه ی معلم هام بیشتر دوسش داشتم و دارم قبلا خاطرش رو گفتم وقتی که رفته بودیم آزمایشگاه حرف زدم پس گردنی خوردم
    جدی میگی کیارش؟ ازش سیلی خوردی ؟ جرا؟ کلاس چندم بودی؟
    معلم کلا 3 من دست سنگین بود

    سعیدم. جدی زن دست سنگین سراغ دارید؟
    پاسخ:
    نه والا سراغ ندارم
    خیلی ار چیز ها غیر قانونیه ولی انجام میشه متاسفانه آموزش و پرورش و تلویزیون القا میکنند که اگر معلمی خطایی انجام دهد با او برخورد خواهد شد و مردم هم باور میکنن اما اینجور نیست شما در اینترنت یک سرچ تنبیه بدنی کنید فیلم هایی که از مدارس مخفیانه بیرون آمده را مشاهده میکنید اما بچه ها از ناظم ها و معلم ها میترسند و چیزی به والدینشان منتقل نمیکنند در مدرسه خواهرمم همینطور هست بچه ها همیشه فکر میکنند تحت نظر هستند و چیز زیادی منتقل نمیکنند 
    اره دوس دارم بخوابونه تو گوشم
    پاسخ:
    خخخ وا حالا شما سعیدی یا محمد؟ :)
    آقای کیارش اسم من به این موضوع چه ربطی داره شما اول برو با چهار تا دانش آموز از مناطق مختلف همین شهر صحبت کن بعد بیا بگو که من دارم دروغ میگم خدا شاهده تو منطقه هفت همین شهر تهران مدرسه راهنمایی دولتی است که ناظمش با چوب به جون دانش آموز ها میفته تو زمانی که من راهنمایی بودم مدیر به راحتی سیلی میزد یا ناظم ها با خط کش بچه ها رو میزدند تو مدارس دخترانه هم همینطور حالا یه سری مدارس کمتر سخت میگیرن یک سری بیشتر...مدارس دولتی معمولا در موارد انضباطی بیشتر سخت میگیرن و رفتار ناظم ها هم در مدارس دولتی بدتره
    پاسخ:
    والا چی بگم. اما این کار غیر قانونی و جرم هست. حالا چقدر به این قانون عمل میشه یک بحث دیگری هست.

    ببین آقای ××××اگر راست میگفت اسم خودت رو مینوشتی جای ××××یا اگر واقعی حرفت اسم و آدرس دقیق اون مدرسه رو بده تا باور کنم اخه یه چیزی بگو بگنجه آموزش پروش اگر بفهم بچه سیلی خورده معلم رو بیچاره میکنه چه برسه کف دستی و فلک دروغ هم کم بگو چون ما میفهمیم که داری خالی میبندی ما با این حرفا خام نمیشیم
    پاسخ:
    لایک
    اما مدارس متخلف هم کم نیستند. هرچند بعید می دونم حرفش با این همه آب و تاب صحیح باشه.
    چه گیری دادی به دست سنگین می خواهی چی کار
    جوابمو  بدید
    بچه ها زن هست دستش سنگینه باشه؟
    پاسخ:
    چیکارش داری؟ :) می خوای یکی بخوابونه تو گوشت؟ :))
    خالم استاد ریاضی واسه همین وقتی میبینه ریاضی تو سالی مشکل دارم آنقدر سوال میزاره تا خوب بفهمم البته من دوست ندارم هل کنم ولی مجبورم میکنه میگه مثلا تا این رو یاد نگیری تکون  نمیخوری من از ریاضی بدم میاد ولی هر دفعه اگر بلد نباشم بدبختم میکنه اینقدر تمرین میزاره تا یاد بگیرم  میگه آنقدر که من با تو تمرین میکنم معلم خصوصی نمیکنه

    پاسخ:
    خوش بحالت. کاش منم همچی خاله ای داشتم. آقا کیارش مطمئن باش بعدا از خاله ات برای این که مجبورت می کرده تا ریاضی تمرین کنی، تشکر خواهی کرد
    یه بار با یه تیکه پارچه هی خواهرم رو اذیت میکردم تا خالم دیگه صبرش تمام شد یه کتک ای نوش جان کردم با همون پارچه گرفت زدم بعد هم برای این که خوب تنبیه بشم به مدت 15 دقیقه رو به دیوار بودم بعد هم برای چند هفته دیگه زیاد خالم رو اذیت نکردم تا چند وقت بعد که حرف بد زدم تو دهنی خوردم البته خود خالم خیلی نازک نارنجی و لوس من زورم بهش میرسه ولی خب دیگه وای میستم بزنه چون به هر حال خالم و شاید نصف زندگیم تو دست خالم بزرگ شدم و خالم با من دشمنی نداره که دوسم داره می خواد موفق باشم
    امروزه در مدارس بیشتر به فکر تحقیر کردن بچه ها هستد تا تنبیه آن ها تمام کارهایی که ناظم ها و معلم ها میکنند به طور مشخص برای تحقیر کردن بچه ها جلوی هم نوعانشان است متاسفانه این روند اثر نامطلوبی دارد همین خواهر من خیلی استرس داره و همیشه نگران هست و همیشه فکر میکنه که هر کاری انجام میده گناه کرده اصلا حالت عادی مثل سابق نداره اینها همش از اثرات اون رفتار وحشیانه در مدرسه است.
    منم باور نمیکردم اما از یک جا شنیدم که این کار رو در ی دبیرستان کردن توی سایت این رامتین رو دیدم به نظرم واقعیه دیگه نمیدونم این روزا با بچه های مردم چه کارایی میخوان کنن
    خیلی مسخره است
    یعنی چه که ناخوناشونو لاک میزنن
    همون چوب و فلک زمان ما منطقی تر بود
    توی همین جا یکی به اسم رامتین نظر گذاشته و گفته در دبیرستان پسرانه آن ها برای پسر هایی که ناخن هاشون بلنده هم ناخن های دست و هم پاشون رو لاک میزنند!!!باورتون میشه
    پاسخ:
    آره. همون هم برای من غیر قابل تصور بود. حتی من ازش خواستم که اسم مدرسه و آدرس دقیقش رو به من بده تا پیگیری کنم ولی چیزی بهم نگفت. برای همین باور نکردم.
    قوی بودن مدرسشون از نظر درسی هم حتما به خاطر استفاده از همین شیوه ها هستش
    حالا ببین تو مدارس پسرونه چه خبره
    آره مگه تهران چه فرقی با یقیه جاها داره البته مادرم ناراحت میشه ولی چون از نظر درسی خیلی قوی هستن به رفتن خواهرم به آن مدرسه رضایت میده من فکر میکنم به خاطر شرایط بد اقتصادی و همچنین آلودگی هوا اعصاب معلم ها و ناظم ها خرابه به خاطر همین سر دختر های مردم خالی میکنن البته آموزش و پرورش هم مقصره که رسیدگی نمیکنه.
    زهرا خانوم منظورت از اینکه رواج داره اینکه هنوزم هست؟
    واقعا؟ شما سراق دارین دور و برتون؟
    زهرا خانوم منظورم فلک به روش سنتی یعنی استفاده از چوب و فلک هستش و همچنین استفاده از ترکه که تو مدارس پسرونه رواج داشت
    یعنی تو خونه هم به همین روش فلک میشدین؟
    حتما یا خیلی شیطون بودین یا تو خونتون دیسیپلین شدیدی حاکم بوده
    آقای xxxx یعنی تو تهران مدرسه دخترونه فلک میکنن؟
    مادرتون از اینکه بچه اش تو مدرسه فلک میشه ناراحت نیست؟
    بله آقاى سراج تو منزل 
    البته فلک تو منازل فکر نمیکنم چیز عجیبى باشه ومیدونم که تو بعضى خونه ها رواج داره
    صدرا جان فلک مگه چند مدله؟
    من هم بعد فلک حسابى لنگ میزدم وکلى هم گریه موقع فلک
    در تهران 
    چون از نظر درسی قوی هستند ولی از نظر انضباطی بیچاره میکنند
    من که تا حالا نشنیدم
    شما کدوم شهر هستین؟
    چرا مادرتون اصرار داره که همین مدرسه بره؟
    بیشتر هم به موارد انضباطی گیر میدن مثلا همیشه سر برداشتن ابرو مشکل دارند به طوری که همیشه یک سری رو بیرون میکشن به خاطر برداشتن ابرو جلوی صف با خط کش کف دستشون میزنن اون بیچاره هاهم از خجالت آب میشن بیشتر دخترای سال سوم دبریستان ابرو برمیدارن البته خواهر منم یه بار به خاطر برداشتن ابرو بیرون شیدن
    آقا غلامعلی زمان ما تو مدارس پسرونه بود ولی بازم نه به این شدت و این تعداد اونم هر روز
    راستش چی بگم از بچه های فامیل و آشنایان همچین چیزی نشنیدم
    خوب یک نفر که به 250 نفر خط کش نمیزنه چندین نفر ناظم و مدیر و چند نفر از معلما با هم این کارر رو میکنن اونطوری که تا صبح طول میکشه
    خوب یک نفر که به 250 نفر خط کش نمیزنه چندین نفر ناظم و مدیر و چند نفر از معلما با هم این کارر رو میکنن اونطوری که تا صبح طول میکشه
    به اصرار مادرم به این مدرسه میره تازه شما مگه تک تک مدارس این کشور رو با چشمخودتون دیدید من خیلی مدارس رو دیدم و با دانش آموزانش صحبت کردم چه پسرانه و چ دخترانه که هنوز تنبیه هایی این مدلی در آن ها هست ولی دانش آموزان جرئت انتقال به بیرون مدرسه رو ندارند البته دبیرستان خواهر من دیگه رکورد زده...
    خوب چرا مدرسه خواهرتو عوض نمیکنین؟
    دهه شصت هم که مدارس پسرونه چوب و فلک داشتن تو مدارس دخترونه فلک خیلی خیلی کم بود چه برسه به الان
    شما فکر کنید که من دارم دروغ میگم اما وقعا وجود داره و صدای بچه ها از مدارس بیرون نمیره
    پاسخ:
    با این شدتی که شما گفتی؟! باورش سخته
    خانم ناظما و خانم معلما دستشون سنگینه؟
    چک و سیلی هنوزم وجود داره تو مدارس دخترانه؟
    کیارش جان باور نکن
    این کسی که اسم خودش رو هم ننوشته داره از تخیلات خودش حرف میزنه
    الان دیگه تنبیه بدنی اونم در این سطح که ایشون گفت اصلا وجود نداره
    پاسخ:
    قبلا هم نبوده آقا صدرا
    برخی شکایت هم کردند ولی آموزش و پرورش گفت چون ناخن هاشون بلند بوده و لاک زدند ناظم ها حق چنین برخوردی رو دارند
    پاسخ:
    حق تنبیه بدنی به اون شکلی که توضیح دادید،ندارن. 
    اخی ببین من شنیدم میشه از اینا شکایت کرد سعی کن یه جوری ازشون شکایت کنید باشه 
    پاسخ:
    بله الآن براحتی میشه ازشون شکایت کرد و خیلی راحت پدرشون رو در میارن. البته اگر این قضیه صحت داشته باشه.
    متاسفانه تنبیه بدنی هنوز هم به صورت جدی در مدارس دخترانه وجود دارد خواهر من الان دوم دبیرستانه و میگه تنها فکر و ذکر ناظم ها تنبیه کردن آن هاست به شدت روی آن ها حساس هستند چه داخل و چه خارج از مدرسه اگه کسی کوچترین مورد انضباطی داشته باشه سر صف جلوی همه دخترا تنبیهش میکنن موارد انضباطی مثل بلند بودن ناخن زدن کلیپس رنگ کردن مو برداشتن ابرو حتی بلند بودن ناخن های پا ...حتی ناخن های پاشون رو هم چک میکنند...کلافه شون کردن از بس به سرو وضعشون گیر میدن...حتی اگه بیرون با یک پسر ببیننشون هم براشون دردسر درست میشه...خواهرم میگه بعضی روز ها دختر هایی رو به خاطر اینکه توی خیابون با یک پسر دیده شدن رو میارن سر صف و شروع به فلک کردنشان میکنند آن بیچاره ها هم با تمام توان گریه میکنند و از خجالت جلوی بقیه آب میشن حتی اگر دختری ناخن هاش بلند باشه یا موهاشو رنگ کنه رو هم جلوی صف به شدت تنبیه میکنن حتی به زیبایی و جذاب بودن دختر ها هم گیر میدن...خلاصه هرروز مراسم های تنبیه دست جمعی دارن به طوری که روزی نیست اشک یه دختری در نیاد...خواهر من هم خیلی کلافه شده میگه باهاشون مثل حیون رفتار میشه ... سال پیش ه اول دبیرستان بود نزدیک تعطیلات عید که شد دختر ها شروع به بلند کردن پنهانی ناخن های دست و پای خود کردند برخی هم از چند روز مونده به عید ناخن های پاشون رو در آرایشگاه طراحی کردند یک ناظم دارند به اسم خانم پونکی روز آخر که فرداش تعطیلات عید شروع میشد اومد سر صف و اعلام کرد میخواد ناخن های دست و پای همه رو چک کنه...همه کفش ها و جوراب هاشون رو درآوردند و سر جای خود ایستادند خانم پونکی و خانم حقانی(ناظم ها) اومدند سر صف و ناخن های دست و پای همه رو چک کردند هر کسی که ناخن های دست یا پاش بلند بود و یا لاک زده بود و طراحی رده بود رو بیرون کشیدند ...در آخر از ششصد نفر دویست و پنجاه نفر رو بیرون کشیدند!!! بعد ناخن گیر و پنبه و استون آوردند و ناخن های دست و پاشون رو کوتاه و اگر لاک زده بودند پاک کردند...بعد کف دست هرکدوم پنجاه تا ضربه خط کش فلزی زدند ...همه گریه میکردند اما ناظم ها کوچکترین رحمی نکردند خواهر من تا چند وقت افسرده بود...

    پاسخ:
    250 نفر. هر کدوم 50 ضربه خطکش فلزی. میشه به عبارتی 12500 ضربه. که اگر هر ضربه 2 ثانیه طول کشیده باشه، دقیقا 6 ساعت این تنبیه به طول انجامیده!
    تازه وقفه های بین تنبیهات محاسبه نشده!!

    با عرض معذرت، نمی تونم باور کنم.
    من از مادرم کتک زیاد خوردم ولی مادر من از این آدم های نیست که قانون بزار مثلا اگر بی ادبی کنی تنبیه میشی بعضی وقتها میزنه ولی بعد خودش نا راحت میشه میاد پیشم بوسم میکنه و این حرفا یه بار هم مربی بهداشت مدرسه ی ما 3 بار هی میگفت نخور چیزی با کسی حرف نزن بار آخر گوشم رو گرفت کشید گفت اگر یه بار دیگه حرف بزنی پرتت میکنم از نماز خونه بیرون

    کدوم یک از خانومای اینجا دستش سنگینه ؟
    کیارش جان دهه شصتیا الان بالای سی سال هستن دیگه
    واقعا 35 سالته من 10 سالمه تو جای پدر بزرگمی 😄😄
    کیارش من 35 سالمه
    زمان ما کتک و تنبیه یه چیز عادی بود
    کیا ماماناشون دستش سنگینه؟
    علی جان چند سالته

    آها تعجب کردم
    من هم اینجوری زیاد کتک خوردم ولی فلک فقط تو مدرسه بود
    اما زهرا میگه که تو خونه هم فلک شده
    نه به پا منظورم کف پا نیست کلا همه جای پا
    کیارش یعنی با دمپایی فلکت کرد؟
    یه بار 7 سالم بود مامانم رو خیلی اذیت کردم مامانم هم دمپایی رو برداشت محکم چند ضربه زد به پام سر خ سرخ شد 
    زهرا خانوم یعنی شما تو خونه هم فلک شدی؟
    حتی فلک شدن دخترا تو مدرسه هم برام عجیب بود
    به وبلاگ ما هم سر بزنین لطفا
    daheh60.blog.ir
    آره در موثر بودن شکی نیست ولی تنبیه سختی هم بود
    نمی دونم شما رو چطور فلک میکردن ولی من هر وقت فلک میشدم تا چند روز راحت نمی تونستم راه برم
    ولى در کل تنبیه فلک رو موثر میدونم
    من متولد 58 هستم
    من تو دبستان و راهنمایی زیاد فلک شدم ولی تو خونه نه
    فکر نمیکردم که دخترها هم فلک شده باشن
    من ٥٧ هستم بله بوده
    تو خونه هم همیشه کسى که خطایى میکرد باید فلک میشد
    شما فقط تو مدرسه فلک شدین؟
    آره مدرسه ما بود
    دهه شصت تو اکثر مدارس پسرونه بود ولی نشنیده بودم که تو مدارس دخترانه هم بوده
    شما دهه شصتی هستین؟
    یعنی تو خونه هم با فلک تنبیه میشدین؟
    آره صدرا جان تو مدرسه شما چطور؟
    البته ما تو خونه هم از فلک استفاده میکردیم حتى بیشتر از مدرسه
    واقعا زهرا خانم تو مدرسه شما هم فلک بوده؟
    چه سالی شما مدرسه میرفتی؟
    البته خیلی از پسرا هم هستن که خجالن میکشن و نمیگن که تو مدرسه فلک شدن
    خانومایى که میگن فلک چى هست اصلأ:
    بهتره با خودمون روراست تر باشیم مگه من که از چوب وفلکهایى که شدم خجالت نمیکشم وخیلى هارو هم میشناسم که سرکلاس با خود من فلک شدن والان کلأ منکر میشن،
    یه حرفی به مادرایی که بچه هاشونو تنبیه سخت میکنم خیلی حس بدیه که از دست کسی که دوسش داری عاشقشی عذاب بکشی منظورم این نیست که مثلا سیلی کاره بدیه نه فکر نکنم تو دنیا کسی باشه که سیلی نخورده باشه منظور من اینه که تنبیه مثل فلک اسپنک کف دستتی نکنید ولی به هر حال تنبیه ای مثل محروم کردن لازمه برای تربیت ولی تشویق بهتر چند روش میکنم امتحان کنید 1به جایی که دوست داره ببرید 2 غذایی مورد علاقه اش را درست کنید3 کاری که دوست دارد رو انجام بدین مثلا فوتبال بازی کنید 4 چیزی بخرید 
    پاسخ:
    وا!! یعنی اگه اذیت کرد اون کارها رو بکنند؟ O_o
    یکی از بدترین روز های زندگیم روزی بود که چون خیلی اذیت کردم تنبیهم کرد گفت نمیتونی به کامپیوتر دست بزنی یه روز کامل بدون کامپیوتر آنقدر بد بود ولی خب شاید حقم بود چون خیلی اذیت کرده بودم 
    آره کیارش جان الان خوشبختانه از تنبیه بدنی خبری نیست
    دهه شصت و قبل از اون روش تنبیه چوب و فلک بود که بعدا جاشو داد به کفدستی
    من 10 سالمه شما دهه شصتی هستین من تو زندگیم شاهد کف دستی یا فلک نبودم تو مدرسه اگر  به ما از گل نازک تر بین میخوریمشون مثلا یه بار مارو برده بودن یه فیلم رشد مسخره بعد ما هم فحش میدادیم و اشغال پرت میکردیم

    آره کیارش جان تنبیه بدنی بیشتر برای پسرا بود
    دخترا کمتر تنبیه میشدن مخصوصا تنبیه هایی مثل چوب و فلک که فقط و فقط تو مدارس پسرانه بود
    این تنبیه که واسه دهه هشتادیاست
    ما جای خطکش ترکه آلبالو میخوردیم
    اگر جرممون سبک بود کفدستی ولی اگر سنگین بود فلک میشدیم
     
    مادرم میگفت یه بار 4 سالم بود رفتم روی یکی از مقاله های مامان رو خط خطی کردم بعد مامانم محکم زد پشت دستم از اون موقع هم دیگه این کار  رو نکردم البته 
    پاسخ:
    ماشاالله چقدر خاطره تو پسر!!
    من مادرم زیاد رو مسله ی فحش حساس نیست ولی خالم نه با کوچکترین فحش عصبانی میشه بعد دعوا میکنه ولی زیاد به کار های دیگه گیر نمیده مگر اینکه ببینه داره خیلی خطر ناک میشه 
    مثلا یه بار من و خواهرم داشتیم بد هم دیگر رو میزدم که خالم چندین بار گفت بس کنید ولی ما گوش نمیکردیم بعد اومد خواهرم طبق معمول فرار کرد ولی من شروع کردم به لوس بازی مثل حرف وای چرا عصبانی شدی عزیزم بعد دیدم وای قضیه جدی که که خواستم فرار کنم نزاشت کلی دعوام کرد بعد یکمی کتک نوش جان کردم بعدش گوشم رو گرفت گفت بشین رو همین مبل بعد رفت خواهرم رو با کلی ناز و نوازش بهش میگه سر صدا نکن 😭😭چرا همیشه پسر ها با دمپایی میخورن ولی ناز دختر هارو میکشن مثلا همین که من بد بخت دمپایی خوردم بعد خواهرم بوس خورد 
    پاسخ:
    خخخخ
    همش تبعیض...
    همش بی عدالتی...
    :))
    اره ولی سیلی رو یه جوری زد که کباب شدم تازه دمپایییش از این تبی کلفت ها بود چرم وقتی میزد سرخ سرخ میشد اشک آدم  در میومد وای هنوز دردش رو یادمه 
    ___________________________________________________________________
    چند بارم خالم کتکم زده ولی نه با این شدت خیلی معمولی و جمع و جور 
    مثلا یه بار یادم چه فحشی دادم به یکی محکم با پشت دستش زد تو دهنم 
    وای یادم یه بار مامانم می گفت توپ به من بخور میزنمتا بعد منم شوخی شوخی هی شوت میزدم این ور اون ورش شوت آخر خورد تو عینکش بعد شکست یهو بلند شد اومد چنان سیلی بهم زد جاش تا چند ساعت رو صورتم مونده بود بعد تا دوباره این وری شدم یکی دیگه زد بعد هم با دست و دمپایی چند بار زد به هرجاییم که میخورد به جز صورت بعد تازه شروع کرد به صحبت کردن گفت اگر یک بار دیگه از این شوخی های مسخره بکنی اینقدر میزنمت که کبود شی بعد یه پس گردنی خوردم 
    من خودم نمیدونم چرا خورد به عینک اگر به جای دیگه ای میخورد اون جوری سیلی نمیخوردم 
    اون موقع 8 سالم بود الان 10 سالمه ولی هنوز اون مثل اون سیلی نخوردم

    پاسخ:
    خخخخ حقت بوده دیگه. قبول داری؟
    چه تخیلاتی دارن بعضیا.ههههههههههههه.

    یه بار من از بزرگ ترین درخت توت حیات مدرسمون رفتم بالا بعد بعد وقتی که ناظم مدرسه من رو دید مثل این که خیلی نگران شد واسه همین دویید اومد پیش من به من گفت بیا پایین بعد منم از درخت خوب آویزون شدم که بیام پایین بعد دیدم ناظم اومد زیر من واستاد گفتم گفتم آقا برو کنار چرا زیر منی گفت خوب میوفتی منم گفتم نه نمیوفتم بعد دستم رو ول کردم که بیام پایین چون ارتفاع زیاد بود من ولو شدم کف زمین خیلی حال اخه اون بالا توت هاش خوب بود 
    پاسخ:
    خخخخ
    می پریدی رو سرش :)
    من و دوستم خیلی زرنگ بودیم تو درس خوندن.یه بار بهمن سال 68 بود تو کلاسمون بازرس اومد هر چی پرسید پاسخ دادیم.ولی از دو 3 نفر سوال کرد هیچکدوم نتونستن جواب بدن .معلممون هم عصبانی شد بعد رفتن اونا رفت فلک و آورد اونارو فلک کنه نمیدونم به چه دلیلی من و دوستم میخندیم دقیقا یادم نیست ولی معلم که چشش به ما افتاد گفت چرا میخندین ؟فک کرد ما برای اونایی که فلک میشن میخوندیم هر دوی مارو صدا کرد خوابوند رو زمین 50 تا 60 تا زد گفت فکر کردین کلاس جای شوخیه .هیچ وقت یادم نمیره ما اصلا به کسی نمیخندیدم .کتک وخوردیم نتونستیم از حقمون دفاع کنیم.تازه دوستم هم که حاضر نمیشد بخواند از گردنش محکم گرفت و خوابوند رو زمین.
    پاسخ:
    عجب مصیبت بوده واقعا. چقدر آدم توی چنین شرایطی برای درس خوندن رغبت پیدا می کنه!
    شما دهه هشتادیا خیلی شانس آوردین
    دهه هفتادیا کفدستی خوردن ما دهه شصتیا هم که سروکارمون با چوب و فلک بود
    شما دهه شصتیا خیلی شانس آوردین
    دهه هفتادیا کفدستی خوردن ما دهه شصتیا هم که سروکارمون با چوب و فلک بود
    ما بچه دهه هشتادی هستیم و ناز پرورده ایم تو ناز نعمت بزرگ شدیم واسه همین از روی دو تا درس نوشتن خیلی برامون سخت

    پاسخ:
    آفرین کیارش. روحیه پهلوانی داری...
    آقا کیارش چه تنبیه سختی شدی
    زمان ما به کفدستی و فلک میگفتن تنبیه
    به بارم امسال کلاس چهارم هی با بقل دستیم حرف میزدم که معلممون به هر دومون گفت سر پا واستید فکر کنم یه ربع سر پا واستادم بعد مشقم و از همه زود تر تمام کردم بهم گفت میتونی بشینی ولی اگر دوباره حرف بزنی مشق اضافه میدم
    منم ساکت نشدم واسه همین 2 تا درس مشخص کرد گفت از رو هردوش بنویس😭😭😭😭
    آنقدر خسته شدم

    وای یاد اولین تنبیه تو مدرسه افتادم 
    کلاس دوم خیلی حرف میزدم معلمم خانم صدیق چند بار بهم گفت کیارش اروم تر بعد گفت کیارش ساکت باش دیگه 
    من گوش نمی کردم بعد بهم گفت  از رو درس جدید مینویسی منم تند شروع کردم به نوشتن چون می دونستم اگر ننویسم اضافه میکنه بعد تمام شد بردم نشون دادم گفت ساکت و اروم میشینی سرجات وگرنه دوباره تنبیه میشی منم نشستم 
    تا اون موقع اینقدر ساکت نشده بودم 
    پاسخ:
    به به سلام آقا کیارش گل
    اینکه سوسول بازیه برای دهه شصتیا
    تنبیه ما چوب و فلک با ترکه آلبالو بود
    مادر بزرگت چه زمانی معلم بوده؟ مگه خانم معلما هم اهل فلک بودن؟
    والا مادربزرگ من هم معلم بود فلک میکرد یه بار بهش گفتم کاش قبل از مرگ پیداشون کنی حلالیت بخوای از بچه مردم .البته یه بار همسایه اومد درخونه اش گفت درست نیست تو همسایگی این کار و بکنی بچه من نمیخواد درس بخونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
    ههههههههههههههههههههههههههه
    آقا معلما فلک میکردن
    البته حق هم داریم مارو زیاد تنبیه میکردن
    بازم به خاطر حرفم از همه عزر خواهی می کنم
    👦👦👦👦👦👦👦👦👦👦👦👦
    پاسخ:
    :)
    برام جالبه که اینجا سه تا پست که به تنبیه بدنی تو دهه شصت مربوط میشه اینقدر کامنت داره
    هر سه تاشون جزو مطالب پر بحث اومدن
    ظاهرا همه دلشون پره
    پاسخ:
    آره. ظاهرا همینطوره که می فرمایید
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    چرا اسم خودت رو نوشتی آدم ** ****** //// چرت و پرت میگی ////به خاطر این حرف ها از همه به جز این حیوان عزر خواهی می کنم
    پاسخ:
    :|
    آقا کیارش شما چرا برا مطالب مردم جواب میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    مگه بیکاری ؟
    یه بار خاطره خودتو بنویس برو پی کارت.

    پاسخ:
    :|
    یه بار مامانم یادم نمیاد سر چی ولی خیلی دعوام کرد بعد من عصبانی بودم مشقم رو خیلی بد خط نوشتم وقتی رفتم امضا کنه داشت نگاه می کرد که بینه درست نوشتم یا نه بعد پاره کرد گفت خوش خط بنویس تا حالا این کار رو نکرده بود 
    پاسخ:
    خیلی خوبه که خاطراتت رو بیاد میاری. اما وقتی خاطرات آدم زیاد میشه، یادآوریش سخت میشه. من پیشنهاد می‌کنم که این خاطرات رو توی دفتر خاطراتت بنویسی. بعدا وقتی که به این خاطراتی که نوشتی رجوع می‌کنی حس خیلی خوبی پیدا می‌کنی. از گذشته ات درس عبرت می‌گیری و باعث می‌شه اشتباهات گذشته رو تکرار نکنی. تو خیلی خوب می‌نویسی ولی خاطره نوشتن باعث میشه خیلی بهتر مطلب بنویسی. این هنر رو هر کسی نداره ولی من مطمئنم تو داری.
    آفرین...
    والا ما دهه پنجاهیا هم تو خونه کتک میخوردیم هم تو مدرسه .جالب بود که پدر مادر ها هم به معلم اعتراض نمیکردن .الان این طوری نیست.من پسر 9 ساله دارم خیلی پررو و حاضر جواب شده خانمم نمیتونه این کارو تحمل کنه خیلی شدید میزنه منم هر چی میگم قبول نمیکنه حتی معلمشون هم به این حاضرجوابی و پررویی پسرم ایراد گرفته.یه بار رفتیم شمال با فامیلا موقع شام صحبت از غیبت خانما شد پسرم بدون معطلی گفت مثل مامان من که همیشه با خالم تلفنی غیبت عمه مو میکنه فکر کنین زنم چه حالی پیدا کرد اومدیم هتل زنم گفت اینقدر میزنمت که بمیری روی تخت لباساشو درآورد قسمتهای گوشتی بدنشو میگرفت زیر دندونش اینقدر فشار میداد که سیاه میشد چندین بار این کارو کرد بعد رفت کمربند منو آورد با تمام توانش میزد البته من خودم میخواستم بزنه چون واقعا کارش درست نبود از این حرکت ناراحت شدم چون حرف بدی زده بود و حقش غیر از کتک چیز دیگه ای نبود.
    پاسخ:
    خوب برادر من غیبت کردن خیلی بده! من با تنبیه (در حدی که بچه بفهمه کارش بد بوده) مخالف نیستم، اما توی این مورد کار شما اشتباه بوده
    آخ گفتی خط کش تو مدرسه های ما تنبیه بدنی نیست 
     ولی یه بار معلم ما داشت ریاضی درس می داد اون روی ریاضی خیلی حساس بود و می گفت کسی حرف نزنه دوستم برگشت با یکی دیگه حرف زد بعد معلممون وقتی دید رفت پیش اون واستاد ولی دوستم نفهمید همین طوری داشت حرف میزد که معلممون محکم با خطکش زد روی دستش بعد گوش اون رو گرفت و بردش کنار دیوار و گفت تا وقتی که طعطیل بشه مدرسه تو همین جا سر پا میمونی چون زنگ آخر بود فقط 40 دقیقه مونده بود بعد زمان مشق دادن به اون گفت باید از روی درس 17و18 بنویسی 
    آخ گفتی خط کش تو مدرسه های ما تنبیه بدنی نیست 
     ولی یه بار معلم ما داشت ریاضی درس می داد اون روی ریاضی خیلی حساس بود و می گفت کسی حرف نزنه دوستم برگشت با یکی دیگه حرف زد بعد معلممون وقتی دید رفت پیش اون واستاد ولی دوستم نفهمید همین طوری داشت حرف میزد که معلممون محکم با خطکش زد روی دستش بعد گوش اون رو گرفت و بردش کنار دیوار و گفت تا وقتی که طعطیل بشه مدرسه تو همین جا سر پا میمونی چون زنگ آخر بود فقط 40 دقیقه مونده بود بعد زمان مشق دادن به اون گفت باید از روی درس 17و18 بنویسی 
    من ملاس سوم بودم زنداییم معلممان بود یه بار به خاطر اینکه مشقمو ننوشته بودم منو صدا کرد پای تخته و جلوی همه با خط کش چوبی بلندش زد کف دستم انقدر زد تا دستا سرخ سرخ شد ... از اون به بعدم هر جا نشست جلوی فامیل گفت که من ازش چوب خوردم منم سرمو مینداختم پایین و خجالت می کشیدم
    پاسخ:
    خخخخ دست از تنبیه روحی هم بر نمیداشته :)
    یه خاطره براتون تعریف میکنم .من کلاس پنجم بودم معلم گفته بود شعر فکر کنم درخت و درخت کاری بود  و حفظ کنید من هر کاری کردم بیشتر از 2 بیت نتونستم فردا با ترس و استرس رفتم کلاس زنگ دوم معلممون منو صدا کرد پای تخته من نتونستم بخونم همون دوبیت و خوندم بهم گفت بیا جلو ببینم مگه یه هفته وقت نداده بودم حفظ کنین گفتم چرا ولی نتونستم البته خودم هم تنبلی کرده بودم گفت شعر چند بیته گفتم 8 بیت گفت دوتا شو بلد بودی شش تا رونه! پس باید کتک بخوری افتادم به التماس که جلسه بعد میخونم قبول نکرد که نکرد خیلی هم جوان بود معلممون  و پرانرژی .از کیفش 4 تا خودکار دراورد گذاشت لای انگشتام گفت چند بیت و نخوندی گفتم 6 گفت 6*6 تا چند میشه گفتم 36 گفت پس 36 بار فشار میدم تا اشکت در بیاد طوری فشار میداد که داد و هوارم کل کلاسو گرفته بود و به خودم میپیچیدم میگفت دردش زیاده نه تا تو باشی درس بخونی . بعدش که تمام شد گفت دستتو صاف کن دوباره پرسید چند بیت بلد نبودی گفتم 6 بیت .گفت 6*6 چند میشه گفتم خانم 36 تا گفت پس 36 تا کف دستی میخوری.بعد همونطور که میزد دید دو تا ناخنم لاک زدم گفت این چیه دانش آموز مگه لاک میزنه اونم تنبیه داره وای خدا چه التماسی میکردم فقط میگفت خفه.خطکش که تمام شد گفت دو تا کشیده هم بهت میزنم به خاطر لاک که زدی .دوتا هم کشیده زد گوشم گفت برو بشین سر جات فردا با مادرت میایی خیلی وحشتناک بود هم کتک بخوری هم مادرت و بخوان اومدم خونه جریان و گفتم ولی نگفتم کتک خودم مادرم که نمیدونست مدرسه هم کتک خوردم شروع کرد به داد و بیدا که چرا آبروی من بردی یادم میاداز موهام کشید و برد تو اتاقم یه کارگر زن هم تو خونمون بود اسمش سکینه بود به اونم گفت بیا کارت دارم گفت بیا کمک کن یه کتک حسابی میخوام بهش بزنم سکینه هم با دست و دلبازی چنان استقبال که انگار سند خونه به اسمش میکردن .با کمک سکینه مادرم با کمربند پدرم منو زدتا میتونست بعضی قستمای بدنم کبود شده بود و بعدا کم کم از بین رفت
    پاسخ:
    واقعا الآن که دارم فکرش می کنم پدر مادرامون عجب کودک آزار هایی بودن. منم یه بار بعد از مدرسه با دوستم رفتم خونه شون و خیلی دیر اومدم خونه. وقتی برگشتم خونه بابام با کمک مادرم دماغمو گذاشتن لای گیره (از این گیره های بزرگی که توی تعمیرگاه ها هست - بابام تعمیرکار هست). یکی از تنبیهات معمولی مامانم این بود که قاشق داغ میکرد و میزد پشت دستم. هنوز هم که هنوزه بعد از حدود بیست سال جای سوختگی هاش روی دستمه. بنده خداها الآن از اون کارشون خیلی پشیمون هستن.
    حلالش کن وگرنه 😈😈 می برتش جهنم

    مرده دیگه رفته پی کارش چی گرون تموم میشه؟؟؟؟:))
    ببین وقتی کسی که دلش می خواهد عذابت بده تو سعی کن اروم واستی تا کسی که میخواهد که عذاب بکشی سوسک شه

    پاسخ:
    آفرین...

    من 45 سالمه اتفاقی وارد این وبلاگ یا سایت شدم خودم الان مادرم یادم میاد 12 سالم بود در خانواده ما پدرسالاری بود یعنی پدربزرگ هرچی میگفت همه گوش به فرمان بودن و کسی حق بی حرمتی نداشت پدربزرگم که چه عرض کنم از اونایی بود که تو 75 سالگی یه ابهتی داشت که نگو سیبیلو و عصا به دست و کلاه در سر که نوه ها عین سگ میترسیدن یه بار اومده بود خونه ما منم یه دختر شرور و شیطون بودم نمیزاشت اون طور که دلم میخواست بازی کنم یه باره دیگه که گیر داد با اعتماد به نفس کامل گفتم آقا جون به توچه من تو خونه خودمون دارم بازی میکنم اگه ناراحتی برو از خونه ما!!!این و که گفتم دنیا سرم خراب شد دویدم رفتم حیاط پدرو مادرم  اومدن منو گرفتن کشان کشان آورد ن پیش پدربزرگم گفتن باید عذرخواهی کنی و یه گوشمالی هم بهم دادن پدربزرگم با درایت تمام گفت چی عذرخواهی؟؟؟این باید یه کتک حسابی بخوره پدرم گفت باشه مادرم شلنگ و آورد تا منو بزنه پدربزرگم گفت فلفلم بیار ای خدا هر چی التماس میکردم انگار به هوا میرفت پدرم منو خوابوند رو زمین جلوی پدر بزرگم و پاهام و محکم گرفت منم یه دامن کوتاه چین چین پوشیده بودم پاهام بیرون بود مامانم با شلنگ اوفتاد به جون پاهام و باسنمو تا میتونست زد فکر کنم30 تا خوردم چه گریه ای میکردم بعد پدربزرگم فلفل و آماده کرد به دهنم بریزه  طوری منو از زمین بلند کرد خوابوند رو پاهاش که نفهمیدم چطور این حرکت و انجام دادم دو 3 ضربه محکم زد تو دهنم منم که دهنم و باز نمیکردم  باز چند تا ضربه با دستش زد اصلا باز نمیکردم یهو آنچنان دماغم و پیجوند دهنم باز شد و فلفل و ریخت دهنم مادر پدرم هم میگفتن محکم بزن آقا جون که دیگه تکرار نشه همونطوری که تو بغلش بودم دستامو محکم گرفت دوتا نشگون از لوپام طوری گرفت که یه هفته جاش کبود بود.چند سال پیش فوت کرد مراسمش نرفتم
    پاسخ:
    بله متأسفانه :(
    منم بابا بزرگم یه بار کتکم زده ولی نه اینجوری...
    آش نذری داشتن؛ رفته بودیم خونه شون . منم خیلی شیطون بلا بودم. پیت نفت رو خالی کردم روی آتیش، گرررر گرفت. بابا بزگم هم دید. یه کتک خیلی معمولی ازش خوردم :)

    ان شا الله خدا بابا بزرگتون رو بیامرزه. سعی کنید حلالشون کنید وگرنه خیلی براشون گرون تموم میشه
    کلاس چهارم ابتدایی یه معلمی داشتیم که عرب بود. این یه گونیای فلزی بزرگ داشت. یه بار از بغل دستی من که بخاطر خوراکی خوردن تو کلاس شاکی بود با قسمت تیز خط کش چنان زد تو سر کچل این رفیق ما که کله پسره خونی شد. بعضی معلمها واقعا بی وجدان بودن
    پاسخ:
    هنوز هم کم و بیش توی بعضی مدارس پیدا میشن اینا. هنوز کاملا منقرض نشدن
    خداوکیلی دردی که خوردن خط کش داشت به مراتب بهتر از خودکار لای انگشت فشار دادن بود. آدمو به هر التماسی وادار میکرد لاکردار
    پاسخ:
    واقعا همینطوره :)
    سال اول راهنمایی یه همکلاسی داشتیم بنام ع.رجبی که دوساله بود توی امتحان کلاسی علوم افتاده بود. یادم نمیره معلممون اقای رضازاده که هیج دل خوشی ازین بچه نداشت بعد امتحان صداش کرد پای تخته. آستینهاشو داد بالا انگشترهاشو درآورد گذاشت روی میز بعد سه چهارتا چک و لگد و فحش آبدار رفت سراغ پنجره رو باز کرد. کلاس ما توی طبقه دوم بود بعد اومد این همکلاسی بخت برگشته مارو با دستاش بیرون پنجره نگه داشته بود و هی داد میزد "گوساله پرتت کنم پایین؟" خلاصه از ما التماس که "آقا ببخشیدش غلط کرد. آقا توروخدا" تا بیخیال شد و آوردش تو. هیچ یادم نمیره پسره رنگش عین گچ سفید شده بود!!!
    پاسخ:
    این دیگه روانی بوده. والا :|
    خدا راشکر که دیگه اینا معلم نیستند. ما هم از این معلم ها داشتیم /: هیچی در موردشون نگم بهتره
    ما یه مدیر داشتیم یه خط کش داشت داده بود از قوطی آهن براش درست کرده بودن روش رو هم رنگ زده بود. یکبار که ما بعد خوردن زنگ تفریح دویدیم سمت آبخوری و با خیال راحت آب خوردیم برگشتنی دیدم عین جن پرید جلومون و هر کی رو که میدید یه دونه حوالش میکرد. چنان از باسن ما با اون خط کش گنده اش زد که تا یک ربع هم میخواستم بالا بیارم. هیچوقت یادم نمیره اون روز رو
    مارو معمولا فلک میبستن
    منم خیلی فلک شدم
    خیلی درد داشت
    من یه روستاییم یا به قول شهریها دهاتی .تو ده بچه رو خیلی میزنن مخصوصا اگه صبح اول وقت نره سر زمین و گله.باید درسم بخونی بدبختی از اونجا شروع شد که یه معلم اومد ده ما .آنقدر مارو میزد در حد مرگ جرات نداشتیم تو خونه بگیم تازه اهالی ده معلم و نهار و شام هم دعوت میکردن و براش احترام قائل بودن که به بچه مون درس میده یه بار جدول ضرب و پرسید هیچکدوم بلد نبودیم مثلا میگفت 5 *5 چی شه چون جوابش 25 بود نمیدونستی 25 تا با کابل میزد ولی یه بار انشا گفته بود من ننوشته بودم یعنی نمیدونستم چه جوری بنویسم اومد بالای سرم دوتا گوشمو گرفت و از زمین بلند کرد دو 3 بار این کار و تکرار کرد چند تا هم سیلی زد باور کنین گوشم زنگ میزد  تازه به خانواده هم اطلاع میداد که درس خون نیست اون موقع بود پدر میافتاد به جانمان با دسته بیل.تا میخوردیم میزد الان 28 سال دارم معلم اگه سهل میگرفت الان تو ده تشریف داشتم و کارم کشاورزی بود ولی درس خواندم و اومدم شهر .اگه معلمتان میزنه ناراحت نشین به نظر من صلاح شمارو میخواد .من خودم قراره تو کار تدریس باشم تنبیه کردن و تو برنامه ام دارم فقط برای موفقیت بچه ها.
    خب داداش بگو چی کارتون کرده معلم دینی
    من یه دهه هفتاد ی هستم و توی زندگیم از یک نفر کینه گرفتم اونم معلم دین و زندگیم هست که خیلی در طول سال عذابمون داد همه بچه ها هم ازش بدشون میاد، هیچ وقت ازت نمیگذرم و به خانم کریمی 

    پاسخ:
    متأسفانه معلم ها دین و زندگی باید بهتر باشن ولی...
    البته معلم های دینی من عالی بودند. یادش بخیر آقای کامجو عاااالی بودند. ان شاء الله هرجا هستند خدا به زندگیشون برکت بده.
    یعنی من هیچ وقت تنبیه نشدم تو مدرسه و همیشه شاگرد خوبی بودم 
    ولی پر حرف بودم 
    یه با رفتیم آزمایشگاه کلاس سوم بودم معلممون گفت هر کی حرف بزنه کتک می خوره 
    من دوستم صحبت کردیم غافل از این که خانم معلم معلم پشت ما واستادن که یهو محکم پس گردنی به هر جفتمون زد من خیلی خجالت کشیدم و دیگه حرف نزدم اون اولین باری بود که معلم زدتم 
    روز ثبت نام من اونجا بودم معلمم هم اونجا بود وقتی منو دید بغلم کرد و بوسیدم گفت حالت چطور پسرم خوبی گفتم بله خانوم بعد کلی تعریف من رو جلوی بابا و مامانم کرد 
    اون بهترین معلمی بود که تا حالا داشتم .....من اینو دارم جدی میگم دروغ هم نمیگم معلم هاهمیشه من رو آقای کسرایی صدا می کردن 
    من یه مدت تو روستا معلم بودم بچه های روستا پرو نیستن مثل دهه70 دیا درسم دیر متوجه میشن روستایی که من میرفتم یه کلاس داشت 20 تا دانش آموز فقط یکی زرنگ بود که بعدها فهمیدم برادرش سواد داره بهش کمک میکنه من هر درس و واضح توضیح میدادم ولی باز متوجه نمیشدن و از تنبیه هم نمیخواستم استفاده کنم چون دلم نمیامد بزنم خیلی مظلوم بودن ولی خیلی تلاش کردم نشد 2 ماه بعد گفتم اگه درس نخونید کتک میخورید حتی معنی تنبیه و نمیدونستن تا اسم کتک و آوردم رنگشون پرید فردای اون روز شروع کردم به تنبیه هرکی بلد نمیشد یا نمی نوشت میزدم چون تنها راه حلم بود کم کم احساس کردم با تنبیه کمی تلاش میکنن.به این خاطر هر روز چند نفری که بلد نبودن میاوردم پای تخته میزدم ولی فلک نکردم چون نه وسایل داشتم نه حوصلهشو .ازخطکش و کمربند که همراهم بود استفاده میکردم بعضی وقتا هم با دستم میزدم اوایل بیچاره هارو خیلی زدم بعد کم کم به را افتادن دیگه آخر سال  همشون پیشرفت کرده بودن و نمره هاشون خوب بود منم دیدم تلاش میکنن 2 یا 3 نمره ای ارفاق کردم.
    پاسخ:
    نمی دونم چی شده امروز معلمان عزیز کشورمون خیلی توی این مطلب نظر گذاشتن. خیلی ازشون تشکر می کنم که تجربیاتشون رو با ما در میون می گذارند.
    من به شخصه بخش زیادی از موفقیتم رو مدیون معلم های خوبم هستم.
    کاش میشد دوباره ببینمشون و دستشون رو ببوسم...
    تو راست میگی یه بچه 10 ساله نمی تونه اینقدر خوب تایپ کنه ولی من از 3 سالگی بلد بودم با کامپیوتر بازی کنم و از 6 سالگی تو اینترنت می رفت و توی 7 سالگیم تو سایت ها تایپ میکردم 
    من بچه ی ده هشتاد هستم و متولد 9 اردیبهشت در سال 1384 هستم و مادر 34 سالشه و پدرم 45 سالشه و یک خواهر 3 ساله دارم و حاضر قسم بخورم که 10 سالمه

    پاسخ:
    داداشی نیاز نیست قسم بخوری. من از همون اول باور کرده بودم :)
    باور نمیکنی تلگرام یا وایبر یا ایمو داری شماره بده
    به خدا 10 سالمه 
    کیارش مطمئنی 10 سالته؟ چون من معلمم نحوه اطلاعات بچه هارو تو نوشتن میدونم یه بچه 10 ساله اینقدر سوادش نمیرسه که بنویسه که تو مینویسی. سن واقعیتو بنویس کارت درست نیست.
    پاسخ:
    به نظرم کیارش راست میگه. من و کیارش چند روزی هست که دوست شدیم و دلیلی برای دروغ گفتنشون وجود نداره. ولی دروغگویی خیلی خیلی خیلی بده
    مادر من خیلی آدم سختگیریه کلا قیافه اش خشنه و هیکلی و قد 180 طوری که خیلیا ازش حساب میبرن بچگیا منو خیلی میزد بابام هم میزد زیاد نه به اندازه مادرم .کلا یه سری وسایل تنبیه داشت از قبیل کمربندو دمپایی و خطکش از فلفل هم استفاده میکرد یه بار مریض بودم منو بردن درمانگاه دکتر آمپول نوشت دوتا من تا اسم آمپول و شنیدم شروع کردم به دادو بیداد بابام رفت از داروخونه دارو بگیره داروخونه هم خود درمانگاه داشت مامانم من و برد قسمت تزریقات وای چه دادی میزدم هر کاری کرد رو تخت نمیرفتم تا بابام اومد دید داد میزنم گوشمو گرفت یه دور پیچوند و انداخت رو تخت من که زیاد تکون میخوردم یکی از پرستارا اومد دستم و محکم گرفت بابام هم پاهامو باز داد میزدم مامانم شلوارمو کشید پایین تا آمپول زنه بیاد مامانم دید من ساکت نمیشم جلوی پرستاره که دستامو گرفته بود دوتا نشگون گرفت ازم که دردش از آمپول بدتر بود بعدش آمپول زدن که تموم شد من باز گریه میکرم و زمین و آسمان و بهم ریخته بودم که بابام بدون معطلی یه سیلی به صورتم زد و گفت ساکت شو والا یکی دیگه میخوری .که هیچوقت یادم نمیره فکر کنم 9 سالم بود
    من معلمم بعضی بچه های دهه 80 خیلی پرو شدن یه بار درس میدادم دیدم دونفر پشت نشستن لاک میزنن گفتم سریع بیاین پای تخته نیومدن 3 بار گفتم نیومدن بار چهارم خودم رفتم از گوششون گرفتم آوردم پای تخته گفتم درسی که الان میدادم باید توضیح بدید نتونستن گفتم حقتونه کتک بخورید تا جایی که لازم بود زدم .خطکش و میزدم روی ناخوناشون صدای گریه شون کل کلاسو گرفته بود بعد گفتم تا آخر زنگ پاک بشه اگه پاک نشه من میدونم و شما .به صدای من خانم ناظم اومد گفتم که لاک میزدن منم تنبیه میکنم خانم ناظم هم برا هرکدوم یه کشیده زد و گفت تا آخر زنگ باید سرپا تو حیاط وایستن و فردا اولیا هاشون بیاد فردا که مادرشون اومد گفتن کار خوبی کردین که تنبیه شون کردین مگه کلاس جای لاک زدنه.البته من محکم نمیزنم وقتی میخوام بزنم طوری که دانش آموز یه حساب از معلم ببره و کمی احساس ترس بکنه والا کلاس که جای مسخره بازی نیست.
    پاسخ:
    اینم خاطره یکی از همکاران شما در همین مورد. البته چون توی خصوصی مطرح کرده بودند، اسمشون رو نمیگم :)


    سلام من یک معلم بازنشستم و بچه ها رو فلک کردم دختر ها رو من از تنبیه کف دستی استفاده نمیکردم و فقط فلک میکردم نمره های 16تا 13رو 40ضربه، زیر 13رو 60ضربه و اگه کسی بی ادبی میکرد 80ضربه و معلم کلاس پنجمی ها بودم و یک دانش آموز داشتم که هم خیلی لوس بود و هم خیلی پول دار و درسشم ضعیف بود یعنی یه کلمه هم درس نمیخوند و چون اول های سال بود منم تنبیهش نمیکردم چون من عادت داشتم یه ماه اول سالو تنبیه نمیکردم تا یک روز مادرش به مدرسه اومد و به من گفت که این بچه فقط یا پلیستیشین یا کامپیوتر بازی میکنه و حرف هیچ کس رو گوش نمیده و از من خواست تا کاری بکنم و من هم از مادر اون بچه اجازه خواستم تا تنبیهش کنم  و مادرش هم کاملا راضی بود اتفاقا اون روز من از بچه امتحان ریاضی گرفته بودم و تنها کسی که نمرش بد شده بود اون دختر بود و همه بچه ها بالای 16بودند من رفتم سر کلاس همراه با چوب فلک و وقتی برگه ها رو دادم دختره رو صدا زدم و گفتم تا بیاد پایین و بهش گفتم همه بچه ها نمره هاشون خوب شده و فقط تو 2گرفتی و حالا باید فلک بشی و اون اصلا نمیدونست فلک چی هست و فقط ساکت به من نگاه میکرد تا من یک تیکه موکت انداختم رو زمین و بهش گفتم کفش و جوراب هاتو در بیار و اون هم در آورد و بخواب رو موکت اونم خوابید و خواستم که ثاهاشو بذارم تو فلک که نذاشت گفت خودم میذارم مثل اینکه خیالت میکشید که به پاهاش دست بزنم و بچه هاکف پاشو ببینن و خودش بیخبر از دنیا پاهاشو گذاشت و من دو تا از بچه ها رو صدا کردم تا فلک رو بگیرن  و وقتی پا هاش رفت تو فلک و سمت بچه ها هی میگفت پا هامو در بیار مگه نه به بابام میگم و منم  بهش. گوش ندادم اون دختر از اون جایی که خیلی تپل بود پاهای چاقی داشت و من شروع به زدن کردم و اونم هی پاهاشو تکون میداد و داد و بیداد میکرد منم بهش گفتم اگه بیشتر از این داد و بیداد کنی و پاها تو بیشتر تکون بدی 10ضربه بیشتر میزنم و وقتی 60ضربه تموم شد ده ضربه بیشتر زدم به خاطر پا تکون دادنشو و داد و بیدادش و از اون به بعد هر جلسه فلک میشد تا این که نمره هاش به بالای 16رسید 
    کتک زدن هم تا حد سیلی یا دمپایی 
    ولی نتیجه ی تشویق بیشتر جواب میده خودم 10 سالمه پس می دونم چی جواب میده 
    ولی داست گفتی که مادرت گازت می گرفت
    پاسخ:
    مامان و باباها هم یه زمانی مثل ما کوچیک بودن پس اونا بهتر از ما می دونن که تنبیه بهتره یا زبون خوش. حالا شما شاید اگه به سن و سال اونا برسی نظرت عوض بشه :)
    من 36 سالمه از 6 تا 18 سالگی کتک خوردم اونم چه جور براتون تعریف میکنم.مادر و پدر م فرهنگی بودن و سخت گیر. دو مورد کتک میخوردم .هم از پدر هم از مادر.پدرم فقط موقع درس دادن و درس پرسیدن و درمورد کم بودن نمره میزد مادرم هم کاری به درس نداشت کوچکترین بی انضباتی=کتک بود.خونه ما یه زیرزمین داشت که یه راهرو تنگ و میرفتیم پارکینگ یعنی پنجره ای نداشت که صدا ازش بره بیرون تا مادرم میگفت برو زیرزمین میفهمیدم چرا؟مادرم میگفت باید لخت بشی بعد منو روی پاهاش میخوابوند و محکم میگرفت میگفت نباید تکون بخوری با دمپایی میزد رو باسنم طوری که فقط میسوخت بعضی وقتا هم گاز میگرفت با چه شدتی.پدرم هم وقتی درس میپرسید اگه بلد نبودم لوپ هام و دودستی میکشید چند دیقه ای نگه میداشت بعد یه سیلی میزد .ولی یه بار با زنداییم رفتم آرایشگاه زندایی بیشعورم گفت بزار موهای توام کوتاه کنه منم 12 سالم بود بچه بودم نمیدونستم فکر کردم مامانم بهش گفته موهام کوتاه کرد اومدیم خونه تا مامانم دید قیافه اش 180 درجه عوض شد و به زنداییم گفت چرا این کار و کردی نمی دونم اون چی گفت ولی عصر زنداییم دید مامانم خیلی ناراحته خونه ما نموندن و رفتن اونا که  رفتن مامانم از موهام گرفت من و برد زیرزمین این دفعه خیلی بد زد دست و پاهام و بست بعد با دمپایی اوفتاد به جونم  هر چی التماس میکردم قبول نمیکرد بعدش چند تا گاز هم ازم گرفت که خیلی وحشتناک بود . چند دیقه ای به حال خودم گذاشت  بعد شروع کرد به نشگون گرفتن مادرم خیلی سخت گیر بود البته مادربزرگم هم همچین اخلاقی نسبت به بچه ها داشت .من درسته تنبیه زیاد شدم یعنی تا 18 سالگیم مرتب کتک خوردم ولی خیلی موفق بودم ممکن بود اگه تنبیه نمیشدم و پدر مادرم منو به حال خودم میزاشتن نه درس میخوندم نه آدم موفقی بودم  20 سالگی ازدواج کردم هیچ مشکلی با شوهرم ندارم چون دوره مجردی یاد گرفتم که چه جور باشم.الان یه دختر 9 ساله دارم منم تنبیه میکنم نه به شدت مادرم چون کتک زدن بچه تا حدودی لازم هست نمیشه نزد چون پرو و بی بند و بار میشه.
    پاسخ:
    دنننننندددوووووننننن ؟؟؟؟!!!! :|
    من دیگه حرفی ندارم
    من یه بار فشفشه از دستم افتاد یکمی از فرش سوخت مامانم وقتی دید
    2 تا سیلی محکم خوردم و بعد دعوام کرد 5 سالم بود همون جا نشستم گریه کردم 
    یه ربع گریه کردم مامانم دلش سوخت و اومد بغلم کرد و کلی نازم کرد بعدش گفت دیگه از این کارها نکنیا 
    البته حقم بود چون بی اجازه برداشتم 
    خخخخ عمت همیشه اینقدر می زدت 
    عیب نداره من فقط یک بعضی وقت ها سیلی می خورم 
    بیشتر نه ولی تا حالا سر مشق کتک خوردی

    یه قسمت یادم رفت بگم دوهفته بعد تنبیه خونه عمم مهمون بودیم من و دخترش که خیلی دلگیر بودیم یه تصمیم عجولانه گرفتیم که دوبرابرش کتک خوردیم نزدیک 20 نفر مهمون بود با دختر عمه ام تصمیم گرفتیم تو غذا نمک بریزیم سوب آماده رو اجاق بود مامانم و عمه م و چند تا از خانما تو اتاق بودن رفتیم یواشکی در قابلمه رو باز کردیم 3قاشق نمک ریختیم دویدیم رفتیم حیاط به بهانه بازی سر سفره هر کی سوب و خورد گفت شوره عمهم گفت امکان نداره یه چپکی هم به ما نگا میکرد خلاصه فردا رفتیم مدرسه ریاضی نداشتیم ولی عمه م مارو برد پناهگاه مدرسه گفت راستش و بگید ببینم کار شما بوده یا نه اگه دروغ بگید تا فردا صبح اینجا میمونید خلاصه من پیش قدم شدم گفتم خدا اون روز و نیاره یه کتکی خوردیم در حد لالیگا اینقدر سیلی زد که داشتیم میمردیم .خلاصه از اون به بعد که 3 سال هم معلمم بود مثل سگ ازش میترسیدم 
    من از معلمام خیلی کتک خوردم ولی حقم بوده چون مشق بچه هارو مینوشتم یه بار هم عمه ام معلم ریاضی مون بود من و دخترش تو کلاس عمم بودیم زنگ ریاضی نشستیم انشا نوشتیم تا دید دو تامونو کشید پای تخته اینقدر زد که تا حد مرگ بعد گفت تا فردا کل دفتر 100 برگ و درس امروز مینویسید تا صبح بیدار موندیم نوشتیم تازه به بابام هم زنگ زده بود گفته بود بابام و عمه ام برای تنبیه ما از خونه بیرون کردن رفتیم خونه مادربزرگم یه هفته اجازه نداشتیم بریم خونه ولی خیلی خوش گذشت
    من یکبار سر مشق دمپایی خوردم یادمه 8 ساله بودم 
    میگفتم حال مشق ندارم ساعت 10 شب بود تا اینکه مادرم از کوره در رفت دمپایییش رو در آورد و از پشت اومد نفهمیدم داره میاد تا وقتی که دیدم پام خیلی درد گرفت و بعدش دیدم مادرم با دمپایی زده رو پام داشت گریم😢😢 در میومد که گفت ببین سر مشقت وگر نه یک کتک حسابی می خوری هی می خواستم فرار کنم ولی هر دفعه اومدم فرار کنم یک ضربه دیگه هم خوردیم خواستم برم بازم می خواستم الکی بگم برم دستشویی و فرار کنم ولی گفت بشین  سر  جات تا مشقت تمام نشه هیچ جایی  نمیتونی بری یعنی دلم میخواهست خودم رو بکشم 😤😤 بعد به مامانم گفتم دیگه حال ندارم دیدم تمام دفترام دست مامانم داره امضا میکنه می خواستم از خوشحالی پرواز کنم 
    بعد بهم گفت برو کیفت رو جمع کن گفتم خیلی خستم گفت گفت تا تو باشی ساعت 3 شب مشق ننویسید 4 ساعت تمام داشتم مینوشم
    اگر من تا الان شاگرد اول بودم همش به خاطر مامانم یعنی یک نمره پایین تر نمیارم
    پاسخ:
    شما موفقیتت رو مدیون مامانت هستی. آفرین به این مادر خوب و مهربون :)
     مادر پدر من با تشویق موافق هستن 
    من کلاس اول نماز رو کامل بلد نبودم بابام گفت اگر یک هفته نمازت رو کامل بخونی بهت جاییزه میدم من فردای اون روز وقت نماز رفتم پیش مامانم گفتم من کامل نماز روبلد نیستم گفت 
    عیب نداره بهم مهر داد و گفت تو با صدای بلند نماز بخون هر جاشم بلد نبودی نون تا من بهت بگم 3 یا 4 روز اینطوری گذشت تا من کامل یاد گفت بعد یه هفته اینطوری گذشت 
    شب بابام زنگ خودرو زد در رو باز کردم گفت اینم جاییزه شما 
    به ماشین کنترلی بود و یه تخته وایت برد 
    چند رو بعد معلممون یه جانماز پهن کرد تو کلاس و گفت دونه دونه بیاید نماز بخوانید و من کاملا درست خوند
    پاسخ:
    آفرین داداشی
    حالا که خوب نماز خوندن رو یاد گرفتی، وقتشه که به دوستات هم یاد بدیااا
    من خیلی درسم خوبه و همیشه شاگرد اولم و فقط به خاطر مامانم چون من از درس و مشق متنفرم
    مامانم منو به زور میشون پای درس و مشقم یعنی اگر نباشد یه خط مشق نمینویسم 
    همین 3 روز پیش به زور با پس گردنی برد پای مشقم بعد تا اومدم در رم گفت دستت به اون تبلت نمی خوره تا وقتی که دیکته تمام شه همش کلت تو اینترنت و بازی یکم فکر درس و مشقت باش با بی حوصلگی شروع کردم به نوشتن گفت این چه خط خرچنگ قورباغه ای تمیز بنویس ببینم 
    بعد گفت برو سوال هات حل کن سراغ کامپیوتر تبلت و پی اس پی هم نرو من گفتم مگه ننوشتم گفت نه تو که فقط داشتی تو وایبر و تلگرام می نوشتی گفتم مامان یکم استراحت کنم دیگه گفت ساعت رو نگاه تو کی شروع کردی دیکته نوشتن گفت 4 گفت الان چند دقیقه گذشته گفتم 4 دقیقه بعد گفت 5 دقیقه هم نشده گفتم مامان تو رو خدا بعد گفت 3 روز هیچی ننوشتی یک ساعت و نیم دیگه باید بری کلاس نوشتم بعد شروع کردم به بازی گفت دفتر کتابت رو بیار ببینم درست نوشتی بعد یهویی داد زد وگفت بیا اینجا اومدم گفتم چی شده گفت چرا اینرو ننوشتی  با تعجب گفتم تو سوال گذاشتی گفت اره مگه تو دفترت ننوشتی باید 5 تا سوال بزارم گفت اها در جواب بهم گفت : اها و کوفت برو بنویس تا نیودم خفت کنم  
    همین الان که دارم می نویسم خاله داره میگه بیا مشقتو بنویس بچه 3 ساعت دیگه کلاس دارم
    پاسخ:
    خو بچه برو دیکته ات رو بنویس...
    آخرش همه رو دق می دی تو
    هئییی کاش یه نفر بود که به زور منو مجبور می کرد که درس بخونم. خوش به حالت
    همینی که مامانم میگه نهایتش سیلی 
    خودم سالی 6 یا7 بار سیلی خیلی جدی محکم بیشتر نمی خورم 
    ولی خواهرم من را میزنه بعد بابام به من میگه اذیتش نکن مامانم میگه الکی به کیارش نگو اذیتش نکن ترنم داره اذیت میکنه ولی اگر به خواهرم بگم بالا ی دو چشمت ابرو می زنه زیر گریه بعد من رو دعوا می کنن اسم خواهرم ترنم 3 سالشه وقتی چیزی بهش نمیدم هم من رو دعوا میکنند ولی مامانم همیشه وقتی ترنم نیست بهم میگه بچه است گریه می کنه واسه همین به من میگه ولش کن 
    اما وقتی خواهرم می زنتم انگار نه انگار که من من از خواهرم کتک خوردم بغلش می کنند نازش و میکشند...... مثل خالم لوس بازی در میاره مادر بزرگم میگه خالم هم لوس بده و هست
    پاسخ:
    کیارش جان آخه ترنم کوچولو هست تازه از همه مهم تر دختره. دخترا خیلی زود دلشون میشکنه برای همین باید بیشتر هواشونو داشته باشی.
    آفرین داداشی هوای خواهر کوچولوتو داشته باش

    راستی خیلی ممنون که به ما سر میزنی
    موفق باشی
    یاعلی
    مادر من کلا با تنبیه مخالف و میگه جریمه بده تنبیه بدنی بدتر میگه می خواهیم به بچه بگیم که کارش بده چرا بچه را اذیت یا ناراحت کنیم باهاش راجع به کار بدی صحبت کنیم از همه چی بهتر و میگه توی صحبتمون نباید حرفی از تنبیه یا تهدید بزنیم تا بچه بترسه چون بچه فکر می کنه که نباید کار بد بکنم چون تنبیه می شم در صورتی که باید فکر کنه که نباید کار بد کنه چون کار بدیه تا قدرت کلام هست آزار چرا جون من کامنت بزار گناه دارم 10 سالمه کامنت نزاری دلم میشکنه
    پاسخ:
    سلام آقا کیارش گل
    خیلی ممنون که به وب من سر میزنی و نظر میدی و باعث دلگرمی ما میشی. مادرتون راست میگه با صحبت کردن می شه به آدم ها فهموند که کارشون بد بوده حتی به نظر من بعضی مواقع نیازی به صحبت هم نیست. می تونیم با رفتارمون به شخص بفهمونیم که کارش اشتباه بوده و معمولا اثر بیشتری هم داره.
    اما اماااان از آدمایی که دیگه حرف توی کله شون نمیره. اینا رو باید با پس گردنی به راه آورد :)

    آقا کیارش خیلی دوستت داریم :)
    البته این ربطی به تنبیه یا کتک نداره ولی میگم
    5 سالم بود تو خونمون تاب داشتیم مامانم داشت تابم میداد بارفیکس در اومد من پرت شدم خوردم زمین بعد بارفیکس خورد تو سرم اشک تو چشام جمع شده😭 بود سرم خیلی درد گرفت مامانم دوئید اومد پیش من بغلم کرد و گفت ببخشید من گفتم تقصیر تو نبود که بهم گفت من تند تند تابت دادم ولی بازم گفتم تقسیر تو نبود عیب نداره 
    ولی واقعا تند تاب داده بود می خواهستم ناراحت نشه 
    تا چند روز سرم درد می کرد
    😭😭😭😭😭😭😭😭
    پاسخ:
    خخخ
    مم تو زندگیم تا حالا هر کلاسی رفتم شاگرد اول بودم 
    ولی انگلیسی با بقیه فرق داشت من خوب بلد نبودم و نیستم باز الان بهتر شده ولی قبلا نه همیشه نمره هام پایین بود تا الان هم بالای 90 نیاوردم  ولی همیشه بچه ی خوب و معدبی بودم و معلم دوسم داشتن
    من از انگلیسی متنفرم و مامانم به زور از پای کامپیوتر میاردتم مشقامو بنویسم خودشم می شینه پیش من که دیگه جایی نرم اگر بخواهم برم من می گیره میشون سر جام من به بهانه دستشویی رفتم می رم و طول می دم تا حوصله سر بره و بعد بره به کارش برسه تا من برم بازی باکامپیوتر و تبلت و... همین الان هم مشق دا رم ولی نمی نویسم 
    پاسخ:
    هَیییی وااایه من :|
    سلامتی شما دهه هشتادی عزیز هم صلوات :)
    گفته بودم که 30 40 بار خوردم ولی اصلا ناراحت نیستم چون هر وقت که زده لازم بوده وهنوزم عاشقشم و از ته دل دوسش دارم
    ___________________________________________________________________
    یه بار خانه ی مادر بزرگم بودم یه طناب برداشتم 1 ساعت مبل خفه می کردم _ بقیه رو می انداختم  تا اینکه یهو دیدم خالم با یه نگاه خیلی وحشتناک اومد به سمتم من هم پا گذاشتم به فرار بعد که آز طبقه ی اول رفته بودم طبقه ی پنجم تازه فهمیدم خالم دنبالم نیست ولی فکر میکردم میزنه از ترس سکته کردم
    ________________________________________________________________
    این خاطره بر میگرده به 2 ماه پیش من شوخی شوخی صندلی را از زیر مادر بزرگم برداشتم مادر بزرگم هیچی بهم نگفت ولی خالم که اومد ببین چی شده یه پس گردنی و یک سیلی خوردم
    پاسخ:
    عجب بچه شیطونی! خو نمی گی مادر بزرگ بیچار میوفته داغون میشه؟
    من تا حالا به دست هیچ کس تنبیه نشدم ولی فکر کنم تا الان 30 40 باری سیلی خوردم
    اونم فقط از مامانم 
    تو 7 سالگیم  امتحان زبان داشتم روز امتحان مشکل نداشت و به مامانم گفتم اسون بود 
    ولی بعد از یک هفته مامانم رفت برگه امتحانم رو گرفت وقتی اومد خونه دیدم عصبانیه گفتم امتحانم چطور شد اون وقت بود که دیدم یه نگاه خیلی تندی داره همون موقع کفش در نیاوردن یه سیلی خیلی محکم بهم زد
    نرم له آقا له له
    سیلی حقم بود و زمانی که زد اصلا تعجب نکردم و حتی ناراحت نشم (خدایی حقم بود ) جاش رو صورتم مونده بود ولی کلا مادرم خیلی خوش اخلاق و مهربان و من رو نمی زنه حتی تنبیه هم نمیکنه خیلی دوسش دارم
    پاسخ:
    هفت سالگی؟ زبان؟ نمره کم؟ سیییللییی؟ O_o
    من دیگه حرفی ندارم :|
    من 10 سالمه تا حالا تنبیه نشدم ولی یه خاطره میگم بخندیم
    6 سالم بود ولی یک بار دلم می خواست ماژیک های خودم مثل کارتون ها رنگ باشه
    مامانم هم خواب بود من رفتم به زور با چاقو تهش رو باز کردم و آب توش ریختم 
    رفتم بازی . مشغول بازی بودم که یهو دیدم صدای جیغ مامانم میاد اخه کلان تو تا فرش رو کثافت کردم 2 تا فرش رو دادیم قالیشویی ولی اینم بگم که وقتی مامانم دید 
    یه پس گردنی و یه سیلی محکم بهم زد 
    اشکم در اومد
    پاسخ:
    خخخخخخ :)
    اتفاقا من الان پسر هستم و سال اول دبیرستانم ولی یک تنبیه هایی ما رو میکنند برای پسر هایی که ناخن هاشون بلنده لاک میزنند!!! و با خط کش هم میزنند خواهرمم دوقلوی منه و اون هم دبیرستان میره اون هارو هم خیلی اذیت میکنند تو این وبلاگ خیلی توضیح دادم
    www.boyschools.mihanblog.com
    پاسخ:
    O_o لاک میزنند؟؟!!!
    کی ادم شده من؟؟؟؟نه باوووو:'( :'( :'( 
    پاسخ:
    خخخ
    عه اره مام خطکش وچوب وشلنگ خوردیم زیاااااااد😢
    پاسخ:
    نوش جونمون.
    حالا برا خودمون آدم شدیم :)
    من اون زمان معلمم گفتش هر کی نمره زیر 15 بیا ره باید توی اتاق تاریک بمونه البته اتاق تاریک ی اتاق بود که مارو ، ی انداخت توش و به دوسه تا بچه ها ترکه میاد تا تو خاموشی که ما نمیبینم مارو بزنن آخ ی دردی داشت که نگو
    پاسخ:
    یاااا خداااا
    دیگه اینجوریشو نشنیده بودم.
    مطمئنید که معلمتون بوده؟! آخه به نظرم شکنجه کننده ساواک بوده
    میخوام امروز یه خاطره از کلاس پنجم براتون تعریف کنم لطفا غلط املایی نگیرین چون دارم سریع تایپ میکنم
    ما کلاس پنجم بودیم معلممون یکی رو گزاشت کنار من بشیه بعد سر درس با هم حرف زدنمون گل کرد هچی اخر زنگ که زنگ اخر بود و همه بچه ها میخواستن برن به ما گفتش وایستین ماهم از کلاس نرفتیم بیرون بعد معلم رفتش و یک شیلنگ اورد و گفتش به من چون دانش اموز خوبی هستم دوتا کف دستی زد و وبه من گفتش کفش و چوراب اون پسر رو در بیارم چون رفیق خاصی برام نبودش اینطوری نبود بگم دلم نمیادو ایا کفشو جورابشو در اوردم و از شانس خوب من اون صندل پوشیده بود وپاهاش بو نمیداد اون رفت و یک سطل اب اورد وبه من گفتش به عنوان تنبیه تو پاهاش رو تو اب مساژ بده تا اماپه بشه برای فلک هیچه معلممون بهم گفتش دوتا پاشو محکم بگیرم واون فلکش کنه منم گرفتم و معلممون چهل ضربه به کف پاهاش ترکه زد بعد منو برد بیرون و بهم گفت من تو مدرسه هستم و تو میری به هر پاش چهل ضبره دیگه ترکه میزنی منم هم رفتم و چهل زربه رو زدم و اخرش معلممون گفتش به من اگه یه باره دیگه حرف بزنی سر کلاس توروهم اینجوری فلکت میکنم
    این بود خاطره من
    پاسخ:
    :|

    من دیگه هیچ حرف دیگه ای ندارم!
    منم برای آسون تر شدن کار تنبیه ناظممون براش شیلنگ نو آوردم! ولی اولین ضربات اون شیلنگ نو رو خودم نوش جان کردم. این به اون در!!

    دوستان خجالت نکشید؛ شما هم دسته گلایی که به آب دادین رو تعریف کنید. بین خودمون و دیگر بازدید کنندگان می مونه :)
    سلام من یه دخترم و توی دهه ۸۰هم مدرسه میرفتم وکلاس چهارم معلم سخت گیری هم داشتیم که اهل تنبیه کردن هم بود و هر وقت دانش آموزان مشق نمی نوشتند یادرس بلد نبودند یکی یا دو تا ضربه میزد به بچه ها .یعنی همچنین هم تنبیه در بعضی مدارس رواج دارد..
    کتک و تنبیه که فقط ماله پسرا بود.
    دخترارو هیچ وقت به اندازه پسرا تنبیه نمی کردن
    جالبه منم دهه شصتیم و تو مدرسه زیاد فلک شدم ولی نشنیده بودم دخترای دهه شصتی هم فلک بشن
    پاسخ:
    آره به خدا منم نشنیده بودم.
    سلام بله زمان ماهم تنبیه به صورت چوب وفلک وجودداشت من۳۹سالمه وسه بارفلک شدم دوبارتودبستان ویک بارهم سال دوم راهنمایی به خاطردرس نخوندن اون موقع معلم زبان سخت گیری داشتیم وقتی املا زبان میگرفت میگفت نمره ی زیر۱۷جریمه اش فلکه چون کلمات زبان پایه ی یادگیری زبان انگلیسی هست بچه هاهم جلسه ی بعداملا همیشه یکی دونفرتنبیه میشدن ولی اکثرا همیشه نمره هاشون خوب بود منیک بار۱۶/۷۵شدم ولی فکرکردم شایدبه خاطر۲۵صدم بیخیال بشه ولی نشد باقاطعیت به مبصرکلاس گفت بره واژذفترکلاس چوب فلک وترکه روبیاره بعدبه من گفت که کفش وجورابم رودربیارم ودرازبکشم بعدپاهانوگذاشت توی فلک به دونفرم گفت بیان دوسرفلک روبگیرن معمولا برای هر۲۵صدم نمره ۲ضربه درنظرمیگرفت واون روز۳۲ضربه فلک شدم 
    پاسخ:
    سلام...
    فکر کنم زیادی ضربه خوردید
    مگه دخترارو هم فلک میکردن؟
    پاسخ:
    ظاهرا اونا هم بله
    سلام من توی مدرسه هیچ وقت تنبیه نشدم ولی توی خانه یکباربه سختی هرچه تمام ترتنبیه شدم من24سالمه سال سوم راهنمایی بودم که یک روزمعلممون ازمون امتحان گرفت ومن نخونده بودم ونمره ام زیر10 شد معلممون والدینموخواست که بیان مدرسه این بود که زنگ زدن به مامانم تابیادمدرسه وقتی مامانم اومد واقعاخجالت میکشیدم که مامانم جلوی همه سرکج کنه خلاصه اون روزبعدازمدرسه داشتم میرفتم خونه میدونستم که تنبیه میشم ولی گفتم شایددرحدیک سیلی فقط وقتی رسیدم خونه دیدم مامانم توحیاط منتظرمه سرم دادکشید خجالت نمیکشی امروزآبروی منوبردی چه قدربه خاطرتوسرموخم کنم و...آخرسرم گفت برم توزیرزمین منم باچشمانی اشک باررفتم وگوشه ای نشستم بعدازچنددقیقه مادرم چوب به دست اومد گفتم شایدبه جای سیلی میخواد باچوب منوبزنه که گفت دختر درس نخون روباید حسابی تنبیه کرد بعدموکت وسط زیرزمین بهن کرد ودستگاه بارفیکس روکه توزیرزمین داشتیم اوردگزاشت روموکت وباحالت عصبانی به من گفت کفش وجورابتودربیاربیابخواب این جا زودباش منم که ازخدابی خبر هرچه میگفت انجام میدادم بعدش گفت باهاتوبده بالا وباهاموگرفت وباطناب به میله ی بارفیکس بست تازه فهمیدم چه بلایی قراره سرم بیاد مادرم گفت تقصیر منه که زیادی بهت سخت نگرفتم ازاین به بعد نمره کمتراز18 بیاری همینجوری میزنمت بعدرفت ترکه رواورد ترکه روبردبالا چشماموبستم ترکه محکم خوردوسط کف بام انگارکه هزاران سوزن یه جارفته بودکف بام صدام تااسمون رفت مادرم گفت ساکت حالا برامن درس نمیخونی نه اینم به خاطر درس نخوندنت اینم به خاطرشب بیدارموندنت اینم برا این که ابروی منوبردی و....وهمین طور میزد میزدومنم اشکم دراومده بود میگفتم ببخشید توروخدا مامان و...ولی حق داشت ابروش جلوی معلم ومدیرمون رفته بود اینقدر زد زد زد تابالخرهتمومش کرد حدود 70 80 تازده بود کف باهام هم زخم شده بود وحدود1ماه طول کشید تاخوب شه ازاون به بعدهمیشه نمره هام بالای 18بود تازنده ام این کتک سخت روفراموش نمیکنم هنوزم وقتی کف باهام رومیبینم یادادن تنبیه سخت میوفتم لطفا نظربدید
    پاسخ:
    جالب بود.
    اما چوب مادرتون تاثیرات خوبی داشته :)
    از این چوبا هست که میگن: چوب معلم گُله، هرکی نخورده خُله :)
    من متولدسال1355 هستم یکی ازخاطراتوتعریف میکنم سال سوم راهنمایی بود که یک روزامتحان جدول ضرب داشتیم من ریاضیم خوب بود امتحان رو بدون غلط دادم ولی دوست بغل دستیم ازصدتا 21غلط داشت معلممون گفته بودکه به ازای هرغلطی 3ضربه جریمه است بنابراین رفت وچوب فلک روازتوکمدش اوردهرچی دوستم التماس کردکه دیگه تکرارنمیشه معلم قبول نکردوازاون بدتر به من گفت بیام ویه سرفلک روبگیرم بابی میلی رفتم بعدازاین که کفش وجورابش رودراوردباهاشوخودم گزاشتم توفلک ودوسرفلک روباکمک یه نفر بالا گرفتیم بعدمعلم رفت وازتوکمدترکه اش رواورداومدبالای سرش وگفت 21غلط چندضربه داره بچه ها؟بچه هاگفتن شصت ویکی ومعلم هم به همین صورت تنبیهش کرد
    سلام چرامیگید تومدارس دخترانه فلک نبود؟البته من خودم فلک نشدم ولی شاهدفلک شدن همکلاسیام بودم سال سوم دبستان بودمعلممون خانم حبیبی یک دستگاه چوب وفلک داشت که بچه هاروباش تنبیه میکرد البته من هم بعضی وقتا مامور گرفتن یه سرفلک میشدم ولی خودم کف دستی خوردم ولی فلک نشدم هیچ وقت
    سلام چرامیگید تومدارس دخترانه فلک نبود؟البته من خودم فلک نشدم ولی شاهدفلک شدن همکلاسیام بودم سال سوم دبستان بودمعلممون خانم حبیبی یک دستگاه چوب وفلک داشت که بچه هاروباش تنبیه میکرد البته من هم بعضی وقتا مامور گرفتن یه سرفلک میشدم ولی خودم کف دستی خوردم ولی فلک نشدم هیچ وقت
    تنبیه اصلی دهه شصتیا چوب و فلک بود
    من هم دبستان فلک شدم هم راهنمایی ولی فلک راهنمایی یه چیزه دیگه بود. چوب و فلک دبستان اصلا قابل قیاص با راهنمایی نبود
    یادمه کابوس شبام تنبیه معلمم بود :|
    متاسفانه این تنبیه هنوز هم گاهی اوقاط استفاده میشه
    البته مارو به فلک هم میبستن که خوشبختانه دیگه نیستش
    پاسخ:
    آره دیگه فلک به تاریخ پیوسته :)
    منظورت از تنبیهات خشنتر که معلمهای مرد داشتن چوب و فلک نیست؟
    البته این تنبیه بیشتر برای ناظمهای مرد هستش
    مارو با خطکش به کفپامون میزدن
    من با ترکه و شیلنگ هم کف دستی خوردم خطکش که چیزی نیست
    پاسخ:
    منم همینطور :'(
    تازه مدرسه ما فلک هم میکردن
    این تنبیه برای دخترا بود
    تنبیه پسرای دهه شصت چوب وفلک بود
    خوشبختانه من اصلا کتک نخوردم
    مدرسه ما آقا معلما با ترکه کفدست میزدن
    تنبیه ناظمها هم چوب و فلک بود
    وافعا حاضری فلک بشی ولی اینطوری تنبیه نشی؟
    من فلک نشدم فقط کفدستی خوردم ولی با این حال سطل آشغال نگه داشتنو به کفدستی و فلک ترجیه میدم
    هرچند تحقیر و شکستن غروری که نگه داشتن سطل آشغال داره چوب و فلک و کفدستی ندارن
    پاسخ:
    همون دیگه از لحاظ شکستن غرور و تحقیر شدن می‌گم دیگه. خصوصا اگه تا مدت ها همکلاسی ها هم دست از مسخره کردنشون بر ندارن :|

    هنوزم به نظرم اگه فلک میشدم برام سنگینی کمتری داشت :)
    منم از این خطکشا خوردم هم از خانم معلم و هم از آقا معلم
    بعضی خانم معلما هم بودن که تنبیه کردناشون کمی از معلمای مرد نداشت
    پاسخ:
    تنبیه خانم معلما بیشتر جنبه روحی و روانی داشت. مثلا یادمه کلاس سوم دبستان که بودم؛ به این دلیل که جدول ضرب رو حفظ نکرده بودم، معلممون (خانم نظری) گفت باید سطل آشغال رو بالای سرت نگه داری :|
    حاضر بودم فلک بشم ولی اینطوری تنبیه نشم :|
    تنبیه دهه شصتیا چوب و فلک بود
    مدرسه ما که اینطور بود
    پاسخ:
    من که روز اول مدرسه (کلاس اول دبستان) کتک خوردم :|
    یعنی علاقه سازی به تحصیل علم، در قشر جوان رو حال می کنی؟ :)
    ما جای خطکش، ترکه میخوردیم
    احتمالا اون دسته بیل همون فلک بوده که پای بچه هارو بهش میبستن
    اتفاقا اون مطلب "تنبیه با خطکش" شمارو هم خوندم. شما خودتون اونجا نوشتین که تو مدرسه فلک شدین.
    پس از چی تعجب میکنین؟
    مگه دهه شصتی نیستین؟

    "تا حالا با شلنگی که خودت بردی مدرسه زدنت؟ تا حالا با کابل تلفنی که زحمت کشیدی خودت بافتی زدنت؟ تا حالا فلک شدی اونم دبستان ؟ زنجیر واشری میدونی چیه باهاش شتاب اولیه به خر میدن! تو راهنمایی ناظم ما یکی داشت!"
    پاسخ:
    خخخ اون متن رو از جایی به سرقت برده بودم :)
    من متولد 67 هستم. ولی اون قسمتش که در مورد دسته بیل آقای بهنام (مدیر مدرسه مون) نوشته بودم، از خودم بود. حقیقتش من ندیدم که آقای بهنام از اون دسته بیل استفاده کنه! اما ته نشین های کلاس (اونایی که کَت آخر می نشستند)، از اون دسته بیل حسابی حساب می بردند :)
    چندتا لینک با عکس گذاشتم تا مطمئن بشی

    ghadima.ir
    dalan-behesht.blogfa.com
    mhmk.ir

    پاسخ:
    عجب!
    توی دهه شصت هم از این اتفای هولناک می افتاده؟!
    یعنی قضیه اون دسته بیل توی اتاق مدیرمون شایعه نبوده؟!

    یاخداااا
    آره مطئنم
    دیگه چوب و فلک که میدونم چی
    شما هم اگه یه جستجویی تو اینترنت بکنی میفهمی که بوده
    منکه خودم دهه شصتیم و کلی هم تو مدرسه فلک شدم
    برای همین میگم دهه شصت هم فلک بود
    مخصوصا مدارس راهنمایی پسرانه
    پاسخ:
    برای فلک کردن، پای دانش آموز بخت برگشته رو به یک چوبی که دوطرفش رو دو نفر گرفته باشند، می بسته اند و معلم با ترکه به کف پای دانش آموز، ضربه می زده.
    مطمئنی توی دهه شصت به این روش شما رو تنبیه کرده اند؟!!! O_o
    فقط خطکش نبوده که چیزای دیگه هم بود
    لطفا از ترکه و چوب و فلک هم مطلب بزارین

    پاسخ:
    فلک که مال دهه شصت نیست. مال دهه چهل به قبل هست
    آقا معلما معمولا با ترکه میزدن
    آره خانم معلما معمولا کفدستی میزدن
    معلمای مرد زمان ما اهل فلک کردن بودن
    راست میگن کف دستی برای دهه شصتیا سوسل بازیه
    تنبیه زمان ما چوب و فلک بود
    دهه شصت پسرارو معمولا فلک میکردن
    مدرسه ما که اینطور بود
    پاسخ:
    دوستان؟! دمتون گرم! چت روم راه انداختین؟؟!
    خخخ آفرین. ادامه بدین :)
    مارو به جای خطکش با ترکه میزدن اونم نه کف دست بلکه کف پا یعنی چوب و فلک
    تازه مدرسه ای که من میرفتم مارو فلک میکردن
    پاسخ:
    مدرسه ما هم همینطوری بود :)
    سلام
    من وقتی کلاس چهارم بودم، معلم کلاس بغلی گاهی اوقات بچه ها رو با کابل کتک می زد. خدا معلم ما رو عمر بده یک بار که صدای گریه یکی از بچه های اون کلاس، توی کلاس ما می اومد ، رفت و نذاشت او بچه رو بزنه! اون موقع بچه های اون کلاس اگه جایی از دستشون به خاطر یه چیز دیگه ای (مثلا زمین خوردن) زخم شده بود می گفتن معلمون با کابل زده(!) و ما هم باورمون می شد! خلاصه خیلی از اون معلم می ترسیدیم.
    باسلام سایت زیبای دارید وا زشما دزخواست قرار دان لینک سایت ما در سایت شما رو دارم
    http://zandqazvini.blog.ir/
    شیخ علی زند قزوینی
    تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.