ارژنگ
یادمه شکل کلّه یه گاو داخلش بود. منم یه کاغذی رو نفتی کردم و از روش کشیدم. کلاس اول دبستان بودم. معلممون وقتی دید باور نکرد که کار خودمه. بهم گفت یه بار دیگه نقاشی رو بکشم. اما من این دفعه بدون ارژنگ تونستم بکشمش. هیچی دیگه معلمه (آقای جلالی) کف کرده بود. گفت به مامانت بگو بیاد مدرسه کارش دارم.
ما که نمی تونستیم به مامانمون بگیم بیاد مدرسه! آخه اگه می گفتیم معلممون گفته بیا مدرسه، یه فصل کتک جانانه نوش جان می کردیم. اما به هرحال گفتیم دیگه (یادم نیست کتک خوردم یا نه). نتیجه اون رفتن به مدرسه مادرم شد یه بسته مداد رنگی 12 تایی بزرگ (قبلش مدادرنگی 6 تایی کوچک داشتم. آره از همون نصفه ها)
لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام
شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.
ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.