خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه با صفایی
در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد
در شهر ما نیست جز دود ماشین
دلم گرفته از آن و از این
ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی، پر می گشودم
می رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب و هوایی
زاغکی قالب پنیری دید / به دهن بر گرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی / که از آن می گذشت روباهی
روبه پر فریب و حیلت ساز / رفت پای درخت و کرد آواز
گفت بهبه چه زیبایی / چه سری، چه دمی، عجب پایی
پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ / نیست بالاتر از سیاهی، رنگ
گر خوش آواز بودی و خوش خوان / نبدی بهتر از تو در مرغان
زاغ می خواست که قارقار کند / تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود / روبهک جست و طعمه را بربود
لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام
شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.
ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com
- ۱۱ نظر
- ۰۸ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۳