دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

نوستالژی (Nostalgia)، خاطره‌انگیز یا یادمانه یا دریغ نگاشت را می‌توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته، تعریف کرد. معنی دیگر نوستالژی دلتنگی شدید برای زادگاه‌است. واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد، نوستالژی را شکلی از دلتنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاه‌است، تعریف کرده‌است.
(برگرفته از دانشنامه آزاد ویکی پدیا)

آخرین نظرات
  • ۲۷ آذر ۰۰، ۰۹:۳۴ - S
    سلام

پکیج تربیتی دهه شصتی ها

يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۴۵ ق.ظ

بچه های این دوره زمونه
به کمک مادراشون از بسته ی آموزشی
بالا بالا استفاده می‌کنن…
اون وقت مادر ما برای تربیتمون
از یه پکیج استفاده میکرد که شامل:
یه لنگه دمپایی، فلفل قرمز،
دومتر شیلنگ، و یک عدد قاشق داغ می‌شد

لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

نظرات (۱۱)

منم جای قاشق داغ رو پاهام هس
اتافاقا من بچمو یه باربا قاشق  داغ کردم بیشتر سیلی بهش میزنم و نیشگون ازش میگیرم نه اینکه یکی دو تا نیشگون بگیرم بلکه تمام بدنشو چنان نیشگون میگیرم که بدنش سیاه و کبود میشه حق نداره رو حرفم حرف بزنه هر چی میگم باید بگه چشم حق نداره بدون اجازم از خونه بیدون بره حق نداره بدون اجازم آب بخوره اگه خلاف اینا انجام بده خودش میدونه چه بلایی سرش میارم میرم میگیرمش چنان بدنشو کبود میکنم که نگو وقتی بهش اخم میکنم خودشو خیس‌ میکنه از ترس جوری اخم میکنم که به غلط کردن میفته یه بار صداش بزنم جواب نده دیگه بار دوم صداش نمیزنم باز دوم میرم با سیلی نوازشش میکنم 
نظراتو زودتر بذارید ممنون
تنبیه من سیخ داغ و قاشق داغ و مگس کش
من امروز با سیخ داغ تنبیه شدم
تنبیه من اینا بود: شیلنگ کمربند دمپایی و گاهی ترکه ای که از درختای حیاط کنده شده بود.
همیشه هم به باسن یا کف پام میزدن
ترکه و کمربند هم بود
یعنی شما با قاشق داغ تنبیه شدی؟ یعنی چطوری؟ مگه میشه؟
پاسخ:
سلام. بله من هنوز جای سوختگی ها قاشق داغ روی دستم هست :)
لنگه دمپایی ، شیلنگ و ترکه زیاد خوردم ولی قضیه قاشق داغ دیگه چیه
مگه تو قرون وسطی بودیم؟
پاسخ:
آخ آخ آخ... نگووووو نگو که دلم خووونه :(
من خودم چندین و چند بار همینجوری تنبیه شدم :(
اگر اینها هم جواب نمیداد شکایتمو به مدرسه میکردن
تو مدرسه هم ناظم می بستم به فلک و اینقدر میزد تا به قول خودش آدم بشم

یادم میاد رفته بودیم خونه یکی از فامیلامون سربزنیم پدر خانواده نون خریده بود منم بچه بودم 4یا5 ساله یه تکه نون به من داد منم فوری خوردم عروس خانواده گفت اخی گشنته کوچولو مامانم گفت نه وقتی از خونشون اومدیم بیرون تا خونه کتک خوردم که چرا نونو خوردم دیگه وقتی جایی میرفتیم هرچی بهم میدادن نمیخوردم حتی با غذا بازی میکردم میترسیدم بخورم بعد تا خونه کتک نوش جان کنم

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.