دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

دهه شصتی ها

تصاویر و خاطرات نوستالوژیک دهه شصتی / شما هم خاطرات خودتون رو برامون تعریف کنید...

نوستالژی (Nostalgia)، خاطره‌انگیز یا یادمانه یا دریغ نگاشت را می‌توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته، تعریف کرد. معنی دیگر نوستالژی دلتنگی شدید برای زادگاه‌است. واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد، نوستالژی را شکلی از دلتنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاه‌است، تعریف کرده‌است.
(برگرفته از دانشنامه آزاد ویکی پدیا)

آخرین نظرات
  • ۲۷ آذر ۰۰، ۰۹:۳۴ - S
    سلام

والا من دیگه حرفی ندارم :|

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ب.ظ

این کتک هایی که دهه پنجاه و شصتی ها تو مدرسه خوردن، اعضای القاعده تو زندان گوانتانامو نخوردن!!...

لطفا برای حمایت از ما در این سایت ثبت نام کنید: ثبت نام

شما هم می توانید عکس ها، خاطرات، و دیگر موارد نوستالژیک خودتون رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون در وبلاگ به ثبت برسه. لطفا مطالب خودتون رو به ایمیل من ارسال کنید.

ایمیل دهه شصتی ها: 1360s.blog.ir@gmail.com

نظرات (۵۷)

بچه های الان که خیلی پر رو  تشریف دارن ...یکی از دوستامون معلمه بنده خدا میگه سر کلاس همش بچه ها دستش میندازن اونم حتی نمیتونه چیزی بگه میگفت تو کلاس بچه ها با اسم کوچیک صداش میزنن یکیشون بهش  میگه ...بهروز ازت راااااااااضیم... این دیگه خیلی لج دراره ...

الان اگه یه پس گردنی به اینا بزنی پدر مادرش دادگاهیت میکنن چه برسه به اینکه بخوای تنبیهشون بکنی.

یادمه یکبار تو کلاس یه پاکن گم شد خانم معلم هم با خط کش چوبی کف دست همه بچه ها را ۲تا ضربه محکم زد غیر از من ...بچه ها اعتراض کردن اونم گفت اکرم از این کارا نمیکنه... 

اما یک روز که ریاضی داشتیم و جمع چند رقم با هم بود هرکی را میاورد پای تخته نمیتونست مسئله را حل کنه تا اینکه من داوطلب حل شدم اما متآسفانه جوابهای قبلیرا خوب پاک نکردم و جواب غلط بدست امد دیگه خانم معلم عصبانی شد و با خط کش چوبی همه را زد من که واسه اولین بارم بود چنین دردی را تحمل میکردم حتی از زور درد نمتونستم کف دستم را مشت کنم ای خدا دستم انگار فلج شده بود خیلی درد داشت الان که فکرشو میکنم با خودم میگم واقعا معلمای اون دوره خیلی دلسنگ بودن.

من اصلا با تنبیه موافق نیستم بچه عقده ای میشه

خودت چند سالته تنبیه

  • محمد مهربان
  • من که زیادکتک نخوردم ولی واقعا این کارزیادجالب نبودالبته الانم دیگه خیلی شل وول گرفتن پسرای من دانشگاهین حتی یه متن رونمیتونن درست بخونند 

     

    سلام 

    من دختر خاله ام ۵ سالش است و هر وقت کار بدی می کند  بهش می گویم برو توی اتاق تا بیام باهات کار دارم و میروم بهش می گم شلوارتو درار اونم در می آورد باگریه کوچکتر که بود شرتش هم در می آوردم اما الان وقتی خیلی کار بدی می کند شرتش را در می آورم و یا با خطکش فلزی یا با دست می زنمش ۵۰یا۶۰ ضربه  آنقدر گریه می کند که ولش می کنم من با تنبیه موافقم اما کم 

    هر کی گفته تنبیه نوستالژیکه که...

    اخ یه ناظم داشتیم قشنگ معلوم بود از خداشه ما کار بد بکنیم اون مارو یا فلک کنه یا چنان سیلی بزنه گوشمون سووووت بکشه..

    یادمه یبار اوایل دی بود نمره ام شد نه:-) اقا این ناظمم با شلنگ چنان فلکم کرد هنوز یادم نمیره.

    خودم بچمو زیاد کتک نمی زنم بچه به هر حال بچست از قصد که کار بد نمیکنه. فقط یه بار سر نمره قابل قبول ده ضربه با خط کش زدم رو دستش. همین و بس!

    چقدر اون موقع بچه ها رو کتک میزدن.خیلی بد بوده

    معلمای اون زمان با اینکه کتک میزدن وحشتناک .جالبش اینجاست که کسی نه کر میشد نه سرش میشکست و...کارش به بیمارستان نمیکشید پدر مادرا اعتراض نمیکردن و حق و به معلم میدادن ولی الان برعکس شده معلما طوری میزنن که دانش آموز بدبخت بیمارستانی میشه پدر مادرا هم حق دارن اعتراض کنن یعنی نه از طرف معلما نه از طرف دانش آموزا هیچ حق و حقوقی رعایت نمیشه نه دانش آموز نسبت به معلمش حرمت نگه میداره نه معلم قبول میکنه که با آرامش مشکل و حل کنه.یعنی جوری بچه ها پرو شدن و بی ادب.
    من همیشه وقتی کتک خوردن میفتم یاد یه خاطره آزارم میده یه همکااسی داشتیم اسمش غلوم حسین بود هر گاه کتک میخورد کلاس به فیلم کمدی تبدیل میشد منم برای اینکه بخندم همیشه دعا می کردم غلوم حسین کتک بخوره مخصوص موقع کتک های دست جمعی  بنده خدا موقع کف دستی یه زبون داشت اندازه دوتا کف دست که به ازای هر کف دستی زبون پهنش رو میورد بیرون که تا زیر فکش میرسید حالا که یادم میفته دلم میسوزه که چنین ارزوی داشتم
    خدا بگم چکارشون کنه یکم شعور نداشتن معلمای اون زمان!شهیدمون میکردن.همین باعث میشد از مدرسه بیزار بشیم😳
    خیلی ممنون شما لطف داری :)
    من از همون ابتدا از معلم ها و ناظم هام خیلی بدم میومد دلم میخواست تو کوره بندازمشون زنده زنده بعد کاسه سرشون رو جدا کنم توش اسید بریزیم و بندازم رو ناظم و سپس جنازه ها رو روی هم دیگه بزارم خیلی کیف میداد همش با این امید میرفتم مدرسه یادش بخیر.
    پاسخ:
    برای شما دیگه خدا خودش باید ظهور کنه :)
    سلام مى شه خاطرات بیشترى بذارید؟لطفا!من عاشق خوندن این هام

    یکی از تنبیها که زیاد هم استفاده میشد چوب و فلک بود.
    منم زیاد اهل درس خوندن نبودم برای همین خیلی فلک میشدم
    البته دهه های قبل از ما احتمالا بیشتر از ما کتک خوردن و فلک شدن
    مدرسه ما نامردا فلک میکردن

    سلام،

    تقریبا یه ساعته که با وبلاگتون آشنا شدم و ذوق مرگ شدم.:ی

    مدارس ما تنبیه دخترا با خطکش بود.. یعنی من فیلمای وحشتناک رو با اشتیاق میبینم. هر نوعی که باشه. اما هنوز هم با تصور اون خطکشا تپش قلب می گیرم. بچه هرچقدرم شیطون باشه یا مقصر اما بالاخره بچه ست.

    سال 67 که هفت سال بیشتر نداشتیم، یه خانم معلمی داشتیم چااااق و بداخلاق. هر کسی که درس رو بلد نبود این خانمه سرشو میکرد توو اون سطل زباله های بزرگ که گوشه کلاس کنار تخته سیاهمون بود و شما هم دیدینش. یعنی سطله پر بود یا خالی ، فرقی نمیکرد. بعد خودشم مینشست پشت بچه. تااااااااوقتی که بچه نفسش در حال قطع شدن بود و دست و پا میزد و اونوقت ولش میکرد...

    بچه درسخونی نبودم اما نمیدونم چرا اون سال شاگرد ممتاز شدم.. شما دلیلش رو میدونین؟ :یییییییی

     

    یه دنیا ممنون که این وبلاگ رو ساختین.

    پاسخ:
    سلام
    خیلی لطف کردین که نظرتون رو گفتین. وزن معلمتون در شما شوق درس خوندن بوجود آورده بوده :)

    بازم ممنون از نظر لطفی که به این وبلاگ داشتید
    کتک دهه شصتیا چوب و فلک بود یعنی خودتون فکرشو بکنین چه بلایی سرمون میآوردن

    آره دیگه چندین بار بهش تذکر داد دید توجه نمیکنه باهاش لج کرد .نمیتونست بزنه نمره شو کم کرد .
    من یه دوست صمیمی دارم خیلی شولوغه و حاضر جواب هستش همین الانم اینطوریه . یه بار استاد تو کلاس گفت خانم ع شما باید زمان قدیم حتی قبل از دهه 50 به مدرسه میرفتی اونجا چند بار فلک میشدی تا بفهمی تو کلاس چطوری با استاد حرف بزنی چون تو کلاس کتک نخوردی به این خاطر هنوز آدم نشدی وای چقدر خندیدیم.بعدش صدا کرد پای تخته گفت درسی که از اول ترم تا به حال دادم و توضیح بده اونم نتونست توضیح بده همون و بهانه کرد گفت 4 نمره از پایان ترمت کم میکنم.
    پاسخ:
    یعنی باهاش لج افتاد؟ حالا زمان ما معلم بعد از تبیه کردن دیگه معمولا کینه ای از دانش آموز به دل نمی گرفت.
    آها فهمیدم
    متاسفانه تو روستاها هنوز هم تنبیه بدنی وجود داره
    چه کتک هایی که من نخوردم
    کف دستی و فلک و سیلی
    جالبه عکسی که گذاشتین مدرسه شون مختلطه
    پاسخ:
    آره مختلط هست. هنوز هم توی مناطق روستایی و محروم، مدارس بصورت مختلط هست.
    نامردا فلک میبستن
    چی میشه گفت
    بی انصافا تا میخوردیم میزدنمون
    خوراک دهه شصتیا همون چوب و فلک بود
    دهه پنجاهی هارو نمیدونم چه جوری تنبیه میکردن ولی حتما شدیدتر از ما دهه شصتیها بوده
    تنبیه ما که کفدستی و چوب و فلک بود احتملا اونها هم همینطور تنبیه شدن شاید شدیدتر. شایدم فقط فلک میشدن
    چه جالب تو کامنتا نوشتن که تو دهه هشتاد هم چوب و فلک وجود داشته
    واقعا یعنی دهه هشتادیها هم فلک شدن؟
    پاسخ:
    حتما شدن دیگه. چی بگم والا
    کاملا درسته چه کتکهایی که نخوردیم
    حتی اگر یه دهه هشتادی هم فلک شده باشه عمرا در حد چوب و فلک های دهه شصت باشه
    سختگیری رو ما خیلی زیاد بود
    اگه میشه یه پست جدا هم برای فلک تو مدارس دهه شصت بزارین
    پاسخ:
    چشم
    البته این و بگم پوشش اون دختره کمی خارج از شئونات دانش آموزی بود مدیر هم حق داشت تذکر بده هرجایی یه پوششی داره باید رعایت بشه.البته تو درسش هم شدیدا تنبل بود و درس نمیخوند . بیشتر کتک خوردنش به خاطر درسش بود. 
    پاسخ:
    آهان
    مگه دهه هشتادیها هم فلک شدن
    حالا اگه دهه هفتادیها بگن یه چیزی
    پاسخ:
    بعضیاشون که اینطور میگن
    من یه خاطره خیلی بد دارم میخوام براتون تعریف کنم ولی یه تجربه هم هست.اواسط دهه 70 بود ما دوران دبیرستان یه مدیر داشتیم که خیلی وحشتناک با بچه ها برخورد میکرد به معلمها هم گفته بود اگه دانش آموزی درس بلد نبود بفرستین پیش من شما کاری نداشته باشید یعنی تو دبیرستان ما اگه500 تا دانش آموز بود هرکس درس نمیخوند میبردن پیش مدیر.دوتا ناظم داشتیم که یکی خواهر مدیر بود دیگری خواهرزاده اش. اگه یکی بدحجاب بود یا درس نمیخوند طوری میزد که تا آخر سال براش کافی بود.روشش این جوری بود که دخترا رو مینشوند روی صندلی مقابل خودش دوتا دستش و محکم میگرفت خودش بلند میشد پاشو محکم میذاشت رو پای دانش آموز فشار میداد همون لحظه هم چند تا سیلی نزدیک به 7 یا 8 میزد.بعد گوش دانش آموز بخت برگشته رو میگرفت سرشو خم میکرد به تعداد دلخواه خودش پس گردنی میزد. خود منو چندین بار به همین روش تنبیه کرده بود .دهه هفتاد هم خانواده ها هم اکثرا استقبال میکردن که دخترشون تو مدرسه تنبیه بشه.یه بار یکی از دخترا خیلی بیحجاب بود مدیر همیشه باهاش لج میکرد خرداد ماه این دانش آموز تو درس شیمی افتاد موند برا شهریور باز هم شهریور نمره اش کم شد به قول اون زمان رفوزه شد.مادر این دختره اومد مدرسه به معلم التماس کرد که بهش نمره بده معلم هم بعد از چندین بار اصرار این مادر گفته بود مدیر گفته نمرشو کم بدم.مادر دختره بعد شنیدن این حرف رفت اتاق مدیر یه جیغ و دادی به راه انداخت که نگو همه تماشا میکردن مادره با گریه شدید به مدیر گفت اینقدر نفرینت میکنم که سالم از پشت این میز بازنشسته نشی و به یه درد سرطان مبتلا بشی این و گفت رفت.یه سال بعد دقیقا اوایل مهر بود که یکی از آشناهامون که بیمارستان بود بهم زنگ زد گفت مدیرتون حالش خیلی بده آوردن اینجا و کسی و نمیزان بیاد ملاقات.بیماریش لاعلاج هستش فکر نکنم به مهر برسه دقیقا همان روزهایی که اون مادره نفرینش میکرد همان روز فوت کرد.این خاطره رو گفتم تا برا همه درس عبرتی بشه در هر موقعیتی که باشن کمی خودشونو کنترل کنن.
    پاسخ:
    آخ آخ آخ ببین این اسلام چقدر مظلوم هست که مبلغینش به زور کتک می خوان حجاب رو در زنان این جامعه نهادینه کنند. واقعا جای تأسف داره. من به هیچ عنوان فمینیست نیستم ولی در جامعه ما در برخی جاها با خانم رفتارهای خارج از شأنشون انجام میشه.
    والا اسلام دین محبت هست. مبلغین اسلام چه زجرهایی که نکشیدند تا تونستند این دین مبین رو گسترش بدهند. 
    این خاطره شما خیلی منو ناراحت کرد...
    حالا ببین ما دهه پنجاهیها چی کشیدیم
    مارو فلک میبستن
    پاسخ:
    خخخخ
    ظاهرا دهه هشتادی ها رو هم فلک می کنند. من که ندیدم ولی خودشون بعضی مواقع کامنت میذارن و اینجوری میگن :)
    البته نسل های قبل از ما فکر کنم بیشتر کتک خوردن ولی ما هم خیلی کتک می خوردیم
    پاسخ:
    همینطوره
    خشم و غضب هست دیگه. بعضیا خون که جلو چشمشون بگیره دیگه خدا و پیغمبر هم نمی بینند
    فلک کردن سخترین تنبیه بود و بدترین بلایی که سمون میآوردن
    مدرسه ما اگه خطایی ازمون سر میزد فلک میشدیم
    اینقدر محکم با ترکه میزدن که به گریه میافتادیم
    منو همش فلک میکردن یا کفدستی میزدن
    البته من ناراحت نیستم بلکه خوشحال هم هستم چون لازم بود
    چوب و فلک برای من که خیلی مفید بود نظر شما چیه؟
    پاسخ:
    آره برای منم مفید بوده :)
    راست میگی چه کتکهایی ما خوردیم
    من خیلی کتک خوردم
    چهار بار هم تو راهنمایی فلک شدم
    یادش بخیر
    پاسخ:
    آخیییی
    الآن معلما جرأت دارن نگاه چپ به شاگرداشون بکنن؟!
    من خیلی کتک خوردم بس که شیطون بودم
    پاسخ:
    باز خوبه شما با انصاف هستین و علت کتک خوردنتون رو شیطنت خودتون می دونید.
    اگه دستم بهشون نرسه
    مخصوصا یه معلمی داشتیم که فلکمون میکرد
    امیدوارم بره زیره تریلی
    کتک ما کف دستی و فلک بود
    راهنمایی که بودم تا دلت بخواد فلک شدم
    می بستنم به فلک و اینقدر ترکه کف پام میزدن که تا چند روز نمی تونستم راه برم
    آی گفتی
    مخصوصا ما پسرهارو
    تو شهر ما مدارس راهنمایی پسرونه فقط فلک میکردن
    سلام
    الهی

    هیچوقت تجریه اش نکردم
    همیشه واسطه میشدم دیگران از این کتک ها نخورن

    روزهای کودکی یادش بخیر

    دعامون کنین
    اللهم صل علی محمدو ال محمدو عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین
    پاسخ:
    آفرین بر شما...
    اتفاقا ما هم توی کلاسمون یه شخصی به نام شهرام عنایتی داشتیم که همیشه واسطه می شد که بقیه کتک نخورن.
    یه بار معلممون می خواست امتحانش کنه، بهش گفت اگه خودت بیای بجای اونی که که قراره تنبیه بشه، تنبیه بشی، اونا رو می بخشم. در کمال نا باوری دیدیدم که شهرام این شرط رو هم قبول کرد!
    اما معلممون کتکش نزد و اون بچه ها هم بخشیده شدن :) اصلا اسطوره ای شده بود برامون :)
    مدرسه ما چوب و فلک هم داشت
    من کف دستی و فلک و سیلی زیاد خوردم
    تازه مدرسه ما فلک میبستن. خیلی وحشتناک بود
    من غیر از کفدستی کلی هم کفپایی خوردم. نامردا فلکمون میکردن
    مارو با ترکه آلبالو فلک میکردن
    پاسخ:
    ترکه اناری طرفای ما زبانزد خاص و عام بود :|
    من فلک میشدم چون تنبیه مدرسمون چوب و فلک بود
    آره راست میگی
    من یکی که خیلی کتک خوردم
    نا مردا مارو تو مدرسه به فلک میبستن
    پاسخ:
    خاک تو گورشون
    آره واقعا
    تازه بعضی وقتا از فلک هم استفاده میکردن

    این کتک هایی که دهه شصتیا تو مدرسه خوردن ،زندانیای گوانتانامو نخوردن،

    کلاً کتک از جمله وسایل کمک آموزشی مهم در دهه شصت بود.

    خط کش، سیلی، جُفتک، کابل برق ، شلنگ، چوب و فلک، خودکار لای انگشت

    پاسخ:
    ما کلاغ پرمون هم میدادند
    آی گفتی
    مخصوصا پسرارو
    یه جوری فلک میکردنمون تا چند روز کف پامون میسوخت
    تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.